اخیراً از مواضع آقای سعید حجاریان و برخی انتقادهایی که ایشان نسبت به تنگناهای اصلاحطلبان برای سیاست ورزی داشته است، تعبیر به قهر اصلاحطلبان با انتخابات شده است.
به نظر شما موضوع شرکت نکردن در انتخابات در ز مورد بررسی قرار گرفته است و آیا اساساً چنین سیاستی را مفید به حال همفکران خود میدانید؟
استراتژی اصلاحطلبان قهر با صندوق رأی نیست چرا که قهر کردن با صندوق انتخابات گذشته از تبعات سیاسی که دارد به نوعی نقض حقوق شهروندی هم هست. به هر حال هر کسی حق دارد در انتخابات و در تعیین سرنوشت خود حضور داشته باشد. ممکن است برخی معتقد باشند که این حضور تأثیرگذاری در حد انتظار ندارد و برخی هم برخلاف آن بر تأثیرات حداقلی هم تأکید داشته باشند. مهم استفاده از این حق شهروندی است تا حتی در شرایط خاص از حداقل روزنهها هم برای تأثیرگذاری و بخصوص جلوگیری از بدتر شدن شرایط بهره برد.
در میان اصلاحطلبان هم اگر چه ممکن است اختلاف نظرهایی وجود داشته باشد اما تاکنون سیاستی به عنوان تحریم انتخابات به صورت رسمی از سوی تشکیلات مشهور اصلاحطلبان مطرح نشده و من هم به عنوان نظر شخصی آن را قبول ندارم. به نظرم در انتخابات پیش رو باید با رویکردهای مشخص در انتخابات حضور داشت و از آن به عنوان یک گام برای رسیدن به دموکراسی یاد کرد. طبیعی است که این مسیر فراز و فرود هم داشته باشد اما باید با نگاه امیدوارانه به انتخابات نگریست و فرصت حضور در پای صندوق رأی را از دست نداد.
برخی انتقادهای اصلاحطلبان از عملکرد دولت و بخصوص از سوی آقای حجاریان از سوی اصولگرایان تعبیر به عبور آنها از روحانی میشود. حتی محمدرضا باهنر گفته است که اصلاحطلبان در حق روحـــــــانی بی معرفتی کردهاند. به نظر شما چنین برداشتی درست است؟
به نظرم هم آقای روحانی و هم اصلاحطلبان میدانند که به یکدیگر نیاز دارند. اصلاحطلبان در انتخابات ۹۶ با شور و شوق و امید از مردم دعوت کردند در انتخابات شرکت کرده و به آقای روحانی رأی بدهند چرا که نگران بودند.چه بسا در غیر این صورت اتفاقاتی برای کشور بیفتد که جبران آن ناممکن باشد. بنابراین بروز برخی انتقادها از عملکرد دولت طبیعی است. اصلاحطلبان به عنوان گروههای مرجع سیاسی این حق را دارند نسبت به برخی کمبودها یا قصورها به دولت تذکر بدهند کما اینکه اگر چنین نقدهایی نشود، باید بر آنها خرده گرفت. منتها بیان نقد را نباید به معنی عبور از دولت یا روحانی قلمداد کرد.
در این میان آنچه مهم است اینکه حرفها و مواضع بین اصلاحطلبان و دولتیها براحتی مطرح شود. آقای روحانی پیش از این دیدار و گفتوگویی با برخی چهرههای اصلاحطلب داشتند که به نظرم تجربه خوبی بود و میطلبد که استمرار یابد. البته حتماً هم نباید این دیدارها با شخص آقای روحانی باشد نمایندگان دولت با نمایندگان اصلاحطلب از طیفهای مختلف میتوانند با همدیگر دیدار و گفتوگو و تبادل نظر داشته باشند که حتماً مشکلگشا است. ما بشدت به گفتوگو نیاز داریم. بیراه نیست اگر گفته شود برخی از همین انتقادها و گلایهها هم معلول عدم مراوده و گفتوگو است. بنابر این اصلاحطلبان از روحانی عبور نکردهاند که برخی حکم بــــــــــــــدهند آنها «بی معرفتی» کردهاند.
نتیجه فاصله گرفتن اصلاحطلبان از دولت به نظر شما به نفع کیست. با توجه به واقعیات موجود در عرصه سیاست ایران جدایی اصلاحطلبان و اعتدالیها برای هر دو طیف آوردههایی خواهد داشت یا رقیب بهره آن را خواهد برد؟
بدون تردید بهره این جدایی را رقبا میبرند؛ همانها که منتظر و درصدد هستند آب را گل آلود و ماهی خود را صید کنند. گذشته از اینکه این جدایی برای هیچ کدام از اصلاحطلبان و اعتدالیها فایدهای نخواهد داشت و مضر به حال جامعه هم خواهد بود. حق جامعه این نیست که ما سیاسیون با بحثها و اختلافات جناحی به آنها آسیب بزنیم.
همه ما وظیفه داریم با پیشه کردن عقلانیت و خرد جمعی مسیر حرکت به سمت دموکراسی بیشتر را ادامه دهیم. راهی جز پرهیز از تنش و حاشیهسازی نداریم چرا که تأمین منافع ملی در مسیر عقلانیت است. بنابراین معتقدیم هم اصلاحطلبان و هم دولتیها باید توجه داشته باشند که اولاً به یکدیگر نیازمند هستند و دوماً در دام بازیهای رقبای پوپولیست نیفتند.
- 18
- 1