زن جوانی که برادرش از هشت سال پیش با بیماری سرطان دستوپنجه نرم میکند و از تأمین هزینههای هنگفت درمان ناتوان است، از مردم خواست برای نجات جان برادرش کمکش کنند.
او در گفتوگویی با «شرق» از روزهای سختی گفت که به خاطر بیماری برادرش برای خانواده به وجود آمده و حالا هم اضطراب ازدستدادن او گریبان آنها را گرفته است.
چطور شد که متوجه بیماری برادرتان شدید؟
در سال ٨٨ برادرم خارش بسیار شدیدی در ناحیه پا و دست داشت که به دکترهای متعدد مراجعه کردیم، متأسفانه تشخیصی داده نشده تا اینکه در سال ٨٩ در گردنش تودهای ایجاد شد که بعد از آزمایشات و نمونهبرداری مشخص شد مبتلا به سرطان خون از نوع «هودچکین» شده است.
برادرتان چند سال دارد و قبل از این اتفاق چه میکرد؟ الان چه میکند؟
برادرم متولد ١٣٦٥ است، تا قبل از بیماری در قسمت تأسیسات کار میکرد، ولی حالا دیگر نمیتواند کار کند؛ البته دکترش هم اجازه کارکردن در تأسیسات را نمیدهد، چون بعد از بیماری از لحاظ بدنی هم توان کارکردن ندارد و هم خیلی ضعیف شده است به حدی که برای راهرفتن هم مشکل دارد.
روند درمان چطور بوده است؟
از سال ۱۳۸۹ که با تشدید علائم متوجه بیماری سرطان شدیم، با نظر پزشکان شیمیدرمانی آغاز شد، دورههای شیمیدرمانی در آن سالها سه میلیون تومان برایمان تمام میشد. با توجه به سن پدر و مادرم که پیر و ازکارافتاده و در تأمین مایحتاج خودشان هم با مشکل روبهرو هستند، تأمین هزینههای درمان کار آسانی نبود.
با وجود اين، با هر مشقتی بود به خواست الهی توانستيم دورهها را به اتمام برسانیم. اما مشکل زمانی بیشتر شد که متأسفانه با توجه به عدم نیاز محل کار سابقم مدتی بیکار ماندم، بههمینخاطر در این مدت نیز پول اجاره واحد مسکونی را که جهت سرپناه خود و برادر مریضم تهیه کرده بودم، از صاحبخانه گرفتم، واحد را تخلیه کردیم و به خانه خواهرم که شوهر و دو فرزند دارد رفتیم.
تا درمان را ادامه دهم، البته آن پول هم در مقابل بیماری سختی که گریبانگیر برادرم بود جوابگوی هزینهها نبود و مدتی درمان برادرم به تعویق افتاد. در تمام این مدت دنبال کار بودم. با پیداکردن کار تلاش و پیگیری درمان برادرم را که شدیدا تحتتأثیر بیماری قرار داشت، با جدیت ادامه دادم. با مراجعه به پزشک معالج و وضعیت برادرم و ضعیفشدن قلبش دکتر دیگر شیمیدرمانی را به هیچوجه صلاح ندانست و به نوعی قطع امید کرد.
با توجه به ناراحتی من و خانوادهام و جوانی برادرم دکتر آمپول برنتوکسیماب را تجویز کرد که فوقالعاده گرانقیمت است. هر ۲۱ روز باید این آمپول را که ٥٢ میلیون تومان قیمتش است، تزریق کند. به هر سختی بود درمان را شروع کردیم و خدا را صدهزاربار شکر با دعای دوستان و تجویز این آمپول، برادرم رو به بهبودی است.
برادر شما درحالحاضر تحت حمایت جایی قرار دارد؟
نه، تا حالا هم تمام هزینههايش را خودم پرداخت میکردم ولی دیگر توان پرداخت هزینه داروهایش را ندارم، علاوه بر این هزینه زندگی پدر و مادرم هم با من است، اما دیگر واقعا کم آوردهام و نمیتوانم از لحاظ معیشتی کمکشان کنم.
البته از آنجا که هزینه درمان به این شیوه برای من و خانوادهام خیلی سنگین است، از تمام ارگانها، نهادها و مراکز خیریه درخواست کمک کردم که البته کمکهایی هم شد. همچنین ناگزیر به دریافت وام و قرضگرفتن از دوستان و آشنایان شدم و تا حالا مبلغی بالغ بر ٤٠٠ میلیون بدهی برایم به وجود آمده است.الان هم با درآمد متوسطی که دارم، واقعا در تنگنا هستم.
چند خواهر و برادر هستید؟
سه خواهر و دو برادر و پدر و مادرم پیر و ازکارافتاده هستند.
خواهر و برادر دیگرتان برای درمان برادر بیمارت چه کمکی کردهاند؟
متأسفانه کسی کمکخرج من نیست. یکی از خواهرانم ازدواج کرده و دو فرزند دارد. با یک حقوق کارمندی که متأسفانه ما هم رفتیم و سربارش شدیم. خواهر دیگرم هم بیکار است و برادر دیگرمان هم حداقل حقوق و دستمزد را میگیرد.
شما فرزند بزرگ خانواده هستید؟
من فرزند دوم خانواده هستم، بعد از خواهرم که ازدواج کرده. برادر بیمارم فرزند آخر خانواده است.
اگر کسی بخواهد به برادر شما کمک کند چطور میتواند این کار را بکند؟
راستش را بخواهید هر ٢١ روز من ٥٢ میلیون تومان دارو برايش خریداری کردم و نزدیک ٤٠٠ میلیون تومان برایم بدهی ایجاد شده است. چک دست مردم دارم که میخواهم بدهیام پرداخت و چکها پاس شود. جدای از بدهی که به مردم دارم، درخواست دارم خیران کمک کنند تا بتوانم هزینه درمان برادرم را بدهم. او جوان سالمی است؛ هیچ خطایی در زندگی نکرده است و کار میکرد تا هزینه زندگی پدر و مادرم را بدهد.
خانوادهام به خاطر این بیماری در حال فروپاشی است و من درخواست دارم مردم کمک کنند تا بتوانم هزینه درمان برادرم را بدهم و او دوباره به زندگی برگردد. رنج بیماری یک طرف و فشار مالی که خانواده تحمل میکند از طرف دیگر باعث شده زندگی ما مختل شود.
هر كدام از خيرين كه قصد كمك دارند ميتوانند مبالغ خود را به اين شماره كارت واريز كنند: ٦٠٣٧٦٩١١٣١٣٦٦٠٠٧ بانك صادرات، به نام هاجر آودرون.
- 17
- 1