فاشیسم
معنای فاشیسم در لغت، به روش های قابل استفاده برای تمرکز قدرت در حکومت اطلاق می گردد. بنیتو موسولینی در سال های ۱۹۲۲ تا ۱۹۴۵ برای اولین بار در ایتالیا، رهبری یک نظریهٔ سیاسی که راست افراطی و گونه ای نظامِ حکومتی خودکامهٔ ملی گرای افراطی بود را برعهده داشت. این نظریه متکی بر سه پایه ی نژادپرستی افراطی، حزب سیاسی واحد و دولت مقتدر و متمرکز بود. فاشیسم با قرارگیری در میان سرمایه داری و کمونیسم بعنوان یک نیروی سوم محسوب میشود. فردی که در حکومت های فاشیستی در راس حکومت است؛ ما فوق قانون می باشد. سازمان دولت در حکومت های فاشیستی، آزادی های فردی را با تکیه بر قدرت نظامی و گروههای فشار سیاسی و وسائل تبلیغاتی، محدود میکند و سرکوب کننده ی هرگونه حرکت مخالفی است.
اصول فاشیسم
موسولینی در سال ۱۹۳۲ میلادی، برخی از اصول اساسی فاشیسم را در دانشنامهٔ ایتالیا ابراز داشت که به شرح زیر میباشد :
> عدم اعتقاد به سودمند بودن صلح
> مخالفت با لیبرالیسم
> مخالفت با اندیشه های سوسیالیستی
> تقدّس پیشوا تا سرحدِّ امکان
> تبعیّت زندگی همهٔ گروه ها از دولت( تمامیّت خواه بودن)
> اعتقاد شدید به قهرمان پرستی
> مخالفت با دموکراسی ( دموکراسی را بوالهوسی و خودپرستی می نامند)
> نظام تک حزبی
> تبلیغ روح رزم جویی
تفاوت نظام فاشیس با اسلام
اصل فاشیسم، هرگز در شکل نظام اسلامی و در ویژگی های فوق تبلور یافته، راه ندارد زیرا مبنای تقدس به تنهایی مشابه تر را نمی رساند و همچنین مخالفت امام و ولی فقیه با نظام حقوق بین الملل مخالفتی مقطعی و در مقابل سلطه و سیطره اقمار جهانی بر سازمان های بین المللی بوده است.
ولی فقیه از هیچگونه نظرات شخصی ناشی از جاه طلبی، احساس غرور و قدرت و... بغیر از عمل کردن براساس مصلحت جامعه اسلامی و چارچوب قوانین و مقررات اسلامی استفاده نمیکند. یکی از منابع استنباط احکام اسلامی در حکومت اسلامی، عقل می باشد که دربرابر قانون، تمامی مردم و حتی ولی فقیه از مسئولیت های مساوی برخوردارند و هیچ قوم و ملتی، برتر از سایر اقوام نیست و تقوا به عنوان تنها ملاک امتیازبه شمار می رود. در برخورد با سایر ملت ها و حتی طبیعت، مواردی همچون اخلاق و رعایت اصول انسانی و ارزش های الهی از جایگاه مهمی برخوردارند. باتوجه به تفاوت های نظام فاشیسم با نظام اسلامی و حکومت ولی فقیه، به حکومت دینی ناشی از تبلیغات گسترده دشمنان نظام اسلامی در خارج و ایادی آنان در داخل، در جهت مشوه جلوه دادن چهره حکومت دینی، فاشیسم می گویند که بیانگر شکستشان در مقابله تئوریکی، فکری و اندیشه ای و در صحنه های عملی می باشد.
هدف فاشیسم
هدف فاشیسم از نظر دانش سیاسی، حفظ نظام دیکتاتوری در زمانی که نتوان به شیوه های متعارف، حکومت کرد؛ می باشد. حکومت فاشیستی با از بین بردن کلیه حقوق و آزادی های دموکراتیک در کشور، در لفافه ای از تئوری ها و تبلیغات مبتنی بر تعصب ملی، نژادی، ایدئولوژیک یا مذهبی، سیاستش را می پوشاند.
فاشیسم و تأثیر آلمان
آلمان مانند ایتالیا بعد از جنگ جهانی اول، متحمل مسائل و مشکلات گوناگونی گردید. این کشور، ناچار به تحمل شرمساری و مجازات ناشی از شکستش در جنگ شد. دموکراسی در این کشور درسال ۱۹۱۹ مقرر شد که با اشتیاق به گذشتهٔ پر افتخار آلمان قیصری ، هرگز مورد قبول طبقه بالا قرار نگیرد. عقیده« نازیسم» هیتلر توسط آنها و مردم بسیاری از کشور آلمان، مورد استقبال قرار گرفت بدین دلیل که پیوندی با سنت های پذیرفته شده تاریخ آلمان داشت که از این سنت ها می توان به اطاعت از مافوق، روحیه نظامی گری و ستایش« ملت» می باشد. همچنین، این عقیده در آلمان، مطابق با احساسات گسترده ضد سامی بود. البته فراموش نکنید که هیتلر، چنین احساساتی را خلق نکرد بلکه به بهره برداری از آن ها بطور کامل می پرداخت.
نظریه برتری ملی که به آن نظریه« نژاد برتر» میگویند؛ در آلمان مطرح و ادعا شد که ریشه های تاریخی این نظریه در عقاید معدودی از فلاسفه قرن نوزده آلمان بکار گرفته شده است بدین دلیل که آلمانی ها از مردم برتر به شمار می رفتند. در جنگ جهانی اول، شکست آلمان در اثر تقصیر ارتش آلمان اتفاق نیافتاد، از این رو افراد دیگری نظیر بلشویک ها، یهودی ها و سوسیال دمکرات هایی که مسبب تمام مشکلات بعد از جنگ بودند را مقصر می دانستند.
به دنبال رکود بزرگ در اوایل دهه ۱۹۳۵ اوضاع آلمان، وخیم شد و تجزیه و تحلیل هیتلر دربارهٔ وضعیت کشور توسط میلیون ها نفر آلمانی پذیرفته شد. نازی ها در ۱۹۳۳ اقدام به تأسیس بزرگترین حزب آلمان کردند و سمت صدراعظم آلمان به هیتلر داده شد. او یک دولت تک حزبی را بلافاصله بعد از رسیدن به قدرت بوجود آورد. حزب نازی از خصوصیاتی مشابه حزب فاشیست ایتالیا برخوردار بودند. حامی نازی ها مانند فاشیست ها از طرف برخی از صنایع آن زمان بود. هیتلر با راه اندازی پروژه های بزرگ دولتی مانند جاده سازی و برنامهٔ بزرگ تجدید تسلیحات، موفق به ایجاد مشاغلی برای شش میلیون نفر بیکار شد.
سرگذشت فاشیسم
ایتالیا مانند دیگر کشورهای اروپایی ، بعد از جنگ جهانی اول با مشکلات اجتماعی و اقتصادی بسیاری رو به رو شده بود. از مسائل مبتلا به این کشور می توان به شورش ها، اعتصابات و تصرف اراضی به وسیله روستاییان در نواحی کشاورزی اشاره کرد. طبقات متوسط از بلشویسم، مانند طبقات مشابه در کشورهای سرمایه داری میترسیدند. شکل حکومت کشوری که دموکراتیک بود، برخلاف بریتانیا برای حمایت از دموکراسی از سنت سیاسی مقتدر برخوردار نبود، زیاد شدن این مسایل باعث تشدید اغتشاش و هرج و مرج میشد.
محبوبیت حزب فاشیست در چنین زمینه ای از اضطراب و اغتشاش، موسولینی را به افزایش نهاد. طبق اعلام فاشیسم، با نجات ایتالیا از بلشویسم، فاشیسم قول داد که به کشور بدون روحیه و انتظام، شوکت و افتخار امپراتوری روم باستان را برگرداند. فاشیسم به جذب افراد ناراضی نظیر سربازان بیکار، جوانان وطن پرست ، طبقات متوسط دلسرد و مأیوس و روستاییان گرسنه پرداخت. فاشیست ها با پوشیدن پیراهن سیاه و چکمه دربارهٔ یک ارمان بزرگ ملی یعنی عرضه ی شغل، سعادت و افتخار ملی برای همه ی افراد، فریاد می زدند.
تروریسم و جنگ های خیابانی از استدلال سیاسی آن ها به شمار می رفت و دولت، توانایی مقاومت در مقابل آن ها را نداشت. پس از حمایت محافل صنعتی قدرتمند از فاشیسم، موسولینی( ایل دوچه/پیشوا)، هم زمان با راهپیمایی بزرگ رم در سال ۱۹۲۲، به قدرت رسید. او با برگزاری یک دیکتاتوری نظامی به شیوه خاص خود، اقتصاد را سازمان دهی کرد.
دولت با انجام برخی از فعالیت های عمومی موجب تقویت ارتش شد و برای توسعه امپراتوری ایتالیا در آفریقای شمالی، حبشه ( که امروز اتیوپی نامیده می شود) را در سال ۳۶–۱۹۳۵ فتح کرد. علت موفقیت فاشیسم این بود که موجب نظم بخشیدن به کشور بی نظم و ناامن شده بود. مردم ایتالیا، به خاطر بموقع به حرکت درآمدن قطار توسط موسولینی، او را تائید کردند.
طبق اعلام موسولینی، فاشیسم، فلسفه ایست که به منظور کسب احترام برای رژیم خود تلاش کرد. او با شعارهایی از جمله « کشور، وجدان و اراده عمومی بشریت است» فرضیه اش را پر کرد. او شعارهای مشهور دیگری داشت که از آن ها می توان به:« همیشه حق با موسولینی است»،« بحث نه، تنها اطاعت!»،« ایمان بیاورید، اطاعت کنید!، بجنگید!» اشاره کرد. روش های سیاسی ایتالیایی فاشیست توسط سایر دیکتاتورهای دهه ۱۹۳۰ مورد تقلید قرار گرفت و این دیکتاتورها به تطبیق آن با اوضاع و شرایط و آداب و سنن کشور خود پرداختند.
گردآوری: بخش سیاست سرپوش
- 17
- 5