محمد مهاجری، فعال سیاسی اصولگرا در تحلیل اقدام انتخاباتی محمدباقر قالیباف معتقد است که هدف او نامزدی در انتخابات مجلس یازدهم نیست بلکه جمع کردن و فرستادن اطرافیان خود به مجلس برای تأثیرگذاری در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ است.
ارزیابی شما از اقدام آقای قالیباف چیست و چه پیامدی در جریان اصولگرا خواهد داشت؟
اینکه آقای قالیباف نشان داد هم به لحاظ اندیشه و هم عملکرد، منتقد جریان اصولگرا است را به فال نیک میگیرم. این امر میتواند جریان اصولگرایی را از خمودگی و جمود نجات داده و خون تازهای در آن بدمد. اما نحوه ورود آقای قالیباف در انتخابات مجلس بیش از آنکه آسیبشناسانه باشد، کاسبکارانه است. به این معنی که او بیش از آنکه دنبال اصلاح جریان اصولگرایی باشد، میخواهد از این نمد برای خود کلاهی بدوزد.
آقای قالیباف در سال ۹۶ طی نامهای، جوانان را به شکل دادن آنچه نواصولگرایی نامید، فراخواند؛ آیا میشود گفت حرکت امروز او، واکنشی است به بیتوجهی جریان اصولگرا به آن فراخوان؟
بیتوجهی جریان اصولگرا به آن فراخوان به این دلیل نبود که میخواستند واکنش سردی نشان بدهند، بلکه ناشی از این بود که اساساً در جریان اصولگرا مغز متفکر و فرد اندیشهورزی نیست تا این مسائل را تئوریزه کند، والا آقای قالیباف در جریان اصولگرا نفوذ قابل اعتنایی دارد. اگر در میان اصولگرایان فضای اندیشهورزی وجود میداشت، باید به آن فراخوان توجه میکردند. اما اساساً شکلگیری یک جریان نو در اصولگرایان تعریف نشده است، به همین دلیل است که این جریان معمولاً زمان انتخابات به یاد میآورد که باید چند نامزد معرفی کند و ائتلافهایی هم صورت میگیرد. بنابراین اینکه آقای قالیباف امروز اینگونه وارد میدان شد، ناشی از بی توجهی به او نبود، بلکه احساس میکند ممکن است جریان اصولگرا در انتخابات کامروا نباشد، علاوه بر این میخواهد سهم خود را از جریان اصولگرا بگیرد، سهم خود از کیک قدرتی که احیاناً نصیب جریان اصولگرا خواهد شد. اینکه امروز الان ایشان تکروی و کار رسانهای میکند، هم میخواهد خودش را مطرح کند و هم نشان دهد که جریان اصولگرا دچار عقبافتادگی است.
اصولگرایان فعالیتهای خود برای انتخابات مجلس یازدهم و روند وحدت را آغاز کردهاند، اقدام آقای قالیباف چه تحولی در این فعالیتها ایجاد خواهد کرد؟
«آواز دهل شنیدن از دور خوش است.» یعنی در این تلاشها برای وحدت، خبری نیست و در اصولگرایان اتفاقات مهمی درحال وقوع نیست.
اما این جریان در سال ۹۶ ریاست جمهوری با هر ساز و کاری که بود، توانست یک وحدت ولو صوری را به نمایش بگذارد، در انتخابات ۹۴ مجلس هم توانست یک فهرست کامل ۳۰ نفره ارائه کند.
در انتخابات پیش رو هم فهرست کامل خواهند داد، دلیلش هم این است که آنان رقیب مشترکی به نام اصلاحطلبان دارند و برای ایستادن مقابل آنان به تفاهم میرسند، وگرنه کیست که نداند در انتخابات مجلس دهم، زیر پوست فهرست ۳۰ نفره اصولگرایان در تـــــهران یا فهرست ۲۸۰ نفره در کشور، چه اختلافات بزرگی نهفته بود.
در انتخابات مجلس نهم جریان پایداری فهرست مستقلی ارائه داد. در انتخابات ۹۴ مجلس هم این جریان توانست به ارعاب اصولگرایان مبنی بر اینکه لیست مستقل میدهیم، سهم بالایی را در فهرست نهایی به خود اختصاص بدهد. آیا میشود گفت آقای قالیباف هم مشابه همین رویکرد، دنبال سهم بیشتر در میان اصولگرایان است؟
کلاس کاری و سطح عملکرد آقای قالیباف کاملاً متفاوت و بهتر از جبهه پایداری است. انتصاب و تشبیه رفتار قالیباف با جبهه پایداری بی انصافی است. قالیباف بخش بزرگی از خردورزی سیاسی را در مقایسه با این جریان برخوردار است.
قالیباف در گفتوگو با روزنامه «خراسان» نشان داد که هنوز از کنار کشیدن در انتخابات ۹۶ دلخور است و آن را ناشی از ملاحظات تشکیلاتی نمیداند. آیا میتوان این دلخوری را دلیل ساز جدایی امروز او دانست؟
آقای قالیباف در سال ۹۶ «به فرموده» از انتخابات کنار رفت. برخی دوستان ایشان میگویند قالیباف جهاد کرد یا مصلحت بزرگتری در کار بود، اما این حرفها تنها شعارهای زیبایی است و قالیباف تحت اجبار از انتخابات انصراف داد. البته کار خوبی هم بود، زیرا اگر باقی میماند، امروز بازنده بزرگ انتخابات ۹۶ میبود. اتفاقاً به نظر من در سال ۱۴۰۰ قالیباف با کت و شلوار اتوکشیده و کفش پاشنه ورکشیده وارد انتخابات ریاست جمهوری خواهد شد و یکی از علتهای ورود قوی او در انتخابات ۱۴۰۰ هم، همین شکست نخوردن در انتخابات ۹۶ است.
گفتید که تلاشهای اصولگرایان برای انتخابات مجلس، ما به ازای بیرونی نخواهد داشت. امروز اقدام آقای قالیباف چه تأثیرات یا واکنشهایی در میان اصولگرایان به دنبال خواهد داشت؟ آیا تلاش خواهند کرد ایشان را جذب کنند؟
ضربالمثلی است که میگوید «درون ما را کشته و بیرون، مردم را.» در جریان اصولگرا از این خبرها نیست و اگر خبری است، در خانه عروس است و نه در خانه داماد. اگر جریان اصولگرا بخواهد رأی بیشتری از مردم جلب کند، چارهای جز پوستاندازی در تشکیلات، تغییر روشها و بینشها ندارد. اما این جریان امروز فکر میکند چون مردم از دولت ناراحت و از اصلاحطلبان دلخور هستند، رأی خود را به اصولگرایان میدهند، درحالی که چنین اتفاقی نمیافتد، مگر اینکه دایره نامزدهای تعیین صلاحیت شده اینقدر تنگ شود که تعداد شرکت کنندگان در انتخابات به زیر ۵۰ درصد برسد. اگر اصولگرایان این بخت بلند را داشته باشند که مردم در انتخابات شرکت نکنند، حتماً برنده خواهند شد. اما اینکه فکر کنیم مردم به خاطر ناراحتی از دولت به اصولگرایان رأی خواهند داد، توهمی بیش نیست.
آقای قالیباف چه رؤیایی در سر دارد؟
او در انتخابات مجلس یازدهم، یعنی در دوم اسفندماه ۹۸ به دنبال یک وزنکشی سیاسی برای خود است.
وزنکشی فارغ از اصولگرایان و اینکه تا آخر مستقل میماند؟
ممکن است او دنبال سبد رأی اصولگرایان، سبد رأی اصلاحطلبان یا سبد رأی اعتدالگرایان باشد. او فکر میکند میتواند در این زمینهها موفق باشد. از این رو میخواهد در انتخابات مجلس یازدهم تعداد قابل توجهی از هواداران خود را وارد مجلس کند و به این وسیله قدرتی نشان بدهد و با این قدرت نشان دادن، وارد انتخابات ۱۴۰۰ ریاست جمهوری شود. به نظر من، او با چنین ظرفیتی دنبال انتخابات ۱۴۰۰ است، وگرنه به احتمال ۹۹ درصد خود او اصلاً نامزد انتخابات مجلس نخواهد شد.
بنابراین طبق برآورد شما، تا پایان انتخابات مجلس، شکاف میان قالیباف و اصولگرایان وجود خواهد داشت.
آقای قالیباف به گونهای عمل کرد که عملاً شکاف و فاصله خود را با اصولگرایان نشان داد. نخست اینکه با جمنا همدلی نشان نداد. البته حق هم داشت، زیرا جمنا تشکیلات از درون پوسیدهای بود، تشکیلاتی که با خودشان قهر هستند و نمیتوانند در عرصه سیاسی مؤثر باشند، بویژه اینکه جز دو سه نفر، سایر اعضای جمنا از لحاظ وزن سیاسی هرگز در اندازه آقای قالیباف نبودند که قالیباف زیر حرف آنان برود. بقیه جمنا هم ارزش سیاسی افزودهای برای جریان اصولگرا نداشت. قالیباف هم میخواهد از ظرفیت جریان اصولگرا استفاده کند و هم نمیخواهد در جریان اصولگرایی هضم شود و به نظر من، این کار او بسیار عاقلانه است.
مرتضی گل پور
- 14
- 4