چهارشنبه ۲۰ تیر ۱۴۰۳
۱۵:۴۶ - ۲۲ خرداد ۱۴۰۱ کد خبر: ۱۴۰۱۰۳۲۴۹۱
چهره ها در سینما و تلویزیون

تینا آخوندتبار: بچه اسلامشهرم، نه بچه پولدار!

تینا آخوندتبار,چهره سینمایی و ورزشی
با تینا آخوندتبار چهره سینمایی و ورزشی این روزها به گفت و گو پرداخته ایم.

تینا آخوندتبار دیگر نیازی به معرفی ندارد؛چهره سینمایی ایران و البته این روزها چهره ای بیشتر ورزشی. او عاشق بوکس است و این رشته است که حالش را خوب می کند. آخوندتبار گفت و گوهای زیادی را در طول همه این سال ها انجام داده است اما همه تلاش ما این بوده تا این بار یک گفت و گوی متفاوت رقم بخورد:

حال خوش ورزش را سینما به من نداده است

خب این برای خیلی ها سوال است که من ورزشکار هستم یا بازیگر،باید بگویم هر جفتش.بازیگری که شغل من است اما ورزش حالم را خوب می کند.ورزش می کنم تا با اعتماد به نفس بیشتری جلوی دوربین بروم.تا شخصیت یک قهرمان در فیلم را به خوبی بازی کنم.من تمام تلاشم این است؛استفاده از ورزش برای اینکه در سینما حرفی برای گفتن داشته باشم.

قید سینما را نزده ام

من هنوز هم در سینما هستم و فعالیت می کنم.از نظر من سینما یک رسانه است.رسانه ای که می شود در آن استعداد، حرف، شخصیت و چیزی که در زندگی شخصی یاد گرفتی را به خیلی‌ها یاد بدهی.تجربه شخصی می‌تواند یک تلنگر مهم باشد که چیزی را به دیگری یاد بدهد.

چرا بوکس؟ عاشقش هستم

بوکس آرامم می کند.عاشقش هستم در این ورزش خودم را تخلیه می کنم.نمی دانم چرا اینجا همه فکر می کنند که بوکس یک ورزش مردانه است اما من بوکس را دوست داریم.بیایید دیگر این ورزش را جنسیتی نکنیم.من اینجا هستم و شاید به خاطر من یک دختر نوجوان به بوکس بیاید،رشد کند و در سال های بعد برای ایران افتخار بیاورد.

تینا آخوندتبار,چهره سینمایی و ورزشی

صورت و قیافه ام سرمایه من بود اما ...

خب صورتم سرمایه من بود و بدون تعارف خیلی راحت از آن پول درمی آوردم اما حالا می بینم که من فقط این صورت نیستم.با بوکس چیزهای بهتری در خودم پیدا کردم که قطعا اگر به آنها برسم خوشگل تر هم می شوم.دست من در بوکس شکسته و آسیب‌دیدگی‌های زیادی داشتم. اما بوکس من را با چیزهای تازه‌ای در زندگی آشنا کرد.

مگر سینما فقط آدم خوشگل می خواهد؟

می پرسید که اگر اتفاقی برایم در بوکس بیفتد باید قید سینما را بزنم؟نه!چرا این حرف ها را می زنید؟مگر سینما فقط آدم‌های خوشگل با چهره زیبا نیاز دارد؟سینمای ما الان به یک آدم قوی نیاز دارد تا یک بازیگر خوش‌ چهره. چهره در سینما لازم است ولی کافی نیست. برای بازیگری، من چهره داشتم ولی اگر این به تنهایی کافی بود، به همان کفایت می‌کردم. قیافه برای من کافی نبود.

دانشگاه رفتم چون خانواده ام دوست داشتند دانشجو شوم!

حسابداری خوانده ام.رفتم دانشگاه چون خانواده ام دوست داشتند به دانشگاه بروم.رفتم حسابداری اما چیزی به دست نیاوردم.یعنی این کار را انجام دادم اما از آن لذتی نبردم.

تینا آخوندتبار,چهره سینمایی و ورزشی

بچه پولدار نیستم.خانواده من هنوز هم در اسلامشهر زندگی می کنند.خودم هم خوانده ام که این چیزها را نوشته اند.پدرم در اسلامشهر فرش فروشی داشت و همان جا هم مانده است اما این را هم بگویم که از لحاظ اقتصادی در وضعیت بدی قرار نداریم.بچه پولدار نیستم اما همیشه زندگی خوبی داشته ایم.

هر چه در سینما پول در آوردم خرج شد!

من پول ۱۰ سال کار در سینما را خرج کردم و تمام شد. برایم مهم نیست که چه پول زیادی از دست دادم. من با شروع بوکس، هیچ امکاناتی نداشتم. با استاد اولم، در پارک تمرین می‌کردم اما مجبور شدم باشگاهی برای تمرین مهیا کنم که هزینه داشت.در بوکس اصلاً لابی نداشتم، خانه و ماشینم را فروختم و رفتم یک کشور دیگر تمرین کردم و با چیزی که خودم داشتم دنبال هدفم رفتم. از آدم‌های ارتباط‌دار و لابی هم هیچ‌گاه استفاده نکردم. در سینما هم همین‌طور.

پیشنهاد بی شرمانه همه جا هست!

لابی هم در بوکس هست هم در سینما.مگر می‌شود نباشد؟ مافیا از قدرتش استفاده می‌کند اما من تا حالا با این افراد کار نکردم که پایم را روی کسی بگذارم و بالا بروم. هرچه دارم را خودم ساختم.می‌گویند در حوزه سینما، پیشنهاد بی‌شرمانه و... مرسوم است.من می خواهم بگویم همه جا هست. مثلاً در حوزه هواپیمایی نیست؟ همه می‌گویند میهماندارها این کار و آن کار را می‌کنند. پرستارها را می‌گویند با دکترها رابطه دارند. بستگی به خودت دارد که بخواهی چه آدمی را زندگی کنی. آدمی که حاضر است برای رسیدن به هدف هر کاری کند، سرانجام به هدفش نمی‌رسد. وقتی یاد بگیری در وجودت چیز دیگری هم هست که بیشتر از جسمت ارزش دارد، تن به هر کاری نمی‌دهی. مگر اینکه خودت دوست داشته باشی.

تینا آخوندتبار,چهره سینمایی و ورزشی

کمربند جهانی را می خواهم

هدف من رسیدن به کمربند جهانی در بوکس است البته به شرطی که همین‌طور که الان انگیزه دارم، کارم را ادامه بدهم. من خودم را ۳۴ ساله نمی‌بینم. برخلاف نظر خیلی‌ها، بوکس اصلاً ورزش بدنی نیست. بیش از ۵۰ درصدش ذهنی است و شاید ۴۰ درصد آن به بدن و استقامت ربط دارد. در واقع یک جورهایی مثل شطرنج است. به همین دلیل از بوکس خوشم آمده که به من قدرت استراتژی می‌دهد.

دوست دارم بوکس زنان را راه اندازی کنم

من دوست دارم بوکس زنان را راه‌اندازی کنم. یعنی تا الان کسی جلویم را نگرفته.برای من کمربند قهرمانی که برایش تمرین می‌کنم، از طلای المپیک ارزشمندتر است. اما المپیک هم برایم ارزش دارد، شاید اگر تجربه رقابت در المپیک را داشتم، تجربه‌ام مثل حریف قبلی‌ام بیشتر بود. اما اینکه بگویم ای‌کاش به المپیک می‌رفتم را هرگز نگفتم. اولین مسابقه‌ای که دادم، مسابقات بوکس حرفه‌ای بود. لذت را آنجا تجربه کردم. برای همین کمربند برایم با ارزش‌تر است اما اگر مبارزه در المپیک هم‌ بشود که چه بهتر.

MMA را دوست ندارم؛ دعوای خیابانی است

من MMA را دوست ندارم، چون سلاح بیشتری ‌داری و این مسابقات شبیه دعوای خیابانی است. اما بوکس یک مسابقه است و فایت نیست. یک بازی است. من از این ‌بازی فکری خوشم‌ آمده و از لحاظ بدنی، خودم را به سطح تاپ دنیا می‌رسانم. اما این مسابقه‌ای که بین دو آدم در دو جهان مختلف که هر کسی از خودش یک قهرمان ساخته را دوست دارم تا دعوا کردن.

تینا آخوندتبار,چهره سینمایی و ورزشی

مبارزه‌ای که در ترکیه لغو شد

مبارزه ام را کنسل کردم. در واقع از نظر مالی به توافق نرسیدیم با سازمان برگزار کننده. زمانی هست که سازمان بزرگی پیشنهاد مبارزه با بوکسور بزرگی را می دهد و آنجا می توانی قید قرارداد مالی را بزنی، اما وقتی تو ریتینگ خودت را داری، پس می توانی از نظر مالی هم چانه بزنی. من هم بابت مبارزه ام پول خواستم که آن سازمان گفت، اسپانسرش سرمایه زیادی ندارد و نمی تواند پولی بدهد، من هم قبول نکردم بروم. هرچند یکسری از بوکسورها و حتی مربی خودم، بدون پول مبارزه می کنند. اما من که تا حالا صبر کرده ام و امیدوارم خدا در بزرگتری را به رویم باز کند. من فعلا مثل شیر بیشه زار در لحظه مکث شکار خوب هستم تا یک پله بالاتر بروم.

دنده‌ام در تمرین شکست!

واقعیت این است که دنده ام در تمرین شکسته است. وقتی بوکس کار می کنی آسیب می بینی. نمی شود دوچرخه سوار باشی و نیفتی. عکس از دنده ام انداختم، دکتر گفت ضربه خورده و فعلا باید یکی، دو هفته ای استراحت کنی، اما من هوگوی تکواندو می بندم تا شدت ضربه را بگیرد و تمرین مبارزه سبک انجام می دهم . البته حالا بهتر است و تا سه، ۴ روز دیگر بدون هوگو می توانم مثل قبل تمرین کنم. من فعلا تا جایی که قدرت دارم، ادامه می دهم. همه تلاشم این است تا به خواسته ام برسم .البته نرسم هم ایراد ندارد، چون این مدت من درسهای بزرگی گرفته ام که برای ادامه زندگی برایم پیش زمینه قوی باشد، حالا می دانم هرکاری بخواهم انجام می دهم. پاداش هم خیلی مهم نیست، درسها مهم است. قدرتی که در زندگی وهر سنی به کارت می آید.

  • 11
  • 1
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

یاشار سلطانیبیوگرافی یاشار سلطانی

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

زندگینامه امامزاده صالح

باورها و اعتقادات مذهبی، نقشی پررنگ در شکل گیری فرهنگ و هویت ایرانیان داشته است. احترام به سادات و نوادگان پیامبر اکرم (ص) از جمله این باورهاست. از این رو، در طول تاریخ ایران، امامزادگان همواره به عنوان واسطه های فیض الهی و امامان معصوم (ع) مورد توجه مردم قرار داشته اند. آرامگاه این بزرگواران، به اماکن زیارتی تبدیل شده و مردم برای طلب حاجت، شفا و دفع بلا به آنها توسل می جویند.

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
آپولو سایوز ماموریت آپولو سایوز؛ دست دادن در فضا

ایده همکاری فضایی میان آمریکا و شوروی، در بحبوحه رقابت های فضایی دهه ۱۹۶۰ مطرح شد. در آن دوران، هر دو ابرقدرت در تلاش بودند تا به دستاوردهای فضایی بیشتری دست یابند. آمریکا با برنامه فضایی آپولو، به دنبال فرود انسان بر کره ماه بود و شوروی نیز برنامه فضایی سایوز را برای ارسال فضانورد به مدار زمین دنبال می کرد. با وجود رقابت های موجود، هر دو کشور به این نتیجه رسیدند که برقراری همکاری در برخی از زمینه های فضایی می تواند برایشان مفید باشد. ایمنی فضانوردان، یکی از دغدغه های اصلی به شمار می رفت. در صورت بروز مشکل برای فضاپیمای یکی از کشورها در فضا، امکان نجات فضانوردان توسط کشور دیگر وجود نداشت.

مذاکرات برای انجام ماموریت مشترک آپولو سایوز، از سال ۱۹۷۰ آغاز شد. این مذاکرات با پیچیدگی های سیاسی و فنی همراه بود. مهندسان هر دو کشور می بایست بر روی سیستم های اتصال فضاپیماها و فرآیندهای اضطراری به توافق می رسیدند. موفقیت ماموریت آپولو سایوز، نیازمند هماهنگی و همکاری نزدیک میان تیم های مهندسی و فضانوردان آمریکا و شوروی بود. فضانوردان هر دو کشور می بایست زبان یکدیگر را فرا می گرفتند و با سیستم های فضاپیمای طرف مقابل آشنا می شدند.

فضاپیماهای آپولو و سایوز

ماموریت آپولو سایوز، از دو فضاپیمای کاملا متفاوت تشکیل شده بود:

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

چکیده بیوگرافی نیلوفر اردلان

نام کامل: نیلوفر اردلان

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ

نام کامل: حمیدرضا آذرنگ

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش