روزنامه شرق نوشت: تصاویری از تهران سبز با آسمانی آبی پخش میشود، خاطرهای دور از تهران. اندکی بعد تهران دودگرفته قاب تلویزیون را میگیرد، شهری خاکستری که بیشتر به کارخانه تولید خانه شبیه است، آسمانش پر از جرثقیلهای غولپیکر است، این تصاویر گره میخورد به آرادکوه و انبوهی از زباله. این روایت آغازین مستند «دستهای آلوده» است که چند هفتهای است از تلویزیون پخش میشود. مستندی که به بحرانهای زیستمحیطی کلانشهر تهران اشاره دارد.
نخستین بار سال ۹۸ این مستند از تلویزیون پخش شد و این روزها پخش مجدد آن صدای برخی اعضای شورای شهر تهران را درآورده است. آنها معتقدند در زمانی که قرار است اصلاح قانون خانهباغ در شورای شهر بررسی شود، این به نوعی فضاسازی علیه مدیریت شهری است اما این انتقاد شاید برای مستندساز و کسانی که تصمیم به پخش دوباره این مستند گرفتهاند و اطلاعی از لایحهای که در نوبت طرح در صحن شورای شهر ندارند، کمی عجیب باشد.
مهدی چمران در روزی که شایعه استعفای شهردار تهران مطرح شد تلاش کرد منتقدان به اصلاح قانون خانهباغ را هم در ردیف شایعهپردازانی بداند که بدون آگاهی از تصمیم شورای شهر از رونق دوباره باغکشی در پایتخت ابراز نگرانی میکنند. اما منتقدان لایحه ارسالی شهرداری درخصوص اصلاح دستورالعمل ماده ۱۴ قانون زمین شهری شایعهای خیالی با منشأ نامعلوم را نقد نمیکنند، آنها از احتمال تصویب لایحهای میگویند که اگر رئیس شورای شهر تهران بهدلیل بیماری چند جلسهای از صحن علنی غیبت نداشت ممکن بود همین روزها در صحن شورای شهر مورد بررسی و تصویب قرار گیرد.
قانونی که قاتل باغهای تهران شد
مصوبه برجباغ در زمان تصویبش قرار بود نجاتدهنده باغات و مالکان آنها باشد؛ اما در یک بازه زمانی به اصلیترین عامل برای ازبینرفتن باغات تهران تبدیل شد؛ بهگونهای که کارشناسان معتقدند در یک بازه زمانی ۱۰ ساله زمانی که دقیقا مصادف با اجرای مصوبه برجباغ بوده، حدود ۱۲۸ هکتار از باغات تهران از بین رفته است.
لغو مصوبه برجباغ، برای اولینبار در پایان دوره چهارم شورای شهر تهران، خبرساز شد. برخی اعضای شورا قصد داشتند با ارائه طرحی به نام «طرح صیانت از باغات»، مصوبه برجباغ را لغو کنند اما نتیجهای در بر نداشت. همان زمان رحمتالله حافظی، رئیس وقت کمیسیون خدمات شهری و سلامت شورا، با اشاره به ایرادهای مصوبه برجباغ و ارائه پیشنهادهای جایگزین این مصوبه گفته بود: «مصوبه برجباغ یکی از سیاهترین لکههای ننگی است که بر پیشانی شورای شهر و بهخصوص شورای سوم که در آن این مصوبه تصویب شده مانده است، چراکه به استناد این مصوبه که برخیها آن را پرافتخار مینامند تمامی باغات شهر قلع و قمع شده است و این مصوبه زمینهساز قلع و قمع باغات توسط سوداگران بود و باعث شد تمام باغات به برج و منازل مسکونی تبدیل شوند و این مصوبه و تبعات آن برای همیشه در تاریخ شورا باقی میماند».
با اینکه تلاش برخی اعضای شورای چهارم برای لغو برجباغ به سرانجام نرسید؛ اما میان مردم مطالبهای ایجاد کرد تا مدیران بعدی شهر درباره وضعیت باغات و لزوم حفظ آن چارهاندیشی کنند که با رویکارآمدن شورای پنجم، آنها در اولین گام نسبت به لغو مصوبه برجباغ اقدام کرده و بعد از گذشت چند ماه، پیشنهادی موسوم به «خانهباغ» را مطرح کردند که براساس این پیشنهاد که مصوب نیز شد، مالکان باغات میتوانستند ساختوسازی اندک در باغات خود داشته باشند.
با رویکارآمدن شورای شهر ششم تهران، آنها اعلام کردند که مصوبه خانهباغ کارایی لازم را ندارد و تلاش کردند این مصوبه را تغییر دهند و حالا لایحهای در شورا در حال بررسی است که برخی کارشناسان شهری آن را بدتر از مصوبه برجباغها توصیف میکنند.
دوئل برجباغ و خانهباغ
مصوبه برجباغها براساس پژوهشهای مرکز مطالعات و برنامهریزی شهرداری حتی بعد از لغو هم باعث نابودی برخی باغات تهران شد و برخی مالکان باغها براساس حقوق مکتسبه توانسته بودند مجوز ساخت در باغهایشان را بگیرند.
به تازگی شهرداری تهران پژوهشی درخصوص تأثیرات دو مصوبه برجباغ و خانهباغ در حفظ باغات تهران در دوره زمانی ۱۳۸۱-۱۴۰۰ انجام داده که در این مطالعات آمده است: با بررسی تمایز قانونی و حقوقی دو مصوبه برجباغ و خانهباغ، نقاط زمانی وقوع تغییرات در مقررات ملاک عمل، مورد نظر قرار گرفته، قیاس اثرات تغییر مصوبه برجباغ به خانهباغ، نشانگر آن است که به دلیل صادرشدن عمده پروانههای ساختوساز در باغها مبتنی بر مصوبه برجباغ، حتی پس از لغو آن، ناشی از حقوق مکتسبه و آرای قضائی صادرشده، اثرات نابودی عمده درختان باغهای شهر تهران ناشی از این مصوبه بوده است.
به دلیل تعداد بسیار کم اخذ پروانه در باغات مبتنی بر مصوبه خانهباغ، نقش اصلی این مصوبه متأخر، محدودکردن تعداد موارد تغییرات در بنا و ساختوساز در باغات بوده است. همچنین با توجه به وضع موجود سطح پوشش درختان باغهای شهر تهران، براساس یافتههای این پژوهش، از یک سو حدود ۶۰ درصد از باغات بهدلیل فقدان یا ناچیزبودن سطح پوشش درختان، واجد کارکرد اکولوژیک مورد انتظار از باغ نیست و در عمل این بخش از ظرفیت موجود زمینهای باغی در شهر تهران بلااستفاده مانده است.
بنابراین لازم است در تمام تجویزهای تقنینی و مطالعاتی، تمایز میان گونههای مختلف باغها بهویژه از نظر ارزش اکولوژیک آنها مد نظر قرار گرفته شود. این امر نیازمند سازوکار نظارتی شدید برای جلوگیری از قطع و خشککردن درختان و ازبینبردن ارزش اکولوژیک باغها به منظور استفادههای دیگر است.
در مجموع اگر هدف مصوبه خانهباغ کمینهکردن موارد تغییرات در بنای موجود و غیرموجود باغات شهر تهران قلمداد شود، میتوان این هدف را در کوتاهمدت تحققیافته دانست اما تهدید موارد ساختوساز و دگرگونی باغها در بلندمدت ممکن است بر انگیزه مالکان و ذینفعان در حفظ و نگهداشت باغها اثری بگذارد که قابل شناسایی نیستند.
بر اساس این شرایط، راهکارهای اصلاحی در این پژوهش، ناظر بر رویکرد نظام قانونی مواجهه با باغهای شهر تهران شامل تغییرات لازم در رویکرد کلی مواجهه با آنها و سناریوهای جایگزین ناظر بر اصلاح جزئی مفاد مصوبه خانهباغ است.
در این پژوهش تأکید شده که چالش حفظ و توسعه باغ در شهر تهران به دلیل پیچیدگی تعارض منافع بخش عمومی برای حفظ باغها و بخش خصوصی در جهت تغییر و تبدیل باغ برای افزایش ارزشافزوده حاصل از آن است. این تعارض در بیثباتی و دگرگونی مداوم قوانین و مقررات مرتبط با باغهای شهر تهران بهعنوان ابزار سیستم هدایت و کنترل تعمیر و توسعه شهری نیز قابل مشاهده است. مصوبه موسوم به برجباغ (۱۳۸۳-۱۳۹۶) و مصوبه موسوم به خانهباغ (۱۳۹۸ تاکنون) بهعنوان اصلیترین مقررات ملاک عمل این حوزه، مصداق دو رویکرد متفاوت به باغهای شهر تهران در دورههای زمانی متفاوت بوده است.
شناسایی پیامدها و اثرات این دو مصوبه بر حفظ و گسترش باغها در شهر تهران میتواند در تدوین سازوکارهایی برای تعادلبخشی به دوگانه منافع عمومی و منافع خصوصی پیشگفته، راهگشا باشد.
نویسندگان این پژوهش برای شناسایی پیامدها و اثرات این دو مصوبه بر حفظ و گسترش باغها در شهر تهران، مقایسهای بین نتایج بررسی تحولات کالبدی و وضعیت حفظ درختان در ۶۲۸ پرونده دارای رأی باغ طی دوره زمانی ۱۳۸۱-۱۳۹۵بهعنوان دوره ملاک عمل بودن مصوبه برجباغ، برآمده از پروژه مطالعاتی «بررسی فرایند اجرا و اثربخشی ضوابط و مقررات صیانت و حفاظت و گسترش باغها» و نتایج بررسی تحولات کالبدی و نیز وضعیت حفظ درختان در ۴۱۶ پرونده دارای رأی باغ در دوره زمانی سال ۹۶ تا سال ۱۴۰۰ بهعنوان دوره ملاک عمل بودن مصوبه خانهباغ صورت گرفته است.
مهمترین نتایج این قیاس این بوده که بیشترین فراوانی مساحت نمونهها در هر دو دوره زمانی دسته ۵۰۰ تا دو هزار مترمربع بوده است. همچنین به دلیل حقوق مکتسبه و آرای قضائی صادرشده، عمده پروانههای اخذشده طی دوره زمانی سال ۹۶ تا ۱۴۰۱ یعنی پس از لغو مصوبه برجباغ، براساس همین مصوبه برجباغ بوده (۱۲۶ پروانه از ۱۳۳ پروانه) و فقط هفت مورد پروانه خانهباغ (هفت پروانه از ۱۳۳ پروانه) در این دوره (بیش از سه سال) صادر شده است. پروانههای برجباغ اخذشده در دوره زمانی ۱۳۸۱-۱۳۹۵ برابر ۱۷۱ مورد بوده است.
همچنین در دوره زمانی ۹۴ تا ۱۴۰۰ نسبت نمونههای با تغییر در بنا در قیاس با دوره زمانی ۱۳۸۱-۱۳۹۵ کاهش قابل ملاحظه داشته است. نسبت نمونههای با عدم تغییر در بنا طی دوره زمانی ۹۴ تا ۱۴۰۰ در قیاس با دوره زمانی ۱۳۸۱-۱۳۹۵ افزایش قابل ملاحظه داشته است.
نسبت حفظ درختان در وضعیت عدم تغییر در بنا طی دوره زمانی ۱۳۹۶- ۱۴۰۰در قیاس با دوره زمانی ۱۳۸۱-۱۳۹۵ تغییری نداشته است. همچنین نسبت حفظ درختان محدوده بلافصل در وضعیت تغییر در بنا طی دوره زمانی ۹۴ تا ۱۴۰۰ در قیاس با دوره زمانی ۱۳۹۵-۱۳۸۱ کاهش نسبی داشته است. نسبت حفظ درختان محدوده اصلاحی نیز در وضعیت تغییر در بنا طی دوره زمانی ۹۴ تا ۱۴۰۰ در قیاس با دوره زمانی ۱۳۸۱-۱۳۹۵ کاهش قابلملاحظه داشته است.
یکی دیگر از نتایج بهدستآمده در این پژوهش نشان میدهد نسبت حفظ درختان محدوده ساخت بنا در وضعیت تغییر در بنا طی دوره زمانی ۹۴ تا ۱۴۰۰ در قیاس با دوره زمانی ۱۳۸۱-۱۳۹۵ کاهش نسبی داشته است.
ارزیابی اثرات تغییر رویکردهای مرتبط با باغهای شهر تهران در حفظ و گسترش باغها نشان داد که برای حدود ۶۰ درصد از نمونههای مطالعاتی انتخابشده از باغات شهر تهران در این پژوهش، سطح پوشش درختان از تصور رایج از باغ بهعنوان عناصر با پوشش غالب درخت و واجد ارزش اکولوژیک (در وضع موجود)، فاصله داشته و سطح پوشش درختان آنها در حد ناچیز (بدون درخت یا کمتر از ۳۰ درصد) است. در حدود ۹ درصد از نمونههای مطالعاتی، سطح پوشش درختان بالای ۷۰ درصد و در حدود ۱۱ درصد نیز سطح پوشش بین ۵۰ تا ۷۰ درصد است. این دو دسته از باغات که در مجموع حدود ۲۰ درصد نمونههای مطالعاتی را شامل میشود، با پوشش غالب از درختان، واجد ارزش اکولوژیک است. حدود ۲۰ درصد از نمونهها نیز دارای سطح پوشش درختان بین ۳۰ تا ۵۰ درصد است. بر این اساس لازم است در تمام تجویزهای تقنینی و مطالعاتی، تمایز میان گونههای مختلف باغات مدنظر قرار گرفته شود.
به دلیل کاهش چشمگیر موارد اخذ پروانه مبتنی در مصوبه خانهباغ در قیاس با موارد اخذ پروانه مبتنی بر مصوبه برجباغ، مصوبه خانهباغ منجر به محدودکردن ساختوساز و تغییرات در باغات شهر تهران شده است. بر این اساس، اگر هدف مصوبه خانهباغ، کمینهکردن موارد ساختوساز در باغات شهر تهران قلمداد شود، این هدف در کوتاهمدت تحقق یافته است؛ اما باید این نکته کلیدی مدنظر قرار گرفته شود که تحدید موارد ساختوساز در باغات شهر تهران در بلندمدت میتواند حالتی مشابه با انجماد (فریزکردن) باغات ایجاد کرده و سبب از بین رفتن انگیزه مالکان و ذینفعان در ایجاد یا نگهداشت باغها در بلندمدت شود.
در تمامی تحقیقهای انجامشده مرتبط با اثرات مصوبه خانهباغ، باید به اثرات پروانههای برجباغ صادرشده پس از لغو این مصوبه ناشی از حقوق مکتسبه و آرای قضائی صادرشده توجه شود. در واقع نابودی درختان باغات شهر تهران در دوره زمانی ۹۶ تا ۱۴۰۰ بیشتر بهعنوان اثر ایجابی مصوبه برجباغ و حفظ درختان بهعنوان اثر تبعی کاهش چشمگیر موارد اخذ پروانه و تغییر در بنا در قیاس با دوره زمانی ۱۳۸۱-۱۳۹۵ بیشتر بهعنوان اثر سلبی مصوبه خانهباغ است.
در این پژوهش راهکارهای اصلاحی مرتبط با مصوبه خانهباغ نیز پیشنهاد شده است. بر اساس یافتههای این پژوهش، ضوابط تفصیلی مکمل مصوبات مرتبط با باغ در شهر تهران، تجویزهای تقنینی و مطالعاتی مرتبط با باغ در شهر تهران بدون وضع ضوابط تفصیلی مکمل مصوبات، ناکارآمد بوده و در فقدان ضوابط تفصیلی مکمل، راه برای یافتن خلأهای قانونی برای افزایش منافع مالکان و ذینفعان باز گذاشته میشود؛ به عبارت دیگر در کنار دستورالعمل عام برای کل باغها در شهر تهران باید ضوابط مبتنی بر مکان و مناطق مختلف تدوین شود که ازجمله طرحهای موضوعی لازم به اجرای طرح جامع نیز بوده و تاکنون محقق نشده است.
توجه به تمایز گونههای مختلف باغ در شهر تهران نکته دیگری است که در این تحقیق به آن اشاره شده و آمده است: با توجه به تفاوت سطح پوشش درختان باغها و در نتیجه کارکرد اکولوژیک آنها و نیز توجه به سایر تفاوتهای باغها نظیر ارزشهای میراثی، لازم است در تمام تجویزهای تقنینی و مطالعاتی، این تمایزها مدنظر قرار گرفته شود. توجه به افق بلندمدت در تجویزهای تقنینی مرتبط با باغهای شهر تهران، بهویژه حفظ مصوبه خانهباغ با اصلاحات، توجه به افق بلندمدت بهعنوان دوره اثر در مصوبه و اجتناب از نگرش کوتاهمدت که سبب بیثباتی در نظام تصمیمگیری میشود.
سیاستهای اصلاحی مبتنی بر مصوبه خانهباغ
در این مطالعات به سیاستهای اصلاحی مبتنی بر مصوبه خانهباغ هم اشاره شده است. تغییر سطح اشغال و تراکم برای تشویق به حفظ و گسترش باغها یکی از رویکردهای اصلاحی مطرحشده است. اساس این سیاست عبارت است از اعطای درجات متفاوتی از عناصر تشویقی ساختمان مبتنی بر گونههای مختلف باغها بر حسب ارزش اکولوژیک و سطح پوشش درختان در آنها، منوط به تهیه طرح تفصیلی باغها و اراضی کشاورزی شهر تهران.
همچنین انتقال حق توسعه برای حفظ و گسترش باغها رویکرد اصلاحی دیگری است که توصیه شده است. اساس این سیاست عبارت است از حفاظت از باغهای باارزش اکولوژیک با ملاک قرارگرفتن مصوبه خانهباغ و اعطای درجات متفاوتی از عناصر تشویقی به گونههای مختلف باغ بر حسب سطح پوشش درختان در آنها در قالب انتقال حق توسعه که منوط به شکلگیری ساختار قانونی لازم برای آن است.
تملک باغها برای ایجاد فضاهای سبز تفرجی در مناطق کمتربرخوردار هم یکی دیگر از راهکارهای پیشنهادی است. اساس این سناریو عبارت است از تملک باغهای واقع در نواحی با دسترسی نامناسب به فضاهای سبز تفرجی مبتنی بر نتایج تحلیل دسترسی طرح موضوعی (جامع) فضای سبز شهر تهران.
نابودی میراث سبز تهران
اوایل تابستان امسال در یکی از نشستهای «شبهای بخارا» جلسهای با موضوع میراث سبز تهران برگزار شد که در آن کارشناسان حوزه محیط زیست و تهران به بیان خاطرات خود از تهران سبز پرداختند. یکی از سخنرانها حسین آخانی، استاد دانشگاه و گیاهشناس بود. او درباره نشست میراث سبز تهران با اشاره به مطالعاتی که درخصوص فلور پارک پردیسان انجام داده است، میگوید: زمانی که به دانشگاه تهران رفتم، چند پایاننامه با موضوع مطالعات پوشش گیاهی در تهران را انتخاب کردم. از جنوب تهران تا کوههای آرادکوه تا توچال هزاران گونه گیاهی در تهران وجود دارد. پوشش گیاهی ارزشمندی که کمتر درباره آن صحبت شده است. مقالهای که ۱۶۰ سال پیش در زمان محمدشاه قاجار مطالعاتش انجام شده و با عنوان پوشش گیاهی شهر تهران منتشر شده، به پوشش گیاهی توچال پرداخته است و متأسفانه این اولین و آخرین نقشهای است که از پوشش گیاهی تهران منتشر شده است.
او ادامه میدهد: این تنوع گیاهی بهگونهای است که زمانی پوشش گیاهی در حسنآباد خشک شده است، اما هنوز در توچال این گونهها زیر برف هستند و این اتفاق بسیار جالبی برای گیاهشناسان است. اما ما در این سالها چه بلایی بر سر تهران و گونههای گیانی آن آوردهایم؟ میبینیم چند کیلومتر مانده به کوه، ساختوسازها توسعه یافته و این یعنی از بین رفتن گونههای گیاهی. با این ساختوسازها چه بلایی سر شهر تهران آوردهایم؟! فاجعهای که بسیاری از گونههای گیاهی را از بین برده است و بسیاری از منابع طبیعی ما آسیب دیدهاند. هر سال بخشی از تهران را از دست میدهیم و اگر این روند ادامه پیدا کند، دیگر طبیعت تهران را نخواهیم داشت.
آخانی اضافه میکند: به هر نقطه طبیعی ایران که سفر میکنم، به خودم میگویم شاید این آخرین باری است که این نقطه از طبیعت را میبینم؛ زیرا کوهها را منفجر، رودخانهها را خشک و طبیعت را از بین میبرند و در تهران بهعنوان مرکز ثروت و قدرت این تجاوزها به حداکثر رسیده است. آرادکوه به مرکز زبالهدانی کهریزک تبدیل شده؛ درحالیکه گونههای گیاهی منحصربهفردی در این کوه بود. پارک پردیسان را که تنها نقطه در شهر تهران است که در ۵۰ سال اخیر هیچ دامی به آن وارد نشده و تنها علفزار باقیمانده شهر است و یکی از ارزشمندترین و بهترین پارکهای تهران است که تنوع زیستی بسیاری دارد، توانستهایم حفاظت کنیم و مهمترین حفاظت ما این بوده که در این پارک جنگلی هیچ مداخلهای نکردهایم و بهترین حفاظت عدم مداخله در آن است. در بخشی از این پارک، تحقیقاتی انجام دادم و ۵۳۰ گونه گیاهی که ۴۴۳ گونه آن خودرو است به دست آمد. اما آنچه بسیار برای ما تأسفآور بود، ساخت پارک نهجالبلاغه در دو بخش از این پارک بود؛ پروژهای بیمطالعه که باعث از بین رفتن گونههای بسیار زیاد گیاهی شد؛ پارکی که حاصل طراحی شهرسازان بود. ما در دره فرحزاد، درشتترین ارکیده خاورمیانه را داشتیم که در همین مداخلات انسانی از بین رفت. معماریای که تهدیدی برای میراث طبیعی و جنگلهای طبیعی که در تهران وجود داشت، است. پس شهر به یک شهر بتنی پر از میلگرد و آهن تبدیل شد و پایداری آن مورد تهدید قرار گرفت.
او در ادامه با اشاره به اینکه سومین نقطه داغ تنوع زیستی شهر تهران، کوههای توچال است، میگوید: اما میبینیم که از کوی فراز ساختوسازها آغاز شده و تا اوین ادامه دارد؛ درحالیکه در این منطقه من در یک فضای پنج در پنج توانستم ۴۵ گونه گیاهی را ثبت کنم. به دلیل آنکه توچال بخشی از البرز مرکزی است و البرز مرکزی از نظر جغرافیایی گونههای منحصربهفردی دارد. این گونهها از فرسایش خاک جلوگیری میکنند. همین که ما سیل در امامزاده داوود را داریم یا همین سیل اخیر چالوس، نشان از بین رفتن گونههای گیاهی است که خاک را حفظ میکردند.
این استاد دانشگاه با اشاره به مصوبات شورای شهر گذشته درباره حفظ میراث کوههای توچال و پارک پردیسان میگوید: یکی از آخرین مصوبات شورای پنجم که طی دوفوریت در صحن شورا به تصویب رسید، میراث طبیعی پارک پردیسان بود که متأسفانه به این مصوبات توجه خاصی نمیشود. قرار بود در بخش شرقی زمینهای برج میلاد بوستان شقایق ساخته شود که ما تلاش کردیم این زمین تبدیل به باغ گیاهشناسی تهران شود. زمینها متعلق به دانشگاه تهران و شهرداری بود. در تفاهمنامهای بین شهرداری و دانشگاه تهران قرار شد این پارک گیاهشناسی ایجاد شود. مطالعات اولیه آن انجام، تفاهمنامه بسته و کلنگ آن نیز به زمین زده شد. نهالهایی هم در آن کاشته شد که الان تبدیل به درخت شدهاند. اما متأسفانه دستهایی مانع اجرائیشدن این زمینها به باغ گیاهشناسی تهران شدند. در روزهای آخر مدیریت گذشته، معاون خدمات شهری قرارداد مربوط به این باغ گیاهشناسی را امضا نکرد؛ برخلاف همه پیشفرضهای قانونی و حقوقی که وجود داشت.
دوباره با شهردار کنونی تهران مذاکره کردیم و قرار بود این پروژه دنبال شود، اما نمیدانیم چه دستهایی در معاونت خدمات شهرداری این پروژه را متوقف کرد و از تابستان سال گذشته، دیگر این پروژه دنبال نشد! درخصوص قله توچال نیز متأسفانه تا نوک قله موتورسیکلتها تردد میکنند و سگهای ولگرد نیز تنوع جانوری را تحت تأثیر قرار دادهاند و در یکی از مناطق گران شمال تهران که هر متر آن ۲۰۰ تا ۳۰۰ میلیون تومان به فروش میرسد، همچنان گلههای گوسفند چرا میکنند و ما به شیوه سنتی دامداری میکنیم تا همان چهار گونه گیاهی که باقی مانده است نیز خورده شود.
احمد محیططباطبایی، تهرانشناس و پژوهشگر، یکی دیگر از سخنرانهای این نشست بود. او با اشاره به اینکه تا زمانی درختانمان را میتوانستیم حفظ کنیم که حفظ محیط زیست و فضای سبز در باور شهروندان تهرانی بود، میگوید: وقتی حفظ میراث سبز تهران را تبدیل به قانون کنیم، آن وقت سوداگران قانون را هم با رشوه دور میزنند تا درختان را قطع کنند. ساختوسازهای امروز حاصل قوانین حفاظت از فضای سبز تهران است؛ درحالیکه حفاظت از محیط زیست و درخت در سنت و باور ما بود و جامعه ما رفتاری پرستارگونه درباره طبیعت داشت. انسان، حیوان و درختان در یک بازی برد - برد در کنار هم زندگی میکردند؛ یعنی انسانها نمیگفتند حیوانات را به چرا نبرید تا ما بیشتر زمین داشته باشیم. آبهای تهران را از اعماق زمین خارج نمیکردیم تا راحتتر زندگی کنیم. برداشت آب از قناتها مانند برداشت از حساب بانکی میماند. سرمایهمان را میخوریم و مدتی خوشبخت هستیم؛ اما در نهایت هر آنچه را داریم، از دست میدهیم. چاههای عمیقی که حفر شد، به آبهایی رسید که متعلق به ما نبود، متعلق به آیندگان ما هم نبود؛ بلکه متعلق به شهر تهران و حیات پایدار آن بود. ما چیز دیگری برای تهران باقی نگذاشتهایم.
او با اشاره به اینکه دلیل اینکه تهران که شهری کوهستانی است، تبدیل به یک ابرشهر میشود که ۱۰ میلیون جمعیت دارد، همین میراث سبز آن است، میگوید: تهران رودخانه کارون ندارد؛ اما در زیر آن ۸۶ رشته قنات و ۶۰۰ قنات فرعی بود که در آن حیات پایدار ایجاد میکرد؛ اما ما بدون آنکه به آینده فکر کنیم، آنها را در راه توسعه از بین بردیم. آن وقت میگوییم یکی از این قناتها را احیا کنیم تا مردم با آن آشنا شوند. این نگاه باغوحشگونه به شهر است. اینکه از هر چیزی یک نمونه باشد که با آن عکس یادگاری بگیریم. وقتی میگوییم میراث سبز، آن چیزی است که باید به آینده تحویل داده شود و دیگر چنین میراثی وجود ندارد.
محیططباطبایی ادامه میدهد: زمانی تهران چنارستان بود. حالا به این فکر میکنیم که آیا با وضعیت آب تهران میتوانیم چنار بکاریم یا نه؟ و این یعنی تصمیمات گذشته تهران را به خطر انداخته است. اینکه میگویند باغهای تهران مالک خصوصی دارد و باید به حقوق مالکانه توجه بکنیم، مانند این است که همه زیر یک لحاف بخوابیم؛ اما یکی بایستد بگوید این مال من است. وقتی در مسیر ریه تنفسی تهران ساختوساز میکنیم، به همه مردم لطمه میزند. نمیتوانیم بگوییم این ملک متعلق به من است و باید حقوق مالکانه من حفظ شود؛ پس دولت و حقوق عمومی کجاست؟
آمارهای قدیمی از تأثیر مصوبه برجباغها بر روند تخریب باغات تهران نشان میدهد که ۴۹۳ باغ تبدیل به برجباغ شده؛ ضمن اینکه در سالهای۹۳ تا ۹۵ به ترتیب به ۱۰۸، ۹۳ و ۸۵ باغ تهران پروانه ساختوساز اعطا شده است. ۲۶۱ باغ به مساحت ۵۶ هکتار در منطقه یک، ۵۰ قطعه در منطقه ۲، ۴۲ قطعه در منطقه ۳، ۴۵ قطعه در منطقه ۴ و۳۰ هکتار در منطقه ۲۱ و ۲۲ بوده است.
درحالیکه تأکید کارشناسان شهری این است که در گذشته شهر تهران آنچه فضای سبز بوده، باغهای خصوصی و حیاطهای قدیمی سرسبز بوده و پارکها نقشی در سبزبودن تهران نداشتهاند. تصمیمگیران شهری تأکید بر حقوق مالکانه باغداران دارند.
ناصر امانی، عضو شورای شهر تهران، در گفتوگویی درباره تصمیمگیری برای باغهای تهران از رسیدن به یک فرمول برد – برد سخن میگوید که هم درختان موجود در باغات حفظ شوند و هم مالکان از حفظ باغات خود احساس زیان نکنند؛ زیرا اگر یک مالک احساس کند که با تعریفشدن ملک او بهعنوان باغ، دیگر نمیتواند هیچگونه بهرهبرداری از ملک خود انجام دهد، ممکن است عمدا درختان باغ خود را بخشکاند یا زمینه خشکشدن آنها را فراهم کند و عملا ملک خود را از حالت باغبودن خارج کند تا راحتتر بتواند برای ساختوساز در آن مجوز بگیرد.
به گفته او، باید در کنار تعیین محدودیت برای ساختوساز در باغات شهری، مشوقهایی را هم در نظر بگیریم تا مالکان انگیزه داشته باشند که باغات خود را حفظ کنند و باغات پایتخت بهعنوان ریههای تنفسی شهر که نقش مهمی در کاهش آلودگی هوا دارند، از بین نروند. اکنون بسیاری از باغات تهران به دلیل اینکه تکلیف آنها مشخص نیست و حفاظت از آنها برای مالکان بهصرفه نیست، در حال خشکشدن هستند؛ بنابراین باید هرچه زودتر طرحی جایگزین را برای مدیریت پایدار باغات پایتخت و نحوه تصمیمگیری درباره آنها ارائه دهیم که در آن هم ضوابط لازم برای حفاظت از درختان وجود داشته باشد و هم حفاظت از باغات برای مالکان آنها توجیه اقتصادی داشته باشد.
مهدی عباسی، رئیس کمیسیون معماری و شهرسازی شورای شهر تهران تاکنون درباره لایحه پیشنهادی شهرداری اظهارنظری نکرده؛ اما او پیشازاین درباره حفاظت از باغات تهران به موضوع انتقال حق توسعه اشاره کرده و گفته بود: حفظ باغ، برای تهران بسیار ارزشمند است بههمیندلیل باید برای مالکان باغات باقیمانده شهر، راهحلی شناسایی کنیم تا آنها برای حفظ و نگهداری آن تشویق شوند؛ بنابراین توجه به موضوع انتقال حق توسعه، میتواند در این زمینه راهگشا باشد. به طور کلی در «تیدیآر» به مالکان زمینهایی که براساس طرح تفصیلی برای پلاکهایشان محدودیتی ایجاد شده، میتوان تراکم مدنظر را در یک فضای دیگر ارائه داد.
او تأکید میکند: بههیچوجه اجازه ساختوساز در باغات را نمیدهیم، ما در بررسی پرونده باغات، با مواردی مواجه هستیم که سابقه زمین و عکسهای هوایی نشان میدهد که درختان ملک، به دلایل مختلف از بین رفته است که نقش مداخلات انسانی در آن آشکار است؛ بههمیندلیل از آنجایی که باغات ارزشمند باید حفظ شوند، طبق قانون با مالکان متخلف برخورد میشود. پروندههایی که رأی باغ دارند و باغ شناخته شدهاند، به دلیل ارزش اکولوژیک درختان باید حفظ شوند؛ در غیراینصورت برابر ماده ۴ با مالک برخورد میشود و مالک باید باغ را دوباره احیا کند و اگر علاوه بر تخریب درختان، ساختوسازی نیز فراتر از حدود قانونی انجام شده باشد، پرونده به کمیسیون ماده ۱۰۰ ارجاع داده خواهد شد.
عباسی معتقد است: در یک دورهای به اشتباه و براساس نگاه مقطعی اجازه ساختوساز در برخی باغات داده شده است که اکنون این نابرابری خود را نشان داده و صاحبان باغات تهران هم تمایل به ساختوساز و استفاده از آن فرصت را دارند؛ ولی با توجه به ضرورت حفظ باغات و اینکه تملک باغات به دلیل ارزشمندبودن آنها کار سخت و پیچیدهای است، نیاز است با توجه به وضعیت باغات و براساس ضوابط باغات تهران حفظ شود. باغات تهران یک وضعیت ثابت و واحدی ندارند و نمیتوان همه آنها را با یک خطکش اندازهگیری کرد. براساس بررسیهای انجامشده در تهران پنج گونه باغ وجود دارد که حفاظت، گسترش و ساختوساز در آنها متفاوت است.
به گفته او نمیتوان درباره باغی که صاحب آن با انگیزه ساختوساز به صورت عمدی اقدام به خشککردن درختان آن کرده و باغی که برای حفظ فضای سبز و درختان آن تلاش شده و باغی که براساس نقشههای هوایی از سال ۳۵ تاکنون هیچ درختی در آن سبز نبوده، به یک شکل تصمیم گرفت.
برای حفاظت از باغهای تهران یکی از مسائل محوری موضوع آب است که با توجه به بحران آب براساس وضع موجود در آینده برای تأمین آب مورد نیاز باغات تهران نگرانیهایی وجود دارد. این نگرانیها بیشتر به سمت باغات و فضای سبز مناطق غربی تهران و باغات ارزشمند منطقه کن است که جزء سرمایههای شهر تهران است و فضای سبز و کمربند سبز ایجادشده در دو دهه اخیر در منطقه ۲۲ که در معرض خطر هستند.
سیدمحمد آقامیری، یکی دیگر از اعضای شورای شهر تهران، نظری متفاوت دارد. او معتقد است: در شرایط فعلی شاهد این هستیم که باغات فریز شدهاند. آرای ما در شورا مبنی بر اینکه سطح اشغال در باغات باید در دو طبقه باشد، منجر به فریزشدن باغات شده است.
او ادامه میدهد: تقریبا هیچ موردی نداریم که ملکی را باغ اعلام کرده باشیم و مالک برای دریافت پروانه اقدام کرده باشد و اکثریت افراد در دیوان عدالت اداری شکایت کردهاند؛ اما لایحه جدید شرایط را در این بخش تغییر خواهد داد. اگر این لایحهای که در حال آمادهسازی بود، به شورا ارائه، ایرادات برطرف و در نهایت در صحن شورا مصوب شود، مالکان ۷۰ تا ۸۰ درصد پلاکهایی که رأی باغ دارند، برای دریافت پروانه اقدام خواهند کرد.
عادل جلیلی، عضو هیئت علمی مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور، هم در یک برنامه رادیویی گفته است: درباره باغات تهران اشتباهاتی که مدیریت شهری در گذشته داشت، موجب شد باغات برای مدیریت شهری و صاحبان آن تبدیل به مشکل شود. اشتباه اساسی مدیریت شهری این بود که در ابلاغ طرح جامع، باغات را جزء پهنه سبز مصوب و برای باغات ارزشافزوده ایجاد شد و به دنبال آن برجباغها مطرح و باعث شد صاحبان باغات منافع خود را بر منافع عموم و فضای سبز ترجیح دهند و نتیجه این قسم اشتباهات مدیریت شهری به ضرر شهروندان تهران تمام میشود. باغات از فضای سبز متفاوت بوده و تنوع زیستی که در باغات وجود دارد، در طبیعت و پارکها وجود ندارد که ضروری است مدیریت شهری تصمیمات جدی برای حفظ باغات اتخاد کند.
کیانوش سوزنچی، عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس، هم معتقد است: مسئله اساسی درباره باغها غیر از قوانین و مقررات نوع نگاه به باغ است که به حالت کاربری مطرح میشود؛ درحالیکه باغ یک زیرساخت است و براساس واقعیت و حاصلخیزی و وجود آب در طول سالها تبدیل به باغ شده است. باغات بهعنوان حق عمومی این ارزش را دارند که بهعنوان زیرساخت مطرح شوند. باغات شهر تهران اکنون با این کمبود فضای سبز شهری و آلودگیهای موجود، تنها زیرساختهای باقیمانده شهر تهران هستند که باید به هر قیمتی حفظ شوند و در این راستا ضروری است که حقوق مالکان با حفظ باغات حفظ شود.
تهران را با چه درختانی به یاد میآوریم؟
تهران را چنارستان میدانند و هنوز برخی از ساکنان قدیمی تهران، باغهای قدیمی آن را به خاطر میآورند. در این گزارش به برخی باغهای قدیمی تهران و درختانی که تهران به آن معروف بود، اشاره میشود. باغهایی که به بوستان تبدیل شدند و شکل و شمایل سابق خود را ندارند.
یکی از باغهای تاریخی که از اواخر دوره قاجار و اوایل دوره پهلوی اول بهجا مانده و این روزها به بوستان تبدیل شده، باغ امیر سلیمانی یا همان مشیرالسلطنه سابق است. این باغ در محله جماران قرار گرفته است. در معماری این باغ از طراحی باغهای ایرانی بهره گرفته شده که از یک آبنمای مرکزی و کرتبندیهای منظم تشکیل شده است.
باغ خسروشاهی نیز یکی دیگر از معروفترین باغهای محله جماران و تهران است. این باغ در قدیم متعلق به مرحوم خسروشاهی بوده که سالهای اول حضور حضرت امام(ره) در محله جماران، به دلیل مسائل امنیتی از مالک آن اجاره شد و حتی گفته میشد برخی اوقات امام(ره) در این باغ قدم میزدند. اما سالها بعد شهرداری تهران باغ را خریداری کرد و این باغ به بوستان تبدیل شد.
باغ لاله ایرانی هم در واقع خانه میرزاحسن آشتیانی معروف به میرزاحسنخان مستوفیالممالک است. خانه مستوفیالممالک در محله قدیم دهونک به باغ مستوفیالممالک معروف بود و تبدیل به باغ ایرانی شده که در فصل رویش گل لاله به خاطر وجود انبوه لالههای رنگارنگ، بازدیدکنندگان زیادی دارد. از کل مساحت سههکتاری این باغ، دو و نیم هکتار به فضای سبز اختصاص داده شده و با وجود بازسازی این فضای سبز، درختان تنومند قدیمی همچنان در ترکیب اصلی باغ باقی هستند.
بوستان باغ ملک هم ازجمله باغهای ییلاقی شمیران و در پای کوه دربند قرار گرفته است، اما هنوز هم تعداد زیادی از درختان اینجا از زمانهای قدیم حفظ شده و این باغ جزء آثار ملی ثبتشده است.
باغ عینالدوله هم مکانی که هماکنون محل نگارخانه برگ و کارگاه مجسمهسازی است، روزگاری خانه صدراعظم مظفرالدینشاه یعنی عینالدوله بوده که به همین دلیل از همان روزگار و تا حالا که این مکان به یک مکان عمومی تبدیل شده است، همچنان باغ عینالدوله نامیده میشود.
باغ نگارستان نیز مربوط به زمان حکومت فتحعلیشاه قاجار است که به دستور او قصری ییلاقی در نزدیکی بهارستان فعلی بنا شد. این باغ به دلیل وجود نقاشیهای زیادی که به دستور شاه بر در و دیوار اتاقهای باغ نقش بست، به باغ نگارستان معروف شد.
عمارت-باغ مسعودیه توسط یکی از فرزندان ناصرالدینشاه به نام مسعودمیرزا حاکم اصفهان بنا شد. دلیل نامگذاری آن به مسعودیه هم همین است.
کاخ گلستان همانطور که میدانید در تهران باغهای زیادی وجود دارد که اغلب قدیمی هستند.
ماجرای باغ فردوس نیز که امروز به «موزه سینما» تبدیل شده است، به دوره قاجار برمیگردد.
باغموزه قصر نیز یکی از باغهای قدیمی تهران است. این باغموزه، محل قدیم زندان قصر است. این باغموزه همچنان شکل اولیه خود را حفظ کرده است. باغموزه مینیاتور نیز از باغهای قدیمی تهران است که در سال ۹۲ افتتاح شد. در این مکان مینیاتور باغهای ایرانی و ماکتهای بناهای ارزشمند ایرانی را میبینید. ازجمله این ماکتها میتوان به ماکت تخت جمشید، میدان نقش جهان اصفهان، تخت سلیمان، کلیساهای ارامنه، گنبد سلطانیه، بازار تبریز، ارگ بم و... اشاره کرد. علاوه بر این گونههای مختلف گیاهی در معابر این پارک کاشته شده که ۷۰ درصد آن همیشه سبز بوده و در تمام فصلهای سال زیبایی این باغ را حفظ میکنند.
اما تهران به چه درختانی معروف بود؟
چنار، نماد تهران است. چنار کهنسال یکهباغ کن، سربرافراشتهترین، کهنسالترین و سبزترین چنار تهران است. چناری زیبا که باید شش مرد دست در دست هم بگذارند تا بتوانند تنه قطور و جاندار آن را به بغل بگیرند. چناری که هشت سال پیش در کتاب «محله کن» از آن گفته و نوشته شد. چناری در باغ وقفی مرحوم ملاعلی کنی؛ یادگار نسل چنارانی که پیترو دلاواله ایتالیایی جهانگرد، به روزگار پادشاهی شاهعباس در تهران مشاهده کرد و به سبب کثرت و وفورشان، لقب بامسمای «شهر چنارها» و به تعبیری «چنارستان» را برای تهران به کار برد و شهر را با این مشخصه به ایتالیاییها و اروپاییها معرفی کرد؛ همان چنارهایی که آنزمانها دو مرد لازم بود تا بتوانند با دستدادن به یکدیگر، تنههایشان را بغل بگیرند.
هنوز چنارهای خیابان ولیعصر، با تمام جفاهایی که به آنها روا داشتهایم و از خاک و آب پاک محرومشان کردهایم، نماد امروز چنارهای تهران هستند؛ چنارهایی که به روزگار پهلوی اول در دو سوی خیابان ولیعصر امروز و جاده مخصوص آنزمان کاشته شدند.
همچنین چنار سوهانک ۹۰۰ سالی سن دارد. این درخت تنومند و کهنسال که این روزها در حیاط مسجد سوهانک قرار دارد، هنوز هم سرسبز است. اهالی محله از چنار سوهانک بهعنوان یکی از جذابیتهای دیدنی محله خود یاد میکنند.
نارون نیز از آندست درختانی است که از قدیمالایام در تهران غرس میشده است.
انار هم ازجمله درختانی بود که در تهران فراوان یافت میشد؛ بهگونهایکه ابنبلخی حدود ۸۰۰ سال پیش در کتاب فارسنامه و در بخش کورتهای فارس از «انار طهرانی» نام میبرد؛ اناری که در باغهای انار نسبتا زیاد دهههای گذشته تهران نیز میشد رد و نشانی از آن پیدا کرد؛ باغهای اناری که در سالهای گذشته به پارکهایی همچون بوستان پلیس منطقه ۴ و بلوارهایی مانند بلوار اقاقیای منطقه ۲۲ و چهارراههایی همچون چهارراه اناری منطقه ۱۰ و تالارهای عروسیای چون تالار عروسی قلهکدره منطقه ۲۲ تبدیل شدند. بااینحال؛ باغ اناری بزرگ روبهروی آرامگاه زرتشتیها در حاشیه منطقه ۱۴ هنوز پابرجاست.
کاج هم در تهران کم نبوده و نیست. محله کاج منطقه ۷، نام و هویتش را مدیون باغ کاجیاست که امروزه معدودی از درختانش باقی مانده است. یا بلوار اصلی شهرک راهآهن دیروز و شهرک گلستان امروز که به سبب کاشت درختان کاج میان بلوارش به دستان اهالی محله، بلوار کاج لقب داشت و با ناآگاهی مسئولان شهر، نامش دیگر کاج نیست.
آوازه توتستانهای طرشت، کن و فرحزاد به اندازهای بود که این محلهها را به نام باغهایش میشناختند. تهرانیهای قدیم به نیت نذر، درخت توت میکاشتند تا در واپسین روزهای بهار، عابران از این میوه شیرین بینصیب نمانند و با خوردن آن دعایی به جان بانی کنند که آن درخت را بر سر راهشان نشانده و به ثمر رسانده است. تهرانیها اعتقاد داشتند هر یک از توتهایی که عابران بر دهان میگذارند یک گناه آنها را عفو میکند و باعث رحمت برای درگذشتگان میشود.
در فصل توت بیشتر تهرانیها با فامیلهای دور و نزدیکشان وعده دیداری در توتستانهای شهر داشتند. علیرضا زمانی، تهرانشناس، میگوید: اقلیم و آبوهوا نقش تعیینکنندهای برای گونههای گیاهی هر شهری دارد. درخت چنار به دلیل ریشههای عمیقی که دارد و روندهبودن ریشهها، برای رشد در تهران بسیار مناسب است. از طرفی سایه خوبی دارد. همین دلایل برای اینکه این درخت از گذشتههای دور برای تهرانیها درخت مهم و مورد علاقهای باشد، کافی است. قدیمیترین سفرنامهها و کتابهایی که درباره تهران نوشته شده از درختان چنار قطور و تنومند این شهر نام بردهاند. هنوز هم تعدادی از این چنارهای قدیمی را میتوان در برخی محلهها پیدا کرد و سراغشان را گرفت.
چنار گاهی در یک محله آنقدر نقش مهمی داشت که وجودش دلیلی برای نامگذاری یک خیابان یا گذر میشد. «پاچنار»های معروفی در محلههای تهران وجود دارند؛ نامی که اهالی یک محله برای یک نشانی خاص به کار میبردند. نمونه این گذرها در فرحزاد و اوین وجود دارد. زمانی میگوید: «پاچنارنشانی آشنایی است که در قدیم در برخی از محلهها وجود داشت. وجود یک چنار خاص و احتمالا قدیمی و تنومند بود که باعث میشد اهالی از این مشخصه برای نشانیدادن استفاده کند. علاوه بر شمیران، در تهران هم در چند نقطه ازجمله بازار، گذری به نام پاچنار داریم».
هفتچنار هم از دیگر نامهایی است که به چنارهای چندشاخه اطلاق میشود و وجودش در یک محله، وجه تسمیهای برای آن محله یا گذر میشد. زمانی میگوید: «درخت چنار معمولا از یک ریشه، در اطراف تنه اصلی چند شاخه فرعی هم دارد. اگر تعداد این شاخههای فرعی که حول یک تنه اصلی قرار دارند کم باشد، اصطلاحا به آن هفتچنار میگویند. وقتی تعداد این شاخهها بیشتر میشود، به آن چلچنار میگویند که مخففشده چهل چنار است.
البته لزوما تعداد شاخههای این نوع چنار چهل شاخه نیست. چنار عمر طولانی دارد و به همین دلیل است که در پایتخت درختان چنار کهنسالی میبینیم که هنوز زنده هستند. در برخی محلهها مردم که اهمیت این چنارها را به خوبی درک کردهاند، با وجود ساختمانسازی، شاهد هستیم که در بالکن خانه و دیگر فضاها، حفره یا فضایی برای عبور تنه درخت اختصاص دادهاند تا ساختن خانه باعث از بین رفتن درخت و بریدن آن نشود».
نورا حسینی
- 15
- 2