جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳
۰۸:۴۵ - ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۰۲۰۶۴۱۵
زنان، جوانان و خانواده

نسخه عجیب رمال برای تازه عروس

رمال,اخبار اجتماعی,خبرهای اجتماعی,خانواده و جوانان

داماد جوان که دو سال برای آغاز زندگی مشترک روزشماری کرده بود وقتی یک هفته قبل از جشن عروسی با دلسردی همسرش مواجه شد به راز عجیبی پی برد.ساعات پایانی کار دادگاه خانواده بود که زن و شوهری جوان وارد شعبه ۲۷۶ شدند و مقابل قاضی روی صندلی نشستند. پرونده‌ای که روی میز قاضی «غلامرضا احمدی» قرار داشت، مربوط به دادخواست طلاق «مرضیه» بود. تازه عروسی که گرچه هنوز به ۳۰ سالگی نرسیده بود، اما چهره‌ای گرفته و بی‌حوصله داشت. همسرش «روزبه» کنارش نشسته بود لباسی ساده پوشیده بود و عینک ذره بینی بر چشم داشت. ظاهرش بیشتر به کارمندان اداره می‌خورد. قاضی در همان چند لحظه به پرونده نگاهی انداخت و رو به زن گفت:«خانم، چه شده که هنوز زندگی مشترکتان را شروع نکرده، درخواست طلاق داده‌اید؟»

 

مرضیه جواب داد:«۵ سال است که در عقد این آقا هستم، اما حتی هزار تومان هم خرجم نکرده. از روز خواستگاری که برای مهریه چانه می‌زد تا سه سال پیش که تصمیم به جدایی گرفتم برای هر چیزی بهانه‌ای آورده و از زیر بار خریدنش شانه خالی کرده. روزهای اول خیال می‌کردم که رفتارش به خاطر آینده نگری و خوشبختی خودمان است. اما کم کم احساس بدبختی کردم و پیشنهاد دادم از هم جدا شویم ولی قبول نکرد و حالا دو سالی هست که سر این ماجرا با هم درگیر هستیم.»

 

 قاضی نگاهی به مرد کرد و تا خواست چیزی بگوید، روزبه شروع کرد به حرف زدن. انگار که دل پر دردی داشت و به‌دنبال کسی بود تا درد دل کند. بلند شد و گفت:«من یک کارمند بیشتر نیستم. وقتی با مرضیه آشنا شدم شرایطم را توضیح دادم و او هم قبول کرد. بعد از آن تا جایی که می‌توانستم صرفه‌جویی کردم تا زندگی وخانه مناسبی تهیه کنم. از ولخرجی هم بدم می‌آید و ترجیح می‌دهم با داشته‌هایم خوش باشم. اما مشکل ما فقط این نیست. راستش بعد از مراسم عقد محضری با کلی وام و دوندگی و اضافه کاری یک خانه تهیه کردم اما همسرم حاضر نشد به آنجا بیاید. هر بار بهانه‌ای می‌گرفت و مراسم را عقب می‌انداخت تا اینکه پرس و جو کردم و از باجناقم شنیدم که این خانم و مادرش پیش یک رمال رفته‌اند و او هم گفته نباید زندگی‌مان را در این خانه شروع کنیم. بعد از آن به مادرزنم اعتراض کردم و از او شنیدم که رمال کلاهبردار گفته اگر در این خانه زندگی‌مان را شروع کنیم بچه آینده ما به یک بیماری مبتلا می‌شود و بدنش عفونت پیدا می‌کند و جسمش کرم می‌گذارد و دست آخر هم می‌میرد. بعد از آن بر سر این ماجرا با همسرم بحث کردم اما به هیچ وجه حاضر به رد کردن این خرافات نبود. بعد هم قهر کرد و جواب تماس‌هایم را نداد. به این ترتیب با لجبازی او اختلاف‌هایمان روز به روز بیشتر شد.»

 

 قاضی که نمی‌توانست جلوی خنده‌اش را بگیرد به زن جوان گفت:«واقعاً حیف نیست زندگی مشترک و آینده‌تان را با چنین مسائلی تلخ می‌کنید؟»مرضیه جواب داد:«خساست این آقا کم بود، حالا لجبازی هم به بداخلاقی‌هایش اضافه شده.» روزبه دوباره جمله همسرش را قطع کرد و گفت:«آقای قاضی حتی حاضر شدم یک خانه دیگر تهیه کنم، اما زیر بار نرفت. متأسفانه فکر می‌کنم مادرش خیلی نفوذ دارد و تا وقتی در خانه خودشان است به من اهمیتی نمی‌دهد. جالب است وقتی با هم بیرون می‌رویم مشکلی با هم نداریم.»زن در جواب گفت:«از دستت خسته شده‌ام و دیگر حاضر نیستم با تو زندگی کنم. حالا به این نتیجه رسیده‌ام که همه چیزم را ببخشم و از دستت خلاص شوم.»

 

روزبه هم گفت:«پس آن ۱۵ میلیون تومانی که خرج مراسم عقدمان کردم چه می‌شود؟ آن ۱۲ سکه‌ای که در شکایت قبلی‌ات از من بابت مهریه گرفتی چه می‌شود؟»

 

قاضی احمدی چند دقیقه‌ای به حرف‌های آنها گوش داد و تلاش کرد آنها را از طلاق گرفتن منصرف کند. از طرف دیگر آنها دو پرونده هم در دادگاه‌های دیگر علیه هم طرح کرده بودند، پس احساس کرد هیچ کدام حاضر نیستند گذشت کنند. بنابراین از آنها خواست خوب فکر کنند، پرونده‌های موجود را مختومه کنند و در عوض دادخواست طلاق توافقی ارائه کنند تا بیشتر از این ماجرای اختلاف‌هایشان ادامه پیدا نکند.

 

داماد جوان و تازه عروس با پایان جلسه دادگاه برگه‌ها را امضا کردند و دوباره راهی خانه پدرهایشان شدند. با این حال چهره‌های هر دو نشان می‌داد همچنان خسته و بی‌حوصله‌اند.

 

 

iran-newspaper.com
  • 14
  • 6
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
ویژه سرپوش