تعداد آزادیها، رهایافتهها از قصاص به ۱۱رسیده؛ ۱۱ رهایی در یکسال و سه ماه.
هنوز یکسال و نیم از روزی که خانواده «محمد ویسی» برای جمع کردن دیه پسرشان از خبرنگاران درخواست کمک کردند، نمیگذرد؛ آن روزی که خانواده هرچه زورش را زده بود، نتوانسته بود ۲۷میلیون تومان باقیمانده دیه را تأمین کند، همین هم شد تا چند خبرنگار، گروه تلگرامی را راه بیندازند و در کمتر از یک هفته، باقیمانده دیه را جمع کنند. آزادی محمد اما سرآغاز فعالیت گروه «یاران نجات» شد؛ گروهی که برای آزادی محکومان به قصاص تشکیل شد؛ محکومانی که در شرایط خاص، مرتکب قتل شدهاند. آنها در یکسال و سه ماه گذشته، ۱۳پرونده را برای جمعآوری دیه به جریان انداختهاند که در ۱۱ مورد موفق به آزادی محکومان شدهاند.
نخستین پرونده؛ محمد
شانزدهم آبان سال ۹۵، «یاران نجات» راهاندازی و آزادی «محمد» بهانهای برای ادامه فعالیت گروه شد. محمد آن زمان ۲۹ساله بود، اهل کرمانشاه و از دیه ۳۰۰میلیون تومانی، ۲۷میلیون تومان باقی مانده بود. دیه محمد در یک هفته تأمین شد. محمد حالا در خانه است.
دومین پرونده؛ هدایت
پرونده «هدایت» بعد از محمد به جریان افتاد. مردی که پنج فرزند داشت و معطل ۶۴میلیون تومان بود برای رهایی. خبرش در روزنامه منتشر و گروه فعالتر و کمکهای مردم آغاز شد. هدایت هم از مرگ نجات پیدا کرد.
سومین پرونده؛ آرمان
سومین تلاش گروه نجات برای آزادی «آرمان» بود که در زمان ارتکاب جرم تنها ۱۶سال داشت. آرمان که در زمان تأمین دیه از طرف گروه «یاران نجات» ۱۸ساله بود، پدرش را از دست داده و مادرش بیمار بود. اینبار برای آزادی او هنرمندان نقاش گرد هم آمدند تا نمايشگاهي برپا و باقي ديه را تأمین کنند. او به ۱۵۰ ميليون تومان نیاز داشت تا خونبهاي ۲۵۰ ميليوني درخواست شده از طرف خانواده مقتول فراهم شود. اینبار نوبت آرمان بود تا از پشت میلههای زندان، رهایی را لمس کند.
چهارمین پرونده؛ امید
«امید» در یک میهمانی و در جریان یک نزاع، مرتکب قتل شد. خانواده مقتول حاضر به گذشت شدند اما شرط کردند که خانواده امید تمام زمینها و خانههایشان را به آنها بدهند، ۱۰۰میلیون تومان پول نقد پرداخت کنند و از آن شهر بروند. خانواده امید زمینها را منتقل کردند، بیشتر پول را هم آماده کردند اما از تأمین ۳۰میلیون باقیمانده ماندند. گروه «یاران نجات» پول را فراهم کردند.
پنجمین پرونده؛ جواد
«جواد غلامی» پنجمین پرونده گروه «یاران نجات» بود؛ پروندهای که گروه همچنان درگیرش است و هنوز به نتیجهای نرسیده. شهریور سال ١٣٩٠ بود که «جواد» برای سرکشی به برادر کوچکش به بازارچه مرزی پرویزخان رفت و با صحنه درگیری برادرش با جوان دیگری مواجه شد. جواد با سرعت به طرف محمد (جوان قویهیکل) دوید و محمد با عجله از صحنه درگیری به سمت تپه بلندی که آن نزدیکی بود، فرار کرد.
هنگامیکه محمد به بالای تپه رسید، پشت سرش را نگاه کرد، اما ناگهان از بالای تپه سُر خورد و به پایین تپه سقوط کرد و از جواد یک قاتل ساخت. براساس گزارش پزشکی قانونی استان کرمانشاه به دادگاه، مرگ محمد بر اثر سقوط از ارتفاع و برخورد جمجمهاش با جسم سخت تشخیص داده شد و هیچگونه آثار ضربوجرح در جسد محمد دیده نشد. با تلاشهای وکیلمدافع جواد، ثابت شد او قصد قتل محمد را نداشته و محمد به صورت غیرعمد کشته شده است. اما پافشاری خانواده مقتول در اقدام به قتل عمد جواد، باعث شد تا دادگاه تصمیم به برگزاری مراسم قسامه بگیرد و خانواده مقتول با احضار ٥٢ نفر از خویشاوندان نزدیک خود به دادگاه و ذکر قسم، شهادت دادند که یقین دارند متهم پرونده با اقدام به قتل مستقیم موجبات قتل محمد را فراهم کرده است، به اینترتیب جواد محکوم به قصاص شد.
از ۴۰۰میلیون دیه درخواستی اولیای دم۴۰میلیون تومان باقیمانده بود که به کمک «یاران نجات» در خردادماه سالجاری تأمین شد، اما اولیای دم پس از تأمین دیه، تصمیم گرفتند که مبلغ دیه را به یکمیلیارد تومان افزایش دهند. جواد هنوز در زندان است.
ششمین پرونده؛ مریم
ششمین پرونده مربوط به «مریم» در زندان قرچک بود. آزادی مریم منوط به پرداخت ۴۰۰میلیون تومان بود. او دختری از محلات حاشیهای تهران بود که درگیر ازدواج اجباری، دعواهای تمامنشدنی، اصرار بر طلاق و خانوادهای که او را نمیپذیرند، بود. آخرینبار وقتی مریم و همسرش با هم درگیر میشوند، چاقو به میان میآید، ضربهای به همسر میزند و جانش را میگیرد. ضربه اما کشنده نبود، هر دو گریه میکنند. زن زخم را پانسمان و هرچه اصرار میکند که نزد پزشک بروند، همسر نمیپذیرد. در آخر مرد، به دلیل خونریزی جانش را از دست میدهد. ۳۰۰میلیون تومان دیه در یک گلریزان تأمین شد و ۱۰۰میلیون باقیمانده را گروه نجات با کمک خیران فراهم کرد. مریم حالا سه ماهی میشود که از زندان آزادشده است.
هفتمین پرونده؛ مهدی
هفتمین پرونده داستان «مهدی» را روایت میکرد. او به هواخواهی از دخترخالهاش وارد یک درگیری و بعدش، بهعنوان قاتل روانه زندان شد. مهدی ۱۱سال در زندان بود. خانواده مقتول ۱۶۰میلیون تومان دیه درخواست کرده بودند که تنها ۲۰میلیون تومان آن باقی مانده بود. گروه «یاران نجات» ۲۰میلیون باقیمانده را تأمین کرد و مهدی یک ماه بعد آزاد شد.
هشتمین پرونده؛ آرزو
هشتمین پرونده مربوط به «آرزو» بود. سرنوشت او تکرار زندگی «مریم» است. او هم در جریان درگیری، همسرش را مصدوم کرد، او را به بیمارستان رساند، اما همسر درنهایت زنده نماند. خانواده همسر ۱۰۰میلیون تومان دیه خواستند، ۷۰میلیون را تأمین کردند و ماند ۳۰میلیون تومان. باقیمانده را گروه «یاران نجات» تأمین کرد و آرزو بهزودی از زندان آزاد میشود.
نهمین پرونده؛ مهدی بهلولی
هفده سال زندان و سه بار رفتن پای چوبه دار، داستان نهمین پرونده «یاران نجات» بود. «مهدی بهلولی» ۱۵ساله بود که در پی عصبانیت، همسر خواهرش را با چاقو کشت. پس از سه بار رفتن مهدی پای چوبه دار، بالاخره خانواده اولیای دم تقاضای دیه کردند. خانواده هر آنچه داشت را به خانواده مقتول داد، خیریهها هم به کمک آمدند. درنهایت مهدی با کمک ۵۰میلیون تومانی گروه «یاران نجات» آزاد شد.
دهمین پرونده؛ وحید
«وحید» قربانی نزاع جمعی بود. در لحظهای دو زندگی از هم پاشید، مرد جوانی درگذشت و وحید تا ابد مُهر قاتل را روی پیشانیاش زد. در نزاعی که معلوم نشد چه کسی ضربه را به مقتول زده، به حکم دادگاه قاتل شناخته شد. برای آزادی او ۲۰میلیون تومان لازم بود که به کمک اعضای گروه «یاران نجات» مبلغ تأمین شد اما وحید هنوز آزاد نشده است.
یازدهمین پرونده؛ پوریا
«پوریا»ی ۲۳ساله در شیراز مرتکب قتل شد. او هنوز خواب بود که با صدای دعوا از خواب بیدار شد و با سرک کشیدن از پنجره داییاش را گلاویز با مردی در محل دید. مرد همسایه با چماق به آنها حمله کرد، پوریا هم به کمک رفت و درنهایت مرتکب قتل شد. ۵۰میلیون تومان لازم بود تا سایه مرگ از روی سرش برداشته شود و او بتواند شروعی دیگر را رقم بزند. حالا پوریا آزاد شده است.
دوازدهمین پرونده؛ حسین
دوازدهمین پرونده به نام «حسین»، فرد ناشنوایی است که ۵سال پیش مرتکب قتل شد. او این روزها منتظر است تا دیهاش فراهم و از زندان آزاد شود. دیه ۲۸۰میلیون تومان بود که ۲۶میلیون تومان آن مانده بود. این مبلغ هم در گروه «یاران نجات» فراهم شد. حسین حالا منتظر آزادیاش است.
در انتظار آزادی مجید و محمدرضا
حالا گروه «یاران نجات» در انتظار جمعآوری دیه برای آزادی «مجید» و «محمدرضا» هستند. دو مردی که ۲۴سال از زندگیشان را در زندان گذراندهاند. آنها ۲۴سال پیش، در یک درگیری گروهی قاتل جوانی از دوستانشان شناخته شدهاند. مجید در این ۲۴سال مادر و پدرش را از دست داده و محمدرضا هم در تمام این سالها بارها مرگ را تجربه کرده. مجید و محمدرضا هرکدام با پرداخت ۲۵میلیون تومان میتوانند دوباره به شهر و دیارشان برگردند.
هدف، گسترش فرهنگ بخشش است
آبان سال گذشته بود که در گروهی که «شهرزاد همتی» جزوش بود، «یاران نجات» به دنیا آمد. همتی، خبرنگار روزنامه شرق و یکی از بنیانگذاران گروه «یاران نجات» است. او حالا به «شهروند» میگوید که در تلاشند تا مجوز رسمی از وزارت کشور برای فعالیت این گروه را به دست آورند: «قبلا ما بارها گزارشهایی در روزنامه برای جمعآوری دیه منتشر کرده و توانسته بودیم برای محکومان دیه جمع کنیم.
نخستینبار، خانواده محمد ویسی بود که به سرویس حوادث روزنامه شرق مراجعه کردند و از آنها خواستند برای جمعآوری دیه به آنها کمک کنند، ما هم یک کانال تلگرامی راهاندازی کردیم و در مدت ۲۴ ساعت، مبلغ باقیمانده دیه که ۲۷میلیون تومان بود، جمع شد. بعد از این اقدام، با حمایت مدیرمسئول روزنامه، تصمیم گرفتیم فعالیت گروه را ادامه بدهیم، اما به شکل سازمانیافتهتر و در قالب یک سازمان مردمنهاد.» او ادامه میدهد: «قرار بر این شد روی پروندههایی کار کنیم که افراد در آن محکوم به قصاص شدهاند، ارتکاب به قتلشان براساس برنامه و نقشه قبلی نبوده و در جریان درگیری و نزاع، مرتکب قتل شدهاند، از ارتکاب جرم پشیمان هستند، حسن رفتار در زندان دارند و بخشی از دیه را خودشان تهیه کرده باشند. هدف اصلی ما این بود که روی فرهنگ بخشش کار کنیم.»
به گفته همتی، در جریان کار، افراد دیگری که خودشان هم در کار خیر بودند به گروه اضافه شدند، کسانی که حتی در برخی از پروندهها با خانواده مقتول برای گرفتن رضایت و کم کردن مبلغ دیه مذاکره میکردند: «ما جزو نخستین گروههایی هستیم که در این زمینه کارمان را شروع کردیم، روی انتخاب پروندهها خیلی حساس هستیم و موردها را با دقت انتخاب میکنیم، با انجمنهای حمایتی هماهنگ هستیم، برخی از موردها را مسئولان قضائی به ما معرفی میکنند و ما از درستی ماجرا اطمینان پیدا میکنیم.»
دیهها نباید غیرمتعارف باشد
شاهد حلاج، خبرنگار حوادث روزنامه شرق و یکی دیگر از گردانندگان گروه «یاران نجات» است. او هم به «شهروند» میگوید: «پس از به نتیجه رسیدن نخستین پرونده، گروه تلگرامی کارش را اینبار منسجمتر ادامه داد. خبرهای مرتبط با پروندههای مورد نظر در روزنامه منتشر میشد. بررسیها برای اطمینان از صحت اظهارات خانواده انجام میشد و درنهایت برای نجات از اعدام افراد اقدام میشد.»
به گفته حلاج، گاهی برای اطمینان از ماجرا، با مقام قضائی پرونده مورد نظر ارتباط گرفته میشد تا صحت ماجرا تأیید شود: «پروندههایی که ما بررسی میکنیم، بیشتر مربوط به افرادی است که خانواده مقتول، دیه بالایی مطالبه نکردهاند و خانواده قاتل بخش زیادی از دیه را خودشان تأمین کرده باشند و زیر ۱۰۰میلیون تومان دیه باقیمانده باشد. ما بیشتر به سراغ مواردی میرویم که دیهها غیرمتعارف نباشد.» او درباره اعضای گروه تلگرامی هم توضیحهایی میدهد: «اعضای این گروه، از میان دوستان و افرادی بودند که شماره آنها در گوشی تلفن ما بود، همانها افراد دیگری را به گروه اضافه کردند و در مواردی تعداد به ۴هزار عضو هم میرسید. هر کس هر چقدر که میخواهد واریز میکند، ما مبلغ دوهزار تومان تا ۵۰میلیون تومان داشتهایم.»
حالا پای تعدادی از خیران هم به این ماجرا باز شده است: «الان چند نفری هستند که بهطور مداوم با ما همکاری میکنند، خیرانی هستند که حتی با خانواده مقتول برای کاهش مبلغ دیه مذاکره و تلاش میکنند تا افراد از اعدام نجات پیدا کنند.» حالا شرایط کسانی که برای نجاتشان از اعدام تلاش میشود، سازمانیافتهتر میشود. موارد تنها به مرتکبان قتل در زمان قبل از ۱۸سالگی محدود نمیشود و شامل تمام افرادی میشود که ناخواسته در جریان قتل قرار گرفتهاند و خانواده توانایی تأمین تمام مبلغ دیه را ندارد.
حالا از زمان فعالیت این گروه که از پاییز سال گذشته آغاز شده، تاکنون پرونده ۱۳ نفر در این گروه به جریان افتاده است: «پس از اینکه مبلغ دیه تأمین میشود، یکی از اعضای گروه با خانواده مقتول همراه میشود، به محضر میرود و از پرداخت پول بهعنوان دیه مطمئن میشود.» او میگوید در این مدت افرادی تلاش کردهاند تا سوءاستفادههایی کنند، ازجمله فردی که با فتوشاپ، فیش واریزی ۵۰میلیون تومانی را جعل کرد و مدعی شد که این مبلغ را واریز کرده است. حلاج معتقد است که در جریان کار، از این مسائل هم پیش میآید اما جزییات ورودی و خروجی از حساب کاملا مشخص و شفاف است.
به گفته او، کمترین پولی که تاکنون برای نجات از اعدام افراد، کمک شده ۲۰میلیون تومان و بیشترین آن هم ۱۰۰میلیون تومان بوده است: «ما مواردی را داشتیم که خانواده مقتول حتی فرش زیر پایش را هم فروخته بود تا روی مبلغ دیه بگذارد. ما تمام این موارد را بررسی میکنیم و از تمام مدارک هم کپی میگیریم.»
همه خیران ثروتمند نیستند
گروه «یاران نجات» را خیران میگردانند، افرادی که مبالغ کمکشان از دوهزار تومان شروع و به ۵۰میلیون تومان هم میرسد. «محمد» یک سالی میشود که با گروه «یاران نجات» آشنا شده و در این مدت هر بار که مورد نجاتی از سوی گروه مطرح شده، درحد توانش کمک مالی کرده. او به قصاص اعتقاد دارد، با این حال به «شهروند» میگوید که یکی از جنبههای صدور حکم قصاص از سوی قاضی، فراهم شدن زمینه بخشش است: «من قصاص را حق ولی دم میدانم، با این حال معتقدم که باید برای نجات محکومان به این مجازات، تلاش کند.»
آشنایی«محمد» با گروه «یاران نجات» اتفاقی بود. گروه درحال جمعآوری دیه برای زنی بود که در یک حادثه، همسرش را کشته بود: «من همیشه پیگیر گزارشهای خانم همتی در روزنامه شرق بودم که درباره این موارد مینوشت، همان موقع توجهام جلب شد و با گروه آشنا شدم، آن زمان گروه برای جمعآوری دیه زن محکوم به قصاصی تلاش میکرد، من هم کمک کردم و ماندگار شدم. معتقدم وقتی کسی از خون همسرش، مادرش، برادرش و... میگذرد، هر کسی باید در حد توانش کمکی کند. هر چند که از نظر من قصاص حق ولی دم است و اگر پولی بخواهند باید کمک کرد.» به اعتقاد «محمد» اهمیتی ندارد هر نفر چه مبلغی پرداخت میکند، مهم مشارکت است که نتیجه یک کار انسانی، اخلاقی و حتی شرعی است: «هر جا که مردم اعتمادشان جلب شود، برای کمک کردن ابایی ندارند، حتی به نظر من خیلی از آنهایی که کمک میکنند، جزو قشر ثروتمند نیستند، بیشتر مبالغ از قشر متوسط و حتی ضعیف جامعه جمع میشود.»
او یکی از ویژگیهای گروه «یاران نجات» را نداشتن توهم شهرت میداند: «ما شاهد هستیم که خیلی از گروههای خیّر، پس از مدتی تبدیل به نمایندگیهای سیاسی میشوند، درحالیکه این گروه چنین سرنوشتی نداشته است، آنها ادعای رهبری کسی را ندارند و خودشان را واسطه میدانند.» محمد اینها را میگوید و معتقد است که افراد رهایافته از قصاص، باید پس از آزادی، توانمندسازی شوند: «کاش گروهی هم باشد که توانمندسازی این افراد را به عهده بگیرد، چون خیلی از آنها از نظر روان، اختلالاتی پیدا کردهاند، چندینبار تا پای چوبه دار رفتهاند، شغلی ندارند و...»
زورمان به ۲۷میلیون تومان آخر نرسید
در یکسال و سه ماه گذشته، خیلیها به کمک اعضای گروه «یاران نجات» زندگی دوباره پیدا کردند. محمد ویسی، اما بهانه راهاندازی گروه بود: «از طریق یکی از دوستانم با خبرنگاران روزنامه شرق آشنا شدم، من هم پدر و مادرم را فرستادم تا شاید بتوانند کمکی به من کنند.» محمد حالا ۳۰سال دارد و ۱۰ ماه پیش از زندان آزاد شد: «مبلغ دیه ۳۰۰میلیون تومان بود، خانوادهام ۲۶۰میلیون تومان را با هزار بدبختی جمع کرده بودند، خانه و زندگی و ماشین و طلا و ... همه چیز را فروخته بودند، وام گرفته بودند اما به ۲۷میلیون تومان آخر که رسید، انگار ماجرا قفل شد، هیچ جوره پولش تأمین نشد، وقتی این گروه تشکیل شد، در کمتر از یک هفته مبلغ جور شد و چند ماه بعدش آزاد شدم.»
محمد چهارسال پیش، در جریان یک درگیری در شهرشان، یکی از بچههای محل را با چاقو کشته بود: «اصلا نفهمیدم چطور این اتفاق افتاد، حتی نفهمیدم که من کشتم، اینقدر که شلوغ شده بود. هنوز هم نمیدانم چطور آن شخص کشته شد.» محمد حالا در کار پخش قطعات موبایل کار میکند: «اعضای گروه «یاران نجات» را از نزدیک ندیدم اما در این مدت افراد دیگری را به آنها معرفی کردم، کسانی که مثل من درگیر پرونده قتل شدهاند. بیشتر کسانی که در زندان هستند، به دلیل مشکلات مالی ماندهاند.» محمد به پرونده آزادی یکی از همبندیهایش به اسم «هدایت» اشاره میکند که گروه «یاران نجات» ۶۰میلیون تومان باقیمانده دیهاش را تأمین کرد و آزاد شد.
- 22
- 4