با اینکه سالهاست از ورزش دور است اما همچنان تجربیاتش میتواند راهگشای مشکلات ورزش باشد. سعید فائقی را از معاونت فنی او در سازمان تربیتبدنی میشناسیم؛ در دولتهای هاشمیرفسنجانی و سیدمحمد خاتمی. فارغ از هر جریان سیاسی و با اینکه یکی از مدیران صنعتی است اما عملکرد فائقی در ورزش بهگونهای بوده که هنوز هم بعد از سالها او را یک مدیر ورزشی میدانند. فائقی هم با اینکه در سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران در حال فعالیت است اما از وقایع ورزشی غافل نمانده.
او نمیتواند نسبت به سکوت عجیبی که در فاصله زمانی یک سال تا المپیک جامعه را فراگرفته بیتفاوت باشد و برای خصوصیسازی، ضعفهای مدیریتی و حضور زنان در ورزشگاهها راهکار دارد؛ راهکارهایی که پیش از این هم به کار گرفته و برایمان از تجربههایش در این زمینهها میگوید. ۱۰سال حضور مستمر و فعال بهعنوان نفر دوم در سازمان تربیتبدنی از او فردی آگاه و آشنا به مسائل و مشکلات ورزش و مدیری باتجربه و صاحب دیدگاه ساخته است که نظراتش همواره میتواند راهگشای ورزش کشور باشد. در واقع او بهمثابه جعبهسیاه ورزش کشور دارای اطلاعات و اسرار بسیاری از ورزش ماست که شاید اگر آنها را برای علاقهمندان به ورزش بازگو کند، شرایط برای خیلیها تغییر کند.
ورزش ایران را در شرایط فعلی چطور میبینید؟
اگر بخواهیم ورزش را در مقایسه با سایر پدیدهها معرفی کنیم، باید بگوییم که ورزش ما از میانگین جامعه بالاتر است؛ یعنی بهطور مثال شما حوزه علمی را نگاه کنید. المپیک علمی جایزه نوبل است که ما تا کنون یکبار هم موفق نشدهایم به این جایزه دست پیدا کنیم. در المپیک ورزشی اما مدالهای متعددی داریم. یا بهعنوان مثال در صنعت بهجز صنعت کشاورزی که پسته یا زعفرانمان در دنیا جهانیاند، ما در هیچ صنعت دیگری جهانی نیستیم. یا در اقتصاد همینطور است. در ورزش اما ما حداقل ۱۰رشته ورزشی داریم که جهانیاند، به همین جهت است که میتوان گفت بهنسبت سرانه بودجهای که به ورزش تعلق میگیرد، ورزش وضعیت خوبی دارد.
یعنی شما شرایط ورزش ما را ایدهآل میبینید؟
این مقایسه ورزش با سایر پدیدههای کشور بود اما اگر بخواهیم ورزش را با خود ورزش مقایسه کنیم باید بگویم که ما در ورزش رشد بطئی داشتهایم؛ یعنی در مواردی داشتیم با سرعت بالا میرفتیم اما به یکباره این رشد کُند یا متوقف شده است. بهعنوان مثال در فوتبال در باشگاهها میبازیم، در نوجوانان، جوانان یا ردههای مختلف امید سالهاست که در حسرت المپیک هستیم. علاوه بر این جاهایی هم رشد سینوسی داریم. در مقاطعی بالا میرویم و در مقاطعی پایین میآییم. بهعنوان مثال بهلحاظ سرانه امکانات ورزشی دوره خوبی را شروع کرده بودیم اما دوباره این آهنگ رشد کُند شد. دورهای سالنهای متعدد ساختیم. در تبریز، مشهد، اصفهان و اهواز ورزشگاههای خوبی ساخته شد اما دوباره متوقف شدیم و کار مهمی را صورت نمیدهیم.
از نظر دیپلماسی هم ضعیف شدهایم.
بهلحاظ دیپلماسی در دورهای بسیار خوب بودیم. در بسیاری از رشتهها مثل شنا، نجاتغریق، قایقرانی و وزنهبرداری دبیرکل آسیا بودیم. در کشتی نایبرئیس آسیا بودیم. در فوتبال صاحب کرسیهای بینالمللی بودیم اما این جایگاهها را از دست دادهایم. در مجموع باید بگویم ضعیف شدهایم. زمانی ۱۰رئیس فدراسیون ما نایبرئیس فدراسیونهای جهانی بودند، اما الآن چطور؟
بهنظر شما چرا این اتفاقها افتاده و شاهد آنها بودهایم؟
ورزش ما سیستمی نیست. اگر سیستمی بودیم برای مدیریت، کاربرگهایی درست میکردیم و شرایطی را بهوجود میآوردیم که جانشینپروری کنیم. در حال حاضر افرادی که برای ریاست فدراسیونهای ما کاندیدا میشوند، گاهاً از سر بیکاری میخواهند رئیس فدراسیون شوند، نه اینکه شغلی را بهلحاظ ملی در دست بگیرند. ما باید طوری برنامهریزی کنیم که هر سیستمی در درون خودش افرادی را برای روز مبادا تربیت کند. در حال حاضر اما درون فدراسیونها نمیبینید کسی از درون سیستم جوشیده باشد و جانشین رئیس شود. معمولاً ریاست در فدراسیونها بهدلیل چسبندگی به حاکمیت است.
پیش از این اما فعالیتهایی برای تربیت مدیر صورت گرفته بود.
بله، زمانی آکادمی علوم ورزشی بهوجود آمده بود که کارش تربیت مدیر بود اما آن مدرسه عالی ورزش دیگر نیست و کادرسازی از بین رفت چون برنامهای برای پرورش مدیر نداریم.
با چنین شرایطی پیشبینی شما از عملکرد ما در المپیک پیشرو چیست؟
برای المپیک باید تدارکات مناسبی صورت بگیرد. جامعه باید جو المپیکی داشته باشد. این اما در حالی است که ما تا حدودی سکوت را احساس میکنیم. ورزشهای المپیکی ما تازه باید بهدنبال کسب سهمیه المپیک باشند، در حالی که در فاصله زمانی یک سال مانده به المپیک کلی از رشتههای ما باید سهمیه خود را کسب میکردند و آماده میشدند اما ورزشهای مهم ما هنوز سهمیه نگرفتهاند. بهنظر من زمان بهسرعت دارد از دست میرود و ما نسبت به دورههای قبل، ضعیفتر عمل میکنیم. ضمن اینکه در بعضی رشتهها مثل وزنهبرداری هم شرایطی پیش آمده که سهمیهمان محدود شده و این به ضررمان خواهد بود. کاهش سهمیه وزنهبرداری ما از ۶ سهمیه به ۴ سهمیه، به ضررمان خواهد بود.
نظرتان درباره وضعیت امروز فوتبال کشور چیست؟ اینکه مدیران فوتبال معتقدند در بحث استانداردسازی ورزشگاهها دارند کار بزرگی انجام میدهند و همه باید تا به ثمر رسیدن آن، صبور باشند.
ما ظرفیت خودمان را میشناسیم. فرار رو به جلو غلط است. نمیشود یکشبه بخواهیم تخم دوزرده کنیم. از قدیم هم گفتهاند که سنگ بزرگ نشانه نزدن است. ما ظرفیت فوتبال و درآمدش را میدانیم. از بیرون که قرار نیست پولی بیاید، هر چه هست از درون فوتبال است. بهنظر من علت اصلی اینها نبوده است. به هر حال تعداد ورزشگاههای ما مشخص است و من فکر میکنم چون مدیران فدراسیون نتوانسته بودند در زمان مشخص برای استانداردسازی اصولی برنامهریزی کنند و کار به دقیقه نود کشیده بود، ناچار شدند فینال جام حذفی را بهانه کنند، لیگ را به تعویق بیندازند و بعد هم حداقلهایی را آماده کنند و بگویند استانداردسازی را انجام دادیم وگرنه وضعیت ورزشگاهها همیشه همین بوده. نهتنها پیشرفتی حاصل نشده که در برخی موارد پسرفت هم داشتهایم؛ مثل بلیتفروشی که وضع بهتر که نشده، بدتر هم شده است. ماجرای کلاغی شده که آمد راه رفتن کبک را یاد بگیرد، راه رفتن خودش را هم فراموش کرد.
بحث خصوصیسازی موضوع دیگری است که اصرار زیادی به انجام آن وجود دارد. فکر میکنید سرخابیها واگذار شوند؟
این حرف هم از همان حرفهاست. مگر قرار نبود شهریورماه اوراق دو باشگاه استقلال و پرسپولیس را عرضه کنیم؟ مشکل اینجاست که ما اولین مطالعات را هم برای ورود به فرابورس انجام ندادهایم. من نمیدانم چرا اینقدر اصرار داریم حرفی را بزنیم که از عهدهاش برنمیآییم؟ این باشگاهها بهراحتی خصوصی نمیشوند. اصلاً اقتصاد ما برای این کار جواب نمیدهد. علاوه بر این، روش غلطی را هم برای این کار انتخاب کردهایم.
شما چه روشی را برای این کار پیشنهاد میکنید؟
بهترین راه این است که سهام دو باشگاه استقلال و پرسپولیس را در بورس عرضه کنیم و برای این کار مصوبه خاصی را بگیریم. ببینیم آیا سهام این دو باشگاه در بورس سودده هست یا نه؟ بعد از آن کشف قیمت میشوند، بلوک به بلوک سهامها را به هواداران و پیشکسوتان عرضه میکنند. واقعیت این است که ما در حوزه ورزش یک فرد را نداریم که بتواند مالکیت این باشگاهها را بر عهده بگیرد. پس اگر قرار بر واگذاری به یک فرد باشد، در نهایت یک نفر از خارج از حوزه ورزش میآید و مالک پرسپولیس و استقلال میشود، در حالیکه این دو باشگاه باید به عاشقان خودشان سپرده شوند. بهترین کسانی که میتوانند این دو باشگاه را حفظ کنند، کسانی هستند که به پای این دو باشگاه سوختهاند؛ یعنی هواداران و پیشکسوتان این دو باشگاه.
یکی دیگر از مسائلی که نهتنها در فوتبال که در ورزش مورد بحث قرار میگیرد، حضور زنان در ورزشگاههاست.
یکی از افتخارات من این بوده که زمانی که در ورزش بودهام، برای اولینبار در رشته والیبال، زنان به ورزشگاه آمدند. این اتفاق به خیلی وقت پیش مربوط میشود. اولین مسابقات نوجوانان آسیا بود که توانستیم شرایط را برای حضور زنان فراهم کنیم. به هرحال باید امکانات لازم برای حضور زنان وجود داشته باشد و رفاه حالشان در نظر گرفته شود که این اتفاق هم افتاد، اما علاوه بر این موضوع نکته مهم دیگری وجود دارد که باید به آن اشاره کرد؛ اینکه در حال حاضر حضور زنان در ورزشگاهها، دیگر یک موضوع ورزشی نیست و به یک مطالبه سیاسی تبدیل شده است. ورزش بهلحاظ اینکه مدنی است، میتواند محلی برای دستیابی به این مطالبه باشد اما سیاسی کردن آن بههیچعنوان به نفع ورزش نیست.
حالا که خواسته یا ناخواسته عدهای آن را سیاسی کردهاند، راهکار چیست؟
بیاییم از مدنیت ورزش استفاده کنیم. مدنیت ورزش پتانسیل این را دارد که این عزیزان را دربر بگیرد. قوانینش هم وجود دارد، جامعه مدنیاش هم وجود دارد. فقط باید تبش را بگیریم و بهانه به دست عدهای ندهیم که در نهایت این موضوع باعث تعلیق فوتبال ما شود. یک مدیریت عاقلانه میتواند این کار را انجام دهد چون مدیریت ما ضعیف شده است، شاهد چنین مشکلاتی هم هستیم وگرنه بحث حضور زنان در ورزشگاه موضوع قابل حلی است. قبلاً هم بارها این اتفاق افتاده است؛ چه در فوتبال و چه در رشتههای ورزشی دیگر. وقتی تیم ملی فوتبال ما از استرالیا برگشت و قهرمانان به ورزشگاه آزادی آمدند، خانمها و آقایان در کنار یکدیگر و با هم در ورزشگاه آزادی بودند. بهجز این، بارها شده که در ورزشگاه آزادی شاهد حضور خانمها و آقایان در کنار یکدیگر بودهایم به همین خاطر میگویم این مشکل قابل حل است.
مدیریتمان ضعیف شده که حضور زنان در ورزشگاه غیرقابل حل بهنظر میرسد.
در مسیر آمادگی برای المپیک نسبت به دورههای قبل ضعیفتر عمل کردهایم.
یکسال به المپیک مانده و هنوز سهمیهای کسب نکردهایم.
مدیران فدراسیون باید در زمان مشخصی برای استانداردسازی برنامهریزی میکردند.
مدنیت ورزش پتانسیل این را دارد که موضوع زنان را دربر بگیرد.
تیم ملی که از استرالیا آمد، زنان و مردان در کنار هم در آزادی به استقبالش رفتند.
در بلیتفروشی مسابقات فوتبال آمدیم راه رفتن کبک را یاد بگیریم، راه رفتن خودمان را هم فراموش کردیم.
درون فدراسیونها نمیبینید کسی از درون سیستم جوشیده باشد و جانشین رئیس شود.
مگر قرار نبود شهریورماه اوراق دو باشگاه استقلال و پرسپولیس را عرضه کنیم؟.
نمیدانم چرا اینقدر اصرار داریم حرفی را بزنیم که از عهدهاش برنمیآییم؟
در حوزه ورزش یک فرد را نداریم که بتواند مالکیت این باشگاهها را بر عهده بگیرد.
نه اقتصاد ما برای خصوصیسازی باشگاهها جواب میدهد، نه روش درستی داریم.
بهناز میر مطهریان
- 19
- 1