اصلاحطلبان بهدنبال تغییر استراتژی خود برای دو انتخابات آينده هستند.این مساله را بهخوبی میتوان در مواضع اخیر چهرههای اصلاحطلب مشاهده کرد. اصلاحطلبان به این نتیجه رسیدهاند که سرمایهگذاری آنها روی چهرههای غیراصلاحطلب و اصلاحطلبان رده سوم و چهارم به نتیجه مطلوب نرسیده و به همین دلیل اقناع مجدد افکار عمومی برای آنها در آینده دشوار شده است. به همین دلیل نیز از حضور مشروط در انتخابات آینده سخن میگویند. حضور مشروط آنها با لیست انتخاباتی نیز منوط به تغییراتی در ساختار تصمیم گیریهای سیاسی و فرصت بیشتر به اصلاحطلبان برای مانور روی اهداف و آرمانهای جریان اصلاحات مانند مطالبات سیاسی و مدنی است.
این در حالی است که مشکلات معیشتی ناشی از برخی سیاستورزیها و سوءمدیریتهای نادرست بهاندازهای به مردم فشارآورده که مطالبات مدنی دراولویتهای نخست مردم قرارندارد. در نتیجه اقناع افکار عمومی برای جریانهای سیاسی و بهخصوص اصلاحطلبان کار آسانی نخواهد بود و با توجه به چشمانداز آتی کشور سخت ودشوار بهنظرمی رسد. در چنین شرایطی است که فضای سیاسی در یک خلأ فکری قرارمی گیرد و زمینه را برای پوپولیسم وعوامفریبی مهیا میکند. چهبسا پس از حسن روحانی دوباره احمدینژادنامی با شعارهای پرطمطراق واتوپیایی اقتصادی ازراه برسد و بر اسب آرزوهای مردم خسته سوار شود ودوباره وضعیت را به جایی بکشاند که نباید.
در چنین شرایطی است که هرچه عقلای قوم و دلسوزان کشور در طول هشتسال اعتدالگرایی به ثمر رسانده بودند یکشبه از بین میرود و دوباره اوضاع به دست کسانی خواهد افتاد که به راهی بهجزبیراهه نمیرسد.
به همین دلیل و برای تحلیل و بررسی آخرین مواضع اصلاحطلبان و مخاطرات پیش روی کشور«آرمان» با حجتالاسلام هادی غفاری، نماینده سه دوره مجلس شورای اسلامی و عضو شورای مرکزی نیروهای خط امام گفتوگو کرده که درادامه ماحصل این گفتوگو را میخوانید:
آیا اصلاحطلبان با استراتژی «حضور مشروط» در انتخابات آینده شرکت خواهند کرد؟ آیا زمینههایی برای این حضور مهیا خواهد شد؟
بنده بهصراحت عنوان میکنم یکی از مهمترین مشکلات کنونی خانهنشینشدن نیروهای متخصص و متعهد است که در انتخابات اخیر تشدید نیز شده است. این چالشی است که در یک دهه اخیر رخ داده و زمینه را برای تشدید مشکلات فراهم کرده است. این رویکرد سبب تضعیف قوه مقننه، مجریه و قضائیه و در کیفیت اجرایی هر کدام تأثیر منفی گذاشته است. درنتیجه خانهنشینشدن نیروهای متعهد و متخصص توان اجرایی را به محاق برده است.
من کسی نیستم که امروز وارد فضای سیاسی شده باشم بلکه سابقه فعالیت سیاسی من به قبل ازانقلاب بازمیگردد. به همین دلیل همه تحولات سیاسی و اجتماعی جمهوری اسلامی را به چشم دیدهام.تجربه تاریخی نشان داده نظارت استصوابی اگر بهصورت سلیقهای اعمال شود به ضرر کشورتمام خواهد شد. به همین دلیل این نوع نظارت یا باید بهصورت کلی برداشته شود و سازوکار دیگری در این زمینه در نظر گرفته شود و یا اینکه نظارت استصوابی تحت لوای مُر قانون صورت بگیرد. تازمانی که نظارت بهصورت سلیقهای صورت بگیرد و بعضا بر دیدگاههای جناحی و حزبی قرار داشته باشد وضعیت به همین شکل خواهد بود و بسیاری از نیروهای متعهد و متخصص فرصت خدمت پیدا نخواهند کرد.
اگر این رویکرد تغییر پیداکند اصلاحطلبان همچنان بر این باور هستند که تنها راه بهبود وضعیت صندوق رأی است. آیتا...العظمی سیستانی در نجف اشرف فتوای صریح دادهاند که مشروعیت حکومت اسلامی مبتنی بر صندوق رأی است. با این وجود این صندوق آرا نباید از سر ناچاری و استیصال باشد. کسی که قرار است در انتخابات شرکت کند نباید به این قضیه فکر کند با صندوق رأی بهجای اینکه در چاه بیفتد در چاله بیفتد بهتر است.
باید شرایطی رخ بدهد که مردم بین خوب و خوبتر انتخاب کنند و موازنه منفی جای خود را به موازنه مثبت در این زمینه بدهد. تنها در این شرایط است که اصلاحطلبان هم خود در انتخابات شرکت میکنند وهم تودههای مردم را دعوت میکنند در انتخابات حضور پیدا کنند. اگرشرایط به این شکل رقم نخورد و رأی ما تنها زینتالمجالس باشد اصلاحطلبان انگیزهای برای دعوت از مردم برای حضوردر پای صندوقهای رأی نخواهند داشت.
اگر رویکرد نهادهای نظارتی مانند انتخابات اخیر بود و دوباره چهرههای رده اول جریان اصلاحات فرصت حضور در صحنه را پیدا نکردند، اصلاحطلبان چه استراتژی در پیش خواهند گرفت؟
در چنین شرایطی اصلاحطلبان تکلیفی برای حضور در انتخابات ندارند. من با صراحت عنوان میکنم که ما دیگر مجبورنیستیم به کسانی که نمیشناسیم رأی بدهیم. ما تنها به کسانی رأی خواهیم داد که نسبت به آنها شناخت کافی داشته باشیم و از سابقه آنها اطلاع داشته باشیم. در غیر این صورت دلیلی برای حمایت از افرادی که هیچ شناختی از آنها نداریم وجود ندارد.
اصلاحطلبان برای اقناع مجدد مردم چه استراتژی باید در نظر بگیرند؟
تنها راه این است که با بزرگان قوم صحبت کنیم و آقایان را متوجه شرایط خطیر موجود کنیم که باید به فکر حفظ انقلاب و حمایت مردم باشیم. بیشک اگر مسئولان بهدنبال اقتدار نظام اسلامی هستند باید از مسالهای به نام ترغیب مردم به مشارکت حداکثری بیش از گذشته دفاع کنند.
آیا این رویکرد شدنی است؟
بله؛چرا نیست؟! اگراراده ملی به این نتیجه برسد که تنها راه بهبود وضعیت این است که نیروهای اصیل انقلاب از گروکشی سیاسی رهایی یابند، این کارتحقق پیدا خواهد کرد. بیشک این رویکرد نیازمندعزم ملی و حمایت گسترده مردم دارد.
سرنوشت گفتمان اعتدال پس از حسن روحانی چه خواهد شد؟ آیا در حالی که هیچ استراتژی برای حفظ گفتمان اعتدال صورتنگرفته میتوان به بقای این گفتمان در فضای فکری و سیاسی امیدوار بود؟
برنامه داریم. چه کسی گفته برنامه نداریم؟! لکن مجری و قدرت اجرایی نداریم. شرایط باید بهسمتی حرکت کند که بهجای اصلاحطلبان بدلی و رده سه و چهار چهرههای اصیل اصلاحطلب در صحنه حضور داشته باشند. قصد توهین و جسارت به کسی را ندارم. بااین حال کسانی باید در صحنه حضور داشته باشند که در عمل نشان دادهاند اصلاحطلب واقعی هستند. اصلاحطلبان دنبال قدرتطلبی و بهدستآوردن قدرت نیستند و در آينده نیز نخواهند بود. مساله مهم برای اصلاحطلبان بهبود وضعیت مردم است. در شرایط کنونی اصلاحطلبان به دنبال بهبود وضعیت مردم هستند و نه کسب قدرت.
این مساله را می پذیرید که امروز جریان اصلاحات با چالشها و ضعفهای درونی مواجه شده است؟
بیتردید این مساله را میپذیرم. این ضعف دیروز ما بوده که امروز جریان اصلاحات به این وضعیت دچارشده است. زمانی که اصلاحطلبان شرایط حضور دوباره در قدرت را پیدا کردند نباید با کسی بهصورت شوخی وارد معامله میشدند.اصلاحطلبان باید با صراحت بر سر مواضع اصولی خود ایستادگی میکردند و اجازه نمیدادند مواضع غیراصولی برخی جای مواضع اصلی آنها را بگیرد. چرا باید وضعیت تورم جامعه به این نقطه برسد؟ امروزچرا باید وضعیت اقتصادی و معیشتی به این نقطه برسد که همه در فشارباشند؟ باید با تغییر رویکرد در برخی مواضع روابط خود را با کشورهای مختلف جهان ـ که البته رفتارهای عقلانی از خود نشان میدهند ـ بهبود ببخشیم.
این رفتار باید در عمل رخ دهد تا دشمنان علیه کشور اقدام نکنند. متاسفانه در درون کشور شرایطی ایجادشده که راست و چپ دچار اختلافات زیادی شده است. جریان اصلاحات همواره بهدنبال مذاکره و رویکردهای مسالمتآمیز برای حل مشکلات داخلی و خارجی بوده است. هنگامی که اصلاحطلبان از مذاکره سخن میگویند بهمعنای سازش و واگذاری منافع ملی نیست. اصلاحطلبان همواره در مذاکرات خود منافع ملی را در اولویت قرار میدهند. در روایات اسلامی نیز این رویکرد وجود دارد. در ظهرعاشورا امام حسین(ع) که با هدف اصلاح امت جدش رسول خدا (ص) قیامکرده قبل از اینکه جنگی آغاز شود تلاش میکند مساله حل شود.
پس از حادثه کربلا این رویکرد در امام سجاد(ع) و امام صادق(ع) نیز وجود دارد و این بزرگواران همواره تلاش میکنند بر اصول و آرمانهای خود با مخالفان خود مذاکره کنند. این رویکرد در منش و روش امیرالمومنین (ع) نیز وجود دارد و حضرت در مرحله نخست تلاش میکند با مذاکره با کسانی که داعیه قدرت دارند مسلمانان را از برادرکشی منع کنند و اجازه ندهند مسلمانان در مقابل هم قرار بگیرند. بیشک اگر کسی اصلاحطلبان را که مدعی مذاکره با دنیا هستند به سازشکاری متهم کند، ریاکاری کرده ودروغ گفته است.
اصلاحطلبان با چه کسانی بهصورت شوخی معامله کردهاند؟
گمان میکردیم کسانی که از آنها در انتخابات ریاستجمهوری و مجلس حمایت کردیم در راستای آرمانهای اصلاحطلبی حرکت خواهندکرد. ماباید مواضع آنها را دنبال میکردیم و تلاش میکردیم شرایطی را به وجود بیاوریم که آنها در مسیر اصلاحطلبی حرکت کنند. ما باید از کسانی که به آنها رأی دادیم و به مجلس فرستادیم مطالبهگری میکردیم که با سرمایه اجتماعی و سیاسی جریان اصلاحات چه کردهاند؟ هنگامی که شعار میدهیم ما اصلاحطلب هستیم باید در مسیر مطالبات مردم حرکت کنیم و به شکلی رفتارکنیم که دغدغههای مردم مرتفع شود. امروز دغدغههای مردم معیشت و اقتصاد است و شرایط اقتصادی خوبی را شاهد نیستیم. درنتیجه کسانی که به نام اصلاحطلبی در دولت و مجلس حضور پیدا کردهاند نتوانستهاند در راستای دغدغههای مردم حرکت کنند.
مذاکره اصلاحطلبان به مسائل داخلی نیز کشیده خواهدشد؟ آیا تحولات بهسمتی در حرکت است که اصلاحطلبان به این نتیجه برسند که باید با اصحاب قدرت نیزمذاکره کنند؟
بله؛این احتمال وجود دارد و شاید در آینده به یک ضرورت نیز تبدیل شود. در عالم سیاست کسانی که حکومتها را نقد میکنند به چند گروه تقسیم میشوند. گروهی خارج از سیستم حکومت هستند و از خارج از سیستم حکومت را نقد میکنند. این وضعیت درباره جمهوری اسلامی نیز وجود داشته و گروههایی که در گذشته در کشور حضور داشتهاند پس از مدتی از سیستم خارج شدند و خارج ازسیستم به نقد پرداختند. این گروهها منتقدان برونسیستمی هستند و یا بهقولی دیگراپوزیسیون خارجنشین.
به همین دلیل جریان اصلاحات حساب خود را از آنها جداکرده است. ما بهعنوان منتقدان درونسیستم و بهعنوان دلسوز نظام و انقلاب فعالیت میکنیم. ما نظام و انقلاب را دوست داریم و از جمهوری اسلامی دفاع میکنیم. با این وجود برای بهبود وضعیت کشور انتقاد هم میکنیم. هر کجا که ببینیم کسی پای خود را کج گذاشته وعملکرد خوبی نداشته موضعگیری میکنیم و بر موضعگیری خود استوار هستیم. البته که موضع خود را با ادب و متانت ودوستی مطرح میکنیم و نه با دشمنی و دشنه بلندکردن.
یکی از اهداف اصلی اصلاحطلبان برای تاکید بر مطالبات سیاسی و مدنی بود. با این وجود امروز این دغدغههای اصلاحطلبان ودولت برآمده از آنها تا حدود زیادی رنگوبوی اقتصادی به خود گرفته و در اولویتهای بعدی دولت قرار گرفته است. آیا این تغییر موضع سرمایه اجتماعی جریان اصلاحات را به خطر نمیاندازد؟
مشکل مهم جریان اصلاحات از ابتدا تا امروز این بود که چپها بیشتر ازآنکه ستادی باشند سیاسی بودند. اصلاحطلبان باید با رویکرد اصلاحی در قدرت حضور یابند و نه بهعنوان ژن برتر و کانون قدرت و گروهی که بهدنبال کسب کرسیهای قدرت است. کسی با ژن برتر و بهدنبال قدرت بودن نمیتواند اصلاحطلب باشد. کسانی که ویلاهای آنچنانی دارند و فرزندانشان در خارج از کشور بهشکل دیگری از مردم عادی زندگی میکنند نمیتوانند مدعی اصلاحطلبی در جامعهای شوند که مردم آن با مشکلات شدید معیشتی مواجه هستند. اصلاحطلب واقعی کسی است که برای اقتصاد، معیشت، رفاه و آزادی مردم تلاش کند و گامی در جهت حل مشکلات آنها بردارد. اصلاحطلب واقعی کسی است که اجازه ندهد کسی بین اقشار مختلف تبعیض قائل شود.
اصلاحطلبان مدعی هستند که همه گروهها و قومیتها در یک صف و باهم برابر هستند وهمه باید برای سربلندی و اعتلای کشور تلاش کنیم. تنها راه بهبود وضعیت هم همین است و با صفکشیهای سلیقهای و جناحی نمیتوان به بهبود وضعیت آینده امیدوار بود. امروز مردم از عملکرد اصلاحطلبان در مجلس شورای اسلامی و شورای شهر رضایت ندارند. به همین دلیل نیز دوستان بالادستی جریان اصلاحات باید از گذشته عبرت بگیرند و راه را برای حضوراصلاحطلبان واقعی هموارکنند و دوباره روی چهرههای رده سوم و چهارم سرمایهگذاری نکنند. تجربه تاریخی نشانداده چهرههای رده سوم و چهارم کارایی لازم برای نمایندگی مطالبات جریان اصلاحات و بدنه اجتماعی آن ندارند. به همین دلیل باید شرایطی فراهم شود که نیروهای درجه یک جریان اصلاحات که دارای کارکرد بالایی هستند در صحنه حضوریابند. نکته دیگر اینکه بایدعنوان کنم در شرایط کنونی اقناع افکارعمومی و بدنه اجتماعی جریان اصلاحات برای حضورمجدد در صحنه سخت شده است. این واقعیتی است که اصلاحطلبان باید در آینده به آن توجه کنند.
درصورتی که اصلاحطلبان موفق نشوند افکار عمومی را برای حضور مجدد در پای صندوقهای رأی اقناع کنند چه خطراتی آینده جریان اصلاحات را تهدید خواهد کرد؟
مردم جامعه ممکن است رویکرد مدیریتی یک مدیر یا یک مجموعه مدیریتی را قبول نداشته باشند ویا اینکه نسبت به عملکرد دولتمردان انتقاد داشته باشند، اما این بهمعنای تلاش برای مخالفت با نظام سیاسی نخواهد بود. از سوی دیگر غیرت هیچ ایرانی اجازه نمیدهد به دامن دشمن پناه ببرد و در مسیری قدم بردارد که مورد درخواست دشمن است. شرایط با بهگونهای تعریف و نهادینه شود که افراد و گروهها بتوانند با تخصص و تعهد در رفع مشکلات بکوشند و در تعامل سازنده و مفید باشند.
امروز چشمانداز مبهم و پرپیچوخمی در انتظارآینده قرار گرفته و اگر جریانهای سیاسی تحلیل دقیق وعمیقی از وضعیت جامعه نداشته باشند چالشهای امروز جامعه تشدید خواهد شد. شرایط باید بهشکلی باشد که اصلاحطلبان و منتقدان دلسوز دوباره به چرخه مدیریتی کشور بازگردند. میتوان شرایطی را درنظر گرفت که مشکلات جامعه حل شود و مردم در زندگی روزمره خود با مشکلات کمتری مواجه شوند. در اینصورت میتوان به آینده امیدوارتر بود.
احسان انصاری
- 11
- 6