مقام معظم رهبری در دیدار با رئیسجمهور و اعضای هیات دولت بر کار بیشتر دولت در حوزه اقتصاد و مبارزه جدی با فساد تاکید داشتند و در عین حال از اقدام رئیسجمهور برای دستور به شفافسازی اظهار مسرت نمودند. دولت میداند که کشور در شرایط عادی قرار ندارد و باید اقدام ضربتی برای حل مشکلات انجام دهد. در این بین باید یادآوری کرد که تا دولت حامیان و سرمایه اجتماعی خود را بهطور کامل از دست نداده باید فکری برای خروج از ناکارآمدی کند.
اصلاحطلبان که حامیان دولت هستند جسته و گریخته انتقادات تند و تیزی علیه دولت مطرح میکنند. از این جهت رئیسجمهور باید برای حفظ دولت خود هم که شده تغییراتی را اعمال کند. برای بررسی شرایط موجود کشور، دیدار مقام معظم رهبری با هیات دولت و مشکلات جامعه، آرمان با امیررضا واعظی آشتیانی فعال سیاسی اصولگرا و عضو سابق شورای شهر تهران به گفتوگو پرداخته است که میخوانید.
مقام معظم رهبری در دیدار با اعضای هیات دولت به اقدامات بیشتر و بهتر اقتصادی توسط مسئولان و مبارزه با فساد تاکید داشتند؛ بهنظر شما دولت باید چه عملکردی در راستای فرمایشات ایشان داشته باشد؟
اولین باری نیست که ایشان به دولتها، چه این دولت و چه دولتهای قبلی نکاتی را یادآوری میکنند یا تذکر میدهند. ایشان همواره درباره وضعیت اقتصادی کشور به دولتها تذکر دادهاند که باید به این امر مهم پرداخته شود. حتی برای اولین بار در چند سال گذشته، اشاره به «اقتصاد مقاومتی»کردند و تنها دولت مخاطب این سخن ایشان نبوده و سایر قوا و دستگاهها این امر را گوشزد کردند که هر جا و هر دستگاهی که لازم است به این قضیه ورود کنند. اگر لازم است مجلس قانونی مصوب کند یا لازم به کمک قوه قضائیه است ورود کنند.
حتی ایشان در اقتصاد مقاومتی به بحث فرهنگ اشاره داشتند که این مهم وظیفه دستگاههای مختلف فرهنگی است که باید روی بحث اقتصاد مقاومتی کار میکردند و ابعاد مختلف آن را برای مردم تبیین مینمودند. تمام دستگاههای متولی فرهنگ در کشور از جمله صداوسیما در اینباره مسئولیت دارند. وقتی ما میگوییم اقتصاد باید متحول شود در درجه اول باید قوانین ما طوری باشد که تحول و تغییر را نشان بدهند و در عین حال به قانون اساسی و اصل ۴۴ توجه شود تا موضوع اقتصاد مقاومتی محقق شود. بنابراین باید پذیرفت که همه دستگاهها در این امر دارای وظایفی هستند اما وظیفه اصلی بر عهده دولت است، چراکه این دولت است که استراتژیها و برنامهها را تبیین کرده و به اجرا میگذارد.
بهنظر شما سازوکارهای موجود در این راستا چه چیزهایی است که باید رعایت شود؟
دولت باید سازوکارهای لازم را برای محقق کردن برنامههای خود فراهم سازد. ازجمله این سازوکارها انتخاب مدیران اصلح و شایسته برای چنین کاری است. نکته بعدی وجود نیروی انسانی کارآمد، وفادار، خوشفکر و قانونگرا است. نکته سوم هم این است که مجریان قوانین ما باید توانمند باشند. البته بیان این سه نکته مبتنی بر اهتمام به این امر است که مقدمه قانون اساسی اقتصاد کشور مبتنی بر دولت، بخش خصوصی و بخش تعاونیهاست، باید با نظر به همین مطلب به سمت و مورد آخر یعنی بخش خصوصی و تعاونیها حرکت کنیم.
باید دید با چه سازوکارهایی بخش تعاونی یا اصل ۴۴ قانون اساسی عملیاتی میشوند؟ و اگر میخواهیم که بخش خصوصی را فعال کنیم و قسمتی از فعالیتهای دولت را به این بخش بسپاریم و از ظرفیتهای آنها استفاده کنیم یا از افراد جامعه یا سرمایههای آنها قصد استفاده را داریم. بهطور قطع باید برنامه و سازوکار مشخصی داشته باشیم. در عین حال دولت را باید از فربهبودن و گستردهبودن کنونی نجات بدهیم. باید به سمتی پیش رفت که موارد احصا شدهای که عرض کردم محقق شوند. همواره و در هر دولتی شاهد بودهایم که با هر بحران و مشکل اقتصادی، انگشت اتهام را به سمت دولت نشانه میرود.
دلیل این امر فربهبودن دولتهاست که هر موضوعی بهطور طبیعی به دولت مربوط میشود که حقیقتا در این زمینه مردم حق دارند دولت را بازخواست کنند، زیرا همه چیز در حیطه وظایف دولت است بنابراین خواسته و انتظار داشتن از دولت خواهد بود؛ یا به سمت مجلس و قوه قضائیه یا دستگاههای دیگر انگشت نشانه مردم میرود، اما وقتی برخی کارها یا بخشی از فعالیتها را به مردم بسپاریم، خودشان تلاش خواهند کرد که با توجه امکانی که در اختیار آنها گذاشته شده است امور را به مرحلهای برسانند که از ظرفیتهای خود به اهدافشان برسند. البته شاهدیم که دولت میخواهد از ظرفیتهای خود به تمام اهدافش برسد که چنین امری امکانپذیر نیست. ما با یک جامعه ۸۰میلیونی و پرظرفیت روبهرو هستیم که نقدینگی ۱۵۰۰هزارمیلیارد تومانی را در اختیار دارد این حاصل عدم استفادهای مناسب از ظرفیت مردم و بخش خصوصی است.
لذا رهبری انقلاب تاکیدشان بر این است دولت و سایر قوا چنین ظرفیتی را زنده و پویا نگهدارند و از آن استفاده کنند. منابع بسیاری در دست مردم داریم که خود بزرگترین منبع انسانی هستند و در عین حال از یک پتانسیل اقتصادی دارا بوده که میتوانند با فعالیت خود فضای اشتغال را فراهم میکنند. دولت باید کمک کند و ظرفیتها را برای مردم فراهم آورد و فقط نقش نظارتی را ایفا کند. دولت تا کی میخواهد خودش مجری باشد؟ هیچ دولتی بهتنهایی نتوانسته امور یک کشور را اداره کند بلکه دولتهای جهان با کمک مردم امور را تسهیل کردهاند.
امروز شاهدیم که کشورهای پیشرفته و به توسعه رسیده از ظرفیتهای مردم به نحو احسن استفاده کردهاند. تاکید رهبر انقلاب بر این امر است که دولت بیاید با تدابیر لازم و با کمک سایر قوا و دستگاهها بدون اینکه سیاست بازی و سیاسی کاری در آن دخیل باشد، صرفا به سمتی پیش رفت که به افزایش کارآمدی منجر شود. ما اگر کارآمدی خود را افزایش دهیم اقتصاد و فرهنگمان حرکت رو به جلو خواهند داشت. ناهنجاریهای اجتماعی ما کاهش پیدا خواهند کرد، همچنین گفتمانهای سیاسی داخلی کشور سازنده و مفید واقع میشوند.
در شرایطی که همگان به لزوم وحدت و انسجام ملی تاکید دارند برخی جریانات دولت را تخریب میکنند، این تحرکات از چه روست؟
زمانی یک طرف حرفی میزند یا اتهامی را وارد میکند که توسط افراد دیگر تکذیب میشود، اما مشخص نمیشود حرف یا اتهام درست بوده یا تکذیب درست بوده است. در هر صورت برخی مواقع برای مثال به بنده یک انگی میزنند و من آن را تکذیب میکنم. شاید این انگ زده شده درست باشد ولی من ترجیح میدهم آن را تکذیب کنم. نمیخواهم بگویم اتهام زدن کار درستی است، خیر بلکه معتقدم در عالم سیاست گفتمانها باید منطقی و اصولی باشد و از تهمت زدن یا انگ زدن باید پرهیز شود.
اگر سیاسیون یا نخبگان ما مدام به یکدیگر تهمت روا بدارند طبیعی است که در جامعه نمود خوبی نخواهد داشت و این ادبیات تاثیر منفی فرهنگی در جامعه به وجود خواهد آورد و روزی فرا میرسد که همه افراد و اقشار جامعه به هم بدبین میشوند و تبدیل به یک جامعه بیاعتمادی و بیاعتبار خواهیم شد، ولی در عین حال نه طرفدار این موضع هستم که اگر کسی مطلبی یا سندی دارد بیاید از طریق مراجع قانونی پیگیری کند و اگر مطلبی بر اساس شنیدهها و گفتههاست و سندی برای اثبات آن وجود ندارد مطرح شدنش نه اخلاقی است و نه شرعی.
اخیرا برخی اصولگرایان بر لزوم گفتوگو میان اصولگرایان و اصلاحطلبان اشاره میکنند، بهنظر شما در مقطع فعلی این گفتوگوها تا چه حد میتواند برای کشور راهگشا باشد؟
بارها این نکته را در مصاحبهها عنوان کردهام که اصول را باید محترم بشماریم و بحث ما راحت به فرعیات باشد. اروپاییها و آمریکا بر سر یک اصل اشتراک نظر دارند و آن این است که تا نظامی به اسم جمهوری اسلامی در دایره سیاسی دنیا و خود دارد ما نسبت به آن موضع سرسختانهای خواهیم داشت. سر این اصل همواره متحد بودهاند. اما در مسائل فرعی با یکدیگر نگاه متفاوتی دارند؛ یک طرف به برخورد نرم و استفاده از روشهای نرم بهدنبال براندازی نظام است ولی طرف دیگر روش خشن و تند را مطرح میکند.
بنابراین ما هم باید در اصول خود متحد باشیم. گفتوگویی که نتیجهاش زیر سوال رفتن اصول و مبانی نظام باشد اصلا معنی ندارد. ضمن اینکه راجع به اصولی مثل انقلاب، امام و رهبری و آرمانهای انقلاب و تمامیت ارضی که کسی بحثی ندارد بنابراین حرف اصلی همانا فرعیات است و توافق بر سر این فروع. خوب سر این امر هم گروهها و جناحها بنشینند و گفتوگو کنند. اینکه ایرادی ندارد هر از گاهی جلسهای با هم داشته باشند. باور شخصی من این است که برخی از اختلافات این گروههای سیاسی شخصی است.
یک بخش دیگرش هم سیاسی است. معتقدم اختلافات شخصی با گفتوگو قابل حل است. حتی بخش سیاسی و تفاوت نکته در فعالیت یادگرفتن میتواند به یک نقطه مناسبی برسند. البته اگر قرار باشد گروههای سیاسی به یک شکل فکر کنند عملی و شدنی نیست. به هر جهت احزاب و گروهها دارای نگرشها و اهداف سیاسی، اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی متفاوتی هستند که تمام این نگرشها و نگاهها به موضوعات محترم است. گفتوگو بسیار خوب است به شرطی که اصول را خدشهدار نکند. حداقلترین تاثیر گفتوگو و نشستهای صمیمانه سیاسیون تلطیف فضای سیاسی کشور است.
برخی از افراد جناح اصولگرا معتقدند که اشخاص این طیف دو دستهاند؛ بخشی به گفتوگو اعتقاد دارند و بخش دیگر نهتنها معتقد به این امر نیستند، بلکه در جهت تخطئه گفتوگو و نشستهای صمیمانه دو جناح گام برمیدارند. شما بهعنوان یک فعال سیاسی اصولگرا به این نظریات معتقد هستید؟
خوب اگر کسی موافق گفتوگوست و این راه را میپسندد بیاید و شروع به این کار کند. پدر کشتگی که با هم ندارند! آنهایی که قائل به این موضوع نیستند که بحثی با آنها نداریم. همه را که نمیشود مجبور به گفتوگو یا مصالحه کرد. ما باید برای آن افرادی که به گفتوگو و دوستی بین دو جناح اعتقادی ندارند باید احترام بگذاریم. به هر حال نظر شخصی آنهاست. دلیلی هم ندارد همه یک شکل باشند و در«ید واحده» قرار بگیرند. اما باید روی اصول بایستیم و به آنها باور داشته باشیم.
در دو جناح معتقدین به گفتوگو و دوستی بنشینند و به یک نتیجه ملموس برسند و قطعا در بین اصلاحطلبان و اصولگرایان افرادی هستند که طیف تندرو را قبول ندارد که نباید این امر مورد توجه قرار بگیرد. این گفتوگوها میتواند تاثیر مثبتی حتی بهصورت نسبی، در جامعه داشته باشد. نوع و ادبیات گفتوگوها میتواند بر گروهها، اقشار و طیفهای مختلف مردم آثار مثبتی داشته باشد، اما جامعهای که همه درگیر هم هستند و حتی در گفتوگوهای سیاسی ادب را رعایت نمیکنند و از واژههای نامناسب استفاده میکنند و در جهت تکفیر و تحقیر یکدیگر تلاش میکنند در نهایت این عصبیت به بخشهای دیگر سرایت خواهد کرد. باید فرامین مقام معظم رهبری را گوش فراداد، دولت هم اعلام کرده است که به فرامین رهبری عمل خواهد کرد.
امیدواریم این اتفاق محقق شود و شاهد تعلل بیشتر از این نباشیم و قوای دیگر هم کمک کنند. حتی گروهها و جناحهای سیاسی از سیاسی کاری و دعواهای جناحی که پمپاژکننده یأس و ناامیدی به جامعه است دست بکشند و همه بهعنوان یک ید واحد پشت تمام قوا بایستند تا کشور از این مرحله عبور کند. ما شاهدیم که استکبار تلاش دارد بین نیروها و گروههای سیاسی کشور شکاف ایجاد کند و ما را به چالشهای داخلی فرو ببرد. بنابراین باید از این مرحله با وحدت و اتحاد همهجانبه عبور کنیم.
همآنطور که بزرگان تاکید بر عدم تخریب دولت داشتهاند، اما دلواپسان همواره بدون توجه به وحدت به تخریب دولت مشغولند و مدام درصدد مچگیری و تخطئه اقدامات دولت هستند. بهنظر شما این اقدامات دلواپسان منجر به رویگردانی جامعه از کلیت اصولگرایان و طیف عقلائی آنها نخواهد شد؟
امروز بخشی از مردم هم از اصلاحطلبان و هم از اصولگرایان رویگردان شدهاند. گفتمان برخی از افراد این دو طیف را قبول ندارند. ضمن اینکه ما در بین اصلاحطلبان هم گروههایی را داریم که دولت را تهدید میکنند! و برخوردها و اظهارات تهدیدآمیز علیه دولت دارند. این افراد ادعا میکنند که دولت به آنها سهمی نداده است یا تهدید کردهاند اگر دولت تیم اقتصادی خود را تغییر ندهد در مجلس با این کار برخورد خواهیم کرد. البته این سخنان مبنی بر این نیست که دولت فاقد اشکال است و نباید به آن انتقاد کرد. به هر حال دولتها همیشه مورد انتقاد بودهاند منتها انتقاد گرهگشا و سازنده داریم که برخی دولتها به این انتقادات گوش میکنند و در جهت اصلاح امور گام برمیدارند، برخی دولتها هم به این انتقادات سازنده و دلسوزانه گوش نمیکنند و منتقدان را با ادبیات نامناسب تهدید میکنند. بحث دیگر نوعی از انتقاد است که بیشتر شبیه انتقام است تا انتقاد.
هدف این نوع منتقدان تخریب و تخطئه دولت است که بنده این موضع را نمیپسندم. اما باید گوش شنوایی برای شنیدن انتقادات سازنده وجود داشته باشد و نباید با ادبیات نامناسب این بخش از منتقدان را بیسواد و خوابآلود خطاب کرد و آنها را به درک و جهنم حواله داد. این سخنان نمیتواند به آرامش و همراهی جامعه کمک کند. به هر جهت آستانه تحمل دولت در برابر نقدها باید بسیار بالا باشد. ضمن اینکه توهین کردن یا انگ زدن پسندیده نیست ولی باید انتقادها هم اثربخش و سازنده باشد. در هر دو جناح هم افرادی هستند که به آرامش جامعه علاقهای ندارند و اقلیتی در هر دو طیف هستند که ادبیات مناسبی ندارند. اما مهم این است که شاکله و کلیت جامعه و گروههای سیاسی کشور به سمت حفظ وحدت و انسجام داخلی بروند و دولتها تلاش کنند تا ضریب خطاهایش پایین باشد و به قولی کمتر گاف بدهد.
اخیرا جبهه پایداری اعلام کرده تحرکات خود را از مشهد کلید خواهد زد و با جمنا و سایر اصولگرایان ائتلاف نمیکند، بهنظر شما آرایش سیاسی اصولگرایان برای ورود به انتخابات آتی چگونه خواهد بود؟
همآنطور که اشاره کردید برای انتخابات سال ۹۶ در بین اصولگرایان گروهی به نام «جمنا» ایجاد شد. حالا چه با نام جمنا یا هر عنوان دیگر، اگر گروهی در بین اصولگرایان پیدا شود که فضای همدلی و وحدت را بین این طیف ایجاد کند و نوع گفتمان آن نو و اثرگذار باشد و گفتمان به خلق موضوعات مورد نظر و ازجنس دغدغه مردم باشد و عاری از دیالوگها و شعارها و سخنان تکراری باشد و به سمت حرف تازه و بدیع برود، میتواند در انتخابات آینده کسب توفیق کند. در عین حال اگر افرادی مثل حجتالاسلام آقاتهرانی یا امثالهم بخواهند تشکیلاتی را در مشهد یا شهرهای دیگر راهاندازی کنند، نباید به اینگونه طیفها یا تشکیلات جدید به دیده تقابلی و رقیب نگاه کنیم. اشکالی ندارد که افراد تشکیلات یا جمعهای تازهای را پدید بیاورند نکته این است که باید حول وحدت و انسجام کارها را پیش ببرند تا به موفقیت و پیروزی برسند.
حمید شجاعی
- 13
- 5