او گزارش خود را با این عبارات آغاز می کند: «دیوارهایی از جنس مقوا و چند خانوار با یک سرویس بهداشتی. این وصف آپارتمانی است از دوران سلطه کمونیسم که تنها سرپناهی بوده و بس.
در این شرایط مشابه زاغه نشینی، دار و دسته های تبهکار هم در خیابان پرسه می زدند و دعواهای خونینی به راه می انداختند و کودکان از گرسنگی می مردند.
سخت است باور کنیم کسی در چنین فقری زندگی کند و تبدیل شود به یکی از ثروتمندترین و قدرتمندترین اشخاص جهان؛ اما این توصیفی بود از شرایطی که ولادیمیر پوتین در آن رشد و نمو یافت.»
یکی از دوستان دوران کودکی پوتین به این روزنامه گفته است: «ما در این خیابان ها آموختیم که چگونه زنده بمانیم. محیط بسیار خشن و بی رحمی بود. مهم ترین چیز این بود که خودت را زنده نگه داری. این شرایط به ولادیمیر پوتین قدرت داد که ایمان بیاورد هر کاری امکان پذیر است.»
خبرنگاران دیلی میرر به سن پترزبورگ یا همان لنینگراد سابق رفتند و ساختمانی که پوتین در آن بزرگ شده بود را یافتند. یک آپارتمان اشتراکی که از طرف حزب کمونیست در اختیارشان نهاده بودند. مادر پوتین هنگام تولد او ۴۱ ساله بوده و سوگ مرگ دو پسر بزرگترش را از سر گذرانده بوده است.
همیشه در آن آپارتمان دعوا بوده و موش ها از در و دیوارش بالا می رفتند.
یکی از کارهای پوتین شکار موش بوده و البته وقتی یک بار موش گازش می گیرد، درس خوبی می آموزد. دوست قدیمی پوتین می گوید: «من بارها از زبان او این توصیه را شنیده ام که هرگز موش را در یک گوشه گیر نیندازید.»
زندگی دشوار پوتین در کودکی به او این قدرت را داده که حالا کل غرب را به چالش بکشد. بیرون از محوطه این آپارتمان متعلق به دوران کمونیسم، مردی که در دوران مدرسه با پوتین هم کلاس بوده درباره زندگی در این منطقه توضیح بیشتری داده است.
او آن دوران را چنین به خاطر می آورد: «اینجا محیط بسیار خشنی داشت و وقتی که پوتین جوان بود، پسر خیلی شروری بود. او مدام برای خودش دار و دسته تشکیل می داد. اینجا خیلی خیلی خشن بود و گروه های تبهکار بسیاری در خیابان ها حضور داشتند. همه در آپارتمان های کمونیستی زندگی می کردند.
در طبقه خانواده پوتین همه جور خانواده ای با هر پیشینه ای را می شد دید و به همین خاطر آنجا مدام دعوا بود. نمی توانستی درگیر دعوا نشوی. دیوارها از جنس مقوا بودند.»
یکی دیگر از آشنایان قدیمی پوتین خاطره جالب تری دارد: «یادم هست که همیشه او را کتک می زدم. فکرش را بکند! رییس جمهور آینده روسیه هر روز از من کتک می خورد.»
واحد طبقه چهارم حالا در اختیار خانواده دیگری است، اما این خانواده با اینکه می دانند در محل زندگی پوتین حضور دارند، حاضر نمی شوند در را به روی خبرنگاران باز کنند و تهدید می کنند اگر مزاحمتی برایشان ایجاد شود، پلیس را خبر خواهندکرد.
پوتین ظاهرا بعد از ترک این مکان هرگز به اینجا بازنگشته است. حالا گمان می رود که او ثروتمندترین مرد دنیاست و رقم دارایی هایش به ۱۵۰ میلیارد پوند می رسد.
براساس شنیده ها او ۳۷ درصد از سهام کمپانی نفتی سورگوتفگاز و تقریبا پنج درصد از شرکت گاز طبیعی گازپروم را در اختیار دارد. بخش عمده ثروت او مخفیانه و دور از حساب های بانکی نگهداری می شود اما همه از خانه های مجلل و لوکس او، از جمله کاخی بر کرانه دریای سیاه که یک میلیارد پوند ارزش دارد، باخبر هستند.
در پرونده ای که مخالفان پوتین منتشر کردند ادعا شده بود وی ۵۸ هواپیمای شخصی و هلیکوپتر دارد و مالک ۲۰ کاخ است. خودش هم چندان ابایی از این ندارد که ثروتمند به نظر برسد و عکس های او را سوار بر اسب و در حال شکار ببر سیری بسیار دیده ایم.
این میزان از دارایی با فقری که خانواده او دست به گریبانش بوده اند قابل قیاس نیست و همین امر پیشینه او را سحرآمیز جلوه می دهد. پدربزرگ پوتین یک آشپز بوده و در آشپزخانه لنین و استالین خدمت می کرده. والدین او، ولادیمیر و ماریا، در زمان ازدواج تنها ۱۸ سال داشته اند.
یکی از دوستان او می گوید: «پدرش یک ملوان بود که پیش از جنگ برای نیروی دریایی خدمت می کرد. بعد شغلی در کا.گ.ب به دست آورد. کار خیلی خطرناکی بود. او با چتر در خاک آلمان فرود آمد و کوشید یک کارخانه اسلحه سازی را در این کشور منهدم کند.
بیش از ۲۰ سرباز در این عملیات شرکت داشتند که تنها سه یا چهار نفرشان زنده ماندند و یکی از آنها هم پدر پوتین بود. البته به شدت مجروح شده بود ووقتی به سن پترزبورگ برگشت به او شغلی عادی در یک کارخانه دادند. مادرش هم مشاغل مختلفی را امتحان کرد. بیشتر نظافت چی بود، یا خانه داری می کرد و غذایی می پخت و میزی می چید. زندگی سختی داشتند، اما مادرش او را خیلی ستایش می کرد.»
پوتین در هفتم اکتبر ۱۹۵۲ در یک بیمارستان نظامی محلی متولد شد. در محله او کلیسایی هست که گفته می شود پوتین در آنجا مخفیانه تعمید داده شده تا پیرو آیین مسیحیت باشد. در آن روزگار، مذهب با نظام اتحاد جماهیر شوروی تعارض داشت. او در مدرسه شماه ۱۹۳ دوران ابتدایی را گذراند و در مدرسه ۲۸۱ تحصیلاتش را ادامه داد. پدر و مادر پوتین در حال حاضر هر دو مرده اند.
پوتین در زمان نوجوانی عضو یک دسته تبهکار خیابانی بود اما وقتی رهبر گروه به زندان افتاد، رییس جمهور آینده تصمیم گرفت شیوه زندگی خودش را عوض کند و بیشتر درس بخواند و آدم قانون مدارتری باشد.
یکی از دوستان قدیمی او می گوید: «او تصمیم گرفت ورزش بوکس را شروع کند اما در همان اولین جلسه با بینی شکسته به خانه برگشت. مادرش می خواست او را از پرداختن به این ورزش منع کند اما پوتین به تمرین ادامه داد و روز به روز قوی تر شد. از ۱۵ سالگی جودو را آغاز کرد و پیشرفت زیادی در این رشته داشت. او در ۱۸ سالگی قهرمان جودوی لنینگراد شد.»
در همان دوران بود که پوتین تصمیم گرفت جاسوس شود و به کا.گ.ب بپیوندد. او در عین حال برای رسیدن به این هدف به آموختن زبان آلمانی پرداخت و در زمان جنگ سرد هم به دردسدن اعزام شد. او از کشتن موش به ریاست جمهوری رسید و درس های زیادی از خیابان های سن پترزبورگ آموخت که هرگز فراموش نخواهدکرد. حتی همین امروز نیز آن ها در خاطرش ثبت شده اند.
- 10
- 4