جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳
۱۱:۰۵ - ۱۱ مهر ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۷۰۲۲۱۸
رفاه و آسیب های اجتماعی

«ماما»یی که ۱۲ سال از ازدواجش با پزشک متخصص می‌گذرد اما ۲ سال هم با او زیر یک سقف نبوده

دادگاه طلاق,اخبار اجتماعی,خبرهای اجتماعی,آسیب های اجتماعی

«ماما»ی جوان که دلبسته دانشجوی پزشکی شده و سرانجام با هم ازدواج کرده بودند، پس از۱۲ سال، با مراجعه به دادگاه خانواده دادخواست طلاق داد. او مدعی شد روی هم رفته دو سال نیز با شوهرش زندگی نکرده است.

 

«سمانه» به آخر خط رسیده بود. مستأصل و درمانده. دختر معلولش را به مادر سپرده و با دادخواست مهریه، نفقه و طلاق پا به شعبه ۲۶۱ دادگاه خانواده گذاشته بود. تا چند روز پیش مصمم بود زندگی خانوادگی‌اش را به هر شکل حفظ کند و شناسنامه‌اش مهر طلاق نبیند. تصور می‌کرد بالاخره روزی روزگاری همسر پزشکش در خانه را خواهد زد و تلخی جدایی را با شهد شیرین زندگی مشترک عوض خواهد کرد، اما نسخه‌ای که در ذهن داشت دیگر رنگ باخته و بعد از ۱۲ سال بالاخره به این باور رسیده بود که همسرش اهل زندگی با او نیست. اختلاف اصلی آنها در نوع پوشش، رابطه با دیگران و شرکت در میهمانی‌های مختلط بود.اما برای سمانه اعتقادات مذهبی مهم‌تر از هر چیزی بود.

 

زن ۳۵ ساله مانتوی ساده‌ای بر تن داشت، با روسری همرنگ که آرایش معمول زنان جوان را بر چهره نداشت. در یک روز گرم تابستان به دادگاه خانواده آمده بود. وقتی وارد اتاق محکمه شد، روی صندلی مقابل قاضی «محمود سعادت» نشست و شروع به صحبت کرد.

 

«مامای یک درمانگاه دورافتاده در شهرستان مرزی غرب کشور هستم. دوره طرحم خیلی وقت است تمام شده، اما مردم آنجا به ماما احتیاج دارند. من هم ماندم و به کارم ادامه دادم.

 

 ۱۳ سال پیش در یکی از دانشگاه‌های علوم پزشکی کشور با همسرم «وحید» آشنا شدم. خیلی زود از من خواستگاری کرد، اما سن و سالم کم بود و دلم می‌خواست ادامه تحصیل بدهم. در حالی که خواستگاران زیادی داشتم، به او اعتماد کردم. ظاهر موجهی داشت و درسخوان بود. توی گوشم خواند که با هم آینده خوبی درست می‌کنیم. پدر نداشت و با مادر و هفت خواهرش به خواستگاری‌ام در تهران آمد. خانواده‌ای معمولی داشتند که با زحمت مادرشان همه به دانشگاه و زندگی خوب رسیده بودند.

 

خانواده ما هم شرایطمان را گفتند و بعد از خواندن صیغه محرمیت و یک سال معاشرت بالاخره با مهریه ۳۱۳ سکه طلا به عقدش درآمدم. اما جشن عروسی را گذاشتیم برای بعد از فارغ‌التحصیلی. اما وحید برای تحصیل در دوره تخصصی به شیراز رفت و به خاطر طی دوره فوق تخصصی به تهران آمد. مشکلات ما هم از همان روزها شروع شد.

 

بعد از ۵ سال عقد حتی چند ماه هم پیش هم نبودیم. من در یک شهرستان غرب کشور طرحم را می‌گذراندم و همسرم مشغول تحصیل در شهرهای دیگر بود. وقتی به تهران آمد مشکلاتمان بیشتر شد. دائم بهانه می‌گرفت که چرا در میهمانی‌های فامیلی و دوستانه لباس‌های پوشیده تنم می‌کنم و با غریبه‌ها دست نمی‌دهم. من آدم معتقدی هستم و این مسائل را در روز خواستگاری به وحید گفته بودم.

 

همه را قبول کرده بود، اما بعد از آنکه با دوستان جدیدش معاشرت پیدا کرد، می‌گفت تو باعث سرشکستگی‌ام هستی! به همین بهانه چند ماه یک بار به دیدنم می‌آمد. حالا هم بهانه می‌گیرد که شهرستان جای زندگی نیست و باید به تهران بیایم.

 

اما همه این‌ها بهانه است. الان یک ماه است که مرخصی گرفته و به خانه پدری‌ام در تهران آمده‌ام اما حتی یک بار هم به دیدن من و دختر معلول‌مان نیامده. با این شرایط تصمیم گرفته‌ام با گرفتن همه حق و حقوقم از او جدا شوم...»

 قاضی که به حرف‌های سمانه گوش می‌کرد، در آن لحظه سکوت او را شکست و گفت:«سعی نکردید از بزرگترهای فامیل یا نظر مشاوران متخصص استفاده کنید؟»

 

 زن گره روسری‌اش را محکم‌تر کرد و جواب داد:«راستش همسرم تک پسر بوده و به اصطلاح بچه ننه است. دائماً منتظر است دیگران به او بگویند چه کار کند. روزهای اول آشنایی‌مان از اینکه مقید به رعایت شئوناتی هستم ابراز خوشحالی می‌کرد، اما حالا تصور می‌کند ما پاره تن هم نیستیم.

 

نه پولی برای درمان دخترمان داده و نه ریالی هزینه زندگی مشترکمان می‌کند. احساس می‌کنم مخفیانه همسر دیگری پیدا کرده، هر چند برایم مهم نیست که ازدواج کرده باشد مهم این است که تکلیفش با زندگی‌اش مشخص شود...»

 

قاضی نگاهی به پرونده زن جوان انداخت و بعضی از مدارک را مطالعه کرد. سپس مطالبی را در برگه‌های صورتجلسه نوشت و از او خواست امضا کند و به خانه برود تا ابلاغیه برای جلسه بعدی به دستش برسد. سمانه قبل از بیرون رفتن گفت:«آقای قاضی، ما ۱۲ سال است که عقد کرده‌ایم. قرار بود جشن عروسی بگیریم که هیچ وقت پیش نیامد. در این سال‌ها روی هم رفته ۲ سال هم زیر یک سقف زندگی نکرده‌ایم...»

 

 

iran-newspaper.com
  • 15
  • 3
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
ویژه سرپوش