عملکرد دولت و آقای روحانی در دوره دوم نسبت به دوره اول بسیار ضعیف بود و این موضوع بسیار مورد انتقاد قرار گرفت تا آنجا که حتی اصلاحطلبان حامی دولت هم او را مورد انتقاد قرار دادند و باعث شد تا جریان رقیب بر طبل عبور اصلاحطلبان از روحانی بکوبد، اما در مقابل اصلاحطلبان مطرح کردند که نسبت به عملکرد آقای روحانی انتقاد دارند اما هیچ زمانی از او و دولتش عبور نخواهند کرد و در هر حالی تا پایان این دولت پاسخگو خواهند بود.
در این میان برخی هم معتقدند روحانی به جهت آنکه به رأی مردم دیگر نیازی ندارد اینگونه در مقابل جامعه و مردم عمل میکند. در همین راستا «آرمان» گفتوگویی با سیدمحمود میرلوحی عضو شورأی شهر تهران و فعال سیاسی اصلاحطلب داشته که میخوانید.
اصلاحطلبان با توجه به عملکرد آقای روحانی در دور دوم مورد انتقاد بسیار قرار گرفتهاند.
در کشور هنوز تحزب به مفهوم حرفهای مورد توجه نیست. در دنیا مرسوم است تا احزاب در جریان انتخابات از مدتهای قبل ازکاندیداهایشان حمایت کرده و به دنبال جمعآوری رأی باشند و سپس در مقابل آن رأی پاسخگو باشند.لازم به ذکر است که این سازوکار هنوز در ایران به وقوع نپیوسته است لذا جریان اصلاحات با توجه به مجموعه شرأیطی که در کشور وجود دارد تاکنون سه گام برداشته است. گام اول پیروزیشان در انتخابات سال ۹۲، گام دوم انتخابات ۹۴ و گام سوم هم انتخابات ۹۶ بوده است.
در هر سه گام جریان اصلاحطلبی به دنبال ایدهآلهای خود نبود بلکه به دنبال یافتن راهحلی برأی عبور از شرأیط موجود کشور باشد که اصلاحطلبان منافع ملی را بر منافع جریانی، سیاسی و گروهی خود ترجیح دادند. اقتضا میکرد تا این جریان سیاسی کاندیدای خود را پیدا و از او حمایت کند و طبیعی است هنگامی که نتوانستند کاندیدای مورد نظر را برأی ریاست جمهوری معرفی کنند با توجه به منافع ملی احساس کردند که آقای روحانی میتواند در ائتلاف با آنها در سال ۹۲ رأی بیاورد.
درسال ۹۴ اصلاحطلبان سعی در گسترش ائتلافشان کردند و تا قسمتی توانستند که با اعتدالیون ائتلاف کرده و در هیمن راستا اعتدالیون از جریان جبهه پایداری و تندروها فاصله گرفتند و این موضوع و ائتلاف هم خود یک اتفاق و دستاورد بود. اصلاحطلبان در نهایت در سال ۹۶ در انتخابات شوراها تلاش کردند تا شرأیطی فراهم کنند تا تا بتوانند تصمیمات جریانی بگیرند که ملاحظه میکنید اغلب کلانشهرها مانند تهران، اصفهان، مشهد، تبریز و کلانشهرهای دیگر با لیست اصلاحات و اصلاحطلبان به صحنه آمدند اما در مساله ریاست جمهوری از روحانی حمایت کردند.
در دورهای برخی از اصلاحطلبان نسبت به حمایتشان از آقای روحانی ابراز پشیمانی کردند.
همه ما شرأیط کشور در سال ۹۶ را به یاد داریم و میدانیم کشور در چه وضعیتی قرار داشت. در آن زمان شعار آن بود که «به عقب بازنخواهیم گشت» و سخنی از ایدهآل مطرح نبود. پس از انتخابات جریان اصلاحات به عنوان متعهد آقای رئیسجمهور ماند اما حوادث و وقایعی که پیش آمد و آقای روحانی نسبت به دولت قبلشان با توجه به مجموعه شرأیطی که در انتخابات پیش آمد، مقداری کندتر حرکت کردند.
در دوره قبل میگفتیم که آقای رئیسجمهور فراتر از انتظار عمل کردند اما میتوان گفت در دوره دوم آقای روحانی در حد انتظار عمل نکرد. مسائلی در کشور پیش آمد و برخی بحث «من پشیمان هستم» را مطرح کردند اما دوباره جریان اصلاحات به حمایت از آقای روحانی دست زد و اعلام کرد که جایی برأی پشیمانی نیست چرا که این انتخاب با علم و تحقیق بوده است.
اوایل دوره دوم ریاست جمهوری آقای روحانی با حوادثی از جمله دی ۹۶ روبهرو شدیم که اصلاحطلبان برأی این موضوع هزینه بسیاری را متحمل شدند.
در حال حاضر بر همگان روشن شده است که کلید حوادث دی ماه را رقیب زد اما سپس از کنترل آنها خارج شد چرا که برخی در آن زمان اتفاقات را در مسیر براندازی دنبال میکردند و صحبتهایی مطرح میشد که مورد همراهی و حمایت جامعه قرار نگرفت. در آن زمان جریان اصلاحات به صحنه آمد و به دفاع از نظام رئیسجمهور پرداخت.
اصلاحطلبان در حوادث دی ماه هزینههای بسیار دادند، بنابرأین مجددا جریان اصلاحات جایگاه و وظیفهاش را مطرح و به تمام ارکان کشور اعلام کرد چرا که اصلاحات همیشه سعی کرده تا در میان حاکمیت و مردم عمل کرده و رابط آنها باشد و قرار نیست که یکطرفه عمل کند. هنر اصلاحات همیشه آن بوده که در میان این دو بخش همواره سعی کرده تا در راستای مصلحت و منافع کشور و عمومی نقش ایفا و ارائه کند و این کار را انجام داده و در حال حاضر هم این نقش را انجام میدهد، بنابرأین باید گفت که جریان اصلاحات هیچ زمانی از آقای رئیسجمهور عبور نخواهد کرد و طی چهار مدیریت آقای روحانی در ریاست جمهوری، به افکار عمومی پاسخگو خواهیم بود چرا که نمیتوانیم سلب مسئولیت کرده و بگوییم مسائل موجود در کشور به ما ارتباطی ندارد.
آقای رئیسجمهور را به او رأی دادیم و عملا ستاد انتخاباتیها آقای رئیسجمهور ستاد اصلاحطلبان بود. بنده در آنجا حضور داشتم شاهد آن بودیم که اغلب مسئولان از نیروهای اصلاحطلب در حمایت از آقای روحانی و رأیآوری ایشان کمک کردند و برخی از احزاب مانند حزب اتحاد ملت ستاد اختصاصی برأی حمایت از آقای رئیسجمهور داشتند. نمیتوان اعلام کرد که این موضوع را اصلاحطلبان نبودند و دیگر در قبال مردم مسئولیت ندارند. اصلاحطلبان طی چهار سال مسئولیت دارند و سخن عبور از روحانی مشخص است که یک سخنی است که نه جامعه میپذیرد و نه منطقی است و نه با وظیفهای که پاسخگویی و اصولی که جریان اصلاحات پذیرفته است همخوانی ندارد.
برخی مطرح کردند انتقادات اصلاحطلبان از روحانی تنها به جهت عبور آنان از روحانی است.
اصلاحطلبان همواره مطرح کردهاند که متعهد و منتقدند و یا به تعبیر آقای رئیسجمهور که در جلسه با اصلاحطلبان مطرح کردند که اصلاحطلبان شریک دولت هستند. شرکای منتقد یا شرکای متعهد منتقد هستیم و در برخی از حوزهها نقد داریم و از انتقادات اصلاحطلبان به عملکرد دولت و آقای روحانی میتوان به معرفی وزرا اشاره کرد یا در دورهای درباره حوادث دی ماه از دولت نقد کردیم البته نقد اصلاحطلبان از دولت منحصر نیست که مانند بخشی از جریان پایداری که تنها دولت را نقد کنند؛ خیر؛ اصلاحطلبان در تمام موضوعات از جمله انتقاد دارند چرا که اصلاحطلبان از موضوعات مختلفی از جمله عملکرد رسانه ملی یا ورود بخشی از نیروهای مسلح در بخش اقتصادی و. . انتقاد میکنند و در این میان از دولت هم نقد میکنند.
لذا جریان اصلاحات همواره سعی داشته و دارد تا نقش میان حاکمیت و ملت را حفظ کند و لذا در هرجایی که لازم است از سیاستهای مثبت دولت حمایت میکنند، مانند برجام یا FATF که از دولت از ابلاغ تا زمان اجرا حمایت کردیم و همچنین حتی در بخشهایی از مسائل داخلی و وزارت کشور و اقداماتی که در حوزه بانکها و اینگونه مسائل مطرح بوده است نقد کردهایم. جریان اصلاحات همواره نشان داده که منافع ملی را بر منافع جریانی ترجیح میدهد و حاضر است هزینه دهد همانطور که شاهد هستید که رئیس دولت اصلاحات بیش از جریان اصولگرا مورد هجمه و حمله است. براندازان یا منافقین بسیار ایشان را مورد حمایت قرار میدهند، چرا که احساس میکنند ایشان امروز توانسته بخش قابل توجهی از مردم را با اینکه اعتراض و انتقاد دارند همچنان در حمایت از نظام و امنیت ملی در صحنه حفظ کنند.
فکر میکنم که همین مسیر را جریان اصلاحات ادامه خواهد داد و در آنجا که لازم باشد از آقای روحانی حمایت میکند و در قسمتهایی هم که این جریان نقدی دارد به صورت صادقانه و مسئولانه نقدش را اعلام میکند و همواره سعی میکند تا در خدمت و جهت مطالبات عمومی و مردم قدم بردارد چرا که راهی جز این نیست. باید تاکید کنم که جریان بخشهایی از اصولگرایی هم که انتظار دارند ادبیات رئیس دولت اصلاحات و اصلاحطلبان مانند آقایان سیداحمدخاتمی و علمالهدی باشد و این انتظار به نظر غیرمتناسب با شرایط روز کشور است.
رئیس دولت اصلاحات همواره نشان داده که جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی و نظام را در واقع مطالبات مردم را همگی در یک مسیر میبیند و تعارضی میان اینها نمیبیند. جریان اصلاحطلبی احساس نمیکند که لازم است مانند آنان سخن گوید و ثابت کند که در خدمت نظام و حاکمیت ملی قرار دارد، خیر تصور اصلاحطلبان آنگونه است این روش به صرفهتر است. دوستان مشاهده کردهاند که این شیوه و راهبرد توانسته موانع کشور را در شرأیط حساس و مشکلات رفع کند.
آقای روحانی در قبال سرمایه اجتماعی باید چگونه گام بردارد؟
اصلاحطلبان همواره اعلام کردند که آقای روحانی باید به رأياش توجه داشته باشد. این سیاست را خود آقای روحانی انتخاب کرده است، هنگامی که در جلسات و میتینگهای انتخاباتی حضور پیدا میکرد که در آن زمان در ستاد انتخاباتی او بودیم هیچ زمانی از آقای روحانی دعوت به برخی از اظهارات نکرده بودیم و خودشان به این جمعبندیها رسیدند. لذا وقتی ایشان مسائلی مانند حصر را مرتب مطرح میکردند، وقتی به حقوق اساسی مردم توجه میکردند، وقتی که تاکید بر فاصله گرفتن نظامیها از اقتصاد مطرح میکردند و مسائل دیگری از این دست داشتند اینگونه موارد بود که براساس تجربه چهار ساله و مشورت با مشاورینشان و بررسیهای عمیقی که داشتند باید به موضوعاتی که در انتخابات مطرح کردند پرداخته و آنان را دنبال کنند.
ایشان قول دادند تا به حضور اقوام در مدیریت توجه داشته باشند بنابراین باید به این قول خود هم توجه کنند. در حال حاضر متوجه هستید که مرزنشینان جزو اقوام هستند. امنیت و آرامش و اقتصاد مرزی ما با این قشر است و بالاخره باید این اعتماد میان مرکز و مرزنشینان و اقوام همواره مورد توجه قرار گیرد و در عرصههایی که حضور آنها لزوم دارد استفاده شود. بنابراین آقای روحانی با توجه به وعدههایی که دادند باید در راستای همانها قدم برداشته و به عمل برساند. البته درباره قانون منع بهکارگیری بازنشستگان باید یادآوری کرد آقای روحانی در جایی که لازم بود تا از شهردار تهران حمایت کند، این حمایت صورت نگرفت، اما پس از آن برخی سخنانی را شنیدیم که ایشان نام ۵۰ نفر از مدیران خود را برای ماندن مطرح کرده است، حال تا چه اندازه این سخن صحیح است نمیدانم! به فرض درست بودن این خبر نباید چنین هزینههایی ایجاد شود اگر قانونی تصویب شد و مشاهده کردید که برای دولت استانداریها و شهرداری پیامد داشت تا چه اندازه مدیر از دولت کنار رفتهاند، اما تاکید میکنم که از صحت و سقم این گزارش اطلاع دقیقی در دست نیست.
اصلاحطلبان درخواست ویژهای از آقای رئیسجمهور ندارند و تنها از ایشان درخواست دارند تا در روابط بینالملل به تنشزدایی پرداخت و به مسائل زنان، جوانان، اقوام، حل و فصل مسائل بانکها، رونق اقتصادی رسیدگی داشته باشند چرا که جزو شعارهای انتخاباتی او بود و باید با استفاده از وزرای پرنشاط، باانگیزه و حاضر در صحنه برای حل و فصل مسائل و همچنین مقابله با شیطنتهای آقای ترامپ و اسرائیل در مسائل تحریمها استفاده کند. اصلاحطلبان انتظار خاص و فوقالعادهای از آقای روحانی ندارند و تنها ایشان باید به وعدههایی که دادهاند عمل کنند و اینکه برخی مطرح کردهاند که آقای روحانی با رأیدهندگان به جهت فشارهای بخشی از حاکمیت فاصله پیدا کرده دلیل نمیشود تا ایشان از رأیدهندگانشان فاصله بگیرند.
برخی معتقدند آقای روحانی در دور دوم به جهت عدم نیاز به رأی، مسیرش را تغییر داده است.
مطرح شدن چنین موضوعاتی نه برای نظام و نه برای آقای رئیسجمهور خوب نیست و چنین تلقین و تصوری برای نظام بسیار آسیبرسان و پرهزینه خواهد بود و آقای روحانی نباید توجه به میثاقش با مردم در زمان انتخابات را فراموش کند، چراکه مطرح کردن چنین موضوعاتی برای نظام و ریاست جمهوری مفید نخواهد بود و به دنبال خود هزینههای بسیاری هم خواهد داشت.
یکی از انتقادات به عملکرد آقای روحانی عدم استفاده زنان در مدیریت وزارتخانهها بوده است. این موضوع را چگونه ارزیابی میکنید.
اصلاحطلبان همیشه نسبت به رفتارهای آقای احمدینژاد سرتاسر انتقاد داشتند، اما شاهد این موضوع بودیم که او از زنان در دولت استفاده کرد و از میانشان حتی وزیر انتخاب کرد، اما آقای روحانی هنوز در این موضوع حرکتی انجام نداده است. این موضوعات مورد بحث است.
چرا اصولگرایان هنوز در سال و اتفاقات ۸۸ سیر میکنند و دائما اعلام میکنند که اصلاحطلبان مشکل ایجاد کردند و عذرخواهی را مطرح میکنند؟ چرا اصولگرایان در مسیر پیشرفت کشور خود را متعهد نشان نمیدهند؟
اصولگرایان به جهت رفتارهایی که داشتند از جمله ماندنشان در گذشته متاسفانه با وضعیت امروز روبهرو شدند. هنر اصلاحات آن بود که در گذشته نماند و همیشه زمان و مکان را مورد توجه قرار داد و به همین جهت مطرح شد که شرایط کشور نیاز به اصلاحات دارد. اصولگرایان اعتقادی به اصلاحات ندارند و طبیعتا تصورشان آن است که همه موضوعات را باید در گذشته جستوجو کرد و با همین تصور همیشه در ۸۸ و قبل ۸۸ ماندهاند به همین دلیل هم در سالهای ۹۴ و ۹۶ مشاهده کردید که چطور آنها را دور زدند و بیاعتنایی به آنها داشتند.
البته دلمان میخواهد که آنها هم اصلاحطلب شوند. زمانی در ستادی که برخی از اصولگرایان برای آقای روحانی ایجاد شده و مسئولیتش با آقای نعمتی بود که از طرف آقای لاریجانی معرفی شده بود گفتم که شما باید دیگر «اصولاحاتی» شوید چرا که از اصولگرایی واقعا چیزی جز دعوت به گذشته باقی نمانده و سخن، تئوری و نظریه برای امروز کشور ندارید. در حال حاضر هم تاکید میکنم که اصولگرایان باید کمکم اصولاحاتی شوند. جریان اصولگرا میگوید که ما در حمایت از ولی فقیه نسبت به اصلاحطلبان پایبندتر هستیم، اگر این موضوع تنها مزیتی است که برأی خودشان از زبان خودشان تعریف میکنند باید گفت که این مساله در حالی است که اصلاحطلبان برأی احترام به مقام معظم رهبری بیشتر خدمت کردند تا اصولگرایان.
آنها تصور میکنند که با مطرح کردن کلماتی مانند «پیروان امام و رهبری» میتوانند به مقصد برسند اما زبان و تصورشان متعلق به دو دهه گذشته است. اصولگرایان باید طبیعتا خود را اصلاح کنند و از اصلاحات جلو زده و یا حداقل با فاصله کم از اصلاحات باید حرکت کنند، آنها نمیتوانند در گذشته بمانند. اصولگرایان در گذشته اصلاحاتهراسی کردند و توانستند مقداری مردم را خانهنشین کنند و دوام بیاورند. امروز شاهد هستید که اصلاحات مورد مواخذه قرار میگیرد، چه برسد به اصولگرایی که به نظر میآید دیگر بسیار از زمانش گذشته است. در حال حاضر شاهد هستید که اصولگرایان به جهت نوع بیان و سخنانی که مطرح میکنند از افکار عمومی فاصله گرفتهاند.
- 18
- 4