کشور در شرایطی قرار دارد که فشار تحریمها و دشمنیهای خارجی، شرایط زندگی را برای مردم ایران سخت کرده و مردم با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم میکنند. دولت نیز خواهان اختیارات بیشتر برای اداره امور بوده و رسیدگی به مطالبات مردم و عمل به وعدههای خود را منوط به داشتن اختیارات ویژه میداند. در چنین شرایطی راهبرد نه مذاکره و نه جنگ برای مقابله با آمریکا در پیش گرفته شده و آینده وضع نامعلومی دارد.
«آرمان» در گفتوگو با سیدمحمد غرضی، وزیر نفت در دوران دفاع مقدس و کاندیدای ریاست جمهوری در سال ۱۳۹۲ به بررسی وضعیت امروز کشور پرداخته است. او که در ۱۳۲۰ و همزمان با اشغال ایران توسط متفقین به دنیا آمده، معتقد است آمریکا در نهایت مغلوب اراده ملت ایران میشود. غرضی سلب اختیارات از دولت و سپردن آن به نهادهای موازی را آسیب توصیف میکند و اعتقاد دارد چنین رفتارهایی به کشور آسیب خواهد زد. وزیر اسبق نفت همچنین میگوید که حملاتی که امروز علیه وزارت نفت صورت میگیرد، درگیری سیاسی است و رد پای سهمخواهی جناحی در این حملات دیده میشود. مشروح این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
تحلیل شما از وضعیت کنونی کشور و شرایطی که به آن دچار هستیم چیست؟ آیا در شرایط بحران قرار داریم یا هنوز نمیتوان به وضعیت امروز بحران اطلاق کرد؟
دستگاه اجرایی و دستگاه قانون گذاری کشور یعنی دولت و مجلس شورای اسلامی در وضعیت بحران قرار دارند و شرایط سختی را سپری میکنند، اما نمیتوان وضعیت کلی کشور و مردم را بحرانی دانست. باید تفاوتی میان انقلاب اسلامی و دستگاههای اداره کشور نیز قائل شد، همانگونه که این تفاوت همیشه در طول تاریخ وجود داشته است. همیشه دولتها که مستعجل میشدند و نمیتوانستند روابط مناسبی با عامه مردم برقرار کنند، دچار بحران میشدند و مشکلات زیادی برایشان پیش میآمد. جامعه اما اینگونه نبود و خیلی زود وضعیت آن بحرانی نمیشد.
کشور ما پتانسیل زیادی دارد و امروز در نقطهای هستیم که نسبت به همه دورانهای گذشته، قویتر هستیم و ظرفیتهای بیشتری داریم. سیاستمداران ما امروز دورانی بحرانی را طی میکنند و با توجه به فشارهای خارجی و مشکلات داخلی شرایط سختی را از سر میگذرانند. باید تا زمانی که بحران به میان مردم نرسیده در راستای عبور از آن راهکارهایی اندیشید.
رئیسجمهور معتقد است که دولت اختیار کافی برای انجام برخی امور را ندارد و به همین دلیل نباید از دولت انتظار داشت. ارزیابی شما از وضعیت فعلی چگونه است؟
همیشه در ایران این اختلافات در خصوص روسای دولت وجود داشته و همه نخستوزیرها و روسای جمهور با دستگاههای رسمی و غیررسمی تنش و درگیری بر سر میزان اختیارات دولت و دخالت در امور اجرایی داشتهاند. پیش از انقلاب نخستوزیران از دخالت ارتش و شخص شاه گلایه میکردند و پس از انقلاب شرایط متفاوت شد. به خاطر دارم که در دولت زمان جنگ، مجلس بهطور دائم در کار اجرایی دخالت میکرد و همیشه سعی داشت با کسب مجوز از شخص امام(ره) برخی اختیارات دولت، به خصوص در حوزه جنگ را به دست بیاورد. در آن زمان آقای هاشمی اعتبار ویژهای داشت و بهعنوان رئیس مجلس کارهای زیادی را میتوانست انجام دهد.
از حضرت امام مجوز گرفته بودند که بودجه جنگ زیرمجموعه بودجه عمومی کشور باشد و مجلس آن را تعیین کند، نه دولت. همین امر مسائل و مشکلات زیادی برای دولت پدید آورده بود. این اختلافات تا پایان دوران جنگ باقی ماند. تا زمانی که دولت در آمد خوبی از نفت داشت، او مسلط بود و در ادامه با سقوط درآمد نفتی، مجلس شورای اسلامی مسلط شد. این اختلافات به مرور به جبههها کشید و در برخی موارد نظامیان نیز خواستار قدرت بودند. سرانجام شد آنچه نباید میشد و باید بگویم یکی از دلایل ضعف ما در سالهای پایانی جنگ همین مساله بود. خدا نکند که مدیریت کشور برای کسب اختیارات بیشتر به جان یکدیگر بیفتند؛ زیرا جنگ مسائل خود را دارد اما انتقال قدرت سیاسی از دولت به دستگاههای دیگر مصیبتی بدتر از خود جنگ است. امیدوارم امروز اجازه دهند دولت به اجرای وظایف خود بپردازد.
یعنی شما با توجه به قانون اساسی اختیارات رئیسجمهور را کافی میدانید و مشکل را در سهم خواهی فراقانونی دستگاههای دیگر میبینید؟ اگر بله راه بازگرداندن اختیارات قانونی به رئیسجمهور چیست؟
متاسفانه قانون اساسی و تشکیلات ناشی از آن را تنها در شرایط عادی میشود حفظ کرد. در شرایط جنگی هرچقدر هم که پای قانون بایستیم، اجرای آن کامل نیست. امروز در جنگ اقتصادی هستیم و شرایط جنگی حاکم است. در زمان جنگ تحمیلی زمانی بود که برخی بودجههای مملکت بهطور غیرقانونی به برخی نهادهای سیاسی اختصاص مییافت. زمانی رسید که دولت پولی نداشت تا کوپن شهرستانها را بدهد و تنها به تهران پرداخت کرد و دولت را مختل کرده بودند. از این گزارشهای ناپسند خیلی شنیدیم و متاسفانه نمیتوانستیم با آنها برخورد کنیم. کسانی که با تکیه به اقتدارگرایی سعی میکنند کار خودشان را پیش ببرند، به کشور آسیب خواهند زد.
صحیح نیست که در شرایط جنگی دستگاههای موازی ایجاد شود و اختیارات دولت را از آن خود کند. در جنگ تحمیلی دولت یک ستاد جنگ داشت، سپاه یک ستاد جنگ داشت و آقای هاشمی هم یک ستاد جنگ داشت. این موازیکاریها شرایط را بهتر که نمیکرد هیچ، بلکه مانند سم عمل میکرد. آن روز تازه بهدلیل نوع رسانهها و فضای سیاسی کشور بسیاری از اخبار به مردم و جبههها نمیرسید و شاهد آن میزان آسیب بودیم، تصور کنید امروز با وجود شبکههای اجتماعی و گسترش ارتباطات، اخبار این موازیکاریها چه تاثیری روی مردم میگذارد.
شما روزگاری وزیر نفت بودید و به کم و کیف فروش نفت آگاهی دارید. برخی جریانهای سیاسی مدعی هستند که امروز وزارت نفت آرایش جنگی ندارد و برای دور زدن تحریمها تلاشی نمیکند، از این رو است که فروش نفت به صفر خواهد رسید. تحلیل شما از این سخنان چیست و تا چه میزان این اظهارات را مبتنی بر واقعیت میدانید؟
این سخنان و این رفتارها بیشتر به دعوای سیاسی بین جناحی میماند و معمولا زمانی که هر دولتی تشکیل میشود، مسائل و اتهاماتی را جریان مقابل علیه دولت مطرح میکند. آنچه که من از نفت میشناسم، دستگاهی بسیار توانمند و کارآمد است. من چهار سال وزیر نفت بودم و در آن چهار سال یک روز هم صادرات نفت متوقف نشد.
هر وقت هم هر اتفاقی افتاد، کارکنان ما راهی برای آن پیدا کردند. در دوره جنگ که آن شرایط عجیب بر خلیج فارس حاکم بود، گشایشهای زیادی در صنعت نفت کشور حاصل شد و حتی بنزین و گازوئیل و نفت سفید آزاد شدند. صنعت نفت باسابقهترین صنعت کشور است و شرکت نفت ایران از با سابقهترین شرکتهای نفت است.
امروز وزارت نفت با صادرات محصولات مختلف از نفت خام گرفته تا محصولات پتروشیمی تنها نانآور کشور است و شما میبینید که همین وزارت نفت سالی بیش از ۴۰میلیارد دلار صادرات پتروشیمی دارد که در دوره جنگ صادرات نفت ما هم ۲۰میلیارد دلار نمیشد. بنابراین این تخریبها را سیاسی میپندارم و کارگران و کارمندان و مدیران نفت را باعث افتخار کشور میدانم.
آمریکا تلاش میکند که صادرات نفت ایران را به صفر برساند و هر روز نیز بر فشار تحریمها علیه ایران میافزاید. واشنگتن حتی معافیتهای تحریمی خریداران نفتی ایران را لغو کرده و ایران مجبور به استفاده از راههای دیگر برای صادرات نفت است. با توجه به شرایط فعلی آینده صنعت نفت به کجا خواهد رسید؟
نفت، متاعی ارزشمند در دنیاست و همیشه هم مشتریهای خاص خود را داشته است. زمانی که من وزیر نفت شدم، مجلس سوال کرد که چگونه اداره نفت را برعهده میگیری و چگونه این محصول را خواهی فروخت. من به نمایندگان گفتم روزی ۶۰میلیون بشکه نفت در جهان فروخته میشود و دست من شکسته باد اگر نتوانم روزی دومیلیون بشکه به فروش برسانم. آن زمان امکانات امروز را هم در اختیار نداشتیم و حتی از داشتن نفتکش محروم بودیم. با این حال ظرف یکی دو سال مشکلات با برنامهریزی حل شد.
بنابراین نفت مشتری زیاد دارد و امروز ایران نیز امکانات فراوانی دارد. هر چند که تحریم هستیم و مشکلات قانونی در جهان وجود دارد، وقتی روزی ۱۱۰میلیون بشکه نفت در جهان فروخته میشود، ایران نیز میتواند از راههای جانبی فروشی حداقلی داشته باشد تا در آمد خود را تامین کند. خوب است که تلاش کنیم فروش نفت در انحصار دولت نباشد اما باید حواسمان به مشکلات رانتی و کلاهبرداریهای برخی افراد و آب را به جای نفت فروختن باشد. مصرفکنندگان نفت نیز فقط دولتها نیستند. اگر خاطرتان باشد گروه تروریستی داعش نیز حتی میتوانست نفت بفروشد. ایران که یک حکومت مشروع قانونی و مردمی و توانمند است و صد در صد خواهد توانست که گلیم خود را از آب بیرون بکشد. در بازار جهانی امروز فروش یکی دومیلیون نفت کار سختی نیست. کاش برخی جریانهای سیاسی تلاش خود را برای کمک به اداره دولت بگذارند، نه امتیازگیری.
آینده این تنشهای ایران و آمریکا را چگونه میبینید؟
بیش از ۲۰۰ سال است که خاورمیانه خود را در حال جنگ میبیند. ناپلئون بناپارت، امپراتور فرانسه در ۱۸۰۸ به مصر حمله کرد، بعدها انگلستان وارد این منطقه شد و مصر را از عثمانی جدا کرد، جنگ اول جهانی به خاورمیانه کشید و جنگ جهانی دوم و اشغال ایران پیش آمد، رژیم غاصب صهیونیستی تشکیل شد، کودتای ۲۸ مرداد به سرانجام رسید، انگلستان، فرانسه و صهیونیستها به مصر در جنگ کانال سوئز حمله کردند، جنگهای شش روزه آغاز شد، جنگ ۱۹۷۳ را شاهد بودیم، جنگ هشتساله را دیدیم و بسیاری از جنگهای دیگر در این منطقه به وقوع پیوست.
متجاوزان بسیاری رفتند و آمدند. روسها افغانستان را گرفتند و بعد آمریکا آمد و عراق و افغانستان را ویران کرد. همه اینها را مردم خاورمیانه پشت سر گذاشتند و توانستند بسیاری از متجاوزان را مأیوس کنند. آمریکاییها تصور میکنند، خاورمیانه لقمهای سهلالوصول است اما اینگونه نیست و مردم این منطقه همواره اهل مقاومت بودهاند. اینهایی که میگویم فلسفه و سیاست نیست بلکه تجربه تاریخی چند ملت است که به ما میگوید خاورمیانه بدون مقاومت تسلیم نمیشود. از طرفی قدرت سربازگیری خاورمیانه از همه دنیا بیشتر است.
آمریکا ۴هزار کشته داد و سپس عراق را گذاشت و رفت. ایران اما ۲۴۳هزار شهید و بسیاری مجروح در جنگ تحمیلی داشت ولی یک وجب از خاک خود عقب نکشید. اگر دولت توانایی بهکارگیری استعداد مردم را داشته باشد، آمریکاییها جرأت هیچ کاری را نخواهند داشت و نباید در این خصوص نگرانی داشته باشیم. دولت فعلی آمریکا هم دولت زورگو است که هیچزبانی جز زور را نمیفهمد. به همین دلایل من آینده را بسیار روشن میبینم.
از لزوم بهکارگیری استعدادهای مردم گفتید. مسئولان مدام میگویند مردم وحدت داشته باشند و همدل و همراه علیه دشمن فعالیت کنند، اما در رفتار خودشان آن تلاش برای همدلی دیده نمیشود و بر عکس شاهد برخی رفتارهای وحدت شکنانه هستیم. چرا اینگونه است؟
جریانهای سیاسی فکر میکنند همدلی به آن معنی است که رقیب بیاید تمام و کمال تابع ما باشد و هر چه ما میگوییم بگوید چشم و اعتراضی نکند. رقیب فرمانبردار ما باشد. این حرفهای مسئولان به این معنی ارزشی ندارد. مردم همدل هستند و علیه ظلم و قدرتهای خارجی یکصدا هستند اما قدرتهای سیاسی اینگونه نیستند.
جریانهای سیاسی باید نماینده و بخشی از مردم باشند، اما متاسفانه اینجا برعکس است و این جریانها خواستار فرماندهی تمام و کمال به مردم هستند. تا زمانی که بهدنبال فرماندهی باشند، همدلی نتیجه نخواهد داشت. من بهعنوان سیاستمداری ۸۰ساله میگویم اگر با مردم بودید، موفق خواهید شد و اگر بهدنبال امتیازات خاص و رفتارهای جناحی بودید، شکست میخورید. امتیازطلبی در هر زمینهای انسان را از راه درست دور میکند.
برخی تحلیلگران شرایط امروز را با شرایط سال ۱۳۶۱ مقایسه میکنند و میگویند باید در زمان درست به جنگ پایان داد تا بعدها جام زهری پیش نیاید. تحلیل شما در این باره چگونه است؟
این مساله بیشتر به سیاستمداران ما باز میگردد تا مردم. اگر سیاستمداران ما درست تصمیمگیری کنند، از موازیکاری و امتیازگیری پرهیز کنند و اختلافات سیاسی را به نفع مردم کنار بگذارند، نتیجه خوبی برای کشور حاصل خواهد شد. در زمان جنگ اختلافات سیاسی میان جناحهای سیاسی بیداد میکرد. به جای جنگیدن با صدام برخی نیروهای سیاسی با داخل کشور و رقبای سیاسی میجنگیدند.
مجلس اول و دوم میتوان گفت که مردم را نمایندگی میکرد، اما مجالس بعدی به دست جریانهای سیاسی افتاد. اختلافات احزاب بود که شرایط ما را در آن زمان تضعیف کرد. بیش از صدها سند میتوانم برای شما بیاورم که در آن زمان برای احزاب سیاسی به جای اینکه مساله اصلی اداره کشور باشد، گرفتن امتیازات حقوقی، سیاسی و اقتصادی در اولویت قرار گرفت. دعوا میشد که چه کسی نفت صادر کند، چه کسی شکر وارد کند و چه کسی روغن بیاورد.
اینها باعث شد که شرایط کشور سرانجام به پذیرش قطعنامه و نوشیدن جام زهر توسط امام منتهی شود. آن روز ملت جهادی عمل میکرد و همه چیز خود را در راستای منافع ملی در طبق اخلاص گذاشته بود. امروز هم ملت همان ملت است اما دولت و جریانهای سیاسی به جای تمرکز برای عبور از بحران بهدنبال امتیازگیری از رقیب هستند. هرکس که کار خوبی هم انجام میدهد، مدام تلاش میکند آن را در بوق و کرنا کند و به واسطه آن کار خوب، امتیازات بیشتری بگیرد و سنگری دیگر را فتح کند. اینها آسیبزا است و اعتماد عمومی را از بین میبرد.
سخنی در پایان اگر هست بفرمایید.
۸۰ سال از عمر من میگذرد. مردم ما در مسائل اجتماعی و فرهنگی و انقلاب هیچچیز کم نگذاشتند. هر وقت از مردم خواستیم به میدان آمدند و هرچه داشتند، گذاشتند. با این مردم آینده ما بسیار روشنتر خواهد بود. امروز ۸۰میلیون جمعیت به علاوه پتانسیل اقتصادی و اجتماعی خوب وجود دارد و مردم میتوانند از بحرانها عبور کنند. نمونه خوب آن هم حوادث طبیعی اخیر بود. در زلزله کرمانشاه و سیل مناطق مختلف شاهد بودیم که مردم چگونه به صحنه آمدند و نواقص را کامل کردند. این استعداد با این ابعاد در هیچجای دنیا وجود ندارد.
محمد حسین لطفالهی
- 11
- 3