چنان انگلیسی را خوب صحبت میکرد که اصلا فکر نمیکردم بخواهد از من طلب پول کند. داشتم وارد هتل میشدم با گفتن ببخشید به انگلیسی توجه مرا به خود جلب کرد. اولین سوالی که از من پرسید این بود که میتوانم انگلیسی صحبت کنم یا نه؟ پس از اینکه مطمئن شد متوجه میشوم چه میگوید از مشکل خود در ایران گفت و اینکه کیف مدارک و پول خود را در تاکسی جا گذاشته است و نتوانسته تاکنون آنها را پیدا کند و برای انجام مراحل قانونی خود و گرفتن برگه خروج و رفتن به کشور خود نیاز به پول دارد. چهرهاش کمی سیاه چرده بود و از لهجهاش میشد فهمید که پاکستانی یا هندی است.
من هم از روی خیرخواهی ۱۰ هزار تومان به او دادم اما گویا رقمی که او میخواست بسیار بیشتر از پولی بود که به او داده بودم. با یک عذرخواهی به داخل هتل رفتم. فردای آنروز ساعت حدود هشت شب که میخواستم به هتل بروم دوباره همان مرد با دختری کوچک که دستش را گرفته بود جلوی راه مرا گرفت و این بار دخترک با لهجه بچهگانه شروع به سخنگفتن به زبان انگلیسی کرد. از روی کنجکاوی به او گفتم که اگر با من گفتوگو کند به او ۵۰ هزار تومان میدهم اما او درخواست صد هزار تومان کرد. قبول کردم و از او خواستم که بگوید از کجا آمده و چند وقت است که به این کار مشغول است. خودش را حمید اهل پاکستان معرفی کرد. او حدود ۶ سال بود که به ایران آمده بود که دو سال اول را در اصفهان و چهار سال هم در شیراز زندگی میکرد. در ابتدا گدایی را فقط بهدلیل اینکه بتواند هزینه زندگی خود را در بیاورد انتخاب کرده بود اما اکنون برای او حرفهای پرسود بود. حمید مدعی شد که که بهطور متوسط حدود سه تا پنج میلیون تومان در ماه درآمد دارد. بیشتر مواقع به سراغ کسانی میرود که از روی چهره امکان بیشتری دارند که به او کمک کنند. این تبعه غیرقانونی پاکستانی میگفت که دو نفر از پاکستانیهای دیگر هم هستند که با او در این کار مشارکت دارند و بهنوعی تیم برای گدایی به این شیوه تشکیل داده بودند. هر کاری کردم که اجازه انداختن عکس از او حتی از پشت سر را بدهد از اینکار امتناع کرد.
گدایانی که لهجه نامفهوم دارند
موضوع گدایان غیر ایرانی برای من سوژهای شده بود تا در این چند روز که شیراز بودم آن را بررسی کنم. نزدیک حافظیه وقتی از خودرو پیاده شدم یک زن با دو بچه در بغل به سراغم آمد چیزهایی میگفت که متوجه آن نمیشدم و تنها هر از گاهی دستش را میدیدم که برای طلب پول سمتم میآمد. هر کاری کردم که بتوانم با او صحبت کنم متوجه حرفهای او نمیشدم. فردی که از کنار من میگذشت گفت که اینها خارجی هستند و از کشورهای همسایه به اینجا میآیند. برخی از آنها فیوج افغانستان و پاکستان هستند. از حرفهای آنها چیزی متوجه نمیشوی چون از روی قصد اینجوری صحبت میکنند که کسی متوجه لهجه و ملیت آنها نشود. در شهر که قدم میزدم از این نوع گدایان که سر و وضع بسیار نامناسب و کثیف داشتند هر نقطه به چشم میخورد و تا ماشین مدل بالا یا فردی مرتب را میدیدند به سراغ او میرفتند و طلب پول از او میکردند و این برای یک شهر توریستی زیاد مناسب نیست.
خارجیها از وطنیها سبقت گرفتهاند
آمارها نشان میدهد که با جمعآوری گدایان وطنی از سطح شهرهای کشور، گدایان خارجی وارد این تجارت پرسود شده و تا حدی هم گوی سبقت را از ایرانیها ربودهاند. اما اینکه در شهرهای توریستی که ویترین کشور ما برای خارجیهای فرهنگ و تمدن ایران دوست است، این گدایان به راحتی رخ مینمایند و در بسیاری مواقع برای این توریستهای خارجی ایجاد مزاحمت میکنند، خود قابل تامل و تعمق است. زیرا آمارهایی که از دفتر مسئولان ذیربط بیرون میآید نشان میدهد که ۸۰ درصد گدایان نیازمند نیستند و این کار را بهعنوان یک تجارت پرسود حرفه خود کردهاند. در این میان گدایان خارجی هم از قافله عقب نماندهاند و وارد این حرفه شدهاند.
قانون چه میگوید؟
ماده ۷۱۲ قانون مجازات اسلامی میگوید: هرکس تکدی یا کلاشی را پیشه خود قرار داده باشد و از این راه امرار معاش یا ولگردی نماید به حبس از یک تا سه ماه محکوم خواهد شد و چنانچه با وجود توان مالی مرتکب عمل فوق شود علاوه بر مجازات مذکور کلیه اموالی که از طریق تکدی و کلاشی به دست آورده است مصادره خواهد شد. حال اگر این افراد اتباع غیرمجاز خارجی باشند علاوه بر تحمل این مجازات باید از کشور اخراج شوند. اما در عمل این افراد جمعآوری شده و از کشور اخراج میشوند. در هر حال دولت باید فکری به حال این گدایان خارجی که هر روز پر رنگ و لعابتر میشوند کند. دیروز گدایان با لباسهای پاره و مندرس، امروز گدایان انگلیسیزبان و فردا حتما پیشرفت دیگری خواهند کرد.
- 13
- 1