حسن روحانی در سال ۹۲ با نام بردن از شجریان نظر جامعه را به خود جلب کرد؛ جامعهای که از شنیدن صدای شجریان که در ماه رمضان با ربنای او افطار کرده، خاطرات شیرینی دارد. دوباره در سال ۹۶ روحانی از شجریان نام برد اما با آنکه یک سال از انتخاب مجدد روحانی میگذرد هنوز خبری نشده و البته این تنها وعدهای نیست که آقای روحانی در انتخابات مطرح کرد اما هنوز به نتیجه نرسیده است. به دنبال این موضوع «آرمان» گفتوگویی با محمدعلی ابطحی، رئیس دفتر و معاون پارلمانی دولت اصلاحات داشته که میخوانید.
حمایت و صدور مجوز برای استاد شجریان از جمله وعدههای انتخاباتی آقای روحانی بود اما هنوز خبری از تحقق این وعده نیست. چرا این وعده فرهنگی محقق نشد؟
شعار آماده سازی فضا برای حضور آقای شجریان در ایران تنها شعاری نیست که آقای روحانی به آن عمل نکرد و میتوان اذعان کرد بیشتر شعارها و وعدههایی که آقای روحانی برای جلب آرای انتخاباتی بیان کرد و میتوانست تاثیر مثبت در جامعه داشته باشد، محقق نشد. در کنار این شعار بحثهای دیگری هم از سوی آقای روحانی مطرح شد که هنوز عملی نشده و در حد شعار باقی ماند. تنها نکتهای که میتوان به آن اذعان داشت این است که برخی هنرمندان جایگاهی پیدا میکنند که نام آنها میتواند بر میزان رأی یک رئیسجمهور تاثیرگذار باشد. در انتخابات گذشته حتی رقبای آقای روحانی هم نام آقای شجریان را به عنوان چهرهای که بتوانند با طرح آن اقدام به رأی آوری کنند مطرح شد و این نکته در حوزه هنر بسیار مهم است که هنرمند میتواند سیاستمدار را در جامعه معروف کند. در رابطه با این موضوع که چرا روحانی این شعار را داده اما عملیاتی نکرده به همان دلیلی است که بقیه وعدههایش هم محقق نشد.
ارزیابی شما از نتیجه رسیدگی به شکایت شجریان چیست؟
در جریان دادگاه هستم. موضوع آن چنین بود که از آقای شجریان برای پخش صدایش در صداوسیما رضایت نگرفته بودند. این پرونده پس از ۹ سال که زمان بسیار زیادی است، مورد بررسی قرار گرفت و در نهایت گفته شد که رادیو و تلویزیون عامل مشهور شدن آقای شجریان بوده و هیچ دلیلی ندارد تا به جهت عدم رضایت آقای شجریان محکوم شود. اگر یک رئیسجمهور برای رأی آوردن نام آقای شجریان را به میان میآورد به آن معناست که نام شجریان تاثیرگذار است و به عبارت دیگر یعنی شخصیتی شناخته شده است. این موضوع باعث افتخار و خوشحالی بنده است که به عنوان یک ایرانی همعصر آقای شجریان هستم و در آینده، افراد زیادی غبطه خواهند خورد که چرا در دوران آقای شجریان حضور نداشتند.
برخی مدعی هستند که مشهور شدن و محبوبیت آقای شجریان به دلیل نوع خواندنشان است.
برخی از ادعاها در مورد اینکه شهرت آقای شجریان به دلیل نوع خواندنشان است را توهین به ایشان تلقی نمیکنم و بیشترین نقص را متوجه آن فردی میدانم که این کلمات را بیان کرده است. چرا که آن فرد اساسا نمیداند هنر چیست. همچنین باید گفت دلیلی ندارد که یک قاضی بداند هنر چیست. بهتر است اینگونه پروندهها بهصورت تخصصیتر مورد بررسی قرار گیرد.
از فرصت استفاده میکنم و یادآوری میکنم که هنرمندان تئاتر از زلالترین مجموعهها در جهان محسوب میشوند، چرا که این افراد بیادعا و به آرامی در محیط تئاتری و فرهنگی کشورمان در حال تلاش و کمک هستند. من یکی از بازدیدکنندههای ثابت تئاتر و شاهد این موضوعات و تلاشهای اصحاب تئاتر در کشور هستم و میبینم که چقدر سخت است هر شب روی صحنه بروند و اجرا داشته باشند، به عبارتی خاک صحنه را میخورند. مدیرکلی که اخیرا دچار مشکل شده، برعکس بسیاری از مدیرکلها که در رشته کاری خودشان هیچ تخصصی ندارند، استاد بسیاری از اهالی تئاتر در دانشگاه بوده است. معتقدم که در حوزه هنر باید دادگاهها تخصصی برگزار شود و قاضی متخصص در آن حوزه قضاوت کند.
برگزاری کنسرتهای خیابانی هم اتفاق جدیدی است که این موضوع با بایدها و نبایدهای زیادی همراه شده است.
در طول ۴۰ سال اخیر، اهالی موسیقی از صبورترین اقشاری بودند که به رغم اتفاقات تلخ و سختیهایی که به دلیل عدم شفافیت بود، مسیر موسیقی کشور را پیش برده و به نتیجه رساندند. به سهم خود و به عنوان یک فرد هنردوست از اهالی موسیقی کشور بسیار ممنون هستم که صبورانه پای سختیهای اجراهای موسیقی و زنده نگه داشتن موسیقی ایستادند. اما درباره برگزاری کنسرتهای خیابانی باید اذعان کرد که برگزاری این مراسمهای هنری، مردم را شاد میکند.
هر فرد به هر شکل در مشکلات فعلی کشور سبب شادی مردم شود و به جامعه امید بدهد، مردمدوست است و اقدام او هیچ ارتباطی با هیچ ارگان و نهادی ندارد. اتفاقات اخیر تلخ است و مقصرین هم در مسئولان حضور دارند اما مردم در این شرایط باید به دلایل مختلفی شاد باشند. به معنای دیگر میتوان گفت که هر فردی در اوج بحرانها و سختیها میتواند به شادی علاقهمند باشد و به شاد بودن جامعه کمک کند. برگزاری کنسرتهای خیابانی فعالیت خوبی است و هنرمندانی که این اقدام را انجام میدهند، از خودگذشتگی کرده و به جامعه فکر میکنند تا نشاط و شادابی را به آنها بازگردانند.
شاید برخی در جامعه علاقهمند به حضور در کنسرتهای رسمی نباشند یا نخواهند و نتوانند بلیت حضور در کنسرت را تهیه کنند، بنابراین در کنسرتهای خیابانی حضور پیدا میکنند. بدنه جامعه خسته است، چراکه وضعیت سخت اقتصادی مشکلاتی را در جامعه پدید آورده که تاثیر مشکلات را به آسانی در جامعه میبینیم. در این شرایط برگزاری کنسرتهای خیابانی، خدمت به این مردم است تا کنسرتهای خیابانی برای یک لحظه هم که شده، شادی و شادمانی را در وجود مردم احیا کند. مردمی بودن یک خواننده و نوازنده است که به او حکم میکند در روزهای سخت در کنار مردم باشد و شادی را با موسیقی در مردم به ارمغان بیاورد.
یکی دیگر از وعدههای محقق نشده آقای روحانی حضور زنان در ورزشگاههاست. از موانع تحقق این وعده خبر دارید؟
جامعه اکنون با توجه به بحرانها و مشکلاتی که با آن مواجه است، منتظر این بحثها نیست، چراکه بحرانها و مشکلات مردم بیشتر و اولویتهای آنها هم تغییر کرده است. زنان و دختران جامعه کمتر از مردان علاقهمند به تیمهای مورد علاقه خودشان نیستند و دوست دارند بازی آنها را ببینند، هیجان داشته باشند و همچنین دوست دارند شاهد پیروزی تیم محبوبشان باشند. اما برخی نگرانیهایی از حضور زنان در استادیوم دارند اما باید در نظر داشت که با حضور زنان جو استادیومها، حتما اخلاقیتر شده و همین حضور میتواند از مسائل ضداخلاقی از جمله شعارها و حرفهای نامربوط جلوگیری کند. حضور خانمها سبب میشود تا جامعهای که در استادیوم حضور دارند، مودبتر رفتار کنند. مسئولانی که این تصمیمات را میگیرند باید دقیقتر به مرد و زن توجه کنند.
به نظرتان اگر دولت شجاعانهتر وارد موضوع میشد، نمیتوانست بهتر از این مانع چنین تصمیمهایی بشود؟
اگر دولت در هر مقولهای با شهامت وارد شود، از مسائل و مشکلات بسیار کاسته خواهد شد، دولت آقای روحانی شعارهایی در دوران انتخابات در حوزههای مختلف داد که اگر محقق میشد، با این مشکلات مواجه نمیشدیم. دور کردن خطر جنگ از کشور از اصلیترین شعارهای آقای روحانی بود اما ادبیات کنونی آقای روحانی تاحدی تغییر کرده و آقای روحانی این ادبیات را در دوران انتخابات به کار نمیبرد. به عنوان نمونه درباره مشکلات فعلی باید پذیرفت دلیل بخشی از مشکلات در خارج کشور اتفاق افتاده، در آمریکا فردی انتخاب شده که دنیا را به آشوب کشانده اما چارچوب ادبیاتی که آقای روحانی براساس آنها رأی آورد، برای حل مشکلات خارجی بود که مخالفان آقای روحانی دقیقا روی همین موضوع اثر گذاشتند و تلاش دارند تا آنچه که روحانی به عنوان شعارهایش مطرح کرد، عملی نشود و تا حدی هم توانستهاند به این هدف برسند.
آقای روحانی از قدرتی که داشت استفاده نکرد تا جلوی آنها را بگیرد و دیدگاههای خود را عملیاتی کند. بزرگان جریان اصلاحطلب نسبت به افرادی که موجب آسیب به کابینه میشوند، به آقای روحانی هشدار داده بودند اما مورد پذیرش رئیسجمهور نبود و از آغاز معلوم بود چنین نتایجی خواهد داشت. در سوی دیگر هماهنگی ناخواستهای از ضدانقلاب خارجی و افراطیون شکل گرفت که در کنار عملکرد دولت میتواند در مجموع به از بین رفتن مرجعیت جریان اصلاحات منجر شود. مردم و عموم رأی دهندگان عملکرد دولت را به پای اصلاحطلبان مینویسند. جریانات ضدانقلاب خارجی تلاش دارند تا داخل ایران مجموعه مرجعی باقی نماند. ضمن اینکه دلواپسان هم تلاش میکنند اصلاحطلبان را از حیطه اثرگذاری دور کنند. سایتهای ضدانقلاب آن حدی که به رئیس دولت اصلاحات و اصلاحطلبان حمله میکنند به جریان اصولگرا یا حتی پایداری افراطی حمله نمیکنند.
در حوادث دی ماه سال گذشته هم از چنین هماهنگی حرف زده میشد.
بعد از حوادث دی ماه نقطه عطفی به وجود آمد که جریان ضدانقلاب خارجی و جریان افراطی داخلی با یکدیگر به توافقی نانوشته رسیدند تا بیش از هر موضوعی، مرجعیت اصلاحطلبان را در داخل از میان ببرند و بهانه آنها عدم موفقیت آقای روحانی است. جریان ضدانقلاب خارجی به دلیل آنکه خیال میکرد در حال حاضر همه چیز برای ورود آنها به ایران آماده است و تنها جریانی که در مقابل چنین تغییری میایستد، یک نیروی مطالبهگر به نام جریان اصلاحات است و در سوی دیگر جریان افراطیگری هم علاقه داشت به تنهایی در مصدر امور قرار داشته باشد، در نتیجه این دو با یکدیگر در هدف به نقطه مشترک رسیدند.
به همین دلیل در رسانههای ضدانقلاب خارجی شاهد بیشترین هجمه علیه شخص رئیس دولت اصلاحات و جریان اصلاحطلب هستیم و وضعیت در داخل هم به همین منوال است و در درازمدت نفی اصلاحطلبی به عنوان گروه مرجع موثر در داخل برای آنها اهمیت یافته است اما در ظاهر دلیل آن عملکرد آقای روحانی است که به شعارش عمل نکرده و حمایت اصلاحطلبان باعث شده تا اصلاحطلبی بیشتر از آقای روحانی مورد هجمه قرار گیرد. آن نکتهای که فکر میکنم دائما باید به جامعه توضیح دهیم آن است که روحانی مورد حمایت اصلاحطلبان، روحانی در دوران انتخابات بود.
چرا اصلاحطلبان در مقابل «پشیمان هستیم» واکنش تند نشان میدهند؟
ما حق نداریم به مردم بگوییم پشیمانیم، چرا که مردم را برای این انتخابات راهنمایی کردهایم. باید توجه داشت که مردم هنوز به آن آقای روحانی زمان انتخابات وفادار هستند اما آقای روحانی به شعارهایی که ارائه داد وفادار نیست.
چرا جریان اصلاحات قدرت نفوذ بر روحانی را ندارد؟
اگر جریان اصلاحات قدرت نفوذ داشت یا مواضع این جریان مورد پذیرش آقای روحانی بود که این اندازه نقد از سوی جریان اصلاحطلبی به رئیسجمهور وارد نمیشد. آقای روحانی متناسب رأی به دست آورده از حمایت جریان اصلاحات، عنایت و توجهی به این جریان ندارد و به همین دلیل امروز در پاسخ به فراکسیون امید که گفتمانی خودمانی را از او مطالبه میکند، با صراحت پاسخ میدهد که خواسته نابجایی است. این موضوع نشاندهنده آن است که روحانی تمام موضوعات و عقبه رأی خود را نفی میکند، چراکه به اشتباه برای خود عقبه جدیدی را تعریف میکند و آن عقبه جدید در جامعه پشتوانه نخواهد داشت. اگر روحانی به صورت حزبی قصد داشته باشد تا یک جریان اعتدالگرا در میان جناح اصلاحطلب و اصولگرا قرار دهد پشتوانهای نخواهد داشت و جامعه اصلاحطلبی این موضوع را رد خواهد کرد و به سراغ اعتدالگرایی جدیدی که آقای روحانی میخواهد تشکیل دهد، نخواهد رفت.
برخی میگویند که او به دلیل آنکه دچار سرنوشت دو رئیسجمهور قبلی نشود، از اصلاحطلبان دوری میکند، نظرتان چیست؟
در رابطه با این موضوع نمیتوان نیتخواهی کرد اما میتوان گفت که مهمترین آسیبی که یک سیاستمدار در تاریخ با آن مواجه خواهد شد نداشتن پشتوانه مردمی است. رئیس دولت اصلاحات به همین خاطر به عنوان یک فرد تعیین کننده باقی است، اما آقای روحانی با توجه به مسیری که طی میکند، مردم را هم از دست خواهد داد.
ارزیابی شما درباره کابینه چگونه است؟
هنگامی که یک نگاه مدیریتی از بالا وجود داشته و سیاستگذاری کند طبیعی است که بقیه افراد فضای زیادی برای انجام کارها متفاوت نخواهند داشت. مدیریت استانها در اکثریت قابل توجهی در اختیار جناحهای رقیب آقای روحانی قرار دارد که توسط دولت هم این چینش انجام شده است. هنگامی که در مدیریت دولتی جریان اصولگرا حتی افرادی که از گذشته در نهادهای موازی بودهاند در استانها پا گرفته و حتی در شهرستانها قدرتهایشان بسیار جدیتر از تهران و مرکز شده، طبیعی است که به دلیل حضور جریانات غیر همسو با آقای روحانی با همان شعارهایی که در انتخابات داد پشتش خالی میشود.
اگر دوباره به سخنرانیهای آقای روحانی در دوران انتخابات گوش کنیم، متوجه میشویم که تندترین حملات علیه دولت موجود را میتوان در همان سخنرانیها و شعارهای آقای روحانی دید و این موضوع نشان از آن است که یک جایی از کار مشکل دارد. آقای روحانیای که آن شعارها را در زمان انتخابات میداد، مورد علاقه اصلاحطلبان و مردم است اما روحانی برای آنکه این شعارها را بدهد و عمل نکند، انتخاب نشد، بلکه انتخاب شده که شعارها را عملیاتی کند. اما مسالهای که وجود دارد این است که حتی در چارچوب قدرت ریاست جمهوری هم آن شعارها را عملیاتی نکرد و به خصوص در سطح استانها مخالفتهایشان بسیار جدیتر بوده است.
اصلاحطلبان باید با انتخابات ۹۸ خداحافظی کنند؟
من معتقدم که هنوز هم قرار باشد که از دو جریان اصولگرا و اصلاحطلب کاندیدا معرفی کنند قطعا کاندیدای اصلاحطلبان بیشتر در جامعه نفوذ و رأی خواهند آورد.
شما معتقدید که اصلاحطلبان در این انتخابات پیروز خواهند شد؟
پیروزی در انتخابات بستگی به میزان مشارکت مردم دارد. قطعا اصلاحطلبان از جریانات دیگر زمینه بیشتری برای پیروزی خواهند داشت اما باید دید افرادی که به عنوان کاندیدا معرفی میشوند، چه کسانی هستند. با توجه به تحولاتی که در جامعه جاری است برای نتیجهگیری زود است.
مطهره شفیعی
- 18
- 4