نوروز همواره برای ایرانیان یکی از عیدهای باستانی به شمار میآید که هر ساله از چند ماه قبل مردم به استقبال آن میروند، لباس نو میخرند، خرید عید میکنند، سبزه میکارند و میوه و شیرینی عید میخرند و خود را برای دید و بازدیدهای عید آماده میکنند اما چند سالی است که فشار اقتصادی سبب شده تا زرق و برق عید نوروز کم رنگ تر باشد، از طرف دیگر سفره برخی از اقشار جامعه پر از رنگ و سفره اقشار دیگری خالی باشد! فشار اقتصادی این روزها که مردم در تکاپوی رسیدن به عید هستند بیشتر خود نمایی میکند و این موضوع را به سادگی در گذر از کوچه و خیابان دریافت وقتی دستفروشان بازارشان سکه است و اجناس بی کیفیت و ارزان قیمتشان روی زمین نمیماند اما مغازهها خالی از مشتری هستند! خرید اقلامی مثل آجیل و میوه و شیرینی و حتی لباس نو در نوروز برای ما ایرانیان انگار به یک فرهنگ تبدیل شده است و همین موضوع نیز سبب شده تا با هر فشار اقتصادی مردم برای خرید این اقلام پافشاری داشته باشند و همین پا فشاریها نیز علاوه بر فشارهای روانی که به جامعه تحمیل میکند سبب میشود تا پدران زیادی این روزها که حقوقشان کفاف خرج و دخل خانواده را نمیدهد، شرمنده زن و بچه شان بشوند! اما موضوع مهمی که باید به آن پرداخته شود این است که آیا این شبه فرهنگ در شرایط اقتصادی کنونی صحیح است؟
اختلاس گران با جیب پر پول و حال روز مردم!
هر سال خبر از اختلاس جدیدی به گوش میرسد که رکورد اختلاسهای قبل را میشکند و مردم را در بهت بیشتری فرو میبرد! مردمی که این روزها صفهای طولانی را برای خرید اقلام ضروری زندگیشان تجربه میکنند، هر سال در شوک اختلاسی دیگر، صفرهای اعداد و ارقام نرخهای اختلاس شده را میشمارند و آن را با دارایی خودشان قیاس میکنند! جیب اختلاس گران سال به سال بیشتر پر میشود و به هماناندازه سفره مردم سال به سال خالی تر میشود! این طور که معلوم است نه اختلاس گران از حال مردم خبر دارند و نه مردم از حال اختلاس گران که در رفاه تمام و بهترین ویلاها در کشورهای خارجی وقت میگذرانند! در این بین اما مسئولین به جای اینکه نظارت بیشتری داشته باشند فشار اقتصادی روی مردم را افزایش میدهند و اختلاسگران هم به بهانههایی مثل دور زدن تحریمها پولهای هنگفتی به جیب میزنند اما همچنان راههای منطقی مثل پیوستن به FATF از نظر مسئولان امر تصویب نمیشود که از افزایش ارقام اختلاس شده جلوگیری به عمل بیاید! در عوض اقلام ضروری مردم روز به روز کاهش مییابد، خرید گوشت و مرغ صفی میشود و برای سال آینده نیز مسئولین قول دادهاند که اقلام ضروری کوپنی شوند! اما باید این موضوع را مد نظر قرار دارد که به قول وزیر کشاورزی باید خدا را شکر کنیم که این اقلام در کشور وجود دارد!
چه باید کرد؟
از چند وقت پیش تاکنون کمپینهایی تحت عنوان « آجیل نمیخریم» در فضای مجازی تشکیل شده است، این کمپینها برای این نیست که با خرید نکردن مردم، قیمت این اجناس کاهش پیدا کند و قدرت خرید مردم افزایش یابد زیرا در شرایط اقتصادی فعلی کشور ما که نرخ ارز در نوسان است و قیمت همه اقلام به یکباره افزایش پیدا کرده است، مسلما ما با یک اقتصاد مریض رو به رو هستیم این اقتصاد مریض با نخریدن یک یا چند قلم جنس درمان نمیشود؛ بلکه صرفا به این دلیل است که حالا که قدرت خرید مردم کاهش پیدا کرده و خیلیها توانایی خرید الزامات نوروز را ندارند با نخریدن این اقلام بتوانیم یک همزیستی مسالمت آمیز را تجربه کنیم تا هیچ پدری به دلیل نخریدن شیرینی یا آجیل شب عید شرمنده خانواده اش نشود بلکه همه در یک سطح قرار بگیرند. از طرف دیگر چند وقتی است که تصاویری از بنرهایی در روستاهای مختلف در فضای مجازی منتشر شده است که در این بنرها به نوروز ساده اشاره شده است. بنرهایی که مشخصا در سطح شهرها و روستاهای مختلف منتشر شده و مردم را به برگزاری عید نوروز در ساده ترین شرایط ممکن دعوت میکند. خوب است که با وجود همه مشکلات اقتصادی و اختلاسگرانی که هر سال منابع کشور را غارت میکنند، مردم به فکر یکدیگر باشند و به هم کمک کنند تا در کنار هم عید خوبی داشته باشیم.
مدارس فرهنگسازی کنند
جشن نیکوکاری یکی دیگر از شبه رسوماتی است که هر سال نزدیک به عید اتفاق میافتد، چند هفته قبل از عید مدارس، پاکتی به عنوان پاکت جذب کمکهای نقدی به دانش آموزان میدهند و از آنها میخواهند برای کمک به نیازمندان هر چقدر که در توانشان است کمک کنند! این روزها که اوضاع اقتصادی اقشار زیادی نا مناسب است به نظر میرسد این رفتار خیر خواهانه در مدارس مناسب نباشد چرا که این روزها شاهد بودیم کلیپی در فضای مجازی منتشر شد که در آن مادر یک پسر بچه میگوید پاکت کمک به نیازمندان توسط مدرسه که کودکش داده شده اما او به دلیل اینکه از وضعیت اقتصادی خانواده و بیکاری پدرش مطلع بوده، پاکت را به پدر و مادر نداده و نامه ای برای کودک نیازمندی که قرار است پاکت به او برسد نوشته است؛ این پسر بچه در نامه نوشته بود: «سلام دوستم، چطوری عزیزم؟ اگر کفشت پاره شده ناراحت نباش، به بابات نگو بابات گریه میکنه! من به بابام گفتم بابام گریه کرد! من درکت میکنم بابای من هم بیکاره!» همین چند جمله کافی است تا به اوج فشار روانی حاصل از وضعیت اقتصادی در خانوادهها پی ببرید! مادر این پسر بچه که پاکت را لابه لای وسایل پسرش پیدا کرده بود، با بغض و گریه این نامه را میخواند!
به نظر میرسد در اوضاع اقتصادی کنونی، مدارس به جای توزیع پاکت کمک بین دانش آموزان باید فرهنگ سازی کنند و به دانش آموزان توضیح دهند که نیاز نیست حتما برای عید نوروز آجیل و شیرینی خریداری شود تا بچهها راحت تر با این موضوع کنار بیایند و کمک به نیازمندان را نیز بر عهده خیریههایی که روز به روز در حال افزایش هستند و کارشان هم همین است، بگذارند چرا که در حال حاضر اقشار زیادی با فشارهای اقتصادی دست و پنجه نرم میکنند و حقوقشان حتی کفاف دخل و خرجشان را هم نمیدهد!
- 23
- 4