طلاق یکی از تلخ ترین تراژدی هایی است که آثارش سال ها بر جای می ماند و حتی گاهی از نسلی به نسل دیگر منتقل می شود. ابرهای تیره این رویداد سیاه سال های زیادی است که در آسمان کشورمان سایه افکنده است.
کودکان قربانیان اصلی طلاق پدر و مادرانشان هستند و در این میان از بین دلایل بسیار شخصی اقتصادی و اجتماعی و ... دخالت خانواده های زن و شوهر علت حدود یک پنجم طلاقهاست.
همه چنین دخالت هایی را در زندگی هایشان لمس کرده اند اگر کسی ادعا کند که در زندگی زناشویی اش با چنین دخالت هایی مواجه نشده باید بگوییم یک استثنای اجتماعی پیش رویمان است. هر چند که طلاق یک واقعیت اجتماعی است و جامعه هیچگاه بدون طلاق نبوده و نیست ولی باید تلاش کنیم آمار طلاق را کاهش دهیم در حدی که جامعه و افکار عمومی آن را بپذیرند.
یکی از عوامل اصلی طلاق دخالت دیگران است البته مهمترین علت طلاق که بیش از ۶۰ درصد از دلایل طلاق را تشکیل میدهد اعتیاد و بیکاری است وقتی صحبت از اعتیاد می کنیم ترک نفقه را هم باید در این چارچوب قرار دهیم. اعتیاد باعث بیکاری است. شخص پس از اعتیاد شغل خود را از دست میدهد و به انواع بزهکاری روی میآورد که ترک نفقه یکی از آن بزههاست.
ما اکنون با چند میلیون بیکار روبه رو هستیم وقتی طلاق اتفاق می افتد با مجموعه ای از عوامل مواجه می شویم. زیاد شدن طلاق به نفع هیچ کس نیست با توجه به اهمیت این موضوع و اصل ۱۰ قانون اساسی که میگوید کلیه مسائل باید برای تحکیم خانواده باشد متاسفانه تاکنون در خصوص این موضوع فکری نشده است . علل دیگری هم برای طلاق وجود دارد مثل ترک مرد از خانه البته گاهی هم زن خانه را ترک میکند زیرا از جرو بحث های همسرش خسته شده است و به خانه پدر پناه میبرد. عقیم بودن مرد هم از علل طلاق است. غم و درد ناشی از مادر نشدن باعث عسر و حرج است. از دیگر علل طلاق می توان به ازدواج در سن پایین هم اشاره کرد.
دخالت خانواده همسر ۲۰ درصد از دلایل طلاق را به خود اختصاص میدهد. رعایت نکردن چگونگی اظهار نظر مشکل ساز است و خانواده ها باید با ظرافت نظر خویش را در خصوص زندگی فرزندانشان مطرح کنند. مادرباید پسرش را طوری تربیت کند که مستقل باشد و به او وابستگی نداشته باشد.
گاهی دخالت ها به دلیل حسادت است. به تازه عروس گفته می شود از روزی که شوهر کردی رنگ پریدهای، حیف از تو... ظاهر این جمله از روی دلسوزی است اما طبیعت انسان از دخالت و تحمیل بیزار است دخالتها، خلاقیتها را سرکوب میکند.
این نوع دخالت به آرامش خانواده کمک نمیکند. قفل تمام زندان ها از درون باز میشود. زندگی یکی فرایند است کسانی در این فرایند موفق خواهند بود که با هم پایه های زندگی را بسازند.
مشاوره اصول دارد و بدون اجازه طرف مقابل نباید وارد حریم زندگی او شد. مشورت دادن باید با درخواست و رضایت دیگران باشد. خانواده ها نباید خود را مالک احساسات زوجین جوان بدانند در این صورت مقدمه اختلاف بین همسران ایجاد می شود. برای زوجین جوان گمشدهای وجود ندارد تا دیگران بخواهند آن را پیدا کنند. اگر قرار به نصیحت است باید هر دو زوج نصیحت شوند. مسائل زندگی یافتنی است با تحمیل و اجبار نمیشود به کسی چیزی آموخت.
حکمیتها خوب است ولی در هنگام بروز اختلاف نباید از پدر و مادر عصبی کمک گرفت چون در اوج عصبانیت نمی توانند ادای حق کنند. مادر باید توقعی را که قبل از ازدواج پسرش، از او داشت، کنار بگذارد و بداند استقلال مطلق پسرش به استقلال نسبی تبدیل میشود. اگر مادری هر روز پسرش را میدیده باید بداند امروز شرایط زندگی فرزندش تغییر کرده و با جملات اگر زنت را طلاق ندهی شیرم را حلالات نمیکنم و بچه هایت را خودم نگه میدارم پسرش را تحریک به اختلاف نکند.
پدر و مادر هر اندازه مسئولانه برخورد کنند نمیتوانند جای یکدیگر را برای فرزندشان پر کنند چه رسد به این که مادر بزرگ بخواهد این نقش را ایفا کند. والدین جوان باید بدانند جای فرزندان ، کلانتری و دادگاه نیست جای آنان خانه است و خانه محیطی اجتنابناپذیر است جایی که فرزندان قبل از حرف زدن با چشمان خودآموختهها را فرا میگیرند. این نکته را باید در نظر گرفت که بعد از طلاق باید یک وحدت نظر بین پدر و مادر وجود داشته باشد. درست است که رابطه زن و شوهری بعد از طلاق قطع می شود اما رابطه پدر و مادری قطع نمی شود.
دکتر حمیدیان
- 15
- 3