در این چند ساله کم از گفتوگوی ملی نشنیدیم؛ پروژهای که هر چند وقت یکبار در کلام سیاسیون مینشیند اما هیچ گاه نتیجهای از آن حاصل نمیشود. اینبار هم محمدرضا باهنر دبیرکل جامعه اسلامی مهندسین از گفتوگوهایی گفته که با پسوند ملی در جریان است.
اگرچه به گفته این چهره اصولگرا این جلسات شکل منسجمی به خود نگرفته و هنوز به شکل گعده در جریان است اما آیا اینبار میتواند به نتیجه برسد؟ ناصر ایمانی، تحلیلگر سیاسی اصولگرا اساساً گفتوگو را در فرهنگ ایرانی نهادینه نمیداند چه رسد به اینکه بخواهیم در بین دو جریان سیاسی آن را شکل بدهیم. این فعال سیاسی اصولگرا معتقد است بهترین موضوعی که میشود در مورد آن گفتوگوی ملی را به جریان انداخت، «منافع ملی» است. چرا که هیچ گاه این واژه در ادبیات طرفین به تعریف مشترکی نرسیده است. مشروح این گفتوگو را در ادامه بخوانید:
باز هم گفتوگوی ملی از سوی یکی از چهرههای مطرح اصولگرا مطرح شده، این برای چندمین بار است که این موضوع عنوان میشود اما در ادامه به نتیجه خاصی نمیرسد. مشکل اساسی سیاسیون با گفتوگوی ملی چیست که سرنوشت نافرجامی برای آن رقم میخورد؟
دلایل متعددی میتواند برای این ناکامی وجود داشته باشد. یکی از مهمترین دلایل این است که فرهنگ گفتوگو در کشور ما ضعیف است و اساساً این ربطی به جریانهای سیاسی کشور هم ندارد. فرهنگ گفتوگو و تفاهم و تنازل در کشور ما در همه عرصهها خیلی ضعیف است. حتی ممکن است در سطح یک خانواده هم این معضل وجود داشته باشد چرا که فرهنگ گفتوگو در خیلی از خانوارهای ایرانی محلی از اعراب ندارد. این مشکل در عرصه سیاسی هم این گونه است. جریانهای سیاسی که در کشور وجود دارند در این ۴۰ سال پس از پیروزی انقلاب در هیچ برههای از زمان حتی در سختترین مواقع حاضر نشدند با هم گفتوگو کنند. هیچ گاه ندیدیم که از دو طرف جریان سیاسی ایران تمایل داشته باشند که با هم به گفتوگو بنشینند. یک پرده بزرگ و ضخیمی از ابهامات و شکهایی وجود دارد که جریانهای سیاسی به همدیگر و به نیات طرف مقابل دارند.
اگر بخواهیم یکی از دلایل گفتوگو نکردن جریانهای سیاسی را نام ببریم این است که هیچ موقع فهم مشترکی نسبت به منافع ملی کشور نداشته و ندارند. سخت میتوانند کنار هم بنشینند و حداقل در این مورد با هم تفاهم کنند. چون هنوز خیلی تعریف و تصویر ذهنی روشنی از منافع ملی وجود ندارد. بنابراین افراد از هر دو طرف دلیلی نمیبینند که بنشینند و گفتوگویی با هم داشته و در این مورد با هم اشتراک نظر داشته باشند. در برهههای سخت زمانی این موضوعها کم پیش میآید حتی در مسائل غیرسیاسی. مثلاً جریانهای سیاسی ما نسبت به حوادث طبیعی هم که در کشور به وجود میآید، نمیتوانند بنشینند و یک تفاهم مشترکی داشته باشند. این یک آسیب جدی است. این موضوع در حوزه سیاست خارجی هم پیش آمده است. در برابر فشارهای خارجی باز هم دو طرف یک موضع مناسب با منافع ملی نمیگیرند. به عنوان یک موضوع قابل مطالعه به همین تصمیم ایالات متحده امریکا مبنی بر قرار دادن نام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در بین گروههای تروریستی اشاره میکنم. یک جریان سیاسی ما با اکراه و نقدهای مختلفی که داشت امریکا را محکوم کرد.
ولی در این زمینه جریانهای سیاسی که همصدا عمل کردند.
نه؛ نسبی است. موقعی ما میخواهیم در مورد عملکرد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در داخل کشور حرف بزنیم و ممکن است جریانی در کشور نقدهایی به آن داشته باشد. این به جای خود محترم است. اما زمانی است که یک دشمن خارجی این تشکیلات نظامی را به بدترین شکل ممکن جزو سازمانهای تروریستی میداند. آن وقت میبینید صدایی که از یک جریان شنیده میشود این است: «ما البته نقدهایی هم داریم، خیلی هم حرف برای گفتن داریم» و در ادامه یکسری حرفهایی را هم بزنند و بگویند که عملکرد این سازمان در فلان جا این گونه است اما چون حالا امریکا چنین اقدامی را انجام داده، ما فعلاً آن را محکوم میکنیم. ممکن است که این جریان در جای خود به نقد عملکرد سپاه بخواهد بپردازد؛ آن به جای خود. نمیگویم که نقدهایشان ناصحیح و حتی صحیح بوده. وارد این موضوع نمیشوم. اما وقتی که دشمن خارجی چنین اقدامی را علیه کشور ما میکند به طور طبیعی باید به شکل قاطع و بدون تبصره و نق زدن همه جریانهای سیاسی آن کار را محکوم کنند.
اما میبینیم که نمیشود. منافع ملی از این روشنتر که نمیشود. وقتی یک کشور خارجی میآید و یکی از نهادهای نظامی ما را به عنوان یک سازمان تروریستی معرفی کند بدون هیچ اما و اگری باید محکوم شود. در حالی که این گونه نمیشود. این نشان دهنده این است که هر دو جریان سیاسی ما شاید خیلی فهم مشترکی نسبت به موضوع منافع ملی ندارند. اینها باعث میشود که گفتوگوها هم کمتر صورت بگیرد و همواره یک دیوار بلندی از تردیدها و ابهامات و شکها نسبت به طرف مقابل وجود داشته باشد. برای همین ما هم سخت توانستیم بنشینیم و یک راهکارهایی را برای یک زمانهای خاص و حداقل در چارچوب منافع ملی داشته باشیم.
در بحث گفتوگوی ملی دو مورد را میتوان مهمتر از همه دانست. نخست اینکه گفتوگو باید با چه طیفی صورت بگیرد و دوم اینکه بر سر چه موضوعاتی انجام شود. بحث حضور افراد موضوعی بود که آقای باهنر در پاسخ به آن عنوان کردند که فعلاً با آقای عارف و تعدادی از اعضای مجمع تشخیص مصلحت این گفتوگو انجام شده است و از آقای ضرغامی هم نام بردند. مبنای این گفتوگو باید با حضور چهرههای معتدل دو جریان سیاسی کشور باشد؟ تکلیف تندروهای این دو جریان چه میشود؟
در این زمینه آنقدر کمبود داریم که در هر سطحی و با هر فردی چنین جلساتی انجام بگیرد مفید خواهد بود. باید از هرگونه ارتباط و کنار هم نشستنی استقبال کرد.
ولی در هر دو جریان افراد تندرویی هم هستند....
ببینید اصلاً کار به آنجاها نمیرسد. چون اگر بخواهیم بحث تندروها را مطرح کنیم در بین اصلاحطلبان هم تندرو زیاد داریم. تندروهایی داریم که به اساس این انقلاب هم تردید دارند. آنها تندرو فکری هستند و طرف مقابل شان که اصولگرایان باشند تندرو عملی. الان به نظر من باید در هر سطحی و با هر شکلی و سر هر موضوعی و در حد یک چای خوردن و افطار کردن از این ارتباطات استقبال کرد. البته این جلسات چندماهی است که برگزار میشود.
شاید عمرش به یکسال هم نرسد. به نظر من الان نباید با تردیدافکنی در این مورد که با چه کسانی به گفتوگو بنشینیم جلوی همین آب باریکه را هم بگیریم. البته به طور طبیعی تندروها در این گونه جلسات شرکت نمیکنند. و برای همین هم نباید از اول بپرسیم چه کسانی در آن شرکت کنند. آن وقت بر سر کسانی که در جلسه شرکت میکنند هم بحث میشود و همین نیم بندی هم که وجود دارد از دست خواهیم داد. باید اجازه دهیم که این سری ارتباطات که یکسری افرادی از این جریان به یکسری افرادی از آن جریان اعتماد کردند که بنشینند و با هم گفتوگو داشته باشند ولو در حد گعده ادامه یابد. باید همین حد را مغتنم بشماریم و بگذاریم ارتباطات برقرار شود. فعلاً این ارتباطات مفید است.
موضوعاتی که در قالب گفتوگوی ملی مطرح میشوند، چه مواردی هستند؟
نفس این جلسات مفید است. یک چای خوردن هم نشان میدهد که افراد میتوانند همدیگر را تحمل کنند و پشت یک میز بنشینند. این خود خیلی مهم است و موضوعیت دارد. اما اینکه درخصوص چه موضوعاتی باشد باید گفت که در مورد موضوعات ملی تفاهم کنند. بنشینند و بگویند که چه چیز منافع ملی است. تعریف آن مهم است. یعنی مصداق مفاهیم ملی را پیدا کنند و بگویند که چه چیزهایی منافع ملی است و به نفع عموم مردم است. بنایی میشود تا در آینده هم بتوانیم درخصوص موارد دیگری هم بحث کنیم.
آقای باهنر دو روز قبل از دفاع از گفتوگوی ملی و خبر دیدار با آقای عارف از محمود احمدینژاد رئیس جمهور پیشین هم در افطاری جامعه اسلامی مهندسین دعوت کرد. به نظر شما این دو موضوع میتواند به هم ارتباط داشته باشد؟
اصلاً این گونه نیست. این دو هیچ ارتباطی با هم ندارند. آن بحث دیگری است. شخص آقای باهنر که رئیس جمهور سابق را به مراسم افطاری دعوت نکردهاند. همان جامعه اسلامی مهندسین این دعوت را انجام دادند. رئیس جمهور سابق نیز از قدیم در آن عضو بودند. دعوت عمومی از همه اعضای جامعه بود. شاید حالا آقای باهنر نظر خاصی در مورد بعضی از افرادی که دعوت میشوند داشته باشند اما این دعوت از سوی انجمن انجام گرفت و ربطی به ایشان ندارد. این نتیجهگیری ناصحیح است.
رضوانه رضاییپور
- 12
- 5