سر چهارراهها خبری از بچهها نیست. فالفروشها، گل به دستها، آنهایی که همیشه با دستمالهای قرمزشان شیشه خودروها را تمیز میکردند، چند روزی است که از شهر کوچ کردهاند؛ کوچ که نه، جمع شدهاند. تا همین چند روز پیش که « کودکان کار » با قامتهای کوچکشان پشت چراغقرمزهای شهر میایستادند، نمیدانستند مسئولان شهر تصمیم گرفتهاند ونهای خدمات اجتماعی را بفرستند عقبشان. حالا در همین چند روز ٣٠٠ نفر از آنها با همکاری سازمان بهزیستی، نیروی انتظامی و فرمانداری تهران جمعآوری شدهاند تا ساماندهی شوند. در گرماگرم اجرای طرح ساماندهی کودکان کار اما این سوال پیش میآید که آیا روش جمعآوری این بچهها از سطح خیابان صحیح بوده است یا خیر؟! سازمانهای متولی معتقدند این طرح در جهت حمایت از کودکان کار است اما منتقدان اجرای طرح ساماندهی کودکان کار را به نوعی دستگیری آنها میدانند و اعتقاد دارند هدف از اجرای چنین طرحهایی پاککردن چهره شهر از کودکان کار است وگرنه زیر پوست شهر در کارگاهها، مراکز پسماند زباله کودکان زیادی به کار گمارده شدهاند.
این پرونده به دنبال این است که با بررسی مصایب و مشکلات کودکان زیر ١٨سال که مجبور به کار در خیابان هستند، به این پرسش که آیا اجرای طرح جمعآوری کودکان کار از سطح خیابان، ساماندهی تلقی میشود یا خیر، پاسخ دهد.
آمار متفاوت
کودکان کار، کودکان نحیف و کمهوشی نیستند، بچههایی نیستند که جنسهایشان را با چند برابر قیمت به مردم قالب کنند؛ آنها کودکاند مثل همه بچههایی که به دنیا میآیند و سنینی را پشتسر میگذارند و زیر چتر حمایت خانوادههایشان بزرگ میشوند؛ کودکان کار هم مثل همه آدمها به دنیا آمدهاند اما شاید تنها در شرایط بد یا خانوادهای فقیر. بنابراین قبل از هر چیز باید نگاهمان را به آن عوض کنیم. این کودکان که در سالهای اخیر تعدادشان رو به افزایش بوده است، حالا به یکی از دغدغههای جدی مسئولان دولتی و همچنین سازمانهای مردمنهاد متخصص در حوزه کودکان تبدیل شدهاند. با همه اینها هیچگاه آمار دقیقی از کودکان کار اعلام نشده اما سازمان بهزیستی آمار شناسایی کودکان کار و خیابانی را ٧٠هزار نفر اعلام کرده است. براساس این آمار نیز مشخص شده است که ٧٠درصد این کودکان را اتباع خارجی تشکیل میدهند.
چه باید کرد؟
در ایران ماده ٧٩ قانون کار، اشتغال به کار کودکان زیر ١٥سال را ممنوع اعلام کرده است. با این تعریف اما کارگران شاغل در کارگاههای خانوادگی که کارفرمای آنها، همسر یا بستگان و خویشاوندان نسبی درجه یک باشند، مشمول این قانون نیستند. به همین خاطر است که در چنین فضاهایی حداقل سن کار رعایت نمیشود و بعضا کودکانی زیر سن قانونی کار در کارگاههای مختلف تولیدی و خدماتی به کار مشغول میشوند. اما بههرحال از منظر قانونی اگر یک کارفرما کودک زیر ١٥سال را به کار بگیرد، متخلف محسوب میشود و برای نخستینبار مجازات نقدی، بار دوم مجازات نقدی و حبس و بار سوم علاوه بر این مجازاتها محل کارش پلمپ و پروانه کسب او باطل خواهد شد. در ماده ٨٤ قانون کار نیز پیشبینی شده که در مشاغل و کارهایی که ماهیت آن برای سلامتی یا اخلاق کارآموزان و نوجوانان زیانآور است، حداقل سن کار ١٨سال تمام خواهد بود که تشخیص این امر با وزارت کار و امور اجتماعی است.
به عقیده بسیاری از کارشناسان تا زمانی که ساختارهای اقتصادی اصلاح نشود و در مناطق مختلف کشور فقر و نابرابریهای اجتماعی وجود داشته باشد، پدیده «کودکان کار» نیز ادامه خواهد داشت. در سالهای اخیر اجرای طرحهای ناپایدار و نبود استراتژی و برنامهریزی دقیق برای حل معضل کودکان کار باعث شده است حالا تنها راه باقی مانده جلو پای مسئولان جمعآوری این کودکان به منظور ساماندهی به وضع آنان باشد. اما ایرادی که این طرح را زیر سوال برده است بر دو موضوع تکیه دارد. نخست اینکه به جای جمعآوری این کودکان باید فرصتی فراهم شود تا آنها را جذب مراجع متولی در امر ساماندهی به وضع آنها کرد و دومین نکته نیز به این موضوع تاکید دارد که کودکان کار تنها بچههای کار در سطح شهر و خیابانها و سر چهارراهها نیستند.
تعداد زیادی از این کودکان زیر ١٨سال در کارگاههای تولیدی یا مراکز پسماند زباله در حاشیه شهر مشغول به کار هستند و به همین خاطر به طرحی جامعتر نیاز داریم. کدام یک از این دو دیدگاه مهمتر است؟ آیا برای حمایت از این کودکان باید ونهای خدمات اجتماعی را به خیابانها فرستاد و کودکان را از سطح شهر جمعآوری کرد یا برای رفع مشکلات و حمایت همهجانبه از این کودکان باید همه دستگاهها و وزارتخانههای مختلف کشور طرح ثبتنام یا جذب آنها به مراکز و مدارس را پیشنهاد دهند؟ با این حال قرار است طرح ساماندهی کودکان کار با روش جمعآوری آنها از سطح خیابان همچنان در دستور کار متولیان این امر قرار بگیرد و در ماههای آتی نیز این روند ادامه پیدا خواهد کرد. طرحی که موافقان و مخالفان زیادی دارد اما هنوز طرح جایگزینی نیز برای آن پیشنهاد نشده است.
امروز در صفحه «یک پرسش چند پاسخ» در رابطه با راهکار مهم برای حل این معضل و خوب و بد روش طرح ساماندهی کودکان کار با کارشناسان گفتوگو کردیم که در ادامه میخوانید.
کودکان کار در گذر زمان
در زمانهای قدیم پدیده کودکان کار مفهوم امروزه را نداشت. با این حال شاید بتوان گفت که در گذشته کودکان بهخصوص آنهایی که در روستاهای کشور متولد میشدند قبل از رسیدن به ١٨سالگی در مزرعهها و دامپروریهای پدرهایشان کار میکردند. بهطور قطع این اتفاق نیز در خانوادههای کمبضاعت بیشتر رایج بود. خانوادههایی که حتی خرج تحصیل فرزندشان را هم نداشتند و به همین خاطر از همان ابتدا بچهها را جذب کار آبا و اجدادیشان میکردند. تا زمانی که رشد و توسعه و شهرنشینی در کشور به شکل امروزی تبدیل نشده بود، یکی از روشهای تربیتی خانوادهها به کار گرفتن فرزندانشان در کارهای مختلف بود. در زمانهای قدیم این روش بیشتر جنبه تربیتی و عرف موجود در جوامع داشت. همین هم میشد که بچههایی که محصل بودند نیز در تعطیلات تابستان معمولا برای کمک به پدر و مادرشان به مزرعه یا چراگاهها میرفتند، نان میپختند یا قالیبافی و حصیربافی میکردند. اما رفتهرفته با توسعه شهرنشینی و بزرگشدن معضلات اقتصادی، نگاه تربیتی خانوادهها به کودکان عوض شد و بسیاری از خانوادههای کمبضاعت و فقیر مجبور شدند از کودکانشان نیز برای کسب درآمد بیشتر استفاده کنند.
با این حال تا سالها پیش تعداد چنین خانوادهها و کودکانی زیاد نبود. معمولا این کودکان ممکن بود در کنار نوازندهها و دورهگردهای خیابانی به رقص یا اجرای نمایش مشغول شوند و برای کارشان از مردم پول بگیرند. اما رفتهرفته ورق این نوع کسبوکار کودکان نیز برگشت و از دهههای گذشته پدیدهای جدیدتر به آسیبهای اجتماعی شهر وارد شد. کودکان بهطور ساماندهیشده از طرف خانوادهها یا کارفرماهایی برای تکدیگری یا دستفروشی وارد خیابانها شدند، بهطوریکه در دهه ٨٠ این موضوع به معضلی جدی تبدیل شد. در همان سالها بود که دیگر پشت بیشتر چراغقرمزها و چهارراههای شهر دستهای از کودکان به دستفروشی مشغول بودند. در همان اوایل دهه ٨٠ که با افزایش کودکان کار به یکباره پدیده جدیدی به کشور وارد شد، مسئولان نیز بحثهای مختلفی را درخصوص ساماندهی به وضع آنها مطرح میکردند. براساس آمارهای سازمان بهزیستی کشور در سال١٣٨٢، ٣١هزار کودک خیابانی توسط سازمان بهزیستی جمعآوری و ساماندهی شدند.
در این سالها با وجود افزایش روزبهروز این تعداد دولت به فکر راهحلی حمایتی در جهت ساماندهی به وضع کودکان کار افتاد. همین هم شد که در مردادماه سال ٨٤ آییننامه ساماندهی کودکان کار و خیابان به تصویب هیأت دولت رسید و به موجب آن دستگاههای مختلف در امر ساماندهی و حمایت از کودکان کار و خیابان مسئول رسیدگی به معضل کودکان کار شدند. براساس این آییننامه قرار شد تمامی ارگانها و وزاتخانههای موثر ازجمله وزارت بهداشت و آموزشوپرورش با همکاری سایر دستگاهها به این موضوع رسیدگی کنند. آییننامهای که رفتهرفته مهجور باقی ماند و امروزه از همه آن نهادها و ارگانهای مشخصشده برای حمایت از کودکان کار، تنها سازمان بهزیستی، فرمانداری و نیروی انتظامی پای کار ایستادهاند. با این حال از سال ٨٤ طرح جمعآوری و ساماندهی کودکان کار در فواصل و دورههای مختلف انجام شد. مثلا به گزارش سازمان بهزیستی کشور در سال ١٣٨٩هزار کودک کار و خیابان در مراکز بهزیستی ساماندهی شدند. اما نبود برنامهای جامع با همکاری همه دستگاههای کشور در کنار مشکلات اقتصادی و گسترش فقر باعث شد این طرح کارآیی لازم را نداشته باشد، چراکه به گزارش همین سازمان در سال ١٣٩٤ تعداد کودکان کار و خیابان در کل کشور به ٥٠ الی ٧٠هزار نفر
رسیده بود.
جذب کودکانکار و رفتاری توأم با مهربانی دو فاکتور مهم این طرح است
حبیبالله مسعودی فرید- معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی کشور| امسال در رابطه با اجرای طرح ساماندهی کودکان کار در خیابان جلسات و سخنرانیهای زیادی انجام شد، دست آخر نیز از ١٥شهریورماه این طرح به مرحله اجرا درآمد. بر این اساس سازمان بهزیستی، فرمانداری و نیروی انتظامی با همکاری یکدیگر این طرح را آغاز کردند و حدود ٣٠٠ کودک کار و خیابان از سطح شهر جمعآوری شده و به مراکزی که نام اردوگاه یا قرنطینه را یدک میکشند، تحویل داده شدند. در چند روز اخیر خانوادههای زیادی برای پیدا کردن و تحویل گرفتن فرزندشان به این مراکز مراجعه کردند و قرار است با مدارک هویتی و همچنین امضاکردن تعهدنامه کودکان به خانوادههایشان تحویل داده شوند. دکتر حبیبالله مسعودیفرید، معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی کشور یکی از کسانی است که این طرح را مثبت ارزیابی میکند و دراینباره به «شهروند» میگوید: «طرح ساماندهی کودکان کار که درحال حاضر با کمک دستگاههای مختلف انجام میشود، رویکردی حمایتی دارد. این طرح براساس آییننامه ساماندهی کودکان کار و خیابان که درواقع همین هدف را مدنظر دارد به نوعی قصد کمک کردن به این کودکان را دارد. متاسفانه باید گفت کودکانی که در خیابانها کار میکنند درواقع مورد سوءاستفاده افراد بزرگتر از خودشان قرار گرفتهاند و این نمونه بارز تجاوز به حقوق کودکان است. برخی از کودکان یا توسط افراد سودجو به کار در خیابان گمارده میشوند یا از طرف خانوادهشان، به همین خاطر نمیتوان یک نسخه واحد را برای همه آنها پیچید.»
دکتر مسعودی فرید با بیان اینکه سازمان بهزیستی نگاهی حمایتگرانه به کودکان کار و خیابان دارد، در اینباره میافزاید: «بدونشک باید قبول کرد که جای کودکان کار کردن در خیابان نیست، به همین خاطر بهترین کار این است که با جمعآوری آنها مشکلات و آسیبهای زندگی خانوادگی آنها را شناسایی کنیم. بهعنوان مثال ما با جمعآوری این کودکان متوجه میشویم که در چه خانوادهای و در چه سطحی از فقر زندگی میکنند. آیا بدسرپرست هستند؟ بیسرپرست هستند؟ آیا خانواده آنها بیماری یا مشکل خاصی دارد و ازکارافتاده است؟ یا اصلا در دام باندهای کودکان کار افتاده و از آنها سوءاستفاده میشود! بنابراین هرکدام از این مشکلات نیاز به بررسی دارد، به همین خاطر ما با همین صورت مسأله طرح جمعآوری کودکان را با همکاری نیروی انتظامی و فرمانداری تهراناجرایی کردیم.»
با همه اینها نقدی که به طرح جمعآوری کودکان کار وارد شده است، نوع جمعآوری این کودکان بود. اینکه بچهها وقتی مطابق هر روز برای کار به پاتوقهایشان رفتند با ونهای خدمات اجتماعیای روبهرو شدند که آماده بود آنها را جمعآوری کند. معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی کشور در پاسخ به این سوال که آیا چنین برخوردی با کودکان صحیح بوده است یا خیر، بیان میکند: «بههرحال هر طرحی اشکالات خود را دارد. اما رویکردی که ما داریم نگاه حمایتی و رفتاری توأم با مهربانی به این کودکان است. ما درواقع با این طرح، کودکان کار را جذب سازمان بهزیستی کردیم تا با خانوادههایشان ارتباط بگیریم. در فاز دوم بعد از شناسایی این کودکان قرار است با همکاری سازمانهای مردمنهاد گزارشهای مددکاری تهیه کنیم و برای کمک به کودکان قدم برداریم.»
کودکان کار دستگیر شدند، نه جذب
دکتر فاطمه قاسمزاده- روانشناس و رئیس هیأت مدیره شبکه یاری کودکان کار و خیابان| انتقادات زیادی به این طرح وارد است و انجیاوهای متخصص در حوزه کودکان نخستین کسانی هستند که بشدت از طرح ساماندهی کودکان کار با این روش انتقاد میکنند.
دکتر فاطمه قاسمزاده، روانشناس و رئیس هیأتمدیره شبکه یاری کودکان کار و خیابان که بشدت مخالف واژه «جذب» کودکان کار در این طرح است به «شهروند» میگوید: «جمعآوری کودکان کار از طریق جمع آوری از سطح خیابان درست نیست. از سال ٨٤ آییننامه ساماندهی کودکان کار تدوین شده که در آن طرحی به نام حمایت از کودک و خانواده ذکر شده است. در این آییننامه ساماندهی کودکان کار که مربوط به سازمان بهزیستی است، دستگیری بچهها نوشته نشده است! بلکه نوشته شده «جذب و شناسایی» کودکان. سازمانهای غیردولتی هم همین کار را میکنند. درواقع انجیاوهای متخصص در این حوزه کودکان کار را شناسایی و بعد آنها را ثبت نام میکنند.
بنابراین این روش، روش حمایتگرایانه از کودکان کار است، چراکه خودشان به این مراکز جذب و سپس به مراکز مختلف معرفی میشوند. در این روش هزینه تحصیل و بهداشت این کودکان نیز با کمک آموزشوپرورش و وزارت بهداشت پرداخت میشود و در همین اثنا مددکاران با خانوادههای آنها نیز ارتباط میگیرند.»
قاسمزاده با انتقاد از این روش جمعآوری کودکان کار میافزاید: «البته باید گفت که سازمان بهزیستی، فرمانداری و نیروی انتظامی مجری این طرح بودهاند و نمیتوان تنها از آنها انتقاد کرد. تا جایی که اطلاع داریم این دستور از طرف شورای اجتماعی شهر تهران صادر شده است. با این حال، نام این طرح را «جذب» کودکان کار گذاشتهاند، درحالیکه این روش مفهوم جذب کودکان کار را در خود ندارد. از طرف دیگر، بعد از جمعآوری این کودکان آنها را به مراکزی که نام اردوگاه، قرارگاه و قرنطینه را یدک میکشد، منتقل کردهاند. این فضاهای کوچک که ظرفیت زیادی ندارند، جای مناسبی برای نگهداری کودکان نیست و حتی نامشان هم بار منفی دارد.» رئیس هیأتمدیره شبکه یاری کودکان کار و خیابان که سالها در حوزه کودکان فعالیت کرده است، در پایان اظهار میکند: «جذب کودکان باید ساز و کار مشخصی داشته باشد. این که با خودروهای ون آنها را از سر چهارراه ها جمع کنیم هرگز کار صحیحی نیست. این کودکان را بدون اطلاع پدرها و مادرهایشان جمعآوری کرده و به قرنطینه و اردوگاهها بردهاند. در روش جذب این کودکان ما بعد از شناسایی بچهها با خانوادههایشان ارتباط میگیریم، بنابراین این روش جمعآوری بچهها بدون اطلاع والدینشان نه کار صحیحی بوده و نه بار مثبتی دارد.»
حمایت قانون از کودکان کار
سیدحسن موسوی چلک- رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران | در سالهای اخیر موضوع کودکان کار و خیابان نهتنها آسیبهای زیادی را به این کودکان تحمیل کرده، بلکه جامعه نیز از چنین پدیدهای متاثر است. سیدحسن موسویچلک، رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران در رابطه با تبعات و آسیبهای مختلف اجتماعی کودکان کار به «شهروند» میگوید: «در ماده ٧٩ قانون کار، کار کودکان به هر شکل ممنوع اعلام شده است. ماده ٨٠ همان قانون نیز افراد ١٥ تا ١٨سال را کارگر نوجوان نامیده است.
در همین جا نخستین برداشت این است که کار افراد زیر ١٨سال نهتنها جرم نیست، بلکه مورد پذیرش قانونگذار هم قرار گرفته است. اگرچه برای این ماده قانونی نیز شرایطی مانند ساعت کاری کمتر در نظر گرفته شده تا به جسم و روح فرد نوجوان آسیبی وارد نشود. از طرف دیگر ما مقاولهنامه ١٨٢ سازمان بینالمللی کار را امضا کرده و در آن تعهدات زیادی دادهایم. یکی از این تعهدات سن کار و دوم منع اشکال کار کودک بود. بر همین اساس آییننامهای در دولت مصوب و ابلاغ شد. این آییننامه که آییننامه ساماندهی کودکان کار و خیابان نام دارد، کودکان زیر ١٨سال را مخاطب خود قرار داده است. در کنار اینها قانون حمایت از کودکان و نوجوانان مصوب سال ٨١ مجلس شورای اسلامی نیز درخصوص به کارگرفتن کودکان مواد قانونی را تصویب کرده است.»
موسویچلک معتقد است موضوع رسیدگی به وضع کودکان کار تنها متولیانی در حوزه اجتماعی ندارد، بلکه حتی برای آنها قوانین وضع شده و در اینباره میگوید: «بنابراین اگر دوباره به بحث و بررسی آییننامه ساماندهی کودکان کار و خیابان برگردیم باید بگویم که در این آییننامه اگرچه بهزیستی متولی این امر شناخته شده است اما در کنار آن نام چندین ارگان و دستگاه دیگر نیز برای همکاری در این حوزه ذکر شده است. بنابراین در نتیجه همکاری چندین ارگان و سازمان انتظار نمیرفت که کودکان کار را سوار خودرو کرده و جمعآوری کنند. این رفتار شبیه برخورد ماموران سد معبر با مردم است! این نوع برخورد با یک انسان آن هم کودک به هیچوجه صحیح نیست. با همه اینها اما سازمان بهزیستی نیز متولی این امر است و مسئولیت این کار را برعهده دارد و به همین خاطر مدام زیر ذرهبین دستگاههای مختلف قرار دارد تا برای این معضل اقدام کند. بنابراین سازمان بهزیستی نیز باید بنا بر تکالیف قانونی که دارد برای حل معضل کودکان کار و خیابان وارد عمل شود.»
رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران با بیان اینکه من با واژه جمعآوری کاملا مخالف هستم، بیان میکند: «بچههای کار را باید جذب و شناسایی کنیم. این کودکان نیاز دارند که از نظر روحی و روانی و آموزش مورد بررسی قرار بگیرند، همچنین باید بررسیهای پزشکی و حسب شرایط اقداماتی برای آنها انجام شود، یعنی یا به خانوادههایشان ارجاع داده شوند یا برای نگهداری به بهزیستی تحویل داده شوند.»
حقوق پایمال شده کودکان در جهان
جثههای کوچک کودکان اصلیترین دلیل ورود آنها به مشاغل بود. در سده نوزدهم میلادی وقتی در پی انقلاب صنعتی آدم بزرگها به فکر ساختن ماشینآلات بزرگ بافندگی افتادند، تصمیم گرفتند تا برای ساخت آنها از کودکان استفاده کنند. جثه کوچک کودکان تنها دلیل این انتخاب بود، چراکه آنها به خاطر قدوقوارههای ظریفشان میتوانستند به زیر ماشینآلات بروند و نخ و رشتههای گسیخته را گره بزنند. حالا اما بعد از گذشت دو قرن از آن زمان پدیده کودکان کار جهانی شده است. به تعریف صندوق کودکان سازمان ملل متحد (یونیسف) کودک کار و خیابان به کودکانی اطلاق میشود که در شهرهای بزرگ برای ادامه بقای خود مجبور به کار یا زندگی هستند. با این حال در کشورهای مختلف مفهوم کودکان کار نیز یکسان نیست. مثلا در ایران معنی کودکان کار معمولا به کار کودکان زیر ١٥سال اشاره میکند اما در برخی از کشورهای آسیایی برای کودکان کار گروه سنی ٨ تا ١٣ساله در نظر گرفته میشود. در کشورهای جهان، کارهایی که کودکان بهعنوان کسب درآمد انجام میدهند؛ کار در مزارع، کارخانهها، معادن و همچنین دستفروشی است. در زیر به بررسی پدیده کودکان کار در کشورهای مختلف میپردازیم.
آمریکا: سرزمینی که از دور نشانههای فریبندهای دارد اما کشوری رویایی و مقصد آرزوها نیست و در آن نیز موضوع فقر و بحران اقتصادی خیلی از مردم را زمینگیر کرده است. همین هم شده که در سالهای اخیر پدیده کودکان کار در این کشور به یک بحران جدی تبدیل شده است. براساس آمار ٥٠٠ هزار کودک درحال کار در مزارع آمریکا هستند. بر این اساس حل معضل کودکان کار در این کشور چالش بزرگی محسوب میشود، چراکه قانون حمایت از این افراد نیز قدیمی شده و قانون جدیدی برای آنها تصویب نشده است. با این حال، عمده کودکان کار در آمریکا را کودکان مهاجرانی تشکیل میدهد که از آمریکای لاتین به این کشور مهاجرت کردهاند. اگرچه تاکنون دولت برای ساماندهی این کودکان وارد عمل نشده است اما بسیاری از شرکتهای خصوصی بزرگ مانند اپل که ١١ کودک زیر ١٥سال را در کارخانههای تابعه خود به کار گرفته است، از این کودکان حمایت میکنند.
هند: در سال ۲۰۱۵ کشور آسیایی هندوستان بالاترین آمار بکارگیری غیر قانونی کودکان در مشاغل مختلف را داشت. براساس تحقیقات، این کودکان کار که عمدتا در بخش کشاورزی به کار گرفته میشدند در سنین بسیار کم بوده و هدف اصلی آنها کمک به اقتصاد خانوادهشان بود. کودکان هندی برای کسب درآمد دست به کارهای سختی می زنند. این کودکان که عمدتا بین ٥ تا ١٤ سال سن دارند در بعضی مواقع برای دریافت سکه از زائران هندو به رود گنگ شیرجه می زنند تا با تشویق تماشاگران کاسبی کنند.
سر چهارراهها خبری از بچهها نیست. فالفروشها، گل به دستها، آنهایی که همیشه با دستمالهای قرمزشان شیشه خودروها را تمیز میکردند، چند روزی است که از شهر کوچ کردهاند؛ کوچ که نه، جمع شدهاند. تا همین چند روز پیش که «کودکان کار» با قامتهای کوچکشان پشت چراغقرمزهای شهر میایستادند، نمیدانستند مسئولان شهر تصمیم گرفتهاند ونهای خدمات اجتماعی را بفرستند عقبشان. حالا در همین چند روز ٣٠٠ نفر از آنها با همکاری سازمان بهزیستی، نیروی انتظامی و فرمانداری تهران جمعآوری شدهاند تا ساماندهی شوند. در گرماگرم اجرای طرح ساماندهی کودکان کار اما این سوال پیش میآید که آیا روش جمعآوری این بچهها از سطح خیابان صحیح بوده است یا خیر؟! سازمانهای متولی معتقدند این طرح در جهت حمایت از کودکان کار است اما منتقدان اجرای طرح ساماندهی کودکان کار را به نوعی دستگیری آنها میدانند و اعتقاد دارند هدف از اجرای چنین طرحهایی پاککردن چهره شهر از کودکان کار است وگرنه زیر پوست شهر در کارگاهها، مراکز پسماند زباله کودکان زیادی به کار گمارده شدهاند.
این پرونده به دنبال این است که با بررسی مصایب و مشکلات کودکان زیر ١٨سال که مجبور به کار در خیابان هستند، به این پرسش که آیا اجرای طرح جمعآوری کودکان کار از سطح خیابان، ساماندهی تلقی میشود یا خیر، پاسخ دهد.
آمار متفاوت
کودکان کار، کودکان نحیف و کمهوشی نیستند، بچههایی نیستند که جنسهایشان را با چند برابر قیمت به مردم قالب کنند؛ آنها کودکاند مثل همه بچههایی که به دنیا میآیند و سنینی را پشتسر میگذارند و زیر چتر حمایت خانوادههایشان بزرگ میشوند؛ کودکان کار هم مثل همه آدمها به دنیا آمدهاند اما شاید تنها در شرایط بد یا خانوادهای فقیر. بنابراین قبل از هر چیز باید نگاهمان را به آن عوض کنیم. این کودکان که در سالهای اخیر تعدادشان رو به افزایش بوده است، حالا به یکی از دغدغههای جدی مسئولان دولتی و همچنین سازمانهای مردمنهاد متخصص در حوزه کودکان تبدیل شدهاند. با همه اینها هیچگاه آمار دقیقی از کودکان کار اعلام نشده اما سازمان بهزیستی آمار شناسایی کودکان کار و خیابانی را ٧٠هزار نفر اعلام کرده است. براساس این آمار نیز مشخص شده است که ٧٠درصد این کودکان را اتباع خارجی تشکیل میدهند.
چه باید کرد؟
در ایران ماده ٧٩ قانون کار، اشتغال به کار کودکان زیر ١٥سال را ممنوع اعلام کرده است. با این تعریف اما کارگران شاغل در کارگاههای خانوادگی که کارفرمای آنها، همسر یا بستگان و خویشاوندان نسبی درجه یک باشند، مشمول این قانون نیستند. به همین خاطر است که در چنین فضاهایی حداقل سن کار رعایت نمیشود و بعضا کودکانی زیر سن قانونی کار در کارگاههای مختلف تولیدی و خدماتی به کار مشغول میشوند. اما بههرحال از منظر قانونی اگر یک کارفرما کودک زیر ١٥سال را به کار بگیرد، متخلف محسوب میشود و برای نخستینبار مجازات نقدی، بار دوم مجازات نقدی و حبس و بار سوم علاوه بر این مجازاتها محل کارش پلمپ و پروانه کسب او باطل خواهد شد. در ماده ٨٤ قانون کار نیز پیشبینی شده که در مشاغل و کارهایی که ماهیت آن برای سلامتی یا اخلاق کارآموزان و نوجوانان زیانآور است، حداقل سن کار ١٨سال تمام خواهد بود که تشخیص این امر با وزارت کار و امور اجتماعی است.
به عقیده بسیاری از کارشناسان تا زمانی که ساختارهای اقتصادی اصلاح نشود و در مناطق مختلف کشور فقر و نابرابریهای اجتماعی وجود داشته باشد، پدیده «کودکان کار» نیز ادامه خواهد داشت. در سالهای اخیر اجرای طرحهای ناپایدار و نبود استراتژی و برنامهریزی دقیق برای حل معضل کودکان کار باعث شده است حالا تنها راه باقی مانده جلو پای مسئولان جمعآوری این کودکان به منظور ساماندهی به وضع آنان باشد. اما ایرادی که این طرح را زیر سوال برده است بر دو موضوع تکیه دارد. نخست اینکه به جای جمعآوری این کودکان باید فرصتی فراهم شود تا آنها را جذب مراجع متولی در امر ساماندهی به وضع آنها کرد و دومین نکته نیز به این موضوع تاکید دارد که کودکان کار تنها بچههای کار در سطح شهر و خیابانها و سر چهارراهها نیستند.
تعداد زیادی از این کودکان زیر ١٨سال در کارگاههای تولیدی یا مراکز پسماند زباله در حاشیه شهر مشغول به کار هستند و به همین خاطر به طرحی جامعتر نیاز داریم. کدام یک از این دو دیدگاه مهمتر است؟ آیا برای حمایت از این کودکان باید ونهای خدمات اجتماعی را به خیابانها فرستاد و کودکان را از سطح شهر جمعآوری کرد یا برای رفع مشکلات و حمایت همهجانبه از این کودکان باید همه دستگاهها و وزارتخانههای مختلف کشور طرح ثبتنام یا جذب آنها به مراکز و مدارس را پیشنهاد دهند؟ با این حال قرار است طرح ساماندهی کودکان کار با روش جمعآوری آنها از سطح خیابان همچنان در دستور کار متولیان این امر قرار بگیرد و در ماههای آتی نیز این روند ادامه پیدا خواهد کرد. طرحی که موافقان و مخالفان زیادی دارد اما هنوز طرح جایگزینی نیز برای آن پیشنهاد نشده است.
امروز در صفحه «یک پرسش چند پاسخ» در رابطه با راهکار مهم برای حل این معضل و خوب و بد روش طرح ساماندهی کودکان کار با کارشناسان گفتوگو کردیم که در ادامه میخوانید.
کودکان کار در گذر زمان
در زمانهای قدیم پدیده کودکان کار مفهوم امروزه را نداشت. با این حال شاید بتوان گفت که در گذشته کودکان بهخصوص آنهایی که در روستاهای کشور متولد میشدند قبل از رسیدن به ١٨سالگی در مزرعهها و دامپروریهای پدرهایشان کار میکردند. بهطور قطع این اتفاق نیز در خانوادههای کمبضاعت بیشتر رایج بود. خانوادههایی که حتی خرج تحصیل فرزندشان را هم نداشتند و به همین خاطر از همان ابتدا بچهها را جذب کار آبا و اجدادیشان میکردند. تا زمانی که رشد و توسعه و شهرنشینی در کشور به شکل امروزی تبدیل نشده بود، یکی از روشهای تربیتی خانوادهها به کار گرفتن فرزندانشان در کارهای مختلف بود. در زمانهای قدیم این روش بیشتر جنبه تربیتی و عرف موجود در جوامع داشت. همین هم میشد که بچههایی که محصل بودند نیز در تعطیلات تابستان معمولا برای کمک به پدر و مادرشان به مزرعه یا چراگاهها میرفتند، نان میپختند یا قالیبافی و حصیربافی میکردند. اما رفتهرفته با توسعه شهرنشینی و بزرگشدن معضلات اقتصادی، نگاه تربیتی خانوادهها به کودکان عوض شد و بسیاری از خانوادههای کمبضاعت و فقیر مجبور شدند از کودکانشان نیز برای کسب درآمد بیشتر استفاده کنند.
با این حال تا سالها پیش تعداد چنین خانوادهها و کودکانی زیاد نبود. معمولا این کودکان ممکن بود در کنار نوازندهها و دورهگردهای خیابانی به رقص یا اجرای نمایش مشغول شوند و برای کارشان از مردم پول بگیرند. اما رفتهرفته ورق این نوع کسبوکار کودکان نیز برگشت و از دهههای گذشته پدیدهای جدیدتر به آسیبهای اجتماعی شهر وارد شد. کودکان بهطور ساماندهیشده از طرف خانوادهها یا کارفرماهایی برای تکدیگری یا دستفروشی وارد خیابانها شدند، بهطوریکه در دهه ٨٠ این موضوع به معضلی جدی تبدیل شد. در همان سالها بود که دیگر پشت بیشتر چراغقرمزها و چهارراههای شهر دستهای از کودکان به دستفروشی مشغول بودند. در همان اوایل دهه ٨٠ که با افزایش کودکان کار به یکباره پدیده جدیدی به کشور وارد شد، مسئولان نیز بحثهای مختلفی را درخصوص ساماندهی به وضع آنها مطرح میکردند. براساس آمارهای سازمان بهزیستی کشور در سال١٣٨٢، ٣١هزار کودک خیابانی توسط سازمان بهزیستی جمعآوری و ساماندهی شدند.
در این سالها با وجود افزایش روزبهروز این تعداد دولت به فکر راهحلی حمایتی در جهت ساماندهی به وضع کودکان کار افتاد. همین هم شد که در مردادماه سال ٨٤ آییننامه ساماندهی کودکان کار و خیابان به تصویب هیأت دولت رسید و به موجب آن دستگاههای مختلف در امر ساماندهی و حمایت از کودکان کار و خیابان مسئول رسیدگی به معضل کودکان کار شدند. براساس این آییننامه قرار شد تمامی ارگانها و وزاتخانههای موثر ازجمله وزارت بهداشت و آموزشوپرورش با همکاری سایر دستگاهها به این موضوع رسیدگی کنند. آییننامهای که رفتهرفته مهجور باقی ماند و امروزه از همه آن نهادها و ارگانهای مشخصشده برای حمایت از کودکان کار، تنها سازمان بهزیستی، فرمانداری و نیروی انتظامی پای کار ایستادهاند. با این حال از سال ٨٤ طرح جمعآوری و ساماندهی کودکان کار در فواصل و دورههای مختلف انجام شد. مثلا به گزارش سازمان بهزیستی کشور در سال ١٣٨٩هزار کودک کار و خیابان در مراکز بهزیستی ساماندهی شدند. اما نبود برنامهای جامع با همکاری همه دستگاههای کشور در کنار مشکلات اقتصادی و گسترش فقر باعث شد این طرح کارآیی لازم را نداشته باشد، چراکه به گزارش همین سازمان در سال ١٣٩٤ تعداد کودکان کار و خیابان در کل کشور به ٥٠ الی ٧٠هزار نفر
رسیده بود.
جذب کودکانکار و رفتاری توأم با مهربانی دو فاکتور مهم این طرح است
حبیبالله مسعودی فرید- معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی کشور| امسال در رابطه با اجرای طرح ساماندهی کودکان کار در خیابان جلسات و سخنرانیهای زیادی انجام شد، دست آخر نیز از ١٥شهریورماه این طرح به مرحله اجرا درآمد. بر این اساس سازمان بهزیستی، فرمانداری و نیروی انتظامی با همکاری یکدیگر این طرح را آغاز کردند و حدود ٣٠٠ کودک کار و خیابان از سطح شهر جمعآوری شده و به مراکزی که نام اردوگاه یا قرنطینه را یدک میکشند، تحویل داده شدند. در چند روز اخیر خانوادههای زیادی برای پیدا کردن و تحویل گرفتن فرزندشان به این مراکز مراجعه کردند و قرار است با مدارک هویتی و همچنین امضاکردن تعهدنامه کودکان به خانوادههایشان تحویل داده شوند. دکتر حبیبالله مسعودیفرید، معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی کشور یکی از کسانی است که این طرح را مثبت ارزیابی میکند و دراینباره به «شهروند» میگوید: «طرح ساماندهی کودکان کار که درحال حاضر با کمک دستگاههای مختلف انجام میشود، رویکردی حمایتی دارد. این طرح براساس آییننامه ساماندهی کودکان کار و خیابان که درواقع همین هدف را مدنظر دارد به نوعی قصد کمک کردن به این کودکان را دارد. متاسفانه باید گفت کودکانی که در خیابانها کار میکنند درواقع مورد سوءاستفاده افراد بزرگتر از خودشان قرار گرفتهاند و این نمونه بارز تجاوز به حقوق کودکان است. برخی از کودکان یا توسط افراد سودجو به کار در خیابان گمارده میشوند یا از طرف خانوادهشان، به همین خاطر نمیتوان یک نسخه واحد را برای همه آنها پیچید.»
دکتر مسعودی فرید با بیان اینکه سازمان بهزیستی نگاهی حمایتگرانه به کودکان کار و خیابان دارد، در اینباره میافزاید: «بدونشک باید قبول کرد که جای کودکان کار کردن در خیابان نیست، به همین خاطر بهترین کار این است که با جمعآوری آنها مشکلات و آسیبهای زندگی خانوادگی آنها را شناسایی کنیم. بهعنوان مثال ما با جمعآوری این کودکان متوجه میشویم که در چه خانوادهای و در چه سطحی از فقر زندگی میکنند. آیا بدسرپرست هستند؟ بیسرپرست هستند؟ آیا خانواده آنها بیماری یا مشکل خاصی دارد و ازکارافتاده است؟ یا اصلا در دام باندهای کودکان کار افتاده و از آنها سوءاستفاده میشود! بنابراین هرکدام از این مشکلات نیاز به بررسی دارد، به همین خاطر ما با همین صورت مسأله طرح جمعآوری کودکان را با همکاری نیروی انتظامی و فرمانداری تهراناجرایی کردیم.»
با همه اینها نقدی که به طرح جمعآوری کودکان کار وارد شده است، نوع جمعآوری این کودکان بود. اینکه بچهها وقتی مطابق هر روز برای کار به پاتوقهایشان رفتند با ونهای خدمات اجتماعیای روبهرو شدند که آماده بود آنها را جمعآوری کند. معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی کشور در پاسخ به این سوال که آیا چنین برخوردی با کودکان صحیح بوده است یا خیر، بیان میکند: «بههرحال هر طرحی اشکالات خود را دارد. اما رویکردی که ما داریم نگاه حمایتی و رفتاری توأم با مهربانی به این کودکان است. ما درواقع با این طرح، کودکان کار را جذب سازمان بهزیستی کردیم تا با خانوادههایشان ارتباط بگیریم. در فاز دوم بعد از شناسایی این کودکان قرار است با همکاری سازمانهای مردمنهاد گزارشهای مددکاری تهیه کنیم و برای کمک به کودکان قدم برداریم.»
کودکان کار دستگیر شدند، نه جذب
دکتر فاطمه قاسمزاده- روانشناس و رئیس هیأت مدیره شبکه یاری کودکان کار و خیابان| انتقادات زیادی به این طرح وارد است و انجیاوهای متخصص در حوزه کودکان نخستین کسانی هستند که بشدت از طرح ساماندهی کودکان کار با این روش انتقاد میکنند.
دکتر فاطمه قاسمزاده، روانشناس و رئیس هیأتمدیره شبکه یاری کودکان کار و خیابان که بشدت مخالف واژه «جذب» کودکان کار در این طرح است به «شهروند» میگوید: «جمعآوری کودکان کار از طریق جمع آوری از سطح خیابان درست نیست. از سال ٨٤ آییننامه ساماندهی کودکان کار تدوین شده که در آن طرحی به نام حمایت از کودک و خانواده ذکر شده است. در این آییننامه ساماندهی کودکان کار که مربوط به سازمان بهزیستی است، دستگیری بچهها نوشته نشده است! بلکه نوشته شده «جذب و شناسایی» کودکان. سازمانهای غیردولتی هم همین کار را میکنند. درواقع انجیاوهای متخصص در این حوزه کودکان کار را شناسایی و بعد آنها را ثبت نام میکنند.
بنابراین این روش، روش حمایتگرایانه از کودکان کار است، چراکه خودشان به این مراکز جذب و سپس به مراکز مختلف معرفی میشوند. در این روش هزینه تحصیل و بهداشت این کودکان نیز با کمک آموزشوپرورش و وزارت بهداشت پرداخت میشود و در همین اثنا مددکاران با خانوادههای آنها نیز ارتباط میگیرند.»
قاسمزاده با انتقاد از این روش جمعآوری کودکان کار میافزاید: «البته باید گفت که سازمان بهزیستی، فرمانداری و نیروی انتظامی مجری این طرح بودهاند و نمیتوان تنها از آنها انتقاد کرد. تا جایی که اطلاع داریم این دستور از طرف شورای اجتماعی شهر تهران صادر شده است. با این حال، نام این طرح را «جذب» کودکان کار گذاشتهاند، درحالیکه این روش مفهوم جذب کودکان کار را در خود ندارد. از طرف دیگر، بعد از جمعآوری این کودکان آنها را به مراکزی که نام اردوگاه، قرارگاه و قرنطینه را یدک میکشد، منتقل کردهاند. این فضاهای کوچک که ظرفیت زیادی ندارند، جای مناسبی برای نگهداری کودکان نیست و حتی نامشان هم بار منفی دارد.» رئیس هیأتمدیره شبکه یاری کودکان کار و خیابان که سالها در حوزه کودکان فعالیت کرده است، در پایان اظهار میکند: «جذب کودکان باید ساز و کار مشخصی داشته باشد. این که با خودروهای ون آنها را از سر چهارراه ها جمع کنیم هرگز کار صحیحی نیست. این کودکان را بدون اطلاع پدرها و مادرهایشان جمعآوری کرده و به قرنطینه و اردوگاهها بردهاند. در روش جذب این کودکان ما بعد از شناسایی بچهها با خانوادههایشان ارتباط میگیریم، بنابراین این روش جمعآوری بچهها بدون اطلاع والدینشان نه کار صحیحی بوده و نه بار مثبتی دارد.»
حمایت قانون از کودکان کار
سیدحسن موسوی چلک- رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران | در سالهای اخیر موضوع کودکان کار و خیابان نهتنها آسیبهای زیادی را به این کودکان تحمیل کرده، بلکه جامعه نیز از چنین پدیدهای متاثر است. سیدحسن موسویچلک، رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران در رابطه با تبعات و آسیبهای مختلف اجتماعی کودکان کار به «شهروند» میگوید: «در ماده ٧٩ قانون کار، کار کودکان به هر شکل ممنوع اعلام شده است. ماده ٨٠ همان قانون نیز افراد ١٥ تا ١٨سال را کارگر نوجوان نامیده است.
در همین جا نخستین برداشت این است که کار افراد زیر ١٨سال نهتنها جرم نیست، بلکه مورد پذیرش قانونگذار هم قرار گرفته است. اگرچه برای این ماده قانونی نیز شرایطی مانند ساعت کاری کمتر در نظر گرفته شده تا به جسم و روح فرد نوجوان آسیبی وارد نشود. از طرف دیگر ما مقاولهنامه ١٨٢ سازمان بینالمللی کار را امضا کرده و در آن تعهدات زیادی دادهایم. یکی از این تعهدات سن کار و دوم منع اشکال کار کودک بود. بر همین اساس آییننامهای در دولت مصوب و ابلاغ شد. این آییننامه که آییننامه ساماندهی کودکان کار و خیابان نام دارد، کودکان زیر ١٨سال را مخاطب خود قرار داده است. در کنار اینها قانون حمایت از کودکان و نوجوانان مصوب سال ٨١ مجلس شورای اسلامی نیز درخصوص به کارگرفتن کودکان مواد قانونی را تصویب کرده است.»
موسویچلک معتقد است موضوع رسیدگی به وضع کودکان کار تنها متولیانی در حوزه اجتماعی ندارد، بلکه حتی برای آنها قوانین وضع شده و در اینباره میگوید: «بنابراین اگر دوباره به بحث و بررسی آییننامه ساماندهی کودکان کار و خیابان برگردیم باید بگویم که در این آییننامه اگرچه بهزیستی متولی این امر شناخته شده است اما در کنار آن نام چندین ارگان و دستگاه دیگر نیز برای همکاری در این حوزه ذکر شده است. بنابراین در نتیجه همکاری چندین ارگان و سازمان انتظار نمیرفت که کودکان کار را سوار خودرو کرده و جمعآوری کنند. این رفتار شبیه برخورد ماموران سد معبر با مردم است! این نوع برخورد با یک انسان آن هم کودک به هیچوجه صحیح نیست. با همه اینها اما سازمان بهزیستی نیز متولی این امر است و مسئولیت این کار را برعهده دارد و به همین خاطر مدام زیر ذرهبین دستگاههای مختلف قرار دارد تا برای این معضل اقدام کند. بنابراین سازمان بهزیستی نیز باید بنا بر تکالیف قانونی که دارد برای حل معضل کودکان کار و خیابان وارد عمل شود.»
رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران با بیان اینکه من با واژه جمعآوری کاملا مخالف هستم، بیان میکند: «بچههای کار را باید جذب و شناسایی کنیم. این کودکان نیاز دارند که از نظر روحی و روانی و آموزش مورد بررسی قرار بگیرند، همچنین باید بررسیهای پزشکی و حسب شرایط اقداماتی برای آنها انجام شود، یعنی یا به خانوادههایشان ارجاع داده شوند یا برای نگهداری به بهزیستی تحویل داده شوند.»
حقوق پایمال شده کودکان در جهان
جثههای کوچک کودکان اصلیترین دلیل ورود آنها به مشاغل بود. در سده نوزدهم میلادی وقتی در پی انقلاب صنعتی آدم بزرگها به فکر ساختن ماشینآلات بزرگ بافندگی افتادند، تصمیم گرفتند تا برای ساخت آنها از کودکان استفاده کنند. جثه کوچک کودکان تنها دلیل این انتخاب بود، چراکه آنها به خاطر قدوقوارههای ظریفشان میتوانستند به زیر ماشینآلات بروند و نخ و رشتههای گسیخته را گره بزنند. حالا اما بعد از گذشت دو قرن از آن زمان پدیده کودکان کار جهانی شده است. به تعریف صندوق کودکان سازمان ملل متحد (یونیسف) کودک کار و خیابان به کودکانی اطلاق میشود که در شهرهای بزرگ برای ادامه بقای خود مجبور به کار یا زندگی هستند. با این حال در کشورهای مختلف مفهوم کودکان کار نیز یکسان نیست. مثلا در ایران معنی کودکان کار معمولا به کار کودکان زیر ١٥سال اشاره میکند اما در برخی از کشورهای آسیایی برای کودکان کار گروه سنی ٨ تا ١٣ساله در نظر گرفته میشود. در کشورهای جهان، کارهایی که کودکان بهعنوان کسب درآمد انجام میدهند؛ کار در مزارع، کارخانهها، معادن و همچنین دستفروشی است. در زیر به بررسی پدیده کودکان کار در کشورهای مختلف میپردازیم.
آمریکا: سرزمینی که از دور نشانههای فریبندهای دارد اما کشوری رویایی و مقصد آرزوها نیست و در آن نیز موضوع فقر و بحران اقتصادی خیلی از مردم را زمینگیر کرده است. همین هم شده که در سالهای اخیر پدیده کودکان کار در این کشور به یک بحران جدی تبدیل شده است. براساس آمار ٥٠٠ هزار کودک درحال کار در مزارع آمریکا هستند. بر این اساس حل معضل کودکان کار در این کشور چالش بزرگی محسوب میشود، چراکه قانون حمایت از این افراد نیز قدیمی شده و قانون جدیدی برای آنها تصویب نشده است. با این حال، عمده کودکان کار در آمریکا را کودکان مهاجرانی تشکیل میدهد که از آمریکای لاتین به این کشور مهاجرت کردهاند. اگرچه تاکنون دولت برای ساماندهی این کودکان وارد عمل نشده است اما بسیاری از شرکتهای خصوصی بزرگ مانند اپل که ١١ کودک زیر ١٥سال را در کارخانههای تابعه خود به کار گرفته است، از این کودکان حمایت میکنند.
هند: در سال ۲۰۱۵ کشور آسیایی هندوستان بالاترین آمار بکارگیری غیر قانونی کودکان در مشاغل مختلف را داشت. براساس تحقیقات، این کودکان کار که عمدتا در بخش کشاورزی به کار گرفته میشدند در سنین بسیار کم بوده و هدف اصلی آنها کمک به اقتصاد خانوادهشان بود. کودکان هندی برای کسب درآمد دست به کارهای سختی می زنند. این کودکان که عمدتا بین ٥ تا ١٤ سال سن دارند در بعضی مواقع برای دریافت سکه از زائران هندو به رود گنگ شیرجه می زنند تا با تشویق تماشاگران کاسبی کنند.
- 10
- 1