شرایط اجتماعی و اقتصادی جامعه به نحوی است که هر چشم بینایی میتواند تنگناها و مشکلات مردم را به عینه رویت کند. قیمت گوشت بالاست، مرغ ۱۵ هزار تومان و پراید ۵۳ میلیون تومان وضعیتی را بهوجود آورده که هر زمان باید منتظر تغییراتی بود. سکوت مردم نشانگر رضایت آنها از شرایط موجود نیست بلکه امیدوارند که روندها اصلاح شده و راه چارهای برای شرایط اقتصادی اندیشیده شود. حال در این میان برخی جریانات سودجو نیز از فرصت استفاده کرده و آب را گل آلود میکنند تا با تخریب دولت، ماهی خود را صید کنند.
اینکه دولت در بهوجود آمدن شرایط فعلی قصور دارد درست، اما سایر نهادها و دستگاهها نیز مسئولند و باید پاسخگو باشند. تحلیلگران و صاحب نظران بارها بر این مساله تاکید کردهاند که رئیسجمهور باید از اختیارات خود و موانع حل مشکلات موجود با مردم حرف بزند تا از سویی از سنگینی هجمهها کاسته شود و از سوی دیگر مردم از برخی مسائل اطلاع پیدا کنند، اما مشخص نیست که چرا پس از ۶ سال هنوز رئیسجمهور روحانی سکوت پیشه کرده و از موانع و مشکلات و حتی اختیارات خود سخنی به میان نمیآورد. برای بررسی وضعیت اجتماعی، اقتصادی و معیشتی جامعه، رویکرد دولت و مخالفان، رویکردهای اصلاحطلبان برای حضور در انتخابات آتی و آنچه در سپهر سیاست ایران میگذرد، «آرمان» با فرزانه ترکان عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی و فعال سیاسی اصلاحطلب به گفتوگو پرداخته است که میخوانید.
بسیاری از تحلیلگران مطرح میکنند که رئیسجمهور پس از ۶ سال باید از اختیارات خود در حوزههای مختلف با مردم سخن بگوید تا مردم نیز منطبق با اختیارات از دولت انتظار داشته باشند از دیدگاه شما چرا این رویه توسط رئیسجمهور صورت نمیگیرد؟
تحلیل من درباره آقای رئیسجمهور این است که آقای روحانی صحبتهای زیبایی بیان میکند و به وضوح در جریان مسائل مردم نیز هست و درباره آن نیز صحبت میکند، اما ۲ مشکل وجود دارد؛
نخست اینکه رئیسجمهور از راهکار برون رفت از مشکلات و موانعی که اجازه نمیدهد دولت از این مشکلات عبور کند را با صداقت بیان نمیکند که این مساله مشکلات خاصی از جمله بیاعتمادی مردم به سیستم دولت، احساس ترس و ناامنی اقتصادی را در جامعه رقم زده است. لذا من فکر میکنم بهترین شرایط این است که رئیسجمهور با صداقت با مردم در مورد موانع برون رفت از این بحرانهای اقتصادی صحبت کند.
اگر این موانع داخلی است باید مردم بهوضوح در جریان باشند و اگر موانع خارجی وجود دارد که قطعا هست نیز باید بیان شود. بالاخره با توجه به شرایط تحریم فعلی محدودیتهای دولت را درک میکنیم. مردم باید موقعیت اقتصادی کشور که تحت تاثیر تعاملات بینالمللی و فشارهای آمریکا است را جزء به جزء بدانند. در کنار اینها دولت باید از موانع دیگری که اجازه عملکرد بهتر به دولت در جهت بهبود شرایط نمیدهند صحبت کند و آنها را به مردم بشناساند.
حال اینکه چرا این اتفاق نمیافتد باید پیگیری لازم صورت بگیرد که با وجود شرایط فعلی چرا این مسائل بازگو نمیشود. من دقیقا نمیدانم دولت چند درصد اختیار دارد، اما میخواهم بگویم مردم اطلاعات خوبی دارند و میدانند که شاهراههای اقتصادی کشور فقط در اختیار دولت نیست و نهادهای خارج از دولت نیز تاثیر زیادی بر اقتصاد کشور دارند، اما اعتراض مردم این است که چرا مسائل شفاف مطرح نمیشود و چرا با وجود قطبهای اقتصادی بزرگی که در کشور وجود دارند هنوز از بودجه کشور برای آنها سهمیه در نظر گرفته میشود؟ اینها مسائلی است که مردم را بر انگیخته کرده و مشکلات را تشدید میکند و لذا دولت باید موضع روشن و شفاف خود را اعلام کند.
در حالی که بسیاری از مقامات کشور به وحدت و انسجام برای خروج از شرایط فعلی تاکید میکنند، اما برخی جریانات همچنان درصدد تخریب دولت و مجلس هستند؛ این رویکردها چه میزان به منافع ملی و مصالح عمومی خدشه وارد میکند؟
من معتقدم که این رویکردها چیز غریبی نیست چرا که سالهاست میبینیم که اولویت برخی جریانات سیاسی نه تنها منفعت مردم نیست بلکه غوغاسالاری و منفعتهای جناحی و گروهی است. عامه مردم نیز از این مساله اطلاع دارند. در واقع اتفاقات اخیر و جبههگیریهایی که علیه FATF انجام شد تا حدی روشن کرد که در پشت پرده این قضایا منفعتهایی وجود دارد که نمیتوانند آن را از مردم پنهان کنند.
اکثر کارشناسان اقتصادی میگویند که با تصویب FATF و وصل شدن کشور به اقتصاد جهانی مشکلات اقتصادی کم میشود و نرخ تورم را نیز میتوانیم کنترل کنیم. این در حالی است که با وجود همه این مسائل عدهای با غوغاسالاری و شعارهای غیر منطقی تلاش دارند جوی را علیه این موضوع هدایت کنند. لذا من فکر میکنم که اگر همه جریانات سیاسی با صداقت برای منفعت مردم برنامهریزی کنند اختلافات سیاسی برخی جریانات در حدی نخواهد بود که بتواند ما را از منافع ملی و مردم غافل کند. مقام معظم رهبری هم بر این مساله تاکید داشتهاند و اراده ایشان نیز قطعا بر این است که بشود با نوعی وحدت و انسجام برای حل مشکلات مردم برنامهریزی و و عمل کرد. منتها به شرط اینکه کارشکنی صورت نگیرد و بهجای اولویت جناحی اولویت اول رفاه، امنیت و زندگی مطلوب مردم باشد، اما در برخی از موارد خلاف این رویه را شاهد هستیم.
اخیرا دلواپسان با ارسال پیامکهایی به نمایندگان خانه ملت آنها را تهدید کردهاند.
این جریانات تلاش میکنند که از هر روزنهای به تخریب دولت و مجلس بپردازند. شرایط فعلی واقعا شرایط سختی است و مثل ۸ سال دفاع مقدس که در جنگ بودیم، اکنون نیز واقعا در جنگ اقتصادی هستیم. لذا آنهایی که همصدا با دشمن تلاش بر تخریب دارند قطعا ستون پنجم دشمن هستند و باید مثل شرایط جنگ با آنها برخورد شود. تساهل و تسامح کردن با این افراد نتیجهای جز ضربه زدن به نظام، کشور، امنیت و رفاه مردم نیست. واقعا باید همت و ارادهای عالی در سطح سران کشور وجود داشته باشد که از تخریب برنامهها و سیاستهایی که به نفع مردم است جلوگیری کند.
رئیسجمهور اخیرا اظهار داشته با دیوارکشی نمیتوان به توسعه و پیشرفت رسید، وزیر امور خارجه نیز گفته استقلال کشور به معنای منفک شدن از دنیا نیست با این وجود چرا برخی اشخاص و جریانات رشد و توسعه را با تعامل سازنده با کشورهای دیگر در تضاد میبینند؟
شکی نیست که قطعا باید مواضع ایدئولوژیک خود را به عنوان محور قرار دهیم، اما اینکه بتوانیم از روشهای سیاسی در برنامهریزی سیاست خارجی خود استفاده کنیم متاسفانه خیلی مواقع از این مهارت دور بودهایم. زمان مرحوم آیتا... هاشمی با وجود اینکه مواضع سیاسی خوبی داشتیم و حمایت خود را از مردم مظلوم فلسطین و گروههای مسلمان در کشورهای مختلف انجام میدادیم، اما با یک سیاست درست و رویه مناسب اعتماد سازی خوبی نیز میان ایران و کشورهای مسلمان حاشیه خلیج فارس وجود داشت.
حال اینکه چرا این اعتماد از بین رفته و به ارتباطی مخرب تبدیل شده، جای تأمل دارد. برخلاف سالهای گذشته که رژیم صهیونیستی دشمن شماره یک کشورها در خاورمیانه بود، ایران را در این جایگاه قرار میدهند ناشی از بیسیاستی و بیسلیقگی است که گاها درسیاست خارجی دولتهای مختلف دیده شده است. لذا اگر اکنون نیز همت جدی در کشور وجود داشته باشد که دشمنزدایی کنیم و با کشورهای مختلف در نوع خودشان تعامل مثبت ایجاد کنیم معتقدم که حیلی از مشکلات در سیاست خارجی کشور قابل حل است.
برخی وقوع تحریمهای آمریکا، عدهای عملکرد بد دولت و برخی دیگر تحرکات مخرب مخالفان را عامل بروز چنین شراطی در کشور میدانند؛ با توجه به جمیع جوانب راهکار خروج از وضع فعلی در حوزه اقتصادی و معیشتی را چه میدانید؟
در اینکه بیشترین سهم مشکلات اقتصادی اخیر ناظر بر سیاست خارجی و برون رفت آمریکا از برجام و تحریمهاست هیچ شکی نیست. مردم نیز میدانند که درصد زیادی از مشکلات کشور به مسائلی است که پیرامون برجام اتفاق افتاده و در تعاملات اقتصادی کشور تاثیر گذاشته است. البته درصدی نیز هرچند کوچک مربوط به عدم برنامهریزی صحیح و مناسب سیستمهای اقتصادی در داخل کشور بوده است.
اتفاقات رخ داده برای بانک مرکزی در دوره گذشته و ارائه ارز۴۲۰۰ تومانی بدون برنامهریزی درست که مردم خبردار میشوند هزینهای که قرار بود برای معیشت و اقلام ضروری مردم باشد، جاهایی رفته که واقعا نباید میرفته همه نشانگر بیبرنامگی و خیلی از مواقع عدم نظارت دولت است. اینکه اکنون با بحث قاچاق دام مواجهیم و به جای اینکه جلوی این قاچاق دام گرفته شود دام وارد میکنیم میشد راهکارهای بهتری نیز برای جلوگیری از خروج دام و قاچاق اقالام مختلف پیشبینی کرد. این مساله اکنون در میان مردم به جوک و شوخی تبدیل شده که با پرواز دام را به کشور وارد میکنیم که مایحتاج ضروری مردم را تامین کنیم.
ارز ۴۲۰۰ تومانی برای واردات آذوقه دام تخصیص داده میشود که قیمت دام بالا نرود، اما در کمال تعجب شاهدیم این آذوقه با ارز ۴۲۰۰ تومانی به کشور وارد شده و سپس با قیمت بالای ۱۰ هزار تومان کشورهای دیگر قاچاق میشود. این مسائل قابل نظارت و ارزیابی است. لذا فکر میکنم باید همتی جدی در دستگاههای مختلف قضایی، اجرایی و تقنینی وجود داشته باشد که در شرایط فعلی برای حل مشکلات مردم برنامههایی را بدهند و تلاش کنند که این مشکلات حل شود. اگر فقط بنشینیم و بگوییم که مشکلات کشور فقط ناشی از خروج آمریکا از برجام است و دست روی دست بگذاریم مطمئنا سال ۹۸ بسیار سختتر از امسال خواهد بود.
اخیرا آقای ظریف اظهار داشته که نباید صرفا به ۴۰ سال مقاومت مردم افتخار کنیم؛ ما برای مردم چه کردهایم؛ با این رویکرد ارزیابی شما از رضایتمندی مردم از میزان عدالت، رفاه و تبعیض در جامعه طی این ۴ دهه چگونه است؟
من ضمن اینکه با تخریب و سیاهنمایی علیه دولت مخالفم، اما معتقدم فشار و تحمل مردم اندازهای دارد و نمیتوانیم کنار گود بنشینیم و فقط از مردم بخواهیم صبوری کنند. صبر مردم ممکن است زمانی تمام شود و باید تلاش کنیم تا قبل از اینکه این اتفاق بیفتد برنامههای درستی اجرا شود که معیشت و رفاه مردم حتی در حداقل ممکن تامین گردد. لذا اگر قرار باشد نمرهای بدهم امتیاز مردم بالای ۱۰۰ و امتیاز دولتمردان و مسئولان در سطوح مختلف زیر ۵۰ است. چرا که معتقدم مردم بسیار شریف، صبور و خوبی داریم و فکر نمیکنم که در هیچ کجای جهان وجود داشته باشد که مردم این همه بحرانهای مختلف اقتصادی، اجتماعی و شرایط جنگ تمامقد پشت دولت خود بایستند و تمام تلاششان حمایت و انسجام باشد.
البته باید اذعان کنم که تحمل مردم کم شده و حق هم دارند، چرا که مشکلات معیشتی مردم واقعا طاقتفرسا شده و باید تلاش جدی برای حل مشکلات مردم انجام شود. این مردم همانهایی هستند که در دوره جنگ و دفاع مقدس حاضر بودند زندگی خود را برای حمایت از رزمندگان و پیروزی در دفاع مقدس بدهند. این نشان دهنده شفافیت و صداقت ارتباط میان مردم و با دولت و حکومت بود، اما برما چه گذشته که این کیفیت به کدورت تبدیل شده و منافع شخصی جایگزین منافع ملی و تعاملات مثبت شده است؟ این امر ناشی از عملکرد سیستمهای مختلف اجرایی، قضائی و تقنینی در کشور بوده است. وقتی مردم هر روز خبر اختلاس و کلاهبرداریهای بزرگ را میخوانند قطعا دیگر امیدوار نیستند که با حمایت تمامقد از دولت و سایر ارکان این راه را با تمام مشقاتش ادامه دهند.
چندی است که برخی جریانات به دولت برای مسدودسازی و فیلترینگ فضای مجازی و شبکههای اجتماعی فشار میآورند آیا در شرایط فعلی این رویکرد صحیح است؟
به نظر من اینها غوغاهای تبلیغاتی و فرافکنی نسبت به مشکلات اجتماعی است. اگر فضای مجازی بسته شود مشکلات مردم حل میشود؟ اگر قرار باشد منفذ خروج بخار زودپزی که در حال پختن است، کاملا مسدود شود، چه میشود؟ باید اصل موضوع را حل کنیم. مگر در کشورهای دیگر فضای مجازی در دست همه نیست و آیا آنجا نیز به نارضایتی دامن زده میشود؟ این رویکردها منطقی و دقیق نیست.
اکنون سطح اطلاع و فرهنگ مردم ارتقا یافته و انتقال اخبار به راحتی از طریق فضای مجازی ممکن شده است. اینکه از یک نماینده مجلس فیلمی گرفته شده و در فضای مجازی گذاشته میشود، عکس مکاتبه یک نماینده با دولت برای فرزندش در فضای مجاری میآید یا مردم از برخی فیشهای حقوقی نامتعارف مطلع میشوند برای افرادی است که میخواهند سودجوییهای خود را داشته باشند تهدید است. اما نظام درست کشورداری شفافیت است که از طریق این شفافیت و فضای مجاری سرعت میگیرد و موجب میشود که بدان اهمیت دهند.
اخیرا شرایط اختصاصی شرکت کنندگان در انتخابات اعلام شده که فرد مورد نظر باید از سوی یکی از احزاب معتبر تایید شود؛ اساسا این مساله چه میزان به نقش احزاب در کشور کمک میکند؟
اصل طرح که برای تدوین رفته بسیار خوب است و اصل اینکه این دغدغه وجود داشته باشد که اصلاحاتی انجام دهند تا صحنههای نامرتبطی در زمان انتخابات رخ ندهد کاملا در سیاست و کاملا موافق پر رنگ شدن نقش احزاب هستم. فکر میکنم هرچند هنوز کار کارشناسی دقیقی روی این طرح انجام نشده، اما اگر این طرح پخته شود و اشکالاتش برطرف شود، بسیار خوب است برای اینکه نقش احزاب را پر رنگ میکند. البته بحث دوم گذاشتن سپرده مالی را نمیدانم از کجا آورده و استنادشان به کدام تجربه در کشور دیگری است، چرا که معتقدم در کشورمان نتوان پاسخ درستی از آن دریافت کنیم.
برای حضور در انتخابات آتی ۲ دیدگاه در جریان اصلاحات وجود دارد؛ دیدگاهی معتقد به عدم حضور و دیدگاه دیگر تاکید بر حضور در انتخابات و ادامه ائتلاف؛ اساسا کدامیک از رویکردها میتواند پیروزی اصلاحطلبان آتی را رقم زند؟
هنوز نمیتوانیم دقیق تخمین بزنیم که تا سال ۹۸ و ۱۴۰۰ جو اجتماعی مردم به کدامین سمت میرود، اما به طور کلی با نگاه مبتنی بر قهر با صندوق رأی مخالفم. برای اینکه تجربه سالهای گذشته نشان میدهد که هر زمان این اتفاق افتاده وضعی بدتر از بد را تجربه کردیم و شاهد ظهور تفکرات احمدینژادی بودیم. درگیریهایی که ۸ سال کشور را به عقب برگرداند و مشکلات عدیدهای را در صحنههای اقتصادی و بینالمللی پدید آورد ناشی از قهر از صندوقهای رأی بوده است.
لذا در هر شرایطی حتی با دموکراسی کمرنگ نیز باید حرکتمان را ادامه دهیم و تلاش کنیم که مردم در تعیین سرنوشت خود هرچند نه خیلی کامل دست داشته باشند و بتوانند نقش بسزایی ایفا کنند. ائتلاف اصلاحطلبان قطعا باید ادامه پیدا کرده و از تفرقه و از هم گسیختگی پرهیز کنند. اما اینکه بعدا به چه شحص یا اشخاصی برای ریاست جمهوری و مجلس خواهند رسید، پروسههای است که احتیاج به زمان دارد و قطعا اصلاحطلبان فعلی نیز پختگی بیشتری را نسبت به انتخابات ۲ دوره قبل دارند.
اینکه اصلاحطلبان به هر قیمتی در صحنه بمانند و به سمت افراد مستقل یا میانهرو بروند با ایدهها و آرمانهای اصلاحطلبی در تضاد نیست؟
من موافق نیستم که میگویند به هر قیمتی؛ قیمت چیست؟ اگر قیمت این است که اگر من فرد مشخص را رد صلاحیت کردند پس قیمت پرداخت میکنم این میشود ارجح دانستن صلاحیتهای فردی به صلاحیت گروهی و جناحی. ما موافق اصلاحطلبی هستیم نه اصلاحطلبان. ممکن است که در برهههای مختلف شرایط اشخاص تغییر کند و فردی را که سالها قبل اصلاحطلب میدانستیم امروز مورد قبول نباشد و از اهداف اصلاحطلبی فاصله گرفته باشد. لذا به جای اصلاحطلبان باید به دنبال اصلاحطلبی باشیم. اینکه چون چند نفر شاخص اصلاحطلب را نمیتوان در لیست قرار داد باید از صندوق رأی خداحافطی کرد اصلا موضع درستی نیست. اگر به اشخاص تکیه کنیم نتیجه درستی نخواهیم گرفت.
حمید شجاعی
- 10
- 4