مجله همشهری دانستنیها/ بیش از ۱۰۰ سال از انقلاب روسیه گذشته است؛ انقلابی که منجر به ایجاد اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی شد. با وجود این که در مورد این انقلاب مطالب و کتاب های بسیار زیادی نوشته شده، اما هنوز هم حقایق و ابعاد زیادی از آن برای بسیاری از افراد ناشناخته است. در ادامه به تعدادی از حقایق کمتر شنیده شده انقلاب روسیه می پردازیم.
۱. انقلاب ۱۹۱۷ بزرگ ترین انقلاب روسیه بود، اما اولین نبود
هرچند عواقب انقلاب ۱۹۱۷ (۱۲۹۶) برای اندان سلطنتی «رومانوف» (Romanov) فاجعه بار بود، اما این خاندان سلطنتی پیش از این یک انقلاب دیگر را هم از سر گذرانده بودند. در حقیقت، بعد ازانقلاب ۱۹۰۵ (۱۲۸۴) بود که جایگاه «نیکلای دوم» (Nicholas II) به عنوان تزار روسیه تا حد زیادی تضعیف شد. اگرچه نیکلای دوم از انقلاب ۱۹۰۵ جان سالم بهدر برد، اما در نهایت مجبور شد «بیانیه اکتبر» (October Manifesto) را امضا کند.
از جمله بندهای این بیانیه، می توان به افزایش آزادی های مدنی، حق رای برای تمام مردان و تاسیس یک پارلمان به نام «دوما» (Duma) که نمایندگان آن از طریق رای مستقیم مردم انتخاب می شوند، اشاره کرد. نکته مهم در این میان این بود که در انقلاب ۱۹۰۵ (۱۲۸۴)، ارتش بسیار قدرتمند روسیه به تزار وفادار ماند، اما این فواداری در انقلاب ۱۹۱۷ (۱۲۹۶) تکرار نشد. این نبود حمایت، نقطه عطف این انقلاب بود که در نهایت منجر به نابودی حکومت تزارها شد.
۲. والدین لنین از طبقه اشراف بودند
اگرچه «لنین» به عنوان یک رهبر مردمی و قهرمان طبقه کارگر معرفی می شد اما حقیقت چیز دیرگی بود. با وجود این که پدرلنین رعیت زاده بود، اما از طریق تحصیلات دانشگاهی و ازدواج با دختر یک پزشک ثروتمند، توانست طبقه اجتماعی اش را تغییر دهد. اودر مشغل بلندپایه دولتی فعالیت می کرد و سرانجام، نشان «سنت ولادیمیر» (St Veladimir) به او اعطا شد و این گونه بود که یک رعیت زاده عضوی از طبقه اشراف شد. والدین لنین هر دو از سلطنت طلب های محافظه کار بودند؛ اما این حقیقت و این موضوع که آن ها از طبقه اشراف بودند، در بیوگرافی ها و داستان های زندگی لنین عنوان نمی شد. در عوض، مواره داستان هایی از زندگی سخت و فقیرانه لنین نقل می شد.
۳. تبعید استالین شبیه به سفر تاریخی بود
«استالین» که در سال ۱۹۱۴ (۱۲۹۳) از سوی مقامات به مطنقه «سلیوانیخا» (Selivanikha) در سیبری تبعید شد. او با شکار و ماهیگیری اوقات تبعید را می گذراند. استالین بین مردم محلی آن منطقه محبوب شده بود و به عنوان یک پزشک به افراد محلی کمک می کرد. پس از آغاز جنگ جهانی اول، صلاحیت او برای اعزام به جنگ تایید نشد و او را به شهر «آچینسک» (Achinsk) منتقل کردند. استالین در سال ۱۹۱۷ (۱۲۹۶) در همین شهر به سر می برد که خبر انقلاب فوریه در شهر پتروگراد (سنت پترزبورگ امروزی) به گوشش خورد و همان روز از آچینسک روانه پتروگراد شد.
۴. استالین احتمالا برای پلیس مخفی تزار کار می کرده
اتهام همکاری با پلیس مخفی سلطنتی، یکی از اتهاماتی است که در مورد استالین مطرح می شود. استالین جوان با وجود سوابق انقلابی ای که داشت، گویا بدون هیچ مشکلی سفر می کرد و محدودیت های مربوط به تبعیدی ها چندان روی او اعمال نمی شد. شاهدان عینی ادعا می کنند که استالین مرتبا با نمایندگان پلیس مخفی دیدار داشته و همیشه می دانسته که چه کسی قرار است دستگیر شود. هرچند این موضوع اگر حقیقت داشته باشد، نشان دهنده این است که استالین به آرمان های خود خیانت می کرده، اما عده ای می گویند که او واقع گرا بوده و می دانسته چیزهایی مانند پول، نفوذ و قدرت- طرف نظر از منشا آن ها- ارزش بسیار زیادی دارند و به همین خاطر تلاش می کرده که به این چیزها دسترسی پیدا کند.
۵. خاندان رومانوف بسیار ثروتمند بودند
سلطنت سیصد و سه ساله خاندان رومانوف در روسیه، با کناره گیری «نیکلای دوم» در فوریه ۱۹۱۷ (بهمن ۱۲۹۵) به پایان رسید. آن های یک از ثروتمندترین خاندان جهان بودند و در زمان کناره گیری نیکلای دوم، ثورت آن ها در حدود ۴۵ میلیارد دلار بود که به پول امروزی حدود ۳۰۰ میلیارد دلار می شود. در جریان جنگ داخلی روسیه، ارتش سفید برای خرید اسلحه، مقدرای طلا به ارزش یک میلیارد دلار را به سمت شرکت اسلحه سازی رمینگتون فرستاد؛ طلایی که هیچ وقت به مقصد نرسید و از آن زمان تا به حال داستان ها و تئوری های توطئه زیادی پیرامون این طلاهای گمشده گفته شده است. نوادگان خاندان رومانوف هر چند وقت یک بار ادعا می کنند که قسمتی از این ثروت هنگفت مصادره شده به آن ها تعلق دارد، ادعاهایی که هیچ وقت با موفقیت همراه نبوده است.
۶. تغییر و تحولات کابینه بسیار زیاد بود
در دوران جنگ جهانی اول، نیکلای دوم تصمیم گرفت که شخصا رهبری نیروهای نظامی را برعهده بگیرد. او در سپتامبر ۱۹۱۵ (شهریور ۱۲۹۴) روانه جنگ شده و کنترل امور داخلی کشور را به همسرش «الکساندرا» (Alexandra)، محول کرد که در این امر، راهبی مرموز به نان «راسپوتین» (Rasputin) به عنوان مشاور شخصی او انجام وظیفه می کرد. روسیه تحت حاکمیت الکساندرا، تا حد زیادی بی ثبات و سرشار از رسوایی بود.
الکساندرا بسیار شکاک بود و افراد زیادی را به جرم خیانت از کار برکنار کرد. تنها طی ۱۸ ماه، مردم روسیه شاهد چهار نخست وزیر و وزیر کشاورزی، پنج وزیر داخلی، سه وزیر خارجه، وزیر جنگ و وزیر حمل و نقل بودند. به خاطر همین تغییر و تحولات گسترده، دولت هیچ گونه ثباتی نداشت و کسی نمی توانست کار مهمی انجام دهد. مردم ناراضی همواره در انتظار معرفی وزرای جدید به سر می بردند به این امید که شاید در وضعیت زندگی آن ها بهبودی حاصل شود.
۷. چهره های انقلاب روسیه
در جریان این انقلاب، چهره هایی از حکومت سلطنتی و «بلشویک ها» (Bolshevik) نقش مهمی داشتند. در ادامه به معرفی تعدادی از این چهره ها می پردازیم.
نیکلای دوم (Nichola II)
«نیکلای دوم»، آخرین امپراتور روسیه بود. این پادشاه علاقه زیادی به سینما داشت و این هنر را در روسیه رواج داد. در دوران پادشاهی نیکلای دوم، روسیه از دوران اوج گذشته فاصله گرفت و در نهایت هم این پاشاه بهای بی کفایتی اش را با مرگ خود پرداخت.
ولادیمیر لنین (Vladimir Lenin)
«لنین» گذشته خود را به نحوی تغییر داد که قهرمان طبقه کارگر به نظر برسد. لنین اصلا طرفدار موسیقی نبود و به هیچ نوع موسیقی ای گوش نمی داد. این رهبر پرحاشیه مسئول اصلی دوران «وحشت سرخ» (Red Terror) تبود؛ دورانی که مخالفان لنین کشته، شکنجه و سرکوب شدند. در نهایت لنین در سال ۱۰۲۴ (۱۳۰۲) به علت سکته قلبی درگذشت.
الکساندرا (Alexandra)
«الکساندرا فیودوروفنا» (Alexandra Feodorovna) همسر نیکلای دوم و مادر پنج فرزند او بود. او که نوه ملکه ویکتوریا بود، علاقه خاصی به رنگ ارغوانی روشن داشت و به همین خاطر خلوتگاه خود را به طور کامل با پاره ابریشمی به رنگ ارغوانی روشن تزئین کرده بود که به صورت سفارشی در پاریس برای او بافته شده بود.
یوسیف استالین (Josef Stalin)
«استالین» به سرعت از پله های قدرت بالا آمد و در چهل و چهار سالگی به عنوان رهبر شوروی انتخاب شد. با وجود تمام مشغله هایی که داشت، او طرفدار پرو پا قرص وسترن های «جان وین» (John Wayn) بود. استالین برای بقای قدرت خود از هیچ کاری فروگذاری نمی کرد. تا زمان مرگ او در سال ۱۹۵۲ (۱۳۳۱)، میلیون ها نفر کشته شدند.
لئون تروتسکی (Leon Trotsky)
«تروتسکی» یکی از بهترین شطرنج بازان جهان بود، اما برای رقابت با استالین این مهارت به کار او نیامد. او که زمانی از مهم ترین چهره های حزب کمونیست بود، از حزب و کشور روسیه اخراج شد. او سال ها در مکزیک به فعالیت های سیاسی خود ادامه داد تا این که در سن شصت سالگی به دست یک مامور مخفی شوروی به قتل رسید.
۸. انقلاب روسیه یک کلاس آموزشی همه جانبه پروپاگاندا بود
پروپاگاندا را می توان این طور تعریف کرد: ترویج اندیشه ها یا مفاهم با هدف تاثیرگذاشتن بر مخاطبی خاص. بلشویک ها از تاثیر زیاد پروپاگاندا به خوبی خبر داشتند و در زمینه های مختلف از این ابزار استفاده کردند. به عنوان مثال، بلشویک ها افراد بورژوا (طبقه متوسط) را به عنوان دشمن طبقه کارگر معرفی می کردند و رهبران انقلاب را در اذهان مردم معترض به عنوان قهرمانان طبقه کارگر جاانداختند. پروپاگاندا در انقلاب روسیه نقش بسیار مهمی را ایفا کرد. از همه مهم تر، پروپاگانداهای شوروی همواره حامل پیامی روشن از جانب مقامات بالای رژیم بود و به دلیل همین روشنی، مردم عادی به سرعت متوجه مفهوم همین پیام ها می شدند.
۹. انقلاب اکتبر موجب برکناری تزار نشد
با وجود این که بسیاری از افراد فکر می کنند انقلاب اکتبر دلیل اصلی برکناری تزار بوده، اما حقیقت چیز دیگری است. نیکلای دوم بلافاصله بعد از انقلاب فوریه، از سلطنت کناره گیری کرد. او در تاریخ دوم مارس ۱۹۱۷ (۱۱ اسفند ۱۲۹۵) تاج و تخت را رها کرد و می خواست باقی عمر خود را در خارج از کشور بگذراند. او ابتدا پسرش «الکسی» (Alexi) را به عنوان جانشین خود انتخاب کرد؛ اما دکترها به او گفتند که الکسی عمر چندانی نخواهد داشت. نیکلای هم براساس مقررات برادر خود مایکل، را به عنوان جانشین تاج و تخت معرفی کرد؛
اما مایکل هم با توجه به حمایت نکردن مردم و ارتش از سلطنت، این سمت را نپذیرفت.به همین خاطر خاندان رومانوف کنترل ورسیه را برعهده پارلمان گذاشتند. پارلمان هم برای کنترل کشور یک دولت موقت تشکیل داد که حدود شش ماه دوام آورد، اما به دلیل ادامه حضور در جنگ جهانی اول، به دولتی منفور بدل شد و حمایت مردم از بلشویک ها افزایش پیدا کرد.
۱۰. مراسم کار دسته جمعی که یادگار دوران کمونیستی روسیه است
در ماه های بعد از انقلاب اکتبر، از شهروندان دعوت می شد که در کارهای داوطلبانه همگانی تحت عنوان «سوبوتنیک» (Subbotnik) مشارکت داشته باشند؛ این مراسم در تعطیلات آخر هفته برگزار می شد. مردم روسیه در این مراسم کارهایی مانند تمیزکاری خیابان ها و پاک کردن خرابی های به جا مانده از انقلاب را انجام می دادند. اگرچه این مراسم در ابتدا داوطلبانه بود، اما کم کم به مراسمی اجباری بدل شد.
اولین «سوبوتنیک» در ۱۲ آوریل ۱۹۱۹ (۱۲ فروردین ۱۲۹۸) برگزار شد و بلشیوک ها برای تشویق مردم، خیلی سریع پوسترهایی را چاپ کردند که نشان می داد رهبران انقلاب همپای مردم مشغول تمیز کردن خیابان ها هستند. در حقیقت، لنین از مراسم «سوبوتنیک» به عنوان اولین فصل روسیه کمونیست یاد می کرد. این سنت تا به امروز پابرجا باقی مانده است، اما این مراسم حالا بیشتر به عنوان فعالیت های داوطلبانه شهری برگزار می شود؛ کارهایی مانند تمیز کردن منطقه ای به خصوص، جمع آوری زباله های بازیافتی و کارهایی از این قبیل.
۱۱. ساعت سالن غذاخوری کاخ زمستانی از کار افتاد
در ساعت ۲: ۱۰ دقیقه نیمه شب ۲۵ اکتبر ۱۹۱۷ (سوم آبان ۱۲۹۶)، بلشویک ها وارد سالن غذاخوری کاخ زمستانی شدند و با دستگیری اعضای کابینه دولت موقت، قدرت را در دست گرفتند. نیروهای نظامی اندکی به دولت وفادار مانده بودند که بلشویک ها به راحتی آن ها را مغلوب کردند.
در همین سالن بود که «الکساندر کرنسکی» (Alexander Krensky)، نخست وزیر دولت موقت، به وسیله بلشویک ها از کار برکنار شد، تعدادی از اعضای کابینه دستگیر شدند و اولین گام ها به سمت تاسیس روسیه کمونیستی برداشته شد. در ساعت ۲:۱۰ دقیقه نیمه شب که این روند وقایع آغاز شد، فردی ساعت سالن غذاخوری را از کار انداخت و حالا بیش از ۱۰۰ سال پس از رخداد این وقایع، این ساعت همچنان در همان حالت باقی مانده است.
۱۲. نیروهای نظامی بریتانیایی با بلشویک ها جنگیدند
در جریان جنگ جهانی اول بریتانیا که نمی خواست ادوات نظامی ارسال شده به روسیه به دست آلمانی ها یا بلشویک ها برسد، خود وارد عمل شد. در ششم مارس ۱۹۱۸ (۱۵ اسفند ۱۲۹۶)، تعدادی از تفنگداران دریایی بریتانیایی، وارد شهر «مورمانسک» (Murmansk) شدند. خیلی زود معلوم شد که بلشویک ها قصد همکاری ندارند و به همین خاطر بریتانیا تصمیم گرفت که دولت بلشویک ها را سرنگون کند.
نیروی دریای بریتانیا پشتیبانی خود را از نیروهای مخالف بلشویک اعلام کرد؛ اما این پشتیبانی به جای این که از طریق ارسال نیروها باشد، عمدتا از طریق ارسال تجهیزات نظامی بود. در حقیقت «وینستون چرچیل» که در آن زمان سمت وزیر جنگ را داشت، موافق ارسال نیروهای بود، اما نخست زویر بریتانیا، «دیوید لوید جورج» (David Lioyd George) طرفدار یک رویکرد کمتر مداخله جویانه بود. نیروهای بریتانیایی در اکتبر ۱۹۱۹ (مهری ۱۲۹۸) روسیه را ترک کردند.
۱۳. تنها رومانوف ها اعدام نشدند
در تاریخ ۱۷ جولای ۱۹۱۸ (۲۵ تیر ۱۲۹۷)، نیکلای دوم، همسرش و هر پنج فرزندشان در زیرزمین یک دژجنگی در شهر «یکاترینبورگ» (Yekaterinburg) تیرباران شدند. ماموران پیکر کشته شدگان را در اسید گذاشتند و بازمانده نازه ها را به خاک سپردند. اما در آن شب تنها خانواده رومانوف اعدام نشدند و بلشویک ها همراهان وفادار این خانواده را هم اعدام کردند که شامل پزشک خانواده، آشپز و دو خدمتکار می شد. «آنا دمیداوا» (Anna Demidova) یکی از این دو خدمتکار بود که در شب اعدام کشته شد.
۱۴. تمام افراد خانواده رومانوف اعدام نشدند
بسیاری از افراد گمان می کنند که در «یکاترینبورگ» تمام اعضای خانواده رومانوف اعدام شدند، اما این گونه نبود. در زمان اعدام این خانواده، ۶۵ نفر از اعضای خاندان رومانوف در قید حیات بودند. ۱۸ نفر از آن ها در حوادث مربوط به انقلاب کشته شدند، اما باقی اعضای خاندان توانستند از کشور خارج شوند. تعدادی از این افراد در سال ۱۹۱۹ (۱۲۹۸) از طریق کشتی جنگی «اچ ام اس مارلبرو» (HMS Marlborough) از روسیه خارج شدند. این کشتی را پادشاه بریتانیا، «جورج پنجم» (George V)، به اصرار مادرش، «ملکه الکساندرا» (Queen Alexandra) به روسیه فرستاده بود. «ماریا فیودوروفنا» (Maria Fyodorovna)، مادر تزار مقتول، خواهر ملکه انگلستان بود. «ماریا» از جمله افرادی بود که از طریق کشتی «اچ ام اس» از روسیه خارج شد.
۱۵. در اروپا و روسیه تاریخ وقایع انقلابی همخوانی ندارد
با وجود این که ما وقایع کلیدی انقلاب روسیه را به عنوان انقلاب فوریه و انقلاب اکتبر می شناسیم، اما براساس تقویم کشورهای غربی، این وقایع در تاریخ های هشتم مارس و هفتم نوامبر رخ داده است. این تطابق نداشتن تاریخ ها، به استفاده از تقویم های گوناگون بر می گردد؛ زیرا در آن دوران، روسیه همچنان از تقویم «ژولین» (Julian) استفاده می کرد. در حالی که کشورهای اروپایی به استفاده از تقویم «گریگورین» (Gergian) روی آورده بودند.
اختلاف تاریخ بین این دو تقویم تقریبا به دو هفته می رسد. به همین خاطر، شروع شروش پتروگراد براساس تقویم روسیه در تاریخ ۲۳ فوریه ۱۹۱۷ (۴ اسفند ۱۲۹۵) بوده است. اولین وقایع این انقلاب، با اعتصاب کارگران گرسنه آغاز شد. وقتی که ارتش از دستور شلیک به تظاهرکنندگان خودداری کرد، نافرمانی ارتش از تزار کلید خود و روند وقایع شدت گرفت.
۱۶. دختر راسپوتین بعد از انقلاب از روسیه فرار کرد
«ماریا اسپوتین» (Maria Rasputim) در سن هجده سالگی مقداری جواهر از ملکه هدیه گرفت. ماریا با فروش این جواهرات می خواست از روسیه مهاجرت کند ولی راسپوتین می خواست دخترش با «بوریس سولوویف» (Boris Soloviev) ازدواج کند. کسی که قرار بود جانشین راسپوتین شود. به زودی بوریس و ماریا با هم ازدواج کردند. ولی بوریس قبل از ازدواج با ماریا، جواهرات را از او گرفت. بعد از دستگیری کابینه دولت موقت، ماریا و بوریس فرار کردند و در مناطق مختلف روسیه در خانه های افراد گوناگون به طور مخفیانه زندگی می کردند.
با وجود این که به خاطر این جواهرات بوریس دستگیر شد و ماریا مورد بازجویی قرار گرفت، اما در سال ۱۹۲۰ (۱۲۹۹) این دو به همراه دخترشان موفق به ترک روسیه شدند. آن ها در مناطق مختلف اروپا زندگی کوچ گرایانه ای را در پیش گرفتند و ماریا از طریق نام خانوادگی خود کسب درآمد می کرد. بعد از مرگ بوریس، ماریا به یک سیرک در ایالت ایندیانای آمریکا محلق شد. او به عنوان رام کننده شیر مشغول به کار شد و در نهایت در سال ۱۹۷۷ (۱۳۵۶) در سن هفتاد و نه سالگی درگذشت.
یوسف اسفندیاری
- 14
- 6