به گزارش رویداد۲۴، عزت الله سحابی در نوزدهم اردیبهشت سال ۱۳۰۹ پنج سال پس از تاجگذاری رضا شاه پهلوی و آغاز سلسله پهلوی در تهران متولد شد. پدرش یدالله سحابی فعال سیاسی مشهور و از بنیانگذاران نهضت آزادی به همراه آیت الله طالقانی و مهدی بازرگان بود. تحصیلات ابتدایی را در تهران تکمیل کرد و برای تحصیل در رشته مهندسی مکانیک وارد دانشکده فنی دانشگاه تهران وارد شد.
عزت الله سحابی در سالهای دانشجویی فعالیت در عرصه روزنامهنگاری را آغاز کرد و سردبیری مجلات «فروغ علم» و «گنج شایگان» را برعهده گرفت. پس از انقلاب سحابی نشریهای با نام «ایران فردا» منتشر میکرد.
عزت الله سحابی که تحت تاثیر پدرش از سالهای نوجوانی با عالم سیاست آشنا شده بود در دانشگاه به فعالان ملی پیوست و مسئول تبلیغات و توزیع نشریات نهضت مقاومت ملی شد.
به گزارش رویداد۲۴ سحابی در کتاب نیم قرن خاطره و تجربه مینویسد آشنایی با شعرای آزاد و نهجالبلاغه تاثیر زیادی بر او گذاشته است. او همچنین مینویسد: «آشنایی با حزب توده در من تاثیرگذار بود. سازمان جوانان حزب توده در آن سالها نشریهای مخصوص جوانان داشت به نام مردم که معمولا در بالای صفحه آن جملات حضرت علی (ع) را با خط قرمز مینوشت. من در جریان تحصیل در دبیرستان با هواداران دانشآموزی حزب توده اشنا و نزدیک شدم و همکاری کردم ولی به علت ایراد و اشکالات مذهبی که داشتم به عضویت آن در نیامدم.»
با وقوع کودتای ۲۸ مرداد و تنگ شدن فضای فعالیت سیاسی عزت الله سحابی همچنان به فعالیت تبلیغاتی علیه رژیم پهلوی ادامه داد و در مرداد ماه سال ۱۳۳۳ برای نخستین بار دستگیر شد و یک ماه را در زندان گذراند.
سحابی ماجرای دستگیریاش را به خاطر فعالیت مطبوعاتیاش میداند که در راستای «نهضت مقاومت ملی» انجام داده است. سحابی ماجرا را اینگونه شرح داده است: «فردی که ادعای وابستگی به حزب توده را داشت و نامش کیوان بود، با او مرتبط میشود اما دو سه روز بعد روزنامه اطلاعات عکس یک چاپخانه را با تیتر (کشف چاپخانه مخفی راه مصدق) منتشر میکند. بعد معلوم شد کیوان همه آنها را لو داده است.»
سحابی پس از آزادی دو ماه از فعالیت برکنار میشود و اقدامی انجام نمیدهد و از اواخر سال ۳۳ دوباره به تشکیلات نهضت مقاومت ملی وصل میشود و در آن سالها با حسین نزیه همکار میشود و مطالبی که در حمایت از دکتر مصدق و علیه محمدرضا شاه پهلوی تهیه میکردند را به صورت پلی کپی چاپ و توزیع میکردند.
در اسفند همین سال بود که با زرین دخت عطایی خواهر زاده مهندس بازرگان ازدواج کرد. در آن سالها درآمدش از آهنگری بود و به گفته خودش ماهانه ۳۰۰ تومان درآمد داشت. عزت الله سحابی دو ماه پس از ازدواجش در اواخر فرودین سال ۳۴ برای بار دیگر به جرم «فعالیت مضره» دستگیر میشود.
به گزارش رویداد۲۴ در این دوره عزت الله سحابی در زندان با افرادی همچون مرتضی یزدی رهبر حزب توده و سروژ استپانیان عضو سازمان اطلاعات حزب توده نیز آشنا میشود. در این دوره مهدی بازرگان نیز به همراه امیر علائی، دکتر معظمی، باقر کاظمی و اللهیار صالح به زندان افتادند.
به گفته عزت الله سحابی یکی از بحثهایی که در این دوره در زندان شکل میگیرد، بحث کار تشکیلاتی بوده است. سحابی به نقل از بازرگان میگوید به علت استبداد در ایران فعالیت گروهی به سختی ممکن شده است. از همین بحث ایده تاسیس انجام کارهای صنفی اجتماعی و فرهنگی و در نهایت تشکیل انجمنهای اسلامی شکل میگیرد. در آن زمان فقط در دانشگاه تهران انجمن اسلامی دانشجویان فعالیت میکرد بنابراین آنها به این نتیجه میرسند که انجمن اسلامی سایر صنوف همچون مهندسین، پزشکان، معلمان و بانوان نیز باید تشکیل شود.
سحابی میگوید: «در زمان کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ تقریبا شش سالی از عضویت من در انجمن اسلامی دانشگاه تهران که مدعی فعالیت فرهنگی - مذهبی بود میگذشت. ایده ما اسلامی بود و به دنبال نهضت اسلامی و جنبش بیداری مسلمانها بودیم. از سال ۳۲ تا ۵۷، آرزو و آمال ما تشکیل یک جریان اسلامی بر اساس ارزشهای اسلامی به نام حکومت اسلامی بود.»
مهدی بازرگان به علت اینکه سابقهای نداشته به زودی آزاد میشود اما سحابی در زندان میماند. بازرگان آن زمان شرکت صافیر را تاسیس میکند و عزت الله سحابی پس از آزادی در آن شرکت مشغول به کار میشود.
شرکت صافیر برای استقلال اقتصادی ۱۲ استاد اخراجی دانشگاه تهران تاسیس شده بود و مهندس سحابی به عنوان مدیر عامل شرکت مشغول فعالیت بود.
وضعیت مالی مهندس سحابی زمانی بهتر شد که بازرگان را برای شرکت در مناقصه نصب اسکله کارخانه نساجی شماره دو شاهی ترغیب کرد. مناقصه به نفع آنها و با مبلغ ۴۵۰ هزار تومان پایان گرفت.
سحابی پس از زندان به چهرههایی همچون بازرگان، آیت الله مطهری، مهندس تاج، مصطفی کتیرایی، کاظم حاج طرخانی و کاظم یزدی نزدیکتر میشود. آنها هستهای به نام «متاع» تشکیل میدهند که مخففی بود از «مکتب تربیتی اجتماعی علمی». فعالیت این مجموعه پس از انقلاب و بعد از ترور آیت الله مطهری تعطیل میشود.
سال ۱۳۴۰ نهضت آزادی شکل گرفت. عزت الله سحابی در جلد نخست نیم قرن خاطره و تجربه میگوید از تاسیس این حزب اطلاعی نداشته است و یک ماه پس از تاسیس به دعوت بازرگان به جلسه حزب دعوت میشود و این موضوع مطرح میشود که نهضت آزادی پاسخی است به انتظار نیروهای مذهبی. در همان جلسه اختلافی بر عضویت افراد غیر مسلمان و زنان مطرح میشود که دکتر یدالله سحابی با آن مخالفت میکند. یدالله سحابی و آیت الله طالقانی تنها با این شرط عضویت زنان در حزب را میپذیرند که با حجاب باشند و این موضوع یکی از دلایل اختلاف در نهضت آزادی میشود. چهرههای دیگری همچون معین فر نیز عضویت از حزب را نمیپذیرد و در آن جلسه عزت الله سحابی و حسن عرب زاده عضویت در نهضت آزادی را میپذیرند و پس از چندی عضو شورای مرکزی آن نیز میشود.
به گزارش رویداد۲۴ با وقوع انقلاب سفید در سال ۱۳۴۲ نهضت آزادی به مخالفت با اصلاحات ارضی و اقدامات رژیم در طول انقلاب پرداخت و همین موضوع باعث دستگیری و محکومیت فعالان ملی-مذهبی شد؛ مهندس سحابی در این دوران به شش سال زندان محکوم شد. عزت الله سحابی اکثر سالهای دهه پنجاه هجری شمسی را در زندانهای پهلوی دوم گذراند.
عزت الله سحابی در این دوره از زندان قصر به زندان برازجان مشهور به دژ برازجان منتقل میشود. در آن زمان مطالعات اقتصادی او بیشتر میشود و چون منابع این مطالعات کتابهای دست راستی بودند، سحابی را به این نتیجه میرساند که اسلام در زمینه اقتصادی به سوسیالیسم نزدیکتر است. به گفته خودش در این موضوع با بازرگان اختلاف نظر داشتند زیر آنها معتقد بودند در اسلام مالکیت به رسمیت شناخته شده و کسی نمیتواند آن را از بین ببرد.
به گزارش رویداد۲۴ ابراهیم یزدی سالها بعد درباره دیدگاههای عزت الله سحابی اینگونه گفته بود: «به هر حال ما با این ملی - مذهبیها موضع داریم. من معتقدم برای خودشان هم خیلی روشن نیست که چه میخواهند. فرق است میان اینکه شعاری را بدهیم و کاری را انجام بدهیم. متاسفانه مرحوم مهندس سحابی خیلی سیاسی نبود و بعضیها اعتقاد داشتند که نباید در سیاست دخالت کند، چون گاهی اوقات حرفهایی میزد که نمیشد جمعش کرد!»
در سال ۴۸ عزت الله سحابی با افرادی مانند محمد حنیف نژاد و سعید محسن و بدیع زادگان از بنیانگذاران سازمان مجاهدین خلق، معاشرت داشت. سحابی میگوید آنها با او تماس گرفتهاند از کارهای خودشان و نحوه تربیت نیروها به او گفتهاند و از آن به بعد هفتهای یک جلسه با آنها دیدار داشته است.
اردیبهشت سال ۵۱ برای بار دیگر سحابی به زندان محکوم میشود؛ این بار به ۱۱ سال. در این دوره سحابی به زندان عادل آباد شیراز منتقل میشود. به گفته خودش آنقدر بر خانواده او سخت گذشته که در نامهای از همسرش خواسته میتواند از او جدا شود و اینهمه سختی تحمل نکند. زرین دخت عطایی نامه را به سحابی پس میدهد و میگوید همچنان ادامه میدهد.
در آن دوره هاله سحابی برای ادامه تحصیل به فرانسه میرود. همزمان با این سفر، امام خمینی به فرانسه تبعید میشود. هاله سحابی در آن دوران در نوفل لوشاتو، پذیرایی از میهمانان امام را انجام میداده است.
عزت الله سحابی سه ماه پیش از پیروزی انقلاب در روز چهارم آبان ماه سال ۵۷ از زندان آزاد میشود. او روزهای آزادی را بسیار عجیب توصیف میکند و میگوید روحیه مردم تشکیلاتی شده بود و مشخص بود جنبشی که شکل گرفته به انقلاب ختم میشود.
سحابی میگوید آنها بسیار بیشتر از بازرگان شیفته امام خمینی بودند. او زمانی مصاحبهای با خبرگزاری ایسنا داشته در آن گفتوگو ماجرا را اینگونه روایت میکند: «این فاصله {فاصلهای که بین آنها و نیروهای روحانی پیش آمده بود} را ما نگرفتیم بلکه این فاصله را بین ما ایجاد کردند. مهندس بازرگان نیز به پاریس رفته بود و با امام دیدار داشت ولی پس از بازگشت برداشت خوبی نداشت و تعبیرش این بود که آقای خمینی یک نوع استبداد رای دارد و بر سر نظریات خود محکم و قاطع میایستد، ولی نظریات دیگران را قبول نمیکند. ولی ما به دلیل هیجانی که امام خمینی در جامعه ایجاد؛ و ملت را از دست آن رژیم نجات داد، برای ایشان احترام زیادی قایل و طالب ارتباط بودیم.»
با پیروزی انقلاب و خروج شاپور بختیار از ایران، مهندس عزت الله سحابی با حکم آیت الله خمینی به عضویت در شورای انقلاب گمارده شد. مهندس بازرگان هم او را مسئول مدیریت اجرایی نهضت آزادی کرد و در دولت موقتش ریاست سازمان برنامه و بودجه را به او سپرد.
به گزارش رویداد۲۴ تاکید مهندس سحابی در شورای انقلاب بر مفهوم بورژوازی ملی بود. او طرح بورژوازی ملی خود را اینگونه توضیح میدهند: «در این طرح چنین استدلال شده که سرمایهگذاری در بخش تولید و صنعت باید خصوصی باشد. اما تا حدی هم نظارت دولت بر آن باشد و حدود سود موسسات خصوصی را با مالیات کنترل کنیم، به گونهای که اصل سودآوری آنها از ۱۶ درصد تجاوز نکند. از این ۱۶ درصد ۶ درصد مربوط به کاهش ارزش پول و تورم بوده و سودی برای سرمایهگذار محسوب نمیشود و ۱۰ در صد دیگر هم سود سرمایه میباشند. این را با ترس و لرز در شورای انقلاب مطرح کردم. توجیه کردم که برای سرمایهگذاری باید مشوقی وجود داشته باشد.»
گرایشهای سوسیال دموکراتیک عزت الله سحابی در جزوههای اقتصادی که از دهه سی به بعد نوشته مشخص است. مشهورترین این جزوات «جزوه کوکاکولا» است که گفته میشد در سالهای ۵۴ و ۵۵ در زندان دست به دست میشد. این جزوه توضیحی درباره فعالیتهای اقتصادی حکومت اسلامی بود که چون عکسی از کوکاکولا روی جلد آن بود به جزوه کوکاکولا مشهور شده بود.
جزوه کوکاکولا مجموعهای بود از اطلاعات و آمارهای اقتصادی که اطلاعات آن برآمده از دیدگاهها و مصاحبههای مقامهای دولتی بود. عزت الله سحابی در این جزوه این سخنان را تحلیل کرده بود و به این نتیجه رسیده بود با وجود آنکه همه از مسائل سیاسی سخن میگویند، وضعیت اقتصادی بدتر است.
گرایشهای سحابی در شورای انقلاب باعث شد در مقابل مهندس بازرگان که بازار آزاد و سرمایهداری نظام مطلوبش بود و روحانیونی مانند هاشمی رفسنجانی و مهدوی کنی که با بازار و سرمایه رابطه گرمی داشتند شد، قرار بگیرد.
عزت الله سحابی در مصاحبهای با احمد امویی وضعیت آن دوران را این طور شرح میدهد: «در آن زمان بحث بین بنده و مهندس بازرگان زیاد بود. بنده به اقتصاد سوسیالیستی دولتی گرایش داشتم و مرحوم بازرگان به اقتصاد آزاد و سرمایهداری گرایش داشتند. آقای طالقانی هم معمولا شنونده بودند و موضعی نمیگرفتند و معمولا میانه ما را میگرفتند. قانونی آوردند با عنوان (ملی شدن زمینهای شهری) که قانون بسیار خوبی بود.
این طرح را مهندس کتیرایی که آدم چپگرایی هم نبود پیشنهاد کرد. همه از طرح استقبال کردند. غیر از سه نفر یکی مرحوم مطهری که زود قانع شد، یکی آقای مهدوی کنی که که هیچ وقت قانع نشد و دیگری آقای هاشمی رفسنجانی. اما به هر حال رای آورد و تصویب شد و سازمان زمین شهری تاسیس شد. پس از این بود که برای اولین بار در طول تاریخ پنجاه ساله ایران قیمت زمین به صفر نزدیک شد. قیمتها پایین آمدند و تا دوسه سال پس از انقلاب هم همینطور بود. اما زمینداران و ملکداران کشور بر علیه این قانون بسیج شدند و در خانه علما را از پاشنه درآوردند که این قانون خلاف شرع است. در واقع یکی از کارهای خوب سالهای ۵۸ و ۵۹ همین ملی شدن زمینهای شهری بود، اما نتیجه آن و نوع اجرایش نامناسب بود.»
در واقع این مشی سوسیال دموکراسی سحابی همراه با آزادیخواهی سیاسی و فکریاش بود که او را از دیگر اعضای نهضت آزادی متمایز میکرد. این جهتگیری فکری در برخورد مهندس سحابی با گروههای مخالف مشهود بود؛ او در دفتر خاطراتش مینویسد در چهاردهم اسفند ۵۷ که برای اولین بار بزرگداشت دکتر مصدق توسط چریکهای فدایی خلق در احمدآباد برگزار شد سایر گروهها و حتی ملی گرایان از شرکت در آن امتناع ورزیدند اما سحابی در مراسم شرکت کرد.
لیبرال منشی فکری-سیاسی مهندس سحابی او را در مقابل دوستان قدیمی قرار میداد. برای مثال در دفتر خاطراتش با لحن گله و افسوس از بیاعتمادی مطهری به روشنفکران و پذیرفتن رهبری روحانیون توسط او میگوید: «لکن وقتی در سال ۵۷ با آقای مطهری برخورد کردم متوجه اثر آن اختلافات _اختلاف با روشنفکران_ و تحول و تغییری که در خط مشی و دیدگاههای وی گذاشته بود شدم، در آن زمان هم دیگر انقدر کارها و گرفتاریها و مسائل مربوط به فضای انقلابی زیاد بود که دیگر فرصتی برای گفت و گوی صمیمانه باقی نبود.» همین اختلافات نهایتا باعث جدایی وی از نهضت آزادی شد.
با برگزاری انتخابات مجلس خبرگان قانون اساسی در دوازدهم مرداد سال ۱۳۵۸ مهندس سحابی عضو مجلس خبرگان شد و از کسانی بود که به همراه آیت الله محمود طالقانی، مرتضی حائری یزدی، ابوالحسن بنی صدر و علی گلزاده غفوری به قانون ولایت فقیه رای منفی داد.
سحابی در روایت آن زمان گفته در کمیسیون شماره پنج مجلس خبرگان که مخصوص قوه مجریه بود؛ بنده، آقای طالقانی، آقای شیخ مرتضی حائری، آقای شیخ محمد کرمی، آقای شیخ جواد تهرانی و آقای طاهری گرگانی (از طرف حزب جمهوری) و آقای دکتر حمید نوربخش عضو بودیم، در این کمیسیون به جز آقای طاهری گرگانی همه با ولایت فقیه مخالف بودند.
سحابی در مجلس در توضیح مخالفتش با ولایت فقیه گفته بود: «اصل ولایت فقیه یک اصل غیرقابل انکار مکتبی است، ولی پذیرش این طرح که مطرح میکنند آغاز افول اسلام است، زیرا بر مشکلات سیاسی سالهای بعد هم میشود فائق آمد، ولی اگر خدای نکرده مکتب ضربهای بخورد این دیگر جبران ناپذیر خواهد بود.»
سحابی همچنین گفته بود: «اصل ولایت فقیه در مجلس عمومی خبرگان تصویب شده بود و میخواستند نقش ولایت فقیه را در قوه مجریه تعقیب کنند و نظر ما این بود که ولایت فقیه اگر بخواهد در قوه مجریه دخالت کند، مملکت دو قطبی میشود، اجراییات باید یک فرمانده داشته باشد و بنابراین مخالف بودیم.»
مهندس سحابی همچنین به اولین دوره مجلس شورای اسلامی، که در آن زمان مجلس شورای ملی نامیده میشد، به نمایندگی از مردم تهران راه پیدا کرد. با کنار گذاشتن مهندس بازرگان از قدرت، سحابی نیز در مقام منتقد نظام ظاهر شد و دیگر کار دولتی معینی نداشت.
در سال ۱۳۶۸ سحابی در جریان بازنگری قانون اساسی که به موجب آن اختیارات، ولی فقیه و شورای نگهبان افزایش یافت، بار دیگر رای منفی داد.
ابراهیم یزدی در گفتوگویی که پس از درگذشتش روزنامه جوان آن را منتشر کرد، درباره وضعیت عزت الله سحابی پس از درگذشت مهندس بازرگان گفته است: «بعد از فوت مهندس بازرگان {در سال ۷۳}، دکتر یدالله سحابی خیلی علاقهمند بود که عزت به نهضت آزادی برگردد. روابط دکتر با من خیلی خوب بود و به من گفت: «برو، بلکه توانستی عزت را راضی کنی.»
من و مرحوم عزت از دوره دانشجویی در انجمنهای اسلامی با هم بودیم. به دیدارش رفتم و گفتم: «عزت! پدرت اینطور میخواهد. بعد هم وقتی شورای مرکزی نهضت مرا به دبیرکلی انتخاب کرد، شرط کردم که برای دو سال دبیرکل باشم. نمیخواهم مادام باشم. تو به نهضت بیا، ما تو را دبیرکل میکنیم.»
منظورم این است که دوستان آقای مهندس سحابی میگویند ما چپ نیروهای روشنفکر دینی هستیم و شما راست هستید!
چند ماه پس از آن عزت الله سحابی نامهای موسوم به نامه نود امضایی خطاب به رییس جمهور وقت علیاکبر هاشمی رفسنجانی نوشت که در آن از اوضاع معیشتی، اختلاف طبقاتی و فضای بسته سیاسی گله میکرد.
سحابی در تشریح نامه گفته «ما به آقای هاشمی نامه اعتراضی نوشتیم. اعتراض ما به آقای هاشمی این بود که اولاً اوضاع اقتصادی کشور بسیار خراب است. فقر و اختلاف طبقاتی بسیار فاحش است. دوم اینکه وضع سیاست خارجی ما به گونهای است که ما در انزوای کامل قرار گرفتهایم و همه دنیا با ما مخالف هستند.»
نوشته شدن این نامه باعث دستگیری سحابی و ۲۲ نفر دیگر شد. در دوران بازداشت، سعید امامی مسئول بازجویی از عزت الله سحابی بود. عزت الله سحابی در کتاب «در مهمانی حاجی آقا» دوران بازداشت و بازجوییاش را بسیار سخت و طاقتفرسا توصیف میکند. اعترافات تلویزیونی عزت الله سحابی که در این دوران از او گرفته شده بود در سال ۱۳۷۵ در برنامه هویت از صدا و سیما پخش شد.
سحابی سال بعد از آن نامزد انتخابات ریاست جمهوری شد، ولی شورای نگهبان او را رد صلاحیت کرد. پس از آن در ماجرای کنفرانس برلین باز هم محکوم به زندان شد و در اسفند ماه سال ۱۳۷۹ پس از سخنرانی در دانشگاه امیرکبیر برای دو سال به زندان رفت.
علی اکبر ناطق نوری در خاطرات خود مینویسد پس از سخنرانی سحابی، خواستار اعدام وی شده بود. مهندس سحابی این دو سال حبس را دشوارتر از تمام سالهای حبسش در دوران پهلوی یاد کرد.
به گفته خودش در این دوران به مدت شش ماه به صورت چشم بسته در انفرادی بود و گاهی روزانه هجده ساعت از او بازجویی میشد. سحابی پس از انتخابات سال ۱۳۸۸ به انتقاد از نحوه برخورد با زندانیان سیاسی پرداخت و در سال ۱۳۸۹، در هشتاد سالگی، به اتهام تبلیغ علیه نظام به دو سال حبس محکوم شد.
او در سالهای پایانی حیات خود در مصاحبهای درباره نوع نگاهش به نظام اینگونه گفته بود: «ما تکلیفمان را با نظام و اصل جمهوری اسلامی مشخص کردهایم و بارها گفتهایم که به قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران وفاداریم. من برانداز نظام نیستم نه به دلیل اینکه در نظام هیچ اشکالی نمیبینم بلکه به این خاطر که اندک فتوری در اقتدار حکومتی ایران باعث آشوب و بلوا از اطراف و اکناف میشود. فروپاشی یا تضعیف حکومت مرکزی مساوی است با فروپاشی ایران.»
سحابی در کتاب مشهور خودش با نام «ناگفتههای انقلاب و مباحث بنيادی ملی» از اصلاحات اینگونه دفاع میکند: «در جریان جنبش دوم خرداد نیز در عین آنکه طرف مقابل این جنبش بیش از هر مشخصهای با صفت غیر ملی یا فقدان احساس ملی شناخته میشود، ولی نهضت اصلاحات هم با طرح بی قید و شرط حقوق شهروندی، بدون تاکید بر حقوق ملت و میهن و ضرورت احساس مسئولیت ملی، جنبش را از توانایی، استمرار و پایداری در جذب و هدایت سالم مردم و تودههای روشنفکر و عادی جامعه انداخت. فضای رویکرد به بیگانگان و قدرت های خارج که در یکی دو سال اخیر در میان معارضان (اپوزیسیون) در حال رشد و توسعه قرار گرفته نیز معلول همین عدم تاکید جنبش دوم خرداد بر ضرورت احساس مسئولیت ملی است.»
عزت الله سحابی در تاریخ دهم خرداد سال ۱۳۸۹ در هشتاد و یک سالگی درگذشت. به گفته شورای فعالان ملی مذهبی او در آخرین لحظات هوشیاری این جمله را گفته است: «زندگی مردم سخت شدهاست. خدا میداند که من چقدر برای ایران نگرانم! من دارم میمیرم و کاری برای ایران نکردم.»
مراسم تشییع پیکر مهندس سحابی یک روز پس از آن در بهشت فاطمه لواسان و در فضای امنیتی برگزار شد. به ادعای برخی نزدیکان عزت الله سحابی عدهای ناشناس میخواستند پیکر او را بربایند.
به اصرار پسرش حامد سحابی نماز میت توسط احمد منتظری فرزند آیت الله منتظری اقامه شد. دختر وی، هاله سحابی که به جرم شرکت در تجمعات سال ۸۸ به دو سال حبس محکوم شده بود و برای تشییع پیکر پدرش به مرخصی آمده بود، به گفته حاضران بر اثر ضربه یکی از افراد لباس شخصی دچار حمله قلبی شده و درگذشت.
حبیبالله پیمان که از حاضران واقعه بود ماجرا را اینطور نقل میکند: «هاله درحالی که عکس پدر را در دست داشت دوش به دوش تعدادی از خانمها حرکت میکرد که با ممانعت مأموران روبرو شد و پس از قدری گفتوگو و مشاجره چند گامی بیش جلوتر نرفته بود که با یک هجوم عکسها را از دست او و همراهان ربوده بیاعتنا به اعتراض هاله که این عکس پدر من است و تصریح همراهان که ایشان دختر مهندس سحابی است، پاره کردند. شاهدان میگویند هاله برای پس گرفتن عکس پدر قدم جلو گذاشت وسعی کرد عکس را از دست مهاجم خارج کند که با ضربه دو دست به عقب پرت شد. هاله تعادل خودرا ازدست میدهد و نقش زمین میگردد.»
پیکر هاله سحابی شبانه در کنار پدرش دفن شد.
منابع:
نیم قرن خاطره و تجربه/ خاطرات عزت الله سحابی/ انتشارات فرهنگ صبا
خاطرات ناطق نوری به کوشش مرتضی میردار/ انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی
ناگفتههای انقلاب و مباحث بنيادی ملی/ عزت الله سحابی/ انتشارات گام نو
علیرضا نجفی
- 9
- 6