شاید درمیان واژگان سیاسی امروز هیچ مفهومی به اندازه دموکراسی مناقشهبرانگیز نباشد، مفهومی که تقریبا تمامی دولتها داعیهدار آنند و بسیاری از مردم معتقدند بهترین شیوه برای حکومتداری است اما وودراف در کتاب «نخستین دموکراسی» سعی در طرح این مسئله دارد که ما امروز به دموکراسی از منظر یونانی آن حتی نزدیک هم نشدهایم و صرفا با بدلهایی از دموکراسی در سراسر جهان روبهروییم.
نخستین دموکراسی تاریخ نزدیک به دو سده در آتن شعلهور بود و با وجود تمامی چالشهایی که دست به گریبانش بود چنان شعلهای برافروخت که توجه اکثر اندیشمندان را بهخود جلب کرده است. وودراف در طول کتاب با ذکر مثالهایی از قبیل محاکمه سقراط، محرومبودن زنان و بردگان از حق رأی و مشارکت، برخی تصمیمهای هیجانی توسط توده مردم مثل تلاش برای دستگیری آلکیبیادس پس از شکست در جنگ را از ایرادهای دموکراسی یونان برمیشمارد اما همچنین میافزاید که میزان دستاوردهای این دموکراسی بیش از معایبش بود.
پال وودراف نویسنده کتاب که پیش از این یکی از مهمترین آثارش «ضرورت تئاتر» توسط بهزاد قادری به فارسی برگردانده شده استاد دانشگاه تگزاس و پژوهشگر حوزه تئاتر و فلسفه یونان است. وودراف ادبیات دراماتیک یونان مثل آثار «آیسخولوس»، «سوفوکل» و «اوریپید» را مولد دستاوردهای تمدن یونان میداند و از این نویسندگان به عنوان شاعران دموکراسی یاد میکند، دیالوگ و ارتباط دوسویه میان مردم و دولت که از ادبیات زاده شد دلیل وجودی دموکراسی یونان بوده است، او یقین دارد که اگر ملتی ادبیاتی مبتنی بر بحث آزاد و دوسویه نداشته باشد صرفاً با بدل دموکراسی روبهرو خواهد شد.
وودراف در ابتدای کتاب بهتفصیل از بدلهایی مینویسد که درظاهر دموکراتیکاند اما تفاوت چندانی با استبداد ندارند، او سه بدل را ذکر میکند:
١.رأیگیری
٢. حکومت اکثریت
٣. نمایندگان منتخب
مواردی که امروزه بهسادگی از مصادیق دموکراسی معرفی میشوند اما از منظر وودراف کافی نیستند، زیرا رأیگیری بهتنهایی دموکراتیک نیست؛ نویسنده برای توضیح این موضوع مینویسد: «مسئله رأیگیری، با نگاهی به تاریخ دیکتاتوریهای قرن بیستم باید برای ما آشنا باشد. دیکتاتورها انتخابات را مجاز یا حتی اجباری میکردند (شبیه به آنچه فرانکو در اسپانیا انجام داد) اما چون بر آنچه در برگههای رأی نوشته میشد نظارت داشتند، رأیگیری دموکراتیک نبود و فرایند رأیگیری تحت تأثیر زدوبندهای گروهی قرار میگرفت. (ص ٣٢) نویسنده در ادامه حکومت اکثریت را نیز مشابه استبداد میداند زیرا بیرونگذاشتن گروههای اقلیت به هیچوجه دموکراتیک نیست و ایراد سوم (نمایندگان منتخب) این است که هر جناح نمایندگان توسط گروهی سازماندهی و پشتیبانی میشود که بهدنبال پروژهها و منافع خود است، در نتیجه هیچ گروهی به نمایندگی از مردم عمل نخواهد کرد.
از منظر وودراف حکومتی دموکراتیک است که تلاش میکند آرمان خاصی را ترویج دهد؛ آرمان حکومت از سوی مردم و برای مردم. از این نظر حکومت دموکراتیک حکومتی است که سعی میکند به این هفت مقوله جامه عمل بپوشاند
١. دوریجستن از استبداد
٢. همسازی
٣. قانونمداری
٤. برابری طبیعی
٥. خرد شهروندی
٦. یافتن راهکار در نبود دادههای روشن
٧. آموزش و پرورش همگانی
هفت فصل اصلی کتاب بهطور مفصل به تشریح این مقولات در جامعه یونان باستان میپردازد و موفقیتها و شکستهای مردم و حکومت را در پیادهسازی این آرمانها بررسی میکند. ویژگیهای این مقولات بهطور خلاصه از این قرار است:
١. رهایی از استبداد در یونان موجبات دولت قدرتمندتری را فراهم آورد، وجود استبداد در آن زمان میتوانست مردم را نسبت به حکومت دلسرد کند یا آنان را به جنگ داخلی بکشاند. حاکمان یونان از خطرات جنگ داخلی کاملا آگاه بودند و افتخار میکردند در برابر تجاوزات اسپارت و پارسیان، مردم نهفقط برای آنها که برای محافظت از آزادی و دموکراسی خود میجنگند.
٢. عنصر همسازی (homonoia): وودراف این عنصر را چرخ اصلی دموکراسی میداند. بدون همسازی دموکراسی وجود نخواهد داشت. همسازی به دولت قوت و آرامش درونی میبخشد و از بروز اختلافات و جنگ داخلی جلوگیری میکند. عنصر همسازی به معنی یکدستکردن جامعه و از بینبردن نغمههای مخالف نیست. وودراف میگوید اجبار انزجار میآفریند و انزجار یعنی تفرقه. اگر حکومت تفاوت بین شهروندان را نپذیرد یا تلاش کند تفاوتها را با خشونت یا حتی با قانون از میان بردارد بذر جنگ داخلی را کاشته است.
٣. قانونمداری (daimonion): برای تشریح قانونمداری در یونان وودراف از دستگاه پیچیده قضایی آتن مثال میآورد که بهطور تصادفی و از طریق قرعهکشی انتخاب میشد و کسی نمیتوانست با رشوه آن را بخرد. او از ماجرایی نقل میآورد که یکی از دوستان ثروتمند سقراط چگونه با خریدن نگهبانان و زندانبان برای فراریدادن او تلاش میکند اما سقراط بحثی فلسفی را با دوست ثروتمندش مطرح میکند و از ارزش قانونمداری دفاع جانانهای میکند. سقراط حاضر است بمیرد و بنیان قانونمداری یونان را سست نکند.
٤. برابری طبیعی: دموکراسی باید بر این دیدگاه استوار باشد که تهیدستان با نجیبزادگان و ثروتمندان یکی باشند یا حداقل در امر شرکت در حکومت برابری داشته باشند. وودراف دموکراسی یونان را در پیادهکردن این اصل ناتوان و شکستخورده میداند. فلاسفهای بودند که به حق زنان، بردگان و مهاجران برای شرکت در تصمیمات سیاسی و مشارکت در حکومت اعتقاد داشته باشند اما هرگز این ایده در آتن پیاده نشد. عنصر برابری طبیعی بیشتر در ادبیات و فرهنگ رخنه کرد. آیسخولوس اولین تراژدینویس یونان در نمایشنامه پارسیان (که خودش سابقه جنگ با آنها را داشت) توانست رنج و درد دربار پارسیان را پس از شکست ناباورانه آنها از یونان ترسیم کند یا هومر که مردم تروا را در ایلیاد بیش از یونانیها مهربان و تیماردار تصویر کرد.
٥. خرد شهروند: در دموکراسی همه شهروندان بالغ باید بتوانند در امور حکومتی شرکت داشته باشند. بر این اساس، دموکراسی باید تضمین کند که شهروندان امکان چنین کاری را داشته باشند. خرد شهروندی خرد مشترک انسانی است که به وسیله پائیدیا (آموزش و پرورش همگانی) کامل میشود. افلاطون به این اصل نیز بدبین بود. از نظر او سخنوران سوفسطائی میتوانستند روی خرد شهروندان تأثیر بگذارند، چیزی شبیه به نقدی که امروزه به رسانههای جمعی و میزان تأثیرگذاری آنها میتوان نسبت داد. وودراف اما با مثال نبرد سیراکیوس در نقطهای که فرماندهان نمیتوانستند تصمیم بگیرند معتقد است خرد شهروندان میتواند راهگشا باشد.
٦. یافتن راهکار در نبود دادههای روشن: سخنوران دموکراسی به مردم آموزش میدادند که یافتن راهکار در نبود دادههای روشن به یافتن روشی بستگی دارد که بتوان تشخیص داد کدام گزینه از بقیه عقلانیتر است. وودراف مینویسد در بنبستهایی نظیر بالاگرفتن اختلاف در ماجرای لشکرکشی به سیراکیوس بهترین نظر از دل بحثی دوسویه و جدلبرانگیز بیرون آمد و هرچند در آن جنگ یونان شکست سختی خورد اما با توجه به شرایط امکان پیشبینی آینده وجود نداشت.
٧. آموزش و پرورش همگانی (پائیدیا)، پائیدیا در اصل به معنی تربیت کودک است و در آتن باستان به نظام آموزشی اطلاق میشد. پائیدیا از ارکان اصلی دموکراسی است، نوعی از آموزش و پرورش همگانی که مخصوص به طبقه خاصی نمیتواند باشد، با آموزش تخصصی متفاوت است و به رشتههای عمومی مثل فن بیان، موسیقی، فلسفه و تربیتبدنی اطلاق میشود. مفهوم پائیدیا در آثار افلاطون نیز جایگاه ویژه دارد و مضمون بسیاری از مباحث فلسفی اوست. از نظر وودراف پائیدیا باعث میشود جوانان بدانند چگونه شهروند خوبی باشند یا چگونه با کارآمدی در امور عمومی شرکت کنند. پائیدیا حرفه تخصصی مانند نجاری یا آهنگری به جوانان نمیآموزد اما فراگیرشدن «خرد شهروندی» به این آموزه وابسته است.
وودراف تقریباً در تمامی طول کتاب سعی در پاسخگویی به نقدهای افلاطون نسبت به دموکراسی آتن دارد. وودراف، برخلاف کسی همچون پوپر، افلاطون را دشمن جامعه باز آن زمان نمیداند. از نظر او افلاطون در لحظاتی شاهد بود دموکراسی آتن به بیراهههایی میرود: تصمیمات مصیبتبار و متأثر از رهبرانی که تنها هنرشان ترغیب مردم به رأیدادن به خط فکری خاص خودشان بود. اما وودراف معتقد است ایده فیلسوف- شاه افلاطون دچار نقاط گنگی بود که معلوم نیست ما را به کجا رهنمون میکند. نویسنده سعی میکند در کتاب توضیح دهد چگونه با توجه به طبیعت انسان دموکراسی بهترین نوع حکومت است و بهاصطلاح شر حداقلی است. رسیدن به دموکراسی آرمانی از نظر وودراف تقریبا ناممکن و پر از چالش مینماید اما جایگزین بهتری برای آن وجود ندارد.
وودراف پس از بررسی این عناصر هفتگانه در پسگفتار کتاب به سراغ جامعه معاصر آمریکا میرود و نشان میدهد آمریکا بهعنوان داعیهدار دموکراسی در جهان هیچیک از این عناصر را نهتنها پیاده نکرده است که در بسیاری از موارد آن کاملاً شکست خورده است، وودراف از مخالفان سرسخت ایده صادرکردن دموکراسی به کشورهای دیگر است و معتقد است هر تمدنی با پسزمینه فرهنگ و سنتهای خود میتواند به دموکراسی برسد (کتاب «نخستین دموکراسی» در سال ٢٠٠٤ و در بحبوحه جنگ عراق چاپ شد). از این منظر وودراف توضیح میدهد دموکراسی با حمله نظامی و لشکرکشی محقق نمیشود و دموکراسی یونان برآمده از سنتهای پربار فرهنگی آن کشور بوده است.
در نهایت همانطور که در پیشگفتار کتاب آمده است نخستین دموکراسی مانند ضیافت است، از سیاست و فلسفه تا فرهنگ و ادبیات در کنار یکدیگر روایت میشوند و کتاب را از ملالآمیزبودن مباحث سیاسی میرهاند. وودراف در پایان کتاب مینویسد ما امروزه از دموکراسی بسیار دور افتادهایم و شاید نزدیکشدن به این آرمان هم ناممکن بهنظر بیاید اما فراموشکردن این آرمان ما را به ورطههای تاریکتری میکشاند.
آرش روحی
- 19
- 5