هر سال هزاران ایرانی بر اثر عوارض ناشی از آلودگی هوا میمیرند، و میلیونها تن دیگر دچار انواع بیماریهای جسمی و ناراحتیهای روانی و عقبماندگیهای ذهنی میشوند. مدیران شهرها و همه کسانی که در قوای سهگانهی کشور مسوولیت دارند، از آلودگی میگویند اما وضع همچنان خطرناک است. چرا؟!
گو این که به نظر من (به استناد دیدههایم از کوههای شمال تهران، و آمارهای رسمی) که در دو سه سال اخیر هوا کمی بهتر شده و دستکم دود و سیاهیها کمتر به چشم میخورد، اما باید گفت که اگر در یکی از کشورهای پیشرفته، وضع هوا یکدهمِ این هم خراب بود، قطعا مسوولان (در درجهی اول: شهردارانِ) بسیاری استعفا میدادند یا برکنار و محاکمه میشدند.
گفتههای مسوولان و تمام مشاهدهها حکایت از این دارد که بیش از هفتاد درصد آلودگی هوای شهری مانند تهران، بر اثر شدآمد خودروها و موتور سیکلتها است. اما هیچ ارادهی جدی در میان شهرداریها، قانونگزاران، و دولت برای محدود کردن اساسی خودروهای شخصی وجود ندارد، و خودروها و موتورها بدل به حاکمان غدّار و خونریز شهرها و جادهها شده اند. آیا این، تاثیر لابی خودروسازان وطنی و واردکنندگان قدرتمند خودرو و موتورسیکلت است؟ آیا نتیجهی تلقین سازمانیافتهی این پندار به مردم است که هر کس باید یک خودروی شخصی داشته باشد؟ آیا اثر شهرسازیهای نادرستی است که فاصلهی خانهها تا محل کار را تا دهها کیلومتر افزایش داده؟ آیا به خاطر این است که گروههایی نمیخواهند سامانهی حمل و نقل همگانی به شکل رضایتبخشی گسترش یابد؟ آیا ارادهای در کار است که مردم را در هر شبانهروز چندین ساعت گرفتار راهبندانها کند تا فرصت پرداختن به مشکلات اجتماعی را نداشته باشند؟ آیا نتیجهی القای این تصور نادرست است که کارخانههای خودروسازی اشتغالآفرینهای بسیار خوبی هستند؟
به نظر میرسد که هر کدام از این فرضها تا حدی درست اند! دست پنهانی در کار است که موضوع پیشگیری از آلودگی هوا را تا آنجا پیش نبرد که کمترین تاثیری بر فروش خودروهای شخصی داشته باشد! تجربهی یکی دو روز «زوج و فرد» کردن خودروهای مجاز به رفت و آمد نشان داده که در این حال هم هوا بسیار بهتر میشود و هم رفت و آمد اتوبوسها و تاکسیها روانتر میشود که نتیجهی آن رسیدن راحتترِ همه به کارهایشان است. اما نمیگذارند که این تجربهی عالی دائمی شود و یا با اصلاحاتی، فراگیر گردد! چون اگر مردم ببینند که میتوان با وسایل همگانی راحتتر رفت و آمد کرد، کمتر خودروی شخصی خواهند خرید.
طرحهای تخیلی مانند این که موتور خودروها باید اصلاح شود، یا معاینهی فنی خودروها در دورههای کوتاهتری صورت گیرد، با توجه به انواع تحریمهایی که کشور ما با آن روبرو است؛ با توجه به فسادهای اداری (که امکان میدهد با پول برگهی معاینهی فنی بگیرید)؛ و با توجه به این که در پیشرفتهترین کشورها با کارآمدترین خودروها هم باز مشکل راهبندانها و آلودگی و گرم شدن زمین برقرار است، به هیچ جا نخواهد رسید. موعظههای اخلاقی برای مردم که از وسیلهی شخصی کمتر استفاده کنند، نیز تاثیر بسیار کمی دارد، چرا که مسوولیت اصلی متوجه دارندگان قدرتِ قانونگزاری و اِعمال قانون است.
- 15
- 5