این هفته سال جدید به پایان میرسد. این روزها خیلیها حس و حال نوروز دارند و رسیدن بهار را مزهمزه میکنند و برخی هم از هوا، بوی بهار نمیشنوند یا حالش را ندارند که بشنوند! با این همه، چه بخواهیم و چه نه، نوروز برای ایرانیها جایگاه ویژهای دارد. با این حال مسائلی هم هستند که ممکن است جشن آغاز فصل تازگی را برایمان خراب کنند و اصطلاحا حالمان را بگیرند.
این روزها گرانی به اندازه کافی حال آدم را میگیرد. اگر به بازار سر بزنید و با فروشندگان صحبت کنید، خواهید دید که همه از کاهش قابلتوجه فروش نسبت به سالهای گذشته میگویند. حتی نیازی به پرسیدن نیست. کافی است به مغازههایی که سال گذشته در این موقع سال رفته بودید سر بزنید تا ببینید اگر پارسال در این روزها جای سوزن انداختن نبود، اکنون زمان کافی برای پرسیدن سوال و گپ و گفت از وضعیت نابسامان اقتصادی وجود دارد. اما بهار، به هر حال میرسد و نوروز رسمی است که از سالهای سال جنگ، قحطی و نابسامانیهای فراوان جا به در برده و به ما رسیده است. پس علیرغم همه دردهای گرانی، چیزهای مهمتری هم هست که میتواند عیش نوروزی را طیش کند!
عیده و امسال، عیدی ندارم..
علی، ۴۰ ساله دراینباره میگوید: «فکر میکنم هیچ چیزی مثل درگذشت یک عزیز حال آدم را در روزهای آخر سال نمیگیرد. البته که میگویند خاک سرد است و فراموشی میآورد، اما ایام نزدیک به عید و خود عید نوروز، ایام خاصی است که حال و هوای ویژهای دارد. همین باعث میشود که درگذشت عزیزان در این ایام نه تنها همان سال را تلخ کند، که با یادآوری هرساله با همان حال و هوا، دیرتر هضم شود».
نظر علی را بسیاری دیگر نیز تکرار کردند. در فرهنگ ایرانی، کسانی که در آستانه سال نو عزیزانشان را از دست میدهند، به گونهای که چهلم متوفی قبل از فرا رسیدن نوروز نیست، اصطلاحا آن سال عید ندارند. سفره هفت سین نمیاندازند و رسوم نوروزی را به جا نمیآورند. پس بیراه نیست که خیلیها معتقدند هیچ چیز مثل فوت عزیزان و نزدیکان حال نوروزیشان را نمیگیرد.
در قلمرو حادثه
حوادث بد از دیگر مواردی هستند که میتوانند حالمان را در آستانه رسیدن بهار بگیرند.
فریبا، ۳۴ ساله دراینباره به چهارشنبهسوری اشاره میکند. او میگوید: «صداوسیما و سایر رسانهها سالهاست در این ایام به خطرهای حرکتهای خطرآفرین در چهارشنبهسوری و لزوم احتیاط در این روز اشاره میکنند، با این حال همیشه تعداد مصدومان حوادث چهارشنبهسوری قابل توجه است». وی اضافه میکند: «شاید خیلیها فکر میکنند حادثه برای آنها اتفاق نمیافتد. اما من که از نزدیک شاهد ترکیدن ترقه دستساز در دست پسرعمویم و دردسرهای خانواده عمویم بعد از آن بودم، میدانم که حادثه همین قدر نزدیک است. آن سال، عید ما خراب شد و هنوز هم آثار آن حادثه روی دست و صورت پسرعمویم هست و ما را یاد آن عید تلخ میاندازد».
حادثه فقط در چهارشنبهسوری اتفاق نمیافتد. خیلیها در این ایام به سفر میروند و همین تعداد حوادث جادهای را هم بیشتر میکند. حسین، ۲۷ ساله، خود کسی است که ۴ تن از اعضای خانوادهاش را در یک حادثه رانندگی یک روز پیش از سال نو از دست داده. او میگوید: «آن سال من برای کنکور میخواندم و با خانوادهام به سفر نرفتم. پدر، مادر، خواهر و برادرم یک روز قبل از نوروز به سمت شهر پدریم حرکت کردند تا سال تحویل را پیش مادربزرگم باشند اما یک حادثه باعث شد که هیچ وقت نرسند». او اضافه میکند: «در جاده، یک کامیون که از مسیر مقابل میآمد، به خاطر خوابآلودگی به مسیر مقابل میآید و متاسفانه با ماشین خانوادهام برخورد کرد و همه در دم کشته شدند». حسین تصریح میکند: «از آن موقع دیگر عید برایم معنی خاصی ندارد و به آن بیتفاوتم. این روزها را بیشتر یاد خانوادهام هستم و دل و دماغ هیچ جشن و عیدی را ندارم».
حوادث دیگری هم در نزدیکی عید نوروز در کمین ما هستند که بخش مهمی از آنها به خانهتکانی مربوط میشود؛ افتادن از روی پله و چهارپایه، افتادن وسایل سنگین روی دست و پا، بریدگی و زخم شدن قسمتی از بدن با لوازم تیز و برنده، برقگرفتگی، مسمومیت و مصدومیت بر اثر استنشاق یا لمس لوازم شوینده و... از حوادثی هستند که در این روزها بسیار دیده میشوند و در صورت شدت، میتوانند عید ما را خراب کنند. در مناطق سردسیر، قاتل خاموش معروف فصل سرما یعنی مونوکسید کربن ناشی از وسایل گرمایشی هم میتواند باعث مسمومیت و حتی مرگ شود.
بهانههای کوچکِ بزرگِ تلخی عید
فارغ از این رویدادهای بزرگ، چیزهایی هم هستند که کمتر به چشم میآیند، اما باز هم میتوانند حال ما را در آستانه سال نو خراب کنند. مهرانه، ۲۱ ساله از دعواهای خانوادگی و قهرها میگوید. بهزاد، ۲۶ ساله هم به ناهنجاریهای اجتماعی در شلوغیهای دم عید اشاره میکند و میگوید: «این روزها در شلوغی خیابانها مسائل زیادی هست که روی اعصاب آدم رژه برود. رانندگیها بدتر است و مردم در عجله کارهای قبل عید، خودخواهترند. همین است که دعواهای بیشتری هم در خیابان میبینیم. در دو هفته اخیر، سه چهار مورد سرقت کیف و گوشی جلوی خودم اتفاق افتاده است. دیدن فقر و زندگی در رنج دیگران هم این روزها بیشتر به چشم میآید و حال بد دیگران، حال من را هم میگیرد. همه اینها میتواند حال آدم را به اندازه کافی بد کند تا از حس خوب رسیدن سال نو و بهار لذت نبرد». بعضیها هم کلا از عید خوششان نمیآید و دلیلی هم ندارند. سحر، ۲۷ ساله میگوید که این قدر درگیر کارهایش است که تعطیلی عید حتی مزاحم برنامه زندگیاش هم میشود؛ «شلوغیها را هم که اضافه کنید، بدتر! آدم روزهای آخر سال به هیچ کاری نمیرسد. خیابانها از همیشه شلوغترند و تو باید توی ترافیک چیزی که نه به تو ربطی دارد و نه دوستش داری، بمانی! همین به اندازه کافی ضدحال است، حتی اگر عید را دوست نداشته باشی!».
به هر حال همیشه رویدادهایی هستند که میتوانند حال ما را بگیرند، اما نزدیک نوروز این ضدحالها جور دیگری ما را آزار میدهند. بیایید همه امیدوار باشیم که برای هیچ کس از این اتفاقها نیفتد و البته خودمان هم عامل و باعث چنین تلخیهایی در آستانه سال نو نباشیم و حتی در رفع آنها که میتوانیم بکوشیم تا نوروزی شاد در انتظار همه باشد.
- 15
- 6