شاید یکی از مناقشه برانگیزترین واژههایی که عمر چندانی از تولد ان در عرصه سیاستورزی ایران نمیگذرد، «محافظهکاری» باشد. واژهای که البته نه قرابتی با مفهوم اصلی آن در غرب دارد و نه دید مثبتی نسبت به آن در عرصه سیاسی و اجتماعی ایران وجود دارد؛ بهگونهای که بنابر نوعی قانون نانوشته، هرگاه بخواهند فردی را در سیاست یا جامعه «محاسبهگر»، «منفعتطلب» یا حتی «ترسو» بدانند به او محافظهکار میگویند. درحالی که این مفهوم در غرب به جریانی اطلاق می شود که خود طرفدار ارزشها و سنتهای یک جامعه باشد.
حجت الاسلام محمدتقی رهبر، امام جمعه موقت اصفهان و عضو جامعه روحانیت مبارز نگاه جالبی به این واژه و مشی سیاسی دارد. او در گفتوگو با خبرآنلاین این برداشت از محافظهکاری را تقبیح میکند و به تعبیر خود نان خوردن به نرخ روز را برخلاف روح اسلام و انقلاب میداند که ارتباطی نیز با «تقیه» ندارد. وی البته تصریح میکند که نباید به افرادی که برای حفظ مصالح نظام و اسلام ضمن حفظ اصول خود، طرف مقابل را تحمل میکنند و در برابر صداهای مخالف سعه صدر بیشتری دارند برچسب منفعتطلب یا ترسو زد. او تاکید میکند که امیرالمونین نیز برای حفظ مصالح نظام اسلامی دیگران را تحمل میکرد و مخالف تندرویها بود. دنبال کاسب کاری نباشیم
تعبیر شما از آنچه که امروز در ایران محافظهکاری لقب گرفته است چیست؟
بنابر مبانی اسلام، ظاهر و باطن افراد باید یکی باشد و متوسل به ریا و تظاهر نشوند. دین ما توصیه میکند که با صراحت از حق دفاع کنید و در بیان آن تعارفی نداشته باشید. این خود ضد محافظهکاری البته بدان معنایی است که در ایران مطرح میشود؛ یعنی اگر محافظهکاری به سان مماشات و ترسو بودن باشد. به نحوی که فردی بخواهد برای مصالح سیاسی و اقتصادی به چیزی تظاهر کند که اعتقادی بدان ندارد؛ قرآن کریم در مذمت این دسته از افراد آنها را «مذبذب» میخواند. بحث دیگری البته در اسلام داریم که بدان تقیه گفته میشود. البته چنین رویکردی در جایی موجه است که فرد در محاصره مخالفان قرار دارد و او میتواند در ظاهر اعتقادات خود را بروز ندهد و حتی به نوعی با آنها همراهی نیز بکند.
محافظهکاری نباید به معنای عبور از حق باشد
برای نمونه اگر شیعیان در جامعه اهل سنت مثل مدینه و مکه جضور یابند بهتر است برای حفظ وحدت اسلامی، با آنها نماز بگذارند و اعمال را انجام دهند. اما این به معنای دست کشیدن از حق و اعتقادات نیست. شرایط کنونی کشور ما بهگونهای است که ما نباید به اصطلاح بهدنبال کاسبکاری باشیم. جامعهای که دارای ۸۰ میلیون جمعیت است و مردم در انقلاب اسلامی فداکاری کردهاند، از مقامات میخواهند که در حق و بیان و انجام آن ثبات داشته باشند. اما اینکه فردی برای نیل مصالح مادی و نفسانی با همه کنار بیاید و در واقع منافع را بر مواضع اصولی خود ترجیح بدهد، این نوعی محافظهکاری است که در جامعه ایرانی با شرایط کنونی هیچ جایگاهی ندارد.
تقیه با منفعتطلبی تفاوت دارد
پس بهزعم شما اینگونه محافظهکاری به معنای «عبور از حق» هم بر خلاف روح انقلاب و هم ناسازگار با اسلام است؟
بله با هر دو مخالف است. انجا که اسلام میگوید تقیه کنید، باید توجه داشت که تقیه نیز مستلزم شرایط خاص خود است و در جامعه کنونی خیلی گرهگشا نیست. نظام جمهوری اسلامی اکنون دارای سیاستهای مشخصی است که استقرار پیدا کرده است که بحث استکبار ستیزی، حمایت از مظلومان، انسجام ملی، روح جهادی و انقلابی از همین سیاستهایی هستند که در آنها جای هیچ مصالحه نیست و در شرایط کنونی کشور ما این رویکرد پاسخگو است. و با همدل شدن ملت نیز همخوانی دارد.
محافظه کاری که به معنای نان به نرخ روز خوردن باشد غلط است
در عرصه سیاستورزی امروز کشور، عدهای از افراد از هر دو جناح اصلاحطلب و اصولگرا از اصول اولیه خود به عنوان نوعی مرامنامه سیاسی تا قدری عدول کردهاند و به میانهروی متمایل شدهاند. این تحولات را چگونه تعبیر میکند و چرا در ایران به این افراد برچسب ترسو بودن و محاسبهگری میزنند؟
اینکه برخی بخواهند نان را به نرخ روز بخورند و با همه برای نیل به منافع خود کنار بیاید، این محافظهکاری غلطی است. البته گاهی انسان بر اصول خود پایبند است اما برای اینکه اختلاف در جامعه کمتر شود میکوشد تا نوعی وحدت و انسجام ایجاد شود.
اصلاحطلبها و اصولگراها یکدیگر را تحمل کنند
اگر ما در شرایط کنونی جناحهای مختلف سیاسی بخواهند با یکدیگر وارد کشمکشهای سیاسی شوند این همان حالتی است که دشمن از آن استقبال میکند. در واقع میتوان با حفظ اصول خود یکدیگر را تحمل کرد. جناحهای مختلف سیاسی نباید این نکته را فراموش کنند که در مواضع اساسی زیر یک خیمه هستند اما در برخی از موارد نیز دچار اختلافاتی هستند که باید بکوشند تا فن تحمل یکدیگر را بیاموزند. بنابراین این نوع از تفکر دیگر بهمعنای محاسبهگری و منفعتطلبی نیست بلکه حرکتی اسلامی است تا انسجام ملی نیز تقویت شود.اصلاحطلبان و اصولگرایان تا جایی که در چارچوب نظام حرکت کنند میتوانند از اختلافات خود بکاهند. البته در هر یک از این دو جناح نیز نوعی اختلاف سلیقه و تشتت وجود دارد. این مایه تاسف است.
اصولگرایان باید اختلافات را کنار بگذارند
من البته هیچگاه به گروهی توهین نکرده و نمیکنم اما باید متذکر شوم که جامعه اصولگرایی که دارای طیفهای مختلف است در این شرایط باید دست به دست یکدیگر بدهند و برای مصالح نظام در حرکتها و انتخابات وحدت داشته باشیم و اختلافات و تندروی را کنار بگذارند. البته این محافظهکاری نیست و گرایش به وحدت است از این رو باید تصریح شود که وحدت نیز با محافظهکاری متفاوت است.
بنابراین آیا شما جریانی میانهرو که افرادی از هر دو جناح نیز ذیل آن حرکت میکنند را به تعبیر خود تلاش برای ایجاد وحدت در جامعه میدانید یا آنها را افرادی میدانید که نان را به نرخ روز میخورند؟
معتقدم در شرایطی قرار گرفتهایم که باید همقطاران انقلاب را با فراز و فرودهایی که در اندیشهها وجود دارد، تحمل کنیم. باید یاد بگیریم که در برابر افکار دیگر دارای سعه صدر بیشتری باشیم که امیرالمومنین (ع) نیز بر آن تاکید دارند و تا جایی که اجبار به برائت نباشد باید طرف مقابل را تحمل کرد.
امیرالمومنین مخالف تندروی بودند
اعتقاد دارم که تندروی زیاد درست نیست. کلام امیرالمومنین نیز بر لزوم دوری از افراط و تفریط تاکید دارد که این امر سیاست را نیز شامل میشود. باید با اتخاذ «طریق وسطی» که در نهجالبلاغه نیز ذکر شده است و با خطمشی عاقلانه، بدون تنش و افزایش حد تحمل برای پیشبرد اهداف کلی نظام گام برداریم. آیا فردی در حقطلب بودن از امیرالمومنین بالاتر بود؟ اما آنجا که برای حفظ مصالح نظام اسلامی لازم بود، بسیاری از مشکلات را تحمل میکرد. آیا کسی میتواند بگوید که امیر المومنین از مواضع خود بهدلیل تحمل دیگران دست برداشته بود؟ حضرت در نهجالبلاغه میفرمایند:« صبر کردم درحالی که در چشمانم خاشاک بود و در گلویم تیغ.» بنابراین برای مصالح نظام میطلبید که در عین پایداری بر حق مشی ما باید تحمل و همدلی باشد.
پوریا فیروزنژاد
- 9
- 2