دوشنبه ۰۵ آذر ۱۴۰۳
کد مقاله: ۹۷۰۱۰۰۰۰۵

نگاهی به ظهور مفهوم «سياه‌چاله»‌ در علم

ايزاك نيوتن,قانون گرانش عمومي,كشش گرانشي

در سال ١٦٦٦ ايزاك نيوتن به اين نتيجه رسيد كه نيروي شگفت‌انگيزي در سراسر عالم وجود دارد كه وي آن را گرانش ناميد. خود نيوتن گفته است كه مشاهده سقوط سيب از درخت، نخستين تلنگر به وي براي كشف نيروي گرانش بود. البته نفس سقوط سيب از درخت نه براي نيوتن عجيب بود نه براي مردم عادي؛ چراكه همه مي‌دانستند نيرويي مرموز تمام اجرام را به سوي زمين مي‌كشد. آنچه توجه نيوتن را جلب كرد، مفهوم «فاصله» بود.

 

يعني نيوتن انديشيد كه اگر آن سيب از بالاي كوهي مرتفع هم رها مي‌شد، باز سقوط مي‌كرد و به زمين مي‌خورد. يعني آن نيروي اسرارآميز چنان نيرومند بود كه سيب را نه فقط از بالاي درختي دو متري، بلكه از بالاي كوهي دوهزار متري هم به زمين مي‌كشاند. از اين‌جا توجه نيوتن به ماه جلب شد و حدس زد كه همان نيرويي كه سيب را به سمت زمين مي‌كشد، با ماه نيز چنين مي‌كند.

 

پس چرا ماه به زمين سقوط نمي‌كند؟ حدس بعدي نيوتن اين بود كه ماه با حركتي سريع به سمت بيرون، يعني به سمت فضا، كشش آن نيروي شگفت‌انگيز زمين را خنثي مي‌كند. حدس بعدي نيوتن اين بود كه همين نيرو زمين را در مداري گرد خورشيد نگه مي‌دارد. نيوتن اين نيرو را گرانش ناميد آن را جهاني دانست. يعني گفت چنين نيرويي در تمام هستي وجود دارد.

 

بنابراين ايزاك نيوتن نظريه خود را «قانون گرانش عمومي» ناميد. مطالعات و تاملات بعدي نيوتن وي را به اين نتيجه رساند كه علاوه بر فاصله، جرم نيز نقش مهمي در كشش گرانشي ميان اجسام دارد. يعني هرچه اجسام بزرگ‌تر و پرجرم‌تر باشند، كشش گرانشي آنها بر ساير اجسام بيشتر و اندازه‌گيري آن امكان‌پذيرتر است. همچنين فاصله بيشتر ميان دو جسم، علت كشش گرانشي كمتر ميان آنهاست و هرچه فاصله دو جسم كمتر شود، اين كشش بين آنها بيشتر مي‌شود. بنابراين گرانش خورشيد نسبت به زمين، به مراتب بيشتر از گرانش خورشيد در قبال سيارات دورتر است.

 

مطابق معادله نيوتن، سرعت دور شدن زمين از خورشيد با كشش گرانشي خورشيد در قبال زمين مطابقت دارد و به همين دليل اين كشش نمي‌تواند زمين را به كلي به سمت خورشيد بكشاند و موجب سقوط كره زمين بر خورشيد و ذوب شدن همه ما در خورشيد شود. پس در برابر مفهوم كشش گرانشي، مفهوم ديگري پديد آمد به نام «سرعت فرار».

 

اگر سرعت فرار زمين از ميدان گرانش خورشيد ناگهان بيشتر از حد كنوني‌اش شود، ما از خورشيد دور مي‌شويم و احتمالا اين‌بار در اثر دور شدن از خورشيد، مي‌ميريم. سرعت فرار در واقع سرعت يك جسم براي فرار از گرانش جسم ديگر است. وقتي مي‌گوييم سرعت فرار زمين فلان قدر است، در واقع عدد سرعت فرار اشيا از گرانش زمين را ذكر كرده‌ايم. مثلاً سرعت فرار زمين يازده كيلومتر در ثانيه است. اين يعني موشك‌ها بايد چنين سرعتي داشته باشند تا بتوانند از گرانش زمين بگريزند و وارد فضا شوند.

 

اما با چنين سرعتي نمي‌توان از گرانش مشتري يا زحل فرار كرد. اين سيارات بزرگ‌تر و پرجرم‌تر از زمين‌اند و سرعت فرار اشيا از آنها، بايد بيشتر از يازده كيلومتر در ثانيه باشد. ايزاك آسيموف درباره مفهوم «سرعت فرار» نوشته است: «سرعت فرار براي جهان‌هاي مختلف متفاوت است. جهاني با جرم كمتر از زمين، سرعت فرار از سطح كمتري دارد. از سوي ديگر جهان‌هايي كه پرجرم‌تر از زمين هستند، سرعت‌هاي فرار بزرگ‌تري دارند. تعجب‌آور نيست كه غول منظومه شمسي، مشتري، بيشترين سرعت فرار را دارد. سرعت فرار از سطح مشتري ٤/٥ برابر سرعت فرار از سطح زمين است. »

 

صد سال بعد از نيوتن، جان مايكل منجم انگليسي درگير اين مساله شد كه حداكثر سرعت فرار يك ستاره چقدر ممكن است باشد؟ مايكل اين سوال را بر اساس اين فرض طرح كرد كه ستاره‌هايي بزرگ‌تر و پرجرم‌تر از آنچه ما مي‌شناسيم، ممكن است در عالم وجود داشته باشند و در اين صورت نيروي گرانش آنها بسيار عظيم خواهد بود.

 

بنابراين سرعت فرار از اين ستاره‌ها چقدر است؟ تامل در اين موضوع، مايكل را به اين سوال رساند كه اگر سرعت فرار ستاره‌اي از سرعت نور – ٣٠٠هزار كيلومتر در ثانيه – بيشتر شود، چه اتفاقي مي‌افتد؟ وي پاسخ داد كه در اين صورت حتي نور هم نمي‌تواند از اين ستاره بگريزد. جان مايكل گفت اگر واقعاً در طبيعت جسمي وجود داشته باشد كه قطر آن بيش از ٥٠٠ برابر قطر خورشيد باشد، چنين جسمي گرانش و سرعت فرار بسيار زيادي خواهد داشت؛ بنابراين تمام نوري كه از چنين جسمي ساطع مي‌شود، به علت نيروي گرانش جسم، به سوي خود اين جسم بازمي‌گردد؛ و چون نور ستاره را ترك نمي‌كند، ما نمي‌توانيم از راه «بينايي» اطلاعاتي درباره اين جسم به دست بياوريم.

 

مايكل اين اجرام را «ستاره‌هاي تيره» ناميد كه با چشم انسان و تلسكوپ‌ها قابل مشاهده نيستند. در اواخر قرن هجدهم پير سيمون لاپلاس هم مستقل از جان مايكل به اين نتيجه رسيد كه ممكن است بزرگ‌ترين اجرام درخشان جهان هستي، به علت كشش گرانشي بالايي كه دارند، ناديدني باشند؛ چراكه اين كشش بالا اجازه نمي‌دهد پرتوهاي نور آنها به ما برسد.

 

تا پايان قرن نوزدهم هيچ نشانه مويدي براي حرف‌هاي مايكل و لاپلاس پيدا نشد. يعني منجمان نتوانستند مدركي يا قرينه‌اي به دست آورند كه دال بر وجود ستاره‌هاي تيره يا اجرام نامرئي باشد. البته شمار دانشمندان كاوشگر در اين زمينه نيز چندان زياد نبود. در واقع اكثريت ستاره‌شناسان نظريات مايكل و لاپلاس را جدي نگرفته بودند. تا اينكه در اوايل قرن بيستم آلبرت اينشتين نظريه جديد گرانش را مطرح كرد. اينشتين در نظريه نسبيت عمومي، قانون گرانش عمومي جهاني را – كه نيوتن مطرح كرده بود – رد نكرد بلكه ماهيت فضا و شيوه‌ عملكرد گرانش در فضا را به روشي متفاوت از نيوتن تبيين كرد. نيوتن معتقد بود گرانش نيرويي است كه اجسام به يكديگر وارد مي‌كنند و از مركز اجسام نشأت مي‌گيرد اما اينشتين توضيح داد كه گرانش نيرويي مستقيم نيست، بلكه ويژگي خود فضاست. اهميت اين رأي از اين حيث بود كه تا قبل از اينشتين، دانشمندان فكر مي‌كردند فضا «خلأ» است و روي اجسامي كه در درون آن حركت مي‌كنند، اثري ندارد. اما اينشتين گفت كه فضا بافتي پنهان و كيفيتي كشسان يا خمش‌پذير دارد. همچنين اينشتين گفت كه اجسام در فضا حركت مي‌كنند و با بافت پنهان آن، از طريق فرورفتن در آن و ايجاد فشردگي، تعامل دارند. دانشمندان اين فشردگي را «چاه گرانشي» ناميدند. عمق چاه گرانشي به جرم جسم بستگي دارد. هر چه جرم جسم بيشتر باشد، جسم عميق‌تر در بافت فضا فرو مي‌رود و چاهي كه ايجاد مي‌كند نيز عميق‌تر است. اينشتين گفت كه اجرام پرجرم بافت كشسان فضا را خميده مي‌سازند و اين انحنان همان چيزي است كه مردم به عنوان گرانش احساس مي‌كنند.

 

در واقع مطابق اين نظريه، جرم در فضا انحنايي ايجاد مي‌كند و با حركت اجرام در امتداد اين انحنان، حركت گرانشي روي مي‌دهد. «آرني» در توضيح نظريه اينشتين نوشته است: «تشكي آبي را تصور كنيد كه روي آن يك توپ بيس‌بال قرار داده‌ايد. توپ روي سطح تخت تشك فرورفتگي كوچكي ايجاد مي‌كند. اگر اكنون مرواريدي را در نزديكي توپ بيس‌بال قرار دهيد، با حركتي مارپيچي در امتداد سطح خميده در فرورفتگي خواهد غلتيد. بنابراين خم كردن محيط توسط توپ، ميان توپ و سنگ «جاذبه يا كششي» ايجاد كرده است. اكنون فرض كنيد به جاي توپ بيس‌بال، توپ بولينگ {بر روي تشك آبي} قرار داده‌ايم.

 

اين توپ فرورفتگي بزرگ‌تري ايجاد خواهد كرد و مرواريد بيشتر و سريع‌تر در آن خواهد غلتيد. بنابراين از اين تشبيه نتيجه مي‌گيريم كه شدت جاذبه ميان اجرام به ميزاني كه سطح به واسطه آنها خميده مي‌شود، بستگي دارد. » در عالم واقع همچنين وضعي برقرار است.

 

يعني وقتي دو سياره در فضا با اندازه‌هاي متفاوت به يكديگر نزديك مي‌شوند، سياره كوچك‌تر با خميدگي چاه گرانشي سياره بزرگ‌تر روبه‌رو مي‌شود و به سوي جسم بزرگ‌تر مي‌غلتد (نيوتن مي‌گفت سياره بزرگ‌تر سياره كوچك‌تر را «به سوي خود مي‌‌كشد») . مطابق نظر اينشتين، اگر سياره كوچك‌تر با سرعت فرار كافي حركت كند به زودي از چاه گرانشي سياره بزرگ‌تر بيرون مي‌رود و به راه خود ادامه مي‌دهد اما اگر با سرعت فرار كافي حركت نكند، در چاه گير خواهد افتاد كه در اين حالت يا در مداري به دور سياره بزرگ‌تر قرار خواهد گرفت يا در آن سقوط خواهد كرد.

 

نظريه «فضاي خميده» انقلابي در محافل علمي ايجاد كرد. اكثر دانشمندان با اين نظريه اينشتين همدلي پيدا كردند و درصدد اثبات آن برآمدند. آنها معتقد بودند اگر فضا واقعا خميده باشد و اجرام پرجرم چاه‌هاي گرانشي در فضا ايجاد كنند، چاه‌هاي گرانشي بسيار عميق بايد پرتو نور را خميده سازند.

 

يعني هرچند كه نور با سرعت كافي حركت مي‌كند و از چنين چاهي بيرون مي‌رود، اما اين چاه گرانشي پرتو را آنقدر خميده مي‌سازد كه دانشمندان بتوانند آن را اندازه‌گيري كنند. براي اثبات اين نظريه، خورشيد به عنوان جسمي بسيار پرجرم انتخاب شد و در خورشيدگرفتگي ماه مي‌سال ١٩١٩ در ساحل غربي آفريقاي مركزي، نظريه اينشتين آزمون شد. آسيموف درباره اين آزمايش نوشته است: «ستاره‌هاي درخشان در آسمان نزديك خورشيد گرفته ديده مي‌شدند و نور آنها در مسير خود به سوي زمين، از كنار خورشيد مي‌گذشت. نظريه اينشتين پيش‌بيني كرده بود كه اين نور هنگام عبور از كنار خورشيد، به مقداري بسيار اندك به سمت خورشيد كشيده مي‌شود.»

 

ستاره‌شناسان پس از اين آزمايش، با اطمينان گفتند كه نور ستاره‌هاي دورتر هنگام عبور از كنار خورشيد، اندكي به سوي خورشيد منحرف شده است. در واقع پرتوهاي نور تقريباً به همان اندازه‌اي كه اينشتين پيش‌بيني كرده بود، خميده شدند. از ١٩١٩ تا به امروز، چندين آزمايش ديگر نيز نظريه فضاي خميده اينشتين را تاييد كرده است. بعد از آزمايش سال ١٩١٩، اين نظر براي دانشمندان ايجاد شد كه اگر چاه گرانش خورشيد، نور را اندكي خميده كرده، اجرامي كه نسبت به خورشيد جرم و چگالي بسيار بيشتري دارند و چاه گرانشي بسيار عميق‌تري در فضا ايجاد مي‌كنند، شايد صرفاً نور را خم نكنند بلكه نور را مهار كنند.

 

يعني نور نتواند از چاه گرانشي اين اجسام فرار كند. در ١٩٣٩ اپنهايمر وجود ستاره‌هاي ابرچگالي را، كه داراي چاه‌هاي گرانشي بسيار عميق و شايد حتي بي‌انتها هستند، پيش‌بيني كرد.

 

اما دليل رصدي مستقيمي در تاييد وجود اين اجرام كيهاني در دست نبود. تا سال‌ها بعد، مفهوم «ستاره‌هاي تيره» و اثرات عجيب احتمالي آنها بر روي فضا و نور، در قلمرو داستان‌ها و فيلم‌هاي علمي- تخيلي باقي ماند. در ١٩٦٧ در سريال تلويزيوني «پيشتازان فضا»، اين مفهوم مطرح شد. كاپيتان كرك و خدمه وي به جسم عجيبي برخورد كردند و آن را «ستاره سياه» ناميدند. چند ماه پس از پخش اين سريال تلويزيوني، جان ويلر فيزيكدان برجسته دانشگاه پرينستون، اصطلاح «سياه‌چاله» را مطرح كرد. اين نامِ گويا و گيرا، سريعاً رايج شد و از آن پس، مفهوم سياه‌چاله توجه دانشمندان و نويسندگان داستان‌هاي علمي- تخيلي را به خود جلب كرده است.

 

خود ويلر بعدها درباره اين اصطلاح نوشت: «طرح اصطلاح سياه‌چاله در سال ١٩٦٧ از لحاظ واژه‌شناسي بي‌اهميت اما از لحاظ رواني بسيار قدرتمند بود. پس از مطرح شدن اين نام، ستاره‌شناسان و اختر فيزيكدانان هر چه بيشتري به اين نتيجه رسيدند كه شايد سياه‌چاله‌ها ساخته خيال نباشند، بلكه شايد اجرامي نجومي باشند كه جست‌وجوي آنها ارزش صرف وقت و پول را داشته باشد. » در واقع از نيمه دوم قرن هجدهم تا نيمه دوم قرن بيستم، دانشمندان حدس زده بودند كه چيزي به نام سياه‌چاله در كيهان وجود دارد. از اواخر دهه ١٩٦٠ به بعد، مطالعه جدي‌تر بر روي اين پديده يا جرم محتمل، به ويژه درك نحوه شكل‌گيري اين اجرام (سياه‌چاله‌ها) و تلاش براي آشكارسازي آنها، جزو مسائل و اهداف مهم منجمان و اخترفيزيكدانان بوده است. در ٥٠ سال گذشته، مجموعه‌اي از تحقيقات و اكتشافات مهيج، كه فهم بشري را از گيتي به وضوح تغيير داده و بهبود بخشيده، اهداف مذكور را تا حد زيادي برآورده ساخته‌اند.

 

انقلاب علمي «فضاي خميده»

نظريه «فضاي خميده» انقلابي در محافل علمي ايجاد كرد. اكثر دانشمندان با اين نظريه اينشتين همدلي پيدا كردند و درصدد اثبات آن برآمدند. آنها معتقد بودند اگر فضا واقعا خميده باشد و اجرام پرجرم چاه‌هاي گرانشي در فضا ايجاد كنند، چاه‌هاي گرانشي بسيار عميق بايد پرتو نور را خميده سازند. يعني هرچند كه نور با سرعت كافي حركت مي‌كند و از چنين چاهي بيرون مي‌رود، اما اين چاه گرانشي پرتو را آنقدر خميده مي‌سازد كه دانشمندان بتوانند آن را اندازه‌گيري كنند. براي اثبات اين نظريه، خورشيد به عنوان جسمي بسيار پرجرم انتخاب شد و در خورشيدگرفتگي ماه مي‌سال ١٩١٩ در ساحل غربي آفريقاي مركزي، نظريه اينشتين آزمون شد.

 

 

etema​ad.‎​ir
  • 11
  • 3
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
ویژه سرپوش