به گزارش ایلنا، تمرین تیم ملی والیبال شروع شد. تمرینی که حال و هوای خاصی داشت. بچه ها یکی یکی وارد سالن شدند و قرار بود این بار قبل از تمرین خبرنگارها کارشان را شروع کنند. به نظر می رسید همه سرحال هستند و آماده گفت و گو... بعد از گرم کردن مثل بچه مدرسه ای ها به صف شدند تا طبق معمول همیشه تمرین را با صحبت های ایوان کولاکوویچ شروع کنند، اما یک سورپرایز در انتظار آنها بود، امیر خوش خبر سرپرست تیم ملی وارد شد آنهم با یک کیک! تولد داشتیم تولد محمد موسوی، پسر مردادماهی والیبال. پسری که سالروز تولدش با اتفاقات بزرگی در تاریخ توام شده است.
او زاده سی و یکم مرداد بود، روزی که نبرد چالداران بین ایران و عثمانی روی داد و چه کسی در سپاه ایران میدانست روزگاری در همین روز، پسری با به عرصه گیتی خواهد گذاشت که مدافعی سرسخت علیه بیگانگان خواهد بود. مدافعی در والیبال. او روزی به دنیا آمد که ژاپن، کره را به ضمیمه خاک خود درآورد و چشم بادامیها آن روز نمیدانستند که چند دهه بعد، پسری در اقلیمی دور متولد میشود که همراه نسل طلایی والیبال ایران به امپراطوری خاور دوری در این رشته پایان میدهد...
طبق معمول همیشه فرهاد قائمی و مجتبی میرزاجانپور گرم کننده محفل بودند، سعید معروف هم به شوخی گفت: مراقب باشید، دعوا نکنید خبرنگارها اینجا هستند( کنایه به دعوای عادل غلامی در حضور خبرنگارها)، پس از حرف کاپیتان همه خندیدند و سید شمع ها را فوت کرد بدون آنکه آرزویی کند. فرهاد قائمی دست می زد و آهنگ تولدت مبارک را می خواند و بعد هم دست هایش را دور گردن موسوی حلقه کرد تا مبادا فرار کند و مجتبی هم در یک حرکت غافلگیرانه صورت سید را کیکی کرد. عکس یادگاری و درخواست قائمی برای رقص با چاقو بدون جواب ماند و بالاخره تمرین پس از گذراندن دقایقی شاد شروع شد...
مهم نیست که چقدر دست نوشته هایی را که «لیندا گودمن» براساس فهمش از رقص ستارگان و ماه در آسمان می نگاشت ، قبول دارید. همه ما روزی نوشته هایش را ورق زده ایم. وقتی رسیدیم به متولدین مرد زاده ماه مرداد، به ویژگی هایی رسیدیم همچون «دست و دلباز، سخاوتمند، بلند نظر، مهربان، فهمیده، حراف، باوجدان و اصیل« در کنارش هرچند که «خودبینی و خودپسندی و ریاستطلبی و کم تحملی، خودکامگی» هم چشم نوازی می کند. «لیندا گودمن» منجم و ستاره شناس آمریکایی بیشتر یک روانشناس بود تا یک ستاره شناس. اما گوشه هایی از واقعیت های رفتاری انسان ها را گویی در قابی شکیل از خرافات به جامعه جهانی اهدا می کرد. قابی که مردم آن را با باورهای خود به دیوار زندگی می کوبند.
دست و دلباز است، خوشرو، سخاوتمند و مهربان. ویژگی هایی که در «محمد موسوی» دیده می شود. پسری زاده ۳۱ مردادماه سال ۶۶ در دزفول. همانی که در چنین روزی به دنیا آمد، اما پدرش خیلی زود، در روزهایی که پسر داشت دروس ابتدایی زندگی را در دبستان می خواند، دستش را گرفت و به سالن والیبال برد. پدر، می خواست از همان «شیرپسر» مردادی، یک قهرمان بسازد. در وجودش همان خواست و مقاومت را دیده بود. پنجم دبستان به تیم منتخب مدارس کشور دعوت شد، بعد وقتی هنوز در رده نوجوانان بود، با پیکان قرارداد بست و مبدل شد به یکی از معدود بازیکنان تاریخ والیبال ایران که در تمامی رده های ملی، حضور داشته.
نماد ماه تولد محمد موسوی شیر است، در طول تاریخ شیر به عنوان سمبل قهرمانی و پادشاهی بکار رفته، ستاره والیبال مثل شیر در روابط خود در پی درستی و صداقت و پایداری است و از مرکز توجه بودن خوشنود می شود. گاهی وقت ها بسیار مغرور و گاهی همچون کودکان بسیار شاداب و سرزنده است. فوق العاده حمایت کننده(حامی) و بخشنده است اما هرگز از زیر سوال رفتن افکار و اعمالش خوشنود نمی شود.
یک شیر ژیان و سر کش، یک دوست واقعی و یک پدر نمونه، دل او از آئینه پاکتر و روشنتر است اما خشم او هم توفانی هم سهمگین خواهد بود. برای همین است که می گویند مراقب باشید دم شیر را لگد نکنید پس باید مراقب بود تا دم مردادماهی ها را لگد نکرد وگرنه معلوم نیست چه خواهد شد!
آیا او رئوف و مهربان است یا سنگدل و خطرناک؟ دست و دلباز و باگذشت است و یا به طرز وحشتناکی خودخواه و مغرور؟ آیا او حقیقتا اجتماعی و مردم دوست است؟ آیا او موقعیت اجتماعی خویش را از راه تظاهر به وقار و متانت به دست می آورد؟ و بالاخره آیا او واقعا سزاوار آن هست که با وی مثل یک سلطان رفتار بشود؟ در مورد اخیر بدون شک باید گفت که لااقل از نظر خودش واقعا سزاوار آن است که در محیط خانواده و کار « آقای » همه باشد، و شما نمی توانید منکر این واقعیت بشوید که او در امور عشقی و حرفه ای همیشه موفق است و اما در مورد اینکه آیا او واقعا این چنین است و یا سعی می کند از راه تظاهر این چنین باشد، رازی است که ما هرگز قادر به کشف آن نیستیم. در عوض خیلی چیزها هم درباره او می دانیم، مثلا بسیار باوقار است. احتیاج فوق العاده زیادی به حکمفرمایی دارد و سخت مایل است که فرمانبردارانش دوستش بدارند.
محمد موسوی، حالا یکی از همان ستاره های آسمان مردادماهی است که منجمان و طالع بینان و وردگویان جهان، از روی حرکت شان، پیش گویی می کنند، طالع می بینند و ماه ها را تشریح می کنند. در زندگی اش که نگاه کنیم، خوش مشربی های مردادماهی ها نمایان است. آخرین بازمانده از نسل مردادی ها، در آخرین روز. در کنار خوش مشربی و حرافی، کنار تمام هنرهای ذاتی و بالفطره و اکتسابی و تکنیک های فردی، ریاست طلب است.
مگر می توان ریاست طلبی ها و جاه طلبی های یک قهرمان را به یک بعد منفی تشبیه کرد؟ محمد موسوی، در خانه والیبال ایران، در تیم ملی والیبال ایران، در باشگاه بانک سرمایه، بدل شده است به لیدر، رهبری کننده تمام تیم که گاهی در میدان، برافروخته می شود، فریاد می کشد و با همان فریاد و غریوش، تیم را هم به وجد می آورد. اما همان اصالتی که در طالعش ذکر شده را هم حفظ می کند. ریاست طلب است، در عین حال مهربان و فهمیده. این دو تضاد را که مخلوط کنیم بیشتر می فهمیم چرا در المپیک ریو، آنگونه پشت سرپرست تیم ایستاد و کنار تیم به رژه نرفت.
روز سی و یکم مردادماه، آخرین روز برای ولادت یک مردادماهی بود که سال ۶۶ ما را صاحب یک «محمد موسوی» کرد. پسری که امروز قهرمان بسیاری از جوانان ما شده. یکی از مفاخر و ستاره های آسمان والیبال که می توان از روی او طالع بین شد. تولدت با چند روز تاخیر مبارک «شیر» والیبال...
تمرین آخر تیم ملی قبل از شروع رقابت های انتخابی قهرمانی جهان با دعوای عادل غلامی و ترک تمرین تیم ملی در حضور رسانه ها همراه بود و این بار اولین تمرین ملی پوشان برای حضور در جام قهرمانان بزرگ جهان با تولد و شادی و بگو و بخند در حضور رسانه ها همراه شد، امید که این شروع با پایانی خوش برای والیبال و محمد موسوی همراه شود، او می تواند مثل همیشه عنوان بهترین مدافع را از آن خود کند و در کنار دیگر ملی پوشان بدرخشد.
ژاپن و جام قهرمانان بزرگ جهان والیبالیست های ایران را دوباره صدا می زند...
- 18
- 3