دوشنبه ۰۳ دی ۱۴۰۳
کد مقاله: ۹۷۰۴۰۰۰۸۵

نگاهی تازه به اهداف و پیامدهای کودتای «نقاب» در پایگاه هوایی نوژه همدان

پایگاه هوایی,همدان, پایگاه هوایی نوژه

۱۹تیرماه سال ۱۳۵۹ رسانه‌ها خبر از کشف کودتایی دادند که هدف آن سرنگونی نظام تازه تأسیس جمهوری اسلامی ایران از طریق بمباران مراکز حساس کشوربود. به‌همراه این خبر نام چند نظامی بازنشسته وابسته به رژیم قبل وچهره‌های فراری همچون شاپور بختیار به‌عنوان مرکزیت آن منتشر شد که ارزیابی اولیه از ماهیت و سمت و سوی کودتا را ممکن می‌ساخت.

این عده که نام «نقاب» (نجات قیام ایران بزرگ) را برای حرکت خود برگزیده بودند، پایگاه هوایی شاهرخی، معروف به پایگاه شهید محمد نوژه، در ۶۰کیلومتری همدان را برای آغازکودتا انتخاب کرده بودند که قبل از هر اقدامی دستگیر و یا متواری شدند. پایگاه هوایی شهید نوژه به علت دوری از مناطق شهری، نقطه شروع مناسبی محسوب می‌شد و به‌دلیل روی باند پرواز قرارداشتن حداقل ۲۰ الی ۳۰ جت فانتوم آماده و مجهزبه طور دائم، می‌توانست انجام کودتا که با بمباران مراکزی همچون محل سکونت امام خمینی(ره)، صدا و سیما، مجلس وسایر مراکزحیاتی دیگرآغاز می‌شد را تسهیل کند.

هدف کودتا

قصد کودتاگران به اعتراف عوامل اصلی آن، در وضعیت حداکثری، بازگرداندن حاکمیت پیشین و روی کار آوردن شاپور بختیار ودرحالت حداقلی، اعلام دولت آزاد دراستان نفت خیزخوزستان بود. بنابراین علاوه بر نیروی هوایی که ساختار کودتا در آن شکل گرفت، افرادی از یگان‌های نیروی زمینی نیز با آن همراه شدند. عناصررژیم گذشته با کمک حامیان خارجی خود، از طریق افرادی که سرپل آنها در داخل بودند توانستند شبکه‌ای را در درون یگان‌های رزمی از جمله لشکر ۹۲ زرهی اهواز، بویژه تیپ ۲ دزفول، واحدهایی از لشکر گارد سابق و حدود ۳۰۰ نفر ازپرسنل تیپ نوهد سازماندهی کنند.

برخی از نفرات این واحد‌ها در گذشته در مناطقی همچون، ظفار و نواحی کردنشین شمال عراق حضور داشته و با عملیات چریکی و ضد چریکی آشنایی کامل داشتند و می‌توانستند به‌عنوان پیاده نظام کودتا عمل کنند. گروهی از خلبانان و نیروهای عملیاتی قرار بود یک روز قبل از آغاز کودتا در پارک لاله تهران جمع شوند و از آنجا با اتوبوس به سمت مقصد حرکت و در نزدیکی پایگاه شهید نوژه به نیروهایی که از اصفهان و سایر نقاط می‌آمدند بپیوندند، سپس به‌عنوان میهمان به داخل پایگاه رفته و با همکاری عده‌ای از داخل، آنجا را تصرف کنند و عملیات کودتا آغاز شود.

به موازات این اقدام بنا بود عناصرنفوذی در تیپ ۲ لشکر ۹۲ زرهی اهواز گلوگاه خوزستان را بسته و جمعی دیگرازعوامل کودتا هم در تیپ ۳، خطوط مواصلاتی استان را به تصرف درآورند. کودتای نقاب ۲ماه قبل از آغاز جنگ تحمیلی به اجرا درآمد و رژیم بعث عراق نیز به‌طور کامل از آن حمایت می‌کرد. حداقل نفع عراق از این حرکت، تضعیف ارتش ایران و بازماندن این رکن امنیت‌بخش در حفظ مرزها و تمامیت ارضی در آن شرایط بود. از این‌رو اغلب کارشناسان مستقل، کودتای نقاب را اقدامی پیشاحمله در جهت تأمین اهداف توسعه طلبانه رژیم عراق ارزیابی می‌کنند.

آنچه بر این گمانه صحه می‌گذارد اظهارات ژنرال عراقی، وفیق السامرایی قبل از آغاز جنگ است که از برتری نیروی هوایی ایران و توان بازدارندگی نیروی زمینی ارتش بویژه لشکر ۹۲ زرهی اهواز سخن به میان می‌آورد و بر لزوم تضعیف ارتش ایران تأکید می‌نماید! ارتش ایران در آن مقطع ۴۰۰ هزار نیرو داشت که با جمعیت ۱۸۰ هزار نفری نیروی ژاندارمری توان نظامی قابل توجهی درمنطقه محسوب می‌شد.

این توان در قالب ۸لشکر و ۵تیپ مستقل شکل گرفته و با داشتن ۲۵۰۰ دستگاه انواع تانک، ۱۵۰۰ نفربر، ۷۵۰ عراده انواع توپ‌های صحرایی، بیش از ۵۰۰ فروند انواع هواپیماهای پیشرفته، قریب به ۷۵۰بالگرد از انواع مختلف می‌توانست سد محکمی در برابر تجاوز خارجی باشد. در آستانه تحمیل جنگ از سوی عراق به کشورمان بر اثر دامن زدن به تبلیغات سوء علیه ارتش، نفرات آن به ۲۵۰ هزار نفر تقلیل یافته و از توان رزمی آن به نحو قابل توجهی کاسته شده بود. (روند جنگ ایران وعراق،دکتر حسین علایی،جلد اول،ص۶۴)

از این روکارشناسان نظامی اجرای کودتای نقاب را بازی برد - برد دشمنان بشمار آورده و هدف از اجرای آن را تضعیف قدرت نظامی کشور در برابر تجاوز خارجی بشمار می‌آوردند.

نسبت ارتش با کودتا

امیرمسعود بختیاری از کارشناسان نظامی در گفتگو با «ایران» می گوید:« اساساً ظرفیتی برای کودتا در ارتش ایران وجود نداشته و ندارد چراکه سه چهارم ساختار ارتش ایران را نیروهای وظیفه و موقت تشکیل می‌دهند و این جمعیت کثیر انگیزه‌ای برای کودتا به نفع یک جریان سیاسی نداشته و ندارد، کما اینکه قبل از انقلاب نیزطرح کودتای تیمسارقرنی به‌دلیل عدم حمایت از طرف بدنه ارتش ناکام ماند.» وی می‌افزاید: «برای موفقیت کودتای نقاب حداقل بایستی دو لشکرپای کار می‌آمدند که چنین امکانی نه در آن شرایط و نه در هیچ شرایط دیگری مقدور نبوده ونیست.

چون انسجام لازم میان طبقات ارتش یعنی افسران، درجه داران و سربازان وجود ندارد، بنابراین کودتا در عمل تنها به تضعیف ارتش انجامید و ایده کودتا کودکانه واز ابتدا شکست خورده بود.» امیر بختیاری در همین ارتباط می‌افزاید؛ «این چه کودتایی بود که دو نفر از افراد مؤثر آن – سرهنگ خادم و قربانی‌فر به طور فاش با پاریس تماس می‌گرفتند و در رابطه با برنامه‌های کودتا شور ومشورت می‌کردند!»

کودتایی که خیلی ها از آن خبر داشتند

قرائن زیادی وجود دارد که سازمان‌های جاسوسی و اطلاعاتی کشور‌های بزرگ از جمله انگلیس و شوروی از اجرای این کودتا باخبر بودند. همین منابع از جلسه‌ای با حضورحامد الجبوری وزیر تشریفات عراق، شاپور بختیار، تیمسار اویسی و صدام خبر می‌دهند که به صدام گفته می‌شود؛ «ارتش ایران از هم پاشیده و بهترین زمان برای حمله به ایران است.»

در ۱۹ تیر ماه که ارتش عراق از لو رفتن کودتا خبرنداشت، طبق قرارقبلی در موعد مقرر دست به عملیات در منطقه مرزی زده و هم زمان با آن جنگنده‌های عراقی ایستگاه فرستنده نخجیر ایران را بمباران می‌کنند.

بنا بود در صورت موفقیت کودتا در کشور حکومت نظامی اعلام شود و یک سیستم سوسیال دموکرات در کشور شکل گیرد. اخیراً یکی از عناصر کودتا در گفت‌و‌گو با یکی از شبکه‌های ماهواره‌ای سعی کرد تا وانمود کند بخش کوچکی از کودتا چیان شناسایی و دستگیر شدند و سایر عناصر آن دست نخورده باقی ماندند! حال آنکه عناصر اصلی کودتا به غیر از سرهنگ محمد باقر بنی عامری و یکی دو نفر دیگر که با حمایت شبکه‌های جاسوسی توانستند به پاکستان گریخته واز آنجا به اروپا بروند.

بقیه عناصر آن از جمله سرتیپ آیت محققی و سپهبد سعید مهدیون به همراه سایر نفرات اصلی کودتا دستگیر و به مجازات رسیدند. درفاز بعدی کودتا پس از کشف، آن دو نفر از افراد تشکیلات نفوذ منافقین به‌نام‌های کشمیری و غدیری به ستاد خنثی‌سازی کودتا راه یافتند و با کمک نفوذی دیگری از همین تشکیلات به‌نام رضوی خط تصفیه واعدام‌های بی‌حساب و کتاب دنبال شد. در نتیجه اقدامات این ستاد ۱۱۵ نفر اعدام وقریب ۱۰ هزار نفر از پرسنل کارآمد ارتش تصفیه شد. غدیری بعد‌ها شناسایی و دستگیر شد ولی کشمیری توانست پس‌از انفجار دفتر نخست‌وزیری و به شهادت رساندن شهیدان رجایی و باهنر از کشور بگریزد. مارک کازیروفسکی کارشناس مسائل نظامی در کتاب خود «سیاست خارجی شاه و امریکا»، می‌گوید: «کودتای نوژه با تحریک عراقی‌ها انجام گرفت و مقدمه‌ای برای شروع جنگ بود.»

در هرحال کشف کودتای نقاب روندی که نسبت به ترمیم چهره ارتش آغاز شده بود را مخدوش و به جو بدبینی دامن زد و بار دیگر بحث تصفیه ارتش از سرگرفته شد.دامنه این جو تا بدانجا گسترش یافت که جمعی از نمایندگان مجلس با تهیه طوماری از مسئولان خواهان برخورد شدید و پاکسازی وسیع ارتش شدند. اما امام خمینی(ره) با هوشیاری نسبت به این موضوع برخورد کرده و باتوجه به موقعیت ارتش در آن مقطع و در پاسخ به درخواست شهید جواد فکوری فرمانده وقت نیروی هوایی ارتش دستور می‌دهد تا به مسائل رفاهی خانواده اعدام‌شدگان رسیدگی شده حتی مبالغی به‌عنوان وام برای تأمین مسکن در اختیارآنان قرار گیرد.

با شروع جنگ نیز تمام افرادی که به جرم همکاری با کودتاگران زندانی بودند مورد عفو قرار گرفته، آزاد و عازم جبهه‌ها شدند. در این میان تعدادی از خلبانان نیروی هوایی با جانفشانی در عملیات‌های هوایی از حیثیت سربازی خود دفاع کرده وبعضاً به شهادت رسیدند و موجب شدند تا اعتماد به پرسنل ارتش بویژه نیروی هوایی بازگردد.

سرهنگ سید محمدعلی شریف‌النسب از نظامیان باسابقه حضور در روزهای سخت دفاع مقدس ضمن گفت گو با «ایران» نیز طرح کودتا را بازی برد- برد دشمنان دانسته و می‌گوید:«بعد از ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ و فاجعه جمعه سیاه که به کمک گروهک‌ها برای درگیر ساختن ارتش با مردم و منحرف ساختن مسیر انقلاب تدارک شده بود. ارتش امریکا «‌هایزر» ژنرال چهار ستاره بازنشسته خود را فرستاده تا به کمک فرماندهان رده بالا با یک کودتا همانگونه که علیه دکتر محمد مصدق اقدام شد، قدرت را در رژیم شاهنشاهی حفظ کند.

هایزر در نشست‌هایی که با فرماندهان داشت، به او گفتند ما هیچ نفوذی روی طبقه جوان ارتش نداریم و از ما فرمان نمی‌برند. امریکایی‌ها هم از کودتا به نفع شاه مأیوس شدند.»

 وی در ارتباط با رابطه پرسنل ارتش با امام می‌افزاید:«از دو سه ماه قبل از انقلاب تمامی ارتش با دوراندیشی و برخوردهای حکیمانه حضرت امام جذب انقلاب شده بود و با حادثه تیراندازی عاشورای ۱۳۵۷ در ناهارخوری گارد آخرین امیدهای شاه و رژیم به ادامه حیات از دست رفت. این اواخرارتش آنچنان دچار تحول شده بود که در تشریف‌فرمایی رهبر کبیر انقلاب به میهن اسلامی از جان و دل همگامی و همراهی نشان داد. اگر قرار بود ارتش در طول سال‌های بحرانی انقلاب در مقابل ملت بایستد بارها جوی خون راه افتاده بود، حال آنکه همه شاهد بودیم که ارتش صبح پیروزی نهضت، بازوی امام بود و حراست از مرزهای کشور و دستاوردهای انقلاب به شهید بزرگوار سپهبد ولی قرنی رئیس ستاد ارتش سپرده شد.»

وی با اشاره به مصادیق همراهی ارتش با انقلاب می‌گوید: «اولین حادثه‌ای که برای انقلاب پیش آمد، محاصره پادگان سنندج بود. روز ۲۴ بهمن ۵۷، سرگرد کتیبه از هسته‌های مقاومت از طریق رادیو فرمانده لشکر شد و سنندج را حفظ کرد. اگر این پادگان به دست ضد انقلاب می‌افتاد، سراسر کردستان به آتش کشیده می‌شد. دشمن مانده بود ارتشی که سربازهایش به فرمان حضرت امام خدمت را رها کرده و فرماندهانش از ترس گروهک‌ها در جایگاه خود نیستند چگونه پا گرفته است.»

سرهنگ شریف‌النسب پیرامون نحوه دشمنی با ارتش می‌گوید:«گروهک‌ها به انحلال ارتش می‌اندیشیدند و با تبلیغات مسموم بخشی ازجامعه را با خود همراه کرده و هر روز فتنه‌ای می‌آفریدند. اما ارتش صبورانه ضربه‌ها را یکی پس از دیگری دفع  کرد و با وجود حمایت‌های مداوم حضرت امام، شیطنت‌های خارجی و داخلی برای درهم شکستن این سنگر بزرگ دفاعی بلا اثر شد ودرستی این خط در حضور قدرتمندانه ارتش درجریان جنگ تحمیلی مقابل ارتش عراق به اثبات رسید.» ایشان در رابطه با کودتای نقاب و تأثیر آن بر ارتش می‌گوید: «بزرگترین حادثه‌ای که در مقابل ارتش و برای درهم شکستن آن شکل گرفت کودتایی بود که به نحوی خام‌اندیشانه انجام گرفت و آخرین حلقه از زنجیره توطئه‌های آشکار و پنهان علیه ارتش و نظام بود.

رده اصلی کودتا گران که کمتر از ده نفر می‌شدند و نیمی از آنان قبل از افشای قضیه میدان را رها کرده و از مرز خارج شدند، از نظر شخصیتی واخورده‌ترین و بی‌کفایت‌ترین افراد یگان‌های مختلف بودند. توجه عمده طراحان کودتا روی توانایی‌های نیروی هوایی بود که در آن موقع با وجود همه مشکلات و کمبودها و به هم خوردگی‌ها هنوز هم در صدر نیروهای منطقه و شاخص در جهان قرار داشت.

 برنامه‌ کودتاگران این بود که از پایگاه نوژه همدان چند فروند هواپیمای مسلح به سمت تهران پرواز دهند و چند نقطه حساس را بمباران کنند و بعد از تصرف رادیو و تلویزیون، بازگشت بختیار را اعلام کنند. طراحان کودتا گفته بودند تا زمانی که امام زنده هستند مردم با یک اشاره ایشان به خیابان‌ها می‌ریزند و کودتا را عقیم می‌کنند. این بود که در برنامه آنها حمله به جماران مرکز ثقل عملیات بود. آنان در تشکیلات خود دو نفر ژنرال به‌نام سپهبد سعید مهدیون و سرتیپ آیت محققی جای داده بودند.

اولی را فرمانده نیروی هوایی می‌نامند، در حالی که روزهای ۲۳ و ۲۴ بهمن ۵۷ که نیروی هوایی هنوز خودش را پیدا نکرده و هرکس زودتر می‌رسید حاکم بود، دو روز اسماً فرماندهی کرده بود. یا سرتیپ آیت محققی که قرار بود در شروع کودتا در پایگاه همدان فرماندهی را عهده‌دار شود و هواپیماها را پرواز دهد هیچ موقعیت و اعتبار و پذیرشی در نیروی هوایی و در میان همکارانش نداشت و به صرف اینکه پیش از پیروزی انقلاب در آن پایگاه فرماندهی داشته این مأموریت را به او داده بودند. سایرین هم یکی از دیگری بی‌کاره‌تر و بی‌مایه‌تر بودند.

معمولاً در هر نظام و تشکیلاتی یک عده بی‌اعتقاد و بی‌هویت و فرصت‌طلب وجود دارند. طراحان اصلی کودتا به کمک سرهنگ محمد باقر بنی عامری که از نظامیان فاسد و بی‌مایه زمان شاه بود و پایان خدمت خود را در ژاندارمری و درشرق کشور گذرانده بود و به کمک دو سه نفر افراد کلاهبردار و دغل، مانند ستوان یکم ناصر رکنی که بنا به موقعیت شغلی با کارکنان نیرو آشنایی داشت افرادی را با نیرنگ و فریب و مبلغی که بازگو کردن آن شرم‌آور است جذب کرده بودند.

 از یکی دو ماه قبل از کودتا، رفتار و برخورد ضد انقلاب نشان می‌داد که خبرهایی در پیش است. آن روزها گروهک‌ها آزاد بودند و همه می‌توانستند براحتی حرفشان را بزنند. در برخی از یگان‌های نظامی عوامل کودتا به همدیگر می‌گفتند «میعادگاه بعدی ما پایگاه همدان خواهد بود» و این نشان می‌دهد خیلی‌ها از این ماجرا اطلاع داشته‌اند.

عوامل فریب خورده کودتا از منطقه تجمع اولیه یعنی پارک لاله توسط کلاه سبزهای تیپ نیروهای ویژه به فرماندهی سرلشکر شهید حسین شهرام‌فر و معاونت سرتیپ جانباز احمد دادبین که در درجات سروانی و ستوانی بودند دستگیر و جمع‌آوری می‌شوند. تعداد باقی‌مانده قبل از اینکه به پایگاه نوژه برسند همگی دستگیر می‌شوند.

وقتی شرح حال کودتا را از زبان کودتاگران می‌خوانیم درمی‌یابیم که کودتا کاری ابلهانه بوده است. سرتیپ محققی در بازجویی می‌گوید:« ما گز نکرده می‌خواستیم پاره کنیم. کارمان بچگانه بود و ضعیف‌ترین سازماندهی‌ها هم از ما قوی‌تر بود. همدیگر را نمی‌شناختیم و به هم اعتماد نداشتیم.»

عناصر اجرایی کودتا باید براحتی می‌فهمیدند، کشوری که انقلاب کرده با داشتن ارتشی قدرتمند و مردمی فداکار و در صحنه دیگر کودتا بردار نیست.اگرچه طراحان اصلی کودتا این واقعیت را بخوبی درک کرده بودند و موفقیت خود را در افشای کودتا جست‌و‌جو می‌کردند.»

استمرار کودتا در قالبی جدید

سرهنگ شریف‌النسب در ارتباط با پیامدهای کودتا می‌گوید:«با کمال تأسف اولین موفقیت کودتا در نیروی هوایی محقق شد. نیروی هوایی ما که با داشتن کارکنان و همافران انقلابی هنوز هم در کمال قدرت و صلابت بود، در این ماجرا تعداد زیادی از بهترین خلبان‌ها و کادرفنی خود را از دست داد. اما در شرایطی که دشمن تصورمی کرد نیروی هوایی با برچسب کودتا کاملاً فلج و از چرخه عملیات خارج شده است در روز اول جنگ تعدادی عملیات مؤثر و فردای آن روز عملیات تحسین‌برانگیز کمان ۹۹ توسط پرسنل نیروی هوایی به اجرا در آمد.

یگان‌های لشکر ۲۱ حمزه که نوروز ۵۸ با سخنرانی نخستین فرمانده نیروی زمینی سرلشکر شهید ولی فلاحی، با استقبال از شهادت به سنندج رفته وخوش درخشیده بودند اولین شهدا را تقدیم نظام و انقلاب کردند.

از همه مهم‌تر شیردلاور و سپر دفاعی ارتش ایران لشکر ۹۲ زرهی بود، که ضربه کاری‌تر و سخت‌تری دید. قدرت و صلابت لشکر ۹۲ زرهی آنچنان بود که در رژیم گذشته وقتی تیپ دزفول برای مانور از پادگان خارج می‌شد، ارتش عراق آماده‌باش می‌داد که نکند راهشان را کج کنند و پایشان به بغداد برسد.

اما وقتی تعدادی از پرسنل لشکر را با لباس زندان در میدان صبحگاه حاضر می‌کنند و پس از بالا بردن پرچم و مراسم نیایش جلوی چشم همرزمانشان به رگبار می‌بندند روحیه لشکر درهم می‌شکند. اگر شرق و غرب و صدام جنایتکار همه فکرهایشان را روی هم می‌گذاشتند محال بود بتوانند چنین سناریوی ویرانگری را برای ارتش پیاده کنند و این در حالی بود که امام در روز ارتش فرموده بودند: امروز ارتش، ارتش اسلامی است.

اینها برادرهای شما هستند. تعهد دارند برای مملکت‌شان، برای اسلام‌شان فداکاری کنند. به آنها محبت کنید کسی حق اهانت به ارتش را ندارد. به‌طور خلاصه می‌توان گفت تلاش و عملکرد آگاهانه نفوذی‌ها نقشه برد- برد دشمن را کامل کرده و به ثمر رسانید. لذا بایستی از پیامدهای این حادثه تلخ، درس‌ها بیاموزیم و تجره بیندوزیم تا بار دیگراینگونه حوادث مشابه در کشورمان تکرار نشود.

اسماعیل علوی

iran-newspaper.com
  • 11
  • 6
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه

مجلس

دولت

ویژه سرپوش