طبق اعلام معاونت سیاسی وزارت کشور، بخش اعظمی از افراد حاضر در اعتراضهای خیابانی دو هفته گذشته متولدین دهه ۷۰ به بالا بودند. اردشیر گراوند، جامعهشناس در اینباره به «ابتکار» میگوید: بازه سنی ۲۰ تا ۲۶ در سن تحصیل، اشتغال و ازدواج هستند. در واقع مطالبات آنها با هم ترکیب شده است و از آنجایی که در حوزه اجتماعی نمیتوان ابعاد مختلف یک موضوع را از هم تفکیک کرد از اینرو نمیتوان گفت اعتراضهای خیابانی جوانان ناشی از یکی از این موارد است؛
نارضایتی اجتماعی، تغییر سبک زندگی، آزادیهای سیاسی یا مسائل اقتصادی.
«عدم اطمینان» و «احساس نادیده گرفته شدن» دو کلید واژهای است که امید محدث، مدیرکل دفتر هماهنگی و ساماندهی امور جوانان آنها را به عنوان علل حضور فعال دهه هفتادیها طی روزهای گذشته در خیابانهای شهرهای مختلف عنوان کرده است. اظهارات او درحالی است که گراوند معتقد است: نادیده گرفته شدن وجوه مختلفی دارد؛
وقتی برای مسائل اقتصادی جوانان فکری نمیکنیم، معیشت آنها با مشکلات متعدد گره خورده است، تغییر سبک زندگی آنها را نمیپذیریم و در سطوح گوناگون کارشناسی از ظرفیت جوانان بهره نمیبریم درحالی که جوانان دهه ۷۰ مطالبات انسانی خود را بهراحتی بازگو میکنند نتیجه این میشود که خواستههای افراد، تلنبار شده و به شکل اعتراض خود را نشان میدهد. اما محدث از دیدگاه دیگری به این قضیه نگریسته است چراکه میگوید: هفتههای اخیر در کشور اتفاقاتی افتاد که بخش اعظمی از استانها درگیر این مسئله شدند؛
همدان، لرستان، خوزستان، مشهد و اصفهان از جمله استانهایی بودند که درگیر آن شدند و نکته مهم و قابل توجه آن، بدون توجه به ماهیت و نوع آن فعالیت زیاد متولدان ۷۰ به بالا بوده که این جامعه مورد هدف ماست. بخشی از آن قابل تحلیل است؛ مشکل اساسی استانهایی همچون لرستان و خوزستان عدم توسعهیافتگی آنها بوده است اما در استانها باید بررسی شود که مولفههای دیگر و ناملموس آن چیست. امروز بخشی از این مکانیزم فکری اشتغال، بیکاری و ازدواج است و اینها مولفههای قابل اندازهگیری است و میگوییم احساس امنیت مهمتر از شاخصه امنیت است و میگوییم اگر جامعه احساس امنیت کند مهمتر از حضور پلیس است.
اهمیت فعالیت و مشارکت جوانان در جامعه
به اعتقاد مدیرکل دفتر هماهنگی و ساماندهی امور جوانان، امروز دغدغه جوانان ما عدم اطمینان و احساس نادیده گرفته شدن است و برای ما مسئولان که آمارها را داریم و مشاهده میکنیم مشخص است در هر استانی که سمنها و جوانان آن نادیده گرفته شدند آسیبها را بیشتر میبینیم که نمونه آن بیکاری است. در هر استانی که شاخص فعالیت جوانان بالا بوده آسیبهای اجتماعی آنها کاهش پیدا کرده است. تاکید او بر این است که ما به عنوان مسئولانی که مسئولیت اجتماعی داریم باید از جوانان استفاده کنیم و به آنها بفهمانیم که آنها برای ما اهمیت دارند و احساس امنیت میکنند. موضوعی که گراوند به عنوان جامعهشناس نیز معتقد به آن است و میگوید:
درباره بهکارگیری جوانان در رده شغلی مدیریت باید گفت با نگاهی به سن مدیران متوجه میشویم با وجود اینکه در ۴۰سال گذشته این افراد نتوانستهاند کارایی مطلوب را داشته باشند اما همچنان اصرار بر این است که این افراد بر سر کار باشند درحالی که در همه این سالها نگاه به مشکلات کشور و مدیریت آن فقط بین دو جناح سیاسی رد و بدل شده است. در چنین وضعی که بسیاری از ساختارها و مسائل اجرایی اصلاح نشده با این حال کارها هم به جوانان سپرده نمیشود. به عبارت دیگر، ما به جوانان ظلم کردهایم و در سیستم اجرایی کشور موفق نبودهایم.
مشکلات جوانان را بررسی نکردیم
در این میان، گراوند توضیح میدهد: پژوهش خاصی هم نشده تا کمبودها و مشکلات عرصه جوانان بررسی شود بنابراین در تحلیل علل وقوع اعتراضها هر چه گفته شود فقط در حد حدس و گمان است. در وضعیتی که نرخ بیکاری جوانان ۳۰درصد است نارضایتی هم افزایش پیدا میکند به مرور مطالبات جوانان با مشکلات عدیده بیشتر و بیشتر میشود درحالی که سبک زندگی و نگرش جوانان به آزادیهای مدنی تغییر کرده و نتوانستیم سازوکارهایی مطابق با ایدهآلهای ارزشی و دینی این گروه سنی تعریف و اجرا کنیم. از این دو حالت هم خارج نیست؛
یا در بحث آموزش به کودکان و نوجوانان ناموفق بودهایم یا دنیا به روی جوانان آنقدر باز شده که نتوانستیم همپای آنها وارد دنیایشان شویم. همه این موارد دست به دست هم میدهند تا فضا برای نشان دادن اعتراض جوانان فراهم شود، در این موقعیت هیجان هم وارد ماجرا میشود و عدهای دیگر نیز به سایر افراد ملحق میشوند و اینگونه اعتراض خیابانی شکل میگیرد. از سوی دیگر، محدث هم میگوید:
یکی از دلایل جلوگیری از تجمعات منفی تکثیر شدن نارضایتی است که شاید افراد با حضور در تجمعات ممکن است فرد ناخواسته درگیر آن شود. ما اگر در شهری طلاق نداریم باید الگوی توسعهای آن را بدون دخالت دولت معرفی کنیم. به عقیده او، اگر جوانان را از حالا تربیت کردیم و اعتماد به نفس آنها را بالا بردیم و رضایت آنها را جلب کردیم ۱۰سال آینده تکلیف کشور ما مشخص میشود زیرا آینده کشور ما در دست جوانان است. ما نیاز به آموزشهایی برای بالا بردن اعتماد به نفس به جوانان داریم و مدیر را باید از جوانان انتخاب و مشاوران را از افراد باتجربه استفاده کنیم.
مدیران از آسیبهای امروز بیخبرند
تاکید این مقام مسئول بر این است که بخش اعظمی از مشکلات شهرستانهای ما عدم شناخت مدیران از آسیبهای امروز این جوامع است در حالی که میتوانیم با انتخاب مدیران جوان از این مشکلات کاهش دهیم. اگر نتوانیم جوانان را آموزش دهیم و احساس امنیت را در جوانان ایجاد کنیم در آینده نزدیک دچار بحران جایگزینی در حوزه مدیریت خواهیم بود. او درحالی از دغدغه و مشکلات جوانان میگوید که به عقیده گراوند، نکته قابل توجه این است که بخشی از این خشم و فریاد جوانان واقعیت جامعه است و نمیتوان همه آن را به فشار نظام استکباری و حمایت آنها از معترضان مرتبط دانست. از سوی دیگر، باید باور کنیم که بخش عمدهای از مطالبات این جوانان مسائل اقتصادی، آزادیهای مدنی و امید به آینده است.
شاید بهترین نتیجهگیری از اتفاقات اخیر را بتوان از اظهارات این جامعهشناس گرفت که میگوید: نرخ قشر تحصیلکرده دهه ۷۰ بسیار بالاست و فهم بالا، بزرگترین محرک برای به خیابان کشیده شدن فریادهاست. نگرش جوانان فعلی ایران قابل مقایسه با نوع نگرش جوانان دیروز نیست و این درحالی است که سیستم ارزشی در جامعه که حکومت مامور به اجرای آن است با نگاه نسل ۷۰ مطابقت ندارد با این حال به زور میخواهیم این دو را با هم تطبیق دهیم. جوانان هم این مشکلات و تضادها را میدانند و عصیان میکنند. تضاد میان تعریف حجاب از سوی بخشی از مردم با آنچه مدنظر حکومت است از دیگر مسائلی است که جزو مطالبه مردمی بهشمار میآید. با همه اینها باید پذیرفت که شغل، مسکن، بهداشت و امنیت از حقوق قانونی و کف مطالبات تکتک افراد جامعه است که اگر به آنها توجه نشود بهطور حتم بهشکل شورش و اعتراض خود را نمایان خواهد کرد.
سوسن نوری
- 17
- 6