به گزارش ایسنا، با سیدمصطفی هاشمی طبا که علیرغم حضور در کمیته ملی المپیک و سازمان تربیتبدنی در کرسی ریاست و فعالیت به عنوان وزیر صنایع، نامزدی در انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۶ را نیز تجربه کرده است در ارتباط با مسائل مختلف ورزش کشور و راهکارهای برونرفت از چالشهای موجود به گفتوگو نشستیم و از مسائل مختلفی پرسیدیم.
با توجه به فعالیت مدیریتی او در چهار دولت مختلف از نگاه این دولتها به مقوله ورزش جویا شدیم و در زمینه دخالتهای دولتی و مدیریتی در انتخابات روسای فدراسیونها سوال کردیم. لزوم تفکیک وزارت ورزش و جوانان و یا احیای سازمان تربیت بدنی، گره عدم پرداخت حق پخش تلویزیونی رقابتهای ورزشی از سوی سازمان صدا وسیما، حضور بانوان و خانوادهها در استادیومها، مقوله فساد در ورزش و اقتصاد، وضعیت پر تنش و نابهنجار ورزشگاهها، چرایی عدم دستیابی به ساختار بلیتفروشی اینترنتی در مسابقات فوتبال، پدیده علت حضور غیرورزشیها در ورزش کشور، پروژههای نیمهتمام ورزشی و عملکرد وزارت ورزش، فدراسیون فوتبال و موضوع انتخابات فدراسیون کشتی از دیگر مباحث مطرح در گفتوگوی ایسنا با سید مصطفی هاشمی طبا بود که در ادامه میآید.
شما علیرغم حضور در سطح اول مدیریت ورزش کشور چه در سمت ریاست کمیته ملی المپیک و چه به عنوان رییس سازمان تربیت بدنی مشغول به فعالیت بودید، علاوه بر این در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۹۶ به عنوان نامزد شانس خود را امتحان کردید، اگر به عنوان رییس جمهوری انتخاب میشدید ورزش اولویت چندم شما بود؟
ورزش همواره از اولویتهای اصلی دولتهای مختلف به شمار میرود و هماکنون در کشورهای توسعه یافته از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. نکته حائز اهمیت در مورد کشور ما این است که تقریبا در هیچ یک از پدیدههای اجتماعی، اقتصادی و...به عنوان قدرت برتر در دنیا مطرح نیستیم، در حالی که ورزش ایران ظرفیتی است که میتواند کشور را به قدرت اول دنیا تبدیل کند چراکه ما رشتههای ورزشی مختلفی داریم و ورزشکاران ما توانستهاند در آنها در سطح جهانی و المپیک برترین باشند.
اگر به مسائل اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی توجه لازم را داشته باشیم با توجه به اقبال عمومی مردم به ورزش شاهد رشد و شکوفایی در این حوزه خواهیم بود. متاسفانه در حال حاضر ورزش به عنوان یک اولویت در ایران مطرح نیست و در سالی که نزدیک به المپیک هستیم تیمهای ورزشی ما با مشکلات متعدد ارزی و ریالی مواجهاند و علیرغم تلاشهای صورت گرفته مشکلات مالی در انتخابی المپیک ۲۰۲۰ گریبان تیمهای ایرانی را گرفته است. حق طبیعی ورزش این است از تجهیزات لازم و هزینههای مالی مناسب برخوردار باشد، اما متاسفانه تیمهای ورزشی ما در شرایطی که اقتصاد کشور با مشکلات عدیدهای روبروست باید ارز آزاد تهیه کنند و در حوزه تجهیزات و امکانات نیز مشکلات فراوانی دارند، بنابراین دولت باید به نیازهای ورزش توجه جدی داشته باشد و در راستای حل آنها گام بردارد.
شما با دولتمردانی از جمله موسوی، مرحوم هاشمی رفسنجانی و محمد خاتمی کار کردید و عهدهدار مسئولیت در عالیترین سطح ورزش ایران بودید، نگاه هر یک از این دولتها به ورزش چگونه بود؟
میرحسین تقریبا با ورزش بیگانه بود، هرچند که کمکهای لازم را در این رابطه انجام میداد اما علاقه چندانی به ورزش نداشت و حتی فوتبالیستها و کشتیگیران مطرح را نیز نمیشناخت و ذهنش بیشتر درگیر مسائل هنری، اجتماعی و انقلابی بود. مرحوم هاشمی رفسنجانی هرچند چندان به ورزش علاقهای نداشت اما شاید بتوان وی را عملیاتیترین رییس جمهور در امر ورزش دانست چراکه به خوبی در رشد این حوزه به ما کمک کرد. در مورد آقای خاتمی نیز باید خاطرنشان کنم که وی از لحاظ عشق و توجه به ورزش و ورزشکاران توجه ویژهای داشت اما چندان عملیاتی نبود هرچند که هیچگونه دریغی نیز انجام نمیداد. بنده مدت کوتاهی نیز در دوره شهید باهنر فعالیت کردم که دولت ایشان خیلی مستعجل بود و خیلی با ایشان در حوزه ورزش سروکله نزدیم.
نگاه احمدینژاد به مقوله ورزش چگونه بود؟
گویا آقای احمدینژاد ورزشکار بود و تا آنجایی که دیدیم لباس ورزشی میپوشید و خوب پنالتی میزد و به نظر میرسید به ورزش علاقهمند است، اما به نظر بنده در دوره ریاست جمهوری وی توجه به مسائل عمومی و پایهای ورزش صورت نگرفت بلکه بیشتر توجه به افراد بود. برخی از مقامات روشی دارند و میگویند که ما مردمی هستیم و دست به سروصورت مردم میکشند؛ به نظر بنده این روش درست نیست، رییس جمهور زمانی مردمی است که تصمیماتش برای مردم و مملکت مفید باشد متاسفانه تصمیمات در دوره ریاست جمهوری احمدینژاد عموما برای مملکت خوب نبود و تصور میکرد با پرداخت یارانه به مردم کمک میکند در حالی که اینگونه نبود.
شما در دوره مدیریت ورزشی خود تلاش زیادی کردید تا میزان دخالت دولت در انتصاب و برکناری روسای فدراسیونها به حداقل برسد و مصوباتی را در نیز این رابطه داشتید که در دوره حضور آقای مهرعلیزاده لغو شد. در حال حاضر شرایط به گونهای است که وزارت ورزش و جوانان میتواند طبق اساسنامه، روسای برخی فدراسیونها را برکنار کند، هرچند که در مورد برخی دیگر نیز این امکان وجود ندارد؛ مسالهای که همواره موجب شده تا شاهد تهدید تعلیق ورزش ایران در رقابتهای مختلف باشیم.
ما در زمان فعالیت خود تلاش کردیم تا جلوی چنین اتفاقاتی گرفته شود، اما در همان زمان نیز نمیتوانیم بگوییم که دخالت مدیریتی از طرف ما صورت نگرفت. برخی مواقع اعلام میکردیم که اگر فلان فرد انتخاب شود بهتر است اما هرگز اعمال فشاری صورت نمیگرفت و تنها در حد اظهارنظر بود. در زمان فعالیت آقای مهرعلیزاده اما شرایط به گونه دیگری پیش رفت و این امکان فراهم شد که روسای فدراسیونها را برکنار کنند و این به معنای دخالت مستقیم دولت در ورزش بود.
در حال حاضر دخالت مدیریتی در ورزش کشور تکذیب میشود اما به نظر بنده کماکان دخالت مدیریتی وجود دارد، هرچند که همواره این دخالتها جواب نمیدهد و ممکن است در برخی مواقع نظر مجامع برخلاف نظر وزرا باشد. در مجموع نه اینکه بخواهم دخالت مدیریتی در ورزش را تایید کنم اما آن را اتفاقی اجتنابناپذیر میدانم و هر کسی که در راس کار قرار میگیرد دوست دارد با افرادی کار کند که با او همفکر و همسو هستند و حتی به نظر بندهای باید حقی را برای وزرا و روسا قائل باشیم که بگویند علاقهمند هستند با چه کسی همکاری کنند. در عین حال هرگز با این مساله موافق نیستم که در پشت پرده توطئهای صورت گیرد، پولی خرج شود و یا تهدید و تطمیعی مدنظر باشد. اما میتوان عنوان کرد که دولت علاقهمند است که فلان فرد رییس فلان فدراسیون شود، اگر رای آورد که چه بهتر و اگر رای هم نیاورد نباید دخالتی صورت گیرد. ما نباید تصور کنیم در دنیای مجازی زندگی میکنیم بلکه باید بدانیم در دنیای واقعی هستیم و با تصمیمهای مدیریتی روبرو خواهیم بود.
به چه دلیل همواره بحث تعلیق در مورد ورزش ایران مطرح میشود و در سایر کشورها شاهد چنین مسالهای نیستیم؟
در کشورهای مختلف حساسیتها به صورت رسمی رعایت میشود هرچند که همواره شاهد دخالتهای مدیریتی نیز در ورزش آنها هستیم. به طور مثال در کشورهای حاشیه خلیج فارس امیر یک کشور فعالیتها را برعهده میگیرد اما آنها به خوبی درک کردند که باید ظاهر کار را حفظ کنند. در کشور ما حتی ظاهر کار هم حفظ نمیشود و زمانی که میگوییم رییس یک فدراسیون توسط ریاست سازمان تربیت بدنی برکنار شده است طبق اساسنامه نهادهای بینالمللی شاهد دخالت رسمی دولت در ورزش هستیم که این مساله مشکلآفرین است.
علاوه بر این برخی افراد در ورزش وجود دارند که از روابط خوبی با یکدیگر برخوردار نیستند و اطلاعات را به فدراسیونهای جهانی و کمیته بینالمللی المپیک گزارش میکنند و به همین دلیل نیز با واکنشهایی از سوی این نهادها مواجه میشویم. هرچند که آنها دوست ندارند در این زمینه ورود کنند مگر اینکه موردی پیش آید و گزارشی ارسال شود، همانند اتفاقی که در زمان آقای علیآبادی در فوتبال ایران رخ داد و آقای دادکان برکنار و فیفا نسبت به این مساله حساس شد در حالی که اگر به صورت عادی و معقول برخورد میشد دخالتی از سوی نهادهای بینالمللی صورت نمیگرفت.
در مورد فعالیت وزارت ورزش و جوانان در ۲ مقوله ورزش و جوانان و عدم تناسب این دو حوزه با یکدیگر توضیح دهید و بگویید که آیا موافق تفکیک این وزارتخانه و یا احیای مجدد سازمان تربیت بدنی هستید؟
یک نفر به من بگوید وزارت ورزش و جوانان در حوزه جوانان چه اقدام مثبتی انجام داده است؟ نه کاری انجام شده و نه میتوانند کاری انجام دهند! در برخی مواقع عنوان میشود که در حوزه جهیزیه اقداماتی صورت گرفته است اما بنده به هیچوجه چنین اتفاقی را به عنوان اقدامی موثر در حوزه جوانان نمیدانم و باید بدانیم که مسائل جوانان به وزارتخانههای متعددی مربوط میشود. در گذشته سازمان ملی جوانان وجود داشت و مسائل مختلف در شورای عالی جوانان که ریاست آن برعهده رییس جمهوری بود مطرح میشد اما در حال حاضر وزارت ورزش و جوانان چه کاری را میتواند برای جوانان انجام دهد؟ به نظر بنده هیچ اقدام درخور و مناسبی از سوی این وزارتخانه برای جوانان صورت نگرفته و نمیگیرد.
ورزش پدیدهای عام است و به طور حتم سازمان تربیت بدنی فعالیت موثرتری نسبت به وزارت ورزش در این حوزه داشت، چرا که شورای سازمان تربیت بدنی به ریاست رییس جمهوری فعالیت میکرد و در حقیقت رییس جمهور رییس ورزش مملکت بود و میتوانست به وزارتخانههای مختلف دستور دهد که برای ورزش تصمیمات اتخاذ شده را اجرایی کنند در حالی که هماکنون وزارت ورزش و جوانان نمیتواند در امور وزارتخانههای مختلف ورود کند.
یکی از چالشهای اساسی در ورزش ایران پرداخت حق پخش تلویزیونی رقابتهای ورزشی مختلف از جمله فوتبال است، سازمان صداوسیما به هیچ وجه حاضر به پرداخت مطالبات به حق ورزش نیست و هرچند که بارها و بارها مقوله عدم پخش بازیها به عنوان یک اهرم فشار مطرح شده اما در نهایت از این مساله به عنوان یک مقوله امنیتی و حاکمیتی یاد کردهاند و پرونده آن بینتیجه مختومه شده است و به نظر میرسد از وزیر ورزش گرفته تا رییس فدراسیون فوتبال هیچ قدرتی برای اخذ حق پخش تلویزیونی رقابتهای مختلف ورزشی وجود ندارد و روز به روز ورزش ایران فقیرتر از گذشته به حیات خود ادامه می دهد.
این مساله قابل تاسف است، بروید و بررسی کنید که برای یک برنامه تلویزیونی چه هزینهای صرف میشود؟ صداوسیما بابت تبلیغات قبل، حین و پس از رقابتهای فوتبال هزینههای بالایی را دریافت میکند اما هیچ رقمی را به نهادهای فوتبالی اختصاص نمیدهد! بنده این اتفاق را جز بدسلیقگی مجلس شورای اسلامی نمیدانم. صداوسیما ممکن است اعلام کند که مجوز قانونی در این باره وجود ندارد ولی بنده به صراحت اعلام میکنم باید حداقل معادل هزینه پرداخت شده برای ساخت یک برنامه تلویزیونی به فوتبال اعتبار اختصاص داد. مجلس شورای اسلامی باید سازمان صداوسیما را در این رابطه مکلف کند چراکه فصلالخطاب قانون است و در حالی که هزینههای هنگفتی در فوتبال صورت میگیرد اما صداوسیما حاضر به پرداخت هیچ هزینهای به فوتبال نیست که این مساله تاسفآور است.
شما در برهههای زمانی مختلفی در ورزش این کشور مدیر بودید و همواره مقوله فساد در ورزش و به ویژه فوتبال به عنوان یک موضوع کلی مطرح شده است، آیا شما به شخصه در دوره مدیریتی خود ردپای این فساد را تجربه کردید؟
ردپای فساد در ورزش قابل احساس است اما باید با دلایل محکمهپسند صحبت کرد، دستگاههای مسئول و نهادهای نظارتی باید این ردپاها را تعقیب کنند و به منشا اصلی برسند. بنده به شخصه مسائلی را حس کردم اما صرفا این احساس برای برخورد کافی نبود هرچند در برخی موارد نیز ورزشکاری محروم شد یا اسناد هزینهای مورد تایید واقع نگردید.
شما هم در فضای ورزش و هم در فضای اقتصادی ایران به عنوان وزیر صنایع سابقه فعالیت دارید، به نظر شما فساد در ورزش بیشتر است یا در اقتصاد؟
به طور حتم فساد و مسائل پنهانی در فضای اقتصادی بسیار بیشتر از فضای ورزش است و چون ورزش چشمان ناظر و بینای بیشتری دارد این قبیل مسائل بیشتر به چشم میآیند و حساسیتها با توجه به جامعه مخاطب آن بیشتر است، درحالی که اتفاقات و مسائل مالی در اقتصاد بیشتر پنهاناند؛ به طور مثال کافی است یک کارخانه آردسازی تنها یک درصد از رطوبت محصول خود را افزایش دهد، این یعنی به جای آرد به مردم آب فروخته است! همانند این مسائل در نظام اقتصادی زیاد است اما به دلیل اینکه به صورت پنهانی انجام میشود کسی متوجه نیست، درحالی که سادهترین مسائل در ورزش بلافاصله با واکنش عموم رسانهها و مردم همراه میشود و کمتر اتفاقی از دیدگان پنهان میماند.
بعضا شاهد حضور چهرههای غیرورزشی در سطح اول ورزش کشور هستیم، افرادی که با سابقههای اقتصادی، سیاسی و یا فرهنگی پای به ورزش میگذارند و هیچ تجربه قبلی نیز در این حوزه ندارند؛ علت اصلی ورود آنها به ورزش مسائل اقتصادی و سیاسی است و یا حضور آنها علت دیگری دارد؟
به نظر بنده حضور چهرههای غیرورزشی در ورزش چندان جنبه مالی ندارد و بیشتر به دلیل شهرت است که آنها به این حوزه ورود پیدا میکنند، چرا که ورزش با اقبال عمومی روبروست و جامعه مخاطب بالایی دارد. به شخصه معتقدم اگر کسی در کاری مهارت ندارد نباید در آن ورود کند، اما ممکن است فردی سواد سیاسی و یا اقتصادی داشته باشد و ورزش را نیز درک کند، بنابراین منافاتی در این راستا وجود ندارد. مساله نادرست این است که یک فرد بدون مهارت در حوزهای ورود کند و مسئولیت بپذیرد. مثلا چهرهای همچون صفایی فراهانی وجهه سیاسی داشت و از همان ابتدا نیز در حوزه ورزش و فوتبال صاحبنظر بود، به همین دلیل نیز در این حوزه ورود کرد و موفق هم بود، در عین حال این موضوع که حتما یک مدیر ورزشی باید سابقه فعالیت ورزشی داشته باشد و به عنوان یک ورزشکار فعالیت کند نیز درست نیست.
برایتان یک مثال جالب میگویم، در سالیان گذشته وزارت جهاد کشاورزی در اختیار فردی که مشخصههای ویژهای داشت قرار گرفت، درحالی که باید این وزارتخانه در اختیار کسی باشد که کشاورزی را بفهمد و در این حوزه نیز کار کرده باشد، اما متاسفانه در آن زمان صرفا به دلیل اینکه ظاهر این فرد شبیه کشاورزان بود به عنوان وزیر کشاورزی انتخاب شد! یک زمانی به بنده پیشنهاد کردند که به هواپیمایی جمهوری اسلامی ایران بروم اما نپذیرفتم چرا که از اطلاعات لازم برخوردار نبودم و نمیدانستم که با یک خلبان و تکنسین باید چگونه برخورد کنم و به آنها چه بگویم؟
متاسفانه در زمان حضور مهندس موسوی نیز آقای داوودی شمسی به عنوان رییس سازمان تربیت بدنی انتخاب شد، وی فردی بود که به حوزه ورزش اشراف نداشت و به شخصه این سوال برای بنده مطرح شد که چرا چنین سمتی را قبول کرده است؟ جالب آنکه وی فردی جاهطلب و به دنبال شهرت هم نبود و تا جایی که اطلاع داشتم انسانی متواضع و فروتن بود اما وقتی از وی سوال پرسیدم که چرا چنین سمتی را قبول کرده است؟ گفت که به من پیشنهاد دادند و من هم پذیرفتم! باید تاکید کنم که این استدلالها غلط است و باید از چنین رفتارها و تصمیماتی در فضای مدیریتی کشور پرهیز شود.
ما در ورزشگاههای مختلف کشور شاهد انواع ناهنجاریها هستیم، از فحاشی گرفته تا ضرب و شتم و مصرف دخانیات! علت اینکه فضای ورزشگاههای کشور به ویژه در رشته فوتبال تا این میزان به تنش و ناهنجاری آمیخته شدهاند چیست؟
به طور حتم زمانی که شاهد برخورد جدی با پدیدهای انضباطی نباشیم اتفاقات این چنینی اجتنابناپذیر است، زمانی که یک ورزشکار، مربی یا مسئول در کنار زمین تماشاگران را تحریک میکند باید با آن برخورد جدی کرد چرا که این قبیل رفتارها تاثیر منفی و هیجانی روی رفتار تماشاگران دارد. مورد بعدی برخورد با افرادی است که روی سکوها قرار دارند و از روابط ناسالمی با باشگاه برخوردار هستند. این اتفاقات نیازمند برخوردهای قضایی و انتظامی است و باید به شکل قوی و محکم با آن برخورد شود. بروید و لیگ انگلیس را ببینید هر کسی که رفتار تحریککنندهای از خود بروز میدهد با محرومیت جدی مواجه میشود و هیچ کوتاهی در این راستا صورت نمیگیرد. ما نیز باید با تمام بداخلاقیها چه درون و چه بیرون زمین برخورد کرده و به هیچ وجه در این رابطه کوتاهی نکنیم. بنده مسئولان ورزش کشور را در این خصوص موظف و مقصر اصلی میدانم چرا که با برخوردهای سلبی موجب اشاعه چنین رفتارهایی در ورزش کشور میشوند.
این روزها حضور بانوان و به نوعی خانوادهها در ورزشگاهها به ویژه در رشته فوتبال به عنوان یکی از مسائل اصلی ورزش کشور مطرح و نقل محافل است، نظر شخصی شما در این رابطه چیست؟
به نظر بنده ورزشگاههای کشور باید خانوادگی شوند. ما هر بار شاهد بهانههای مختلفی هستیم، اول باید برویم و ببینیم که این مساله حلال است یا حرام؟ با نظر علما در این باره مخالف نیستم و آنها حق دارند که نظر خود را اعلام کنند. در حال حاضر مساله اصلی در این رابطه نظر علما است و مسائل بعدی در درجه اهمیت کمتری قرار دارند و پرداختن به آنها دنبال نخودسیاه رفتن است. اینکه فیفا تا چه میزان روی این مساله حساسیت دارد از آن بیاطلاع هستم، اما نهادهای بینالمللی با تبعیض مخالفند؛ چه این تبعیض نژادی باشد و چه جنسیتی. فیفا به ما دستور نمیدهد که حق برگزاری فوتبال را بدون حضور بانوان ندارید، بلکه آنها اعلام میکنند با این شرایط نمیتوانید در مجامع بینالمللی فوتبال حضور پیدا کنید! بنده صاحب نظر مذهبی نیستم، اما فکر نمیکنم که مشکلی در مورد حضور بانوان در ورزشگاهها وجود داشته باشد.
سالهاست علیرغم اینکه اکثر کشورهای دنیا به سیستم بلیتفروشی اینترنتی و شمارهگذاری صندلیها دست یافتهاند اما کماکان در سطح اول ورزش و فوتبال ایران شاهد بلیتفروشی دستی در ورودی ورزشگاهها هستیم و مشخص نیست که به چه علت ورزش ایران باید کماکان با چنین ضعفی مواجه باشد! آیا منفعت مالی برخی افراد را در این مساله دخیل میدانید؟
همانطور که سینماها به بلیتفروشی اینترنتی مجهز شدهاند ورزشگاهها نیز امکان استفاده از این ساختار را دارند با این تفاوت که باید گیتگذاری در مورد آنها انجام شود، البته تا جایی که اطلاع دارم این گیتها در داخل نیز امکان تولید میشوند و به نظر نمیرسد که مشکلی در این رابطه وجود داشته باشد. زمانی که ۳۰ هزار بلیت به صورت رسمی برای یک مسابقه فوتبال فروخته میشود، اما شاهد حضور ۶۰ هزار نفر در یک ورزشگاه هستیم آن هم در حالی که همه این ۶۰ هزار نفر بلیت دارند و حتی عده زیادی نیز علیرغم خرید بلیت، پشت درهای ورزشگاه باقی ماندهاند، این را میتوانید به عنوان یکی از سرچشمههای فساد تلقی کنید که یکی از نتایج آن ایجاد بازار سیاه است، بنابراین اگر مقاومتی در مورد بلیتفروشی اینترنتی صورت میگیرد علت آن این است که تعداد بلیتهای فروخته شده به طور دقیق مشخص نباشد.
در مورد پروژههای نیمهتمام ورزشی در کشور نیز توضیح دهید؟ علت چنین معضلی را در ورزش ایران چه میدانید؟
هرچند معتقدم لزوم ساخت برخی پروژههای عمرانی ورزشی در برخی نقاط کشور وجود نداشت، اما در حال حاضر کل پروژههای عمرانی کشور دچار وقفه شده است و حجم بالای هزینههای جاری دولت میزان هزینههای عمرانی را به شدت تحتالشعاع قرار داده است و این مساله صرفا مربوط به ورزش نمیشود. در عین حال مشکل از شروع پروژهها نیست بلکه مشکل اصلی این است که هزینههای عمرانی به شدت کاهش یافته است. زمانی که یارانه افراد ثروتمند قطع نمیشود بخشی از منابع مالی دولت هدر میرود و به نقطهای میرسیم که بسیاری از پروژههای حیاتیتر از پروژههای ورزشی نیز نیمهتمام باقی مانده است.
در کشورها پیشرفته دنیا ورزش قهرمانی با ورزش دانشآموزی گره خورده است و شاهد ایجاد ساختاری هستیم که استعدادهای ورزشی از همان ابتدا در مدارس شناخته میشوند. متاسفانه نظم آموزشی و ورزشی ما کماکان نسبت به این ظرفیت غافل مانده است و از نبود چنین نگاه و رویکردی رنج میبرد.
ما در زمینه ورزشی و در حوزه تربیت بدنی در مدارس فلسفه وجودی اشتباهی را مدنظر قرار دادهایم و وزارت آموزش و پرورش و وزارت ورزش و جوانان متوجه اهمیت این مساله نیست و نمیداند که تربیت بدنی به معنای تربیت دانشآموزان است. در فرانسه یک سوم ساعات درسی به ورزش اختصاص مییابد و آنها به یک فلسفه وجودی مشخصی در مورد تربیت بدنی و ورزش دست یافتهاند، اما در کشور ما نظام آموزشی فاقد چنین فلسفه وجودی است و هنوز به این نقطه نرسیدهایم که به ورزش به عنوان یکی از پایههای تربیتی فرزندانمان در مدارس توجه کنیم. هر زمانی که این نگاه همانند کشورهای اروپایی و کشوری نظیر ژاپن ایجاد شد در مسیر مشخصی گام برداشتهایم و میتوانیم به کسب موفقیت امیدوار باشیم.
ارزیابیتان از عملکرد وزارت ورزش و جوانان در دولت فعلی چیست؟
بنده پنج برنامه سراسری کشوری را در حوزه ورزش تعریف کرده بودم و در این رابطه با آقایان گودرزی و سلطانیفر به عنوان ۲ وزیر دولت یازدهم و دوازدهم نیز صحبت و به آنها تاکید کردم که وزیر ورزش کل کشور هستند. متاسفانه در حال حاضر برنامههای سراسری ورزشی که باید در کل کشور اجرا شود وجود ندارد. یکی از فعالیتهای ما در آن دوره ایجاد مراکز و پایگاههای قهرمانی و رشد استعدادها بود و تمامی مدیران استانی را ملزم به ارائه آموزش و خدمت در این رابطه کرده بودیم و در حال حاضر نیز باید برنامههای حمایتی از استانها در حوزه ورزش مدنظر قرار گیرد تا شاهد تغییر و تحول در ورزش ایران باشیم.
با توجه به اهمیت بالای فوتبال عملکرد مدیران این رشته ورزشی را چگونه میبینید؟
خیلی از برنامههای فدراسیون فوتبال در حال حاضر مورد قبول من نیست و رییس این فدراسیون به جای برخورد با بسیاری از مسائل از کنار آنها رد میشود و با آنها برخورد نمیکند. رییس فدراسیون باید در مورد مسائل به وجود آمده ورود کند و به سادگی از کنار آنها رد نشود. یکی از این مسائل اتفاقاتی بود که درباره کارلوس کیروش رخ داد، علاوه بر این مشکلاتی مختلفی در ارتباط با مسائل انضباطی در فوتبال ما به وفور وجود دارد که به طور مثال میتوان به اتفاقات فینال جام حذفی در فصل گذشته اشاره کرد. چرا ریاست فدراسیون فوتبال به طور مشخص و دقیق مقصر را اعلام نمیکند؟ کمیته اخلاقی فدراسیون فوتبال یک نظر دارد و کمیته انضباطی این فدراسیون آن نظر را ملغی میکند! چرا به طور شفاف از سوی فدراسیون فوتبال مقصر اصلی اعلام نمیشود و رییس این فدراسیون از کنار مسائل عبور میکند؟ فضای ایجاد شده در فینال جام حذفی به گونهای بود که جمعیت حاضر در ورزشگاه آمادگی هر اتفاقی را داشتند و خدا را شکر میکنیم که حادثه تلخی رخ نداد.
در مورد فدراسیون کشتی به عنوان ورزش اول کشور نظر خود را مطرح کنید؟
سوال مطرح شده برای بنده این بود که چرا علیرضا دبیر در دقیقه ۹۰ تایید صلاحیت شد؟ چرا آقای خادم رد صلاحیت شد؟ جالب اینکه علیرضا دبیر در دقیقه ۹۰ تایید صلاحیت و در نهایت به عنوان ریاست فدراسیون کشتی انتخاب شد، بالاخره وی باید فرصتی را برای چانهزنی و یا لابی پیدا می کرد و میتوانست از این طریق رای جمع کند یا خیر؟ هرچند که فکر میکنم علیرضا دبیر فرد بسیار مفیدی در ورزش ماست و از هوش و استعداد خوبی برخوردار است، اما رویه انتخاب او را مناسب نمیدانم.
این نظر شما به معنای تایید دخالتها در انتخاب روسای فدراسیونها نیست؟
بالاخره زمانی که مجمع انتخاباتی رای میدهد همه حرف و حدیثها باطل میشوند، چرا که اعضای مجمع انسان هستند و نظر شخصی دارند. بنده به شخصه با تهدید و تطمیع در رویه انتخابات روسای فدراسیونها مشکل دارم و به نظرم چنین مسالهای قابل توجیه نیست و هرگز با این مساله موافق نیستم که در پشت پرده توطئهای صورت گیرد، پولی خرج شود.
- 13
- 5