در کوچههای باریک منطقۀ هاراجوکو، جایی که برندهای معروف در آن جا خوش کردهاند، تعدادِ مردانِ ژاپنی که خودشان را «بدونِ جنسیت» میدانند؛ و انتخابهای شجاعانه و بیمحابایی در زمینه آرایش چهره و لباس دارند، رو به افزایش است. آنها با موهای رنگشده، ابروهای برداشته و رنگ شده، موهای شینیون شده و چهرههایی که ماهرانه آرایش شده است، از بوتیکی به بوتیک دیگر سر میخورند.
هاراجوکو به محلی برای خودنماییِ (کَتواک) «جِندارِسو-کِی» یا سبکِ بدونِ جنسیت تبدیل شده است. زنانی که به سبکهای مردانهتر لباس میپوشند نیز بدون جنسیت شناخته میشوند؛ اما واژۀ جندارسو-کی بیشتر در مورد افرادی استفاده میشود، که به لحاظ زیستشناختی مرد هستند، اما علاقهای به پوشیدنِ «کت و شلوار» ندارند. برخی از آنها مانند سلبریتی معروف ژاپنی «ریوچل» اصرار دارند که نه لباسهایی که مربوط به آنها نیست را میپوشند، نه همجنسگرا هستند و نه ترنس.
آنچه بسیاری از خبرها و وبلاگها درباره این گروه بدون جنسیت درک نمیکنند، این است که امثال ریوچل و همقطارانش، آگاهانه یا ناآگاهانه، جنس (بدنِ زیستی) را از جنسیت (بدنِ تزئینشده) دو چیز متفاوت میدانند. برای آنها، بدنِ مردانه نیازی ندارد با بسیاری از ظواهرِ کلیشهای خود را تطبیق دهد.
آنها با پوشیدنِ لباسهای رنگارنگ، لاک زدن، بر سر گذاشتن کلاههای بامزه و به دست گرفتن کیفهای زنانه، یک سبکِ جدیدِ مردانه را پیریزی کردهاند. اما آنها نمایندۀ تغییراتِ گستردهتر در نقشهای مردانه در جامعه ژاپن نیز هستند.
تاریخِ تکثر
پیش از پیشرفتهای پزشکیِ اخیر، جنس کموبیش ثابت و جنسیت سیال و انعطافپذیر بود. قواعد فرهنگیِ مسلط، گرایش داشتند بدنهای زیستی را به دو طبقۀ جنسیتی تقسیمبندی کنند: زنانه و مردانه. اما ژاپن تاریخی طولانی در انجام فعالیتهایی دارد که یا توسط جنسهای مختلف انجام میشده یا در آنها جنس افراد به وضوح قابل تشخیص نبوده است. سبکِ بدونِ جنسیتی که امروز در ژاپن مشاهده میشود، چیزی شبیه به همین رویدادهای سنتی در تاریخ این کشور است.
زنانِ مردانه و مردانِ زنانه به خصوص در مراسم و تئاترهای ژاپنی که در آن هر دو جنس لباسهای برعکس میپوشند، امری رایج است. اُناگاتا (بازیگر مردی که در تئاتر کابوکی نقش زنان را ایفا میکند) و اُتُکویاکو (زنِ بازیگری که در تئاتر تاکارازوکا رِویو نقش مردانه ایفا میکند) حتی در خارج از ژاپن نیز بسیار معروفند.
خارج از صحنه، ژاپن محلِ استقرارِ صدها باشگاه (مانند باشگاه معروف الیزابت در توکیو) است که به مردانِ یقه-سفید که در سنین میانسالی هستند اجازه میدهد کتوشلوارهای مردانه خود را با لباسهایی که بهطور کلیشهای متعلق به زنان است، تعویض کنند - یکی از دلایل کاهش دادن استرس است.
مرزهای درهمتنیده
باشگاهها و تئاترهای ژاپن که در آنها افراد امکان پوشیدن لباسهای جنس مخالف را دارند، همچنان بر باپه تفکر جنسیتی و مفاهیمِ جریانِ اصلیِ زنانه و مردانه فعالیت میکند. اما تاریخ ژاپن همچنین مثالهایی دارد از پیشگامانی که مرز بین تمایزات را محو کردند. یک قرن پیش، مناظر دخترانِ غربیپوش (یا موگا) که با موهای کوتاهِ اسپرت، لباسهای گشاد و آویزان، پیراهن گشاد و بلند و دمپایی در خیابانهای توکیو قدم میزدند، باعث ابرو در هم کشیدن ساکنان میشد. هرچه باشد، بیشتر زنان آن زمان کیمونو میپوشیدند.
دخترانِ موگا در خیابان استهزاء میشدند و در مطبوعات به آنها لقب پسربچه داده بودند؛ آنها به این دلیل پذیرفته نمیشدند که به نظر زنانه نبودند. منتقدان با نظریه حاصلجمع صفر در مورد این مسئله اظهار نظر میکردند: اگر زنان بیش از حد مردانه میشدند، به این معنی بود که مردان در حال زنانه شدن بودند. با اینوجود شهرنشینهایی که تفکرات روشنفکرانهتری داشتند، شامل هنرمندان، این دختران را آوانگارد خطاب میکردند.
با درنظر گرفتن اینکه دخترانِ موگا از پوشیدن کیمونو و لباسهای سنتی ژاپنی خودداری میکردند، میتوان استنباط کرد که امروز موگا معادل بیجنسیت است. مردانِ بیجنسیت ژاپن نیز در میان مردانِ «یقه ایستاده» اروپایی که در پایان قرن بیستم زندگی میکردند، همتایانِ تاریخی دارند. این مردان که نسبت به ظاهر خود بسیار وسواس داشتند، به صورتشان کرم پودر میزدند و دستمالهای عطری حمل میکردند. آن زمان نیز منتقدان درباره این افراد نظری شبیهِ منتقدان ژاپنی نسبت به دختران موگا داشتند، آنها معتقد بودند مردانِ «یقه ایستاده» بیشتر از زنان وقت صرفِ زیبایی خود میکنند.
شکایتهای مشابه درباره جوانتر بودن آنها نسبت به همتایانشان، اینکه جنس آنها و گرایشات جنسیشان مبهم است و در میان مردان و زنان به یک نسبت طرفدار دارند، در مجلاتی که از آنها به عنوان «جوانان خوشگل» نام میبردند، منعکس میشد. همین اواخر اصطلاحِ «مردان گیاهخوار» برای توصیف مردانی ابداع شد که از عرضاندامِ عضلانی یا انجام هر کاری که برتری مردانه را به رخ بکشد، خودداری میکنند، نسبت به ظاهر خود بسیار حساس و سختگیر هستند و با زنان مانند دوستانشان برخورد میکنند نه شیء جنسی. منتقدانِ سنتی آنها را متهم میکنند به بزدلی مردانه.
انتظاراتِ درحال تغییر
مردانِ بیجنسیت منطقه هاراجوکو یا از گذشتگانِ خود اطلاعی ندارند یا خودشان را به آنها مرتبط نمیدانند. ریوچل میگوید، سبکِ فاقدِ جنسیت شامل سه نوع مد است: گروههای موسیقی پاپ کرهای؛ ویژوآل کِی، یک گروه راک در دهه ۱۹۸۰ که مردانی با لباسهای زنانه اجرا میکردند؛ و مد دهههای ۸۰ و ۹۰ میلادی در آمریکا که با تلفیق لباسهای رنگی و زیورآلاتِ غیرمعمول، چشمها را به خود خیره میکرد.
ایکومِن (مردانی که بچه بزرگ میکنند) در محلِ کار ممکن است کتوشلوار مردانه بپوشند، اما با اصرار به وقتگذرانی بیشتر با فرزندان در خانه مشغول تغییر دادن برخی رویههای فرهنگی هستند. بخشی از این گرایشها مرهونِ کارهای یک سازمانِ غیرانتفاعی به نام «فادِرینگ ژاپن» است که مردان را تشویق میکند، «پدرانِ خندان» شوند که از داشتنِ نقشِ فعالتر در پرورش فرزندانشان لذت بیشتری میبرند.
هر چه بیشتر دیده شدن این گروه از مردان و گسترش شبکه آنها کمکم انگی را که به مردانی از این دست در جامعه ژاپن زده میشود، کاهش داده است. در عوض، تعداد افرادی که پیش از این از این رفتارها انتقاد میکردند رو به کاهش است.
اما محدود کردنِ جوانانِ بدون جنسیت به منطقۀ مدِ هاراجوکو نادیده گرفتنِ چرخشی مخملی علیه «مردانه پوشی» و تمام دلالتهای مربوط به آن است.
- 18
- 4