حسن اسدی زیدآبادی «فعال سیاسی و رسانهای» در گفتگویی با روزنامه مستقل به واکاوی عملکرد مثبت و منفی اصلاحات طی چند دوره گذشته در مجلس و دولت می گوید و اینکه چه تاثیری بر روی پایگاه اجتماعی اصلاح طلبان در آستانه دیازدهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی گذاشته است:
۱-سرمایه های اجتماعی اصلاح طلبان بعلت عملکرد ضعیف ۳ نهاد شورا، مجلس و دولت آسیب جدی دیده است، به نظر شما چگونه میتوان این سرمایه را در انتخابات مجلس به سبد آرای اصلاح طلبان بازگرداند؟
در ابتدا باید بگویم عملکرد این سه نهاد را نمیتوان در یک سطح ارزیابی کرد. اولا به این دلیل که جایگاه آنها و حدود اختیاراتشان برابر نیست. همچنین میزان مداخله اصلاحطلبان هم در آنها در یک سطح نیست. البته این هم را باید اذعان کرد که به هرعلت و درست یا غلط بخشهایی از مردم این سه نهاد را در اختیار اصلاحطلبان میدانند. این هم علاوه بر اینکه نتیجه عملکرد ضعیف اصلاحطلبان میباشد ناشی از کار وسیع رسانهای براندازان و اصولگرایان بوده که خب تا حدی هم در عالم سیاست طبیعی است که شما سعی کنید مسایل را به گردن رقیب بیاندازید. هم براندازان و هم اصولگرایان فعلا اصلاح طلبان را رقیب و مانع خود میبینند و از فرصت پیش آمده هم به خوبی و البته بعضا با بیانصافی و بیاخلاقی سود جستهاند.
پیش از هرچیز باید ببینیم وقتی از اصلاح طلبان حرف میزنیم دقیقا از چه حرف می زنیم. آیا از گروهی از فعالان سیاسی و مدنی که افق فعالیت های خود را چه به صورت فردی و چه به صورت جمعی بسط دموکراسی در جامعه می دانند سخن می گوییم یا تعدادی از کارمندان و مدیران سابق دولتی که فی المثل در دولت اقای خاتمی بنا به هر دلیلی سمتی داشته اند و سیاست را صرفا در پشت همین میزهای قدرت تجربه کرده اند و چون تخصص لازم برای امرار معاش در خارج از حکومت را هم ندارند بای نحو کان می خواهند پست یا سمتی داشته باشند و خواسته و ناخواسته زلفشان به زلف جریان اصلاح طلبان یا همان خط امامی های سابق گره خورده است.
در قضیه دولت آقای روحانی اصلاح طلبان اصیل بازنده به تمام معنا بودند. چون هم به نام آنها رای گرفته شد و هم آنها کوچکترین اثرگذاری در تصمیمات دولت ندارند. یعنی هم چوب را می خورند هم پیاز را. البته آن گروه اصلاح طلبان کارمند که توضیح دادم تا حدی به نان و نوایی رسیدند اما واقعیت این است که اصلاح طلبان به جای آنکه اهداف و ارمان های اصلاح طلبی را در دولت روحانی پی گیری کنند مسئله شان این بود که مثلا اگر فلان فرد مسن که در سال۷۶ استاندار دولت اقای خاتمی بوده به اتاق کارش برگردد. اگر این کار می شد می گفتند اصلاحات جلو رفته اما اگر اقای روحانی و واعظی و دیگر تصمیم گیران این فشارها را رد می کردند فریاد واویلا سر داده می شد که اصلاحات عقب رفت. همین حالا بسیاری از اقایان اصلاح طلب با امار و رقم و فکت در جلسات خصوصی می گویند که دولت دوم روحانی ضررش برای کشور از احمدی نژاد بیشتر نبوده باشد کمتر نبوده. اما در بیان این حرفها تردید می کنند. می گویند اخلاقی نیست که همچون اصولگرایان که از احمدی نژاد تبری جستند ماهم از روحانی تبری بجوییم اما پرسش مهم این است که ایا سکوت در برابر تفویت منافع ملی در قضایایی مانند نرخ سوخت، توزیع سکه طلا، فساد ارز ۴۲۰۰ تومانی و ... عمل غیراخلاقی بزرگتری نیست؟
در مورد مجلس هم باید گفت نظریه رای سلبی که براساس آن به هر کسی رای بدهیم تا تندروها به مجلس نیایند شکست خورده. چهارسال گذشته اما اقایان اصلاح طلب هنوز نتوانسته اند فهرست اصلاح طلبان عضو فراکسیون امید را علنا منتشر کنند. خب این از افتضاح هم فراتر است. البته نمایندگان پرکار و خوبی هم در این مجلس بوده اند اما اینکه تعدادی برگه سوال و تذکر دستمان بگیریم و هر روز به یک وزیر و ... تذکر بدهیم و با موبایلمان از آن برگه عکس بگیرم و در توییتر و اینستاگرام بگذاریم مگر چقدر فایده دارد؟ فراکسیون امید کدام طرح را در رابطه با حقوق شهروندی، سیاست خارجی، سیاست داخلی و ... مبتکرش بوده است و ان را به سرانجام رسانده است؟ تجربه فراکسیون امید نشان داد که حیثیت جریان اصلاح طلب را نباید هزینه افراد تازه کاری کرد که بعضی از انها تقریبا هیچ سابقه فعالیت سیاسی و تشکیلاتی نداشتند.
در مورد شورای شهر هم اجمالا باید بگویم ترکیب اعضای شورا عموما افراد محترمی هستند اما مساله این است که مهمترین کار شورا انتخاب شهردار بوده که آن هم خارج از شورا صورت گرفته و مبنای آن چیزی جز لجبازی نبوده.
بنابراین خیلی نقدی نمی توان به شورا داشت چون نه قانون اختیار چندانی دارد و نه از نظر پدرخوانده های سیاسی
۲-اصلاح طلبان جوان و بویژه تحول خواهان از عملکرد شورایعالی بشدت عصبانی هستند با چه مکانیزمی می توان این کلونی پرقدرت را دلگرم و به پای صندوق های رای کشاند؟
به نظر من عصبانیت از این شورا بی معناست. این شورا علیرغم اسم پرطمطراقش چندان جدی نیست. شما ببینید چه افرادی به این شورا برای عضویت نه گفته اند. اقای نوری، معین، کرباسچی، صفایی فراهانی و ... . در نامه ۱۰۰ نفره جوانان هم که پیش از شکل گیری دوره جدید شورا منتشر شد صراحتا امده بود که اگر سازوکارهای فعلی و سیاست های قبلی ادامه داشته باشد تصمیمات این شورا دیگر برای ما اهمیتی ندارد. پس این پرونده بسته شده است. البته طبیعی است که احزاب چون در پی کسب قدرت هستند چند تخم مرغی را هم در سبد شورا بگذارند، اما به اعتقاد من مجلس ختم این شورا خیلی پیشتر گرفته شده است.
خیلی واضح است که شورای فعلی که البته هنوز هم اسامی اعضای آن رسما اعلام نشده توانایی و مشروعیت تصمیم گیری در مورد ورود یا عدم ورود به انتخابات اتی را ندارد چه برسد به آنکه بخواهد لیست هم بدهد و همه بر ان اجماع کنند. در انتخابات قبل این شورا از حیثیت خودش هم نتوانست دفاع کند لیستی دادند اما برخی از اعضای همان شورا لیست شورا را علنا جعل کردند لوگوی شورا را در سطح چند صدهزارتایی جعل کردند اما از دیوار صدا در امد اما از شورا نه.
۳-عارف در حال حاضر تبدیل به پاشنه آشیل اصلاحات شده است،آیا اصرار بروجود نامبرده در راس شورایعالی سیاستگذاری به منزله دهان کجی به اصلاح طلبان حامیان جامعه مدنی نیست؟ فکر می کنم بهترین توصیف را اقای دکتر شکوری راد اخیرا در مورد اقای عارف انجام دادند. به این مضمون که اقای عارف نه ادم سیاسی است و نه اصلاح طلب. البته اینکه ایشان چه چیزی هست و چه کارکردی داشته به نظرم یکی از پرسش هایی است که تا سالها بی پاسخ بماند. به نظرم واقعیت های صحنه را ببینید. تعارف نکنیم.
دستاورد اقای عارف همین سوژه ژن خوب بوده که متاسفانه کسی هم سراغ ابعاد فسادهای مطرح شده نرفته است و معلوم نیست این مصونیت از کجا اب می خورد. اقای عارف حتی توانایی نگاه داشتن ریاست یک کمیسیون مجلس را هم نداشته است. خب البته یک سکوتی داشته اند که منشا تولید چندین هزار لطیفه و جوک برای مردم بوده است. همانطور که گفتم پرونده شورا مختومه است و نقشی در اینده جریان اصلاحات ندارد. اصلاح طلبان حامیان جامعه مدنی هم از ابتدا توجه چندانی به این شورا که بیشتر کارکرد بنگاه کاریابی را داشته است نداشته است. پس دهن کجی درکار نیست اما دیگر مرزهای تفکیک کننده هویت ها اشکارتر شده و حالا اولویت برای اصلاح طلبان جامعه محور اعم از این که بخواهد در انتخابات شرکت کنند یا نه شفاف سازی همین تفکیک با شخصیت هایی همچون اقای عارف است به نحوی که مردم به خوبی متوجه این تفاوت ها باشند.
۴-آیا به اعتقاد جنابعالی حربه تکرار در انتخابات مجلس یازدهم می تواند به افزایش مشارکت مردم و سپس به پیروزی اصلاح طلبان کمک نماید؟
خب باید دید چه چیزی را می خواهند بگویند تکرار کنیم. موضوع از اساس منتفی است. شما توجه داشته باشید که شور و هیجان شرکت در انتخابات ۹۶ پیش از ویدئوی تکرار شکل گرفته بود. به نظر من قدری توهین آمیز است که بگوییم مردم چشمشان به دهان آقای خاتمی بوده تا نظرشان را صد در صد عوض کنند. البته بدون شک اقای خاتمی همیشه جایگاه ویژه ای در میان مردم داشته و دران سال هم شاید در اوج بوده اما بالاخره همه جریانات سیاسی متفق القول بودند در بحث مشارکت مردم هم این تحلیل ها را می بینند. در ان مقطع همین شبکه های ماهواره ای برانداز فعلی هم مثل من و تو به نوعی از روحانی و در اصل از موج شکل گرفته در مردم حمایت می کردند یا لااقل مخالف خوانی نمی کردند. علت اصلی آن شور هم شعارهای عجیب و غریبی بود که اقای روحانی به ناگاه از سفر همدان به بعد سر داد. خودش را برد در موقعیت اپوزوسیون، حرفهایی زد که اپوزوسیون خارج از کشور هم احساس کرد از روحانی عقب افتاده. بعد از ان چند سخنرانی بود که رای اقای روحانی در نظرسنجی ها به بالای ۵۰ درصد امد.
این حالت انزجاری هم که الان نسبت به اقای روحانی و نزدیکان ایشان در جامعه بوجود امده ناشی از همان حرفهاست. یعنی این حس شکل گرفته که ایشان اگاهانه به نوعی فریب افکار عمومی دست زده اند. یکبار هست که مردم می گویند اقای خاتمی امد حرفهایی زد اما در عمل نتوانست یا نگذاشتند که کار انجام دهد اما در مورد اقای روحانی ظاهرا باور عامه این است که ایشان عالمانه و عامدانه حرفهایی زد که نیازی هم نمی دید عمل کند.
حرفهایی مثل برداشتن تحریم های غیر هسته ای، رفع حصر، آزادی های بیشتر و ... . خیلی روشن است شما ببینید اقای روحانی سند منشور حقوق شهروندی را به عنوان دستور رییس جمهور صادر کرده و در آن مقرر کرده که دستیار حقوق شهروندی هر شش ماه به او گزارش دهد اما چندین ماه است که اصلا دولت دستیار حقوق شهروندی حتی به نحو صوری هم ندارد. اینها یعنی عدم اعتقاد و عدم صداقت. متاسفانه این رفتار بعضا غیراخلاقی دامن اعتبار اجتماعی اصلاح طلبان سالم و شخصیتی مثل اقای خاتمی را هم گرفته است. شما ببینید اقای خاتمی این چند روزه حرفی زده که شاه بیت آن تاکید بر این است که ممکن است اصلاحطلبان در انتخابات شرکت نکنند اما رسانه ها جای دیگر حرف ایشان را گرفتهاند و مشغول حمله هستند.
- 10
- 6