یکشنبه ۱۷ تیر ۱۴۰۳
۱۶:۴۹ - ۱۰ شهریور ۱۳۹۵ کد خبر: ۹۵۰۰۰۷۹۴
چهره ها در سینما و تلویزیون

بهروز بقایی: یك بار مرده‌ام!

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران,بهروز بقایی

بهروز بقایی كه به تازگی با سفرنامه‌های خندوانه به تلویزیون برگشته بخش مهمی از خاطرات دهه شصتی‌هاست. با مجموعه‌هایی مثل همسران، دنیای شیرین و دنیای شیرین دریا خیلی از ما خاطره ساختیم و وقت‌مان را پر كردیم. بهروز بقایی بعد از سال‌ها دوری از دلایل دوری‌اش برای ما گفت و اینكه چه اتفاقاتی در این مدت برایش افتاده است. او شاعر هم هست و شعرهای عجیبی دارد و بخشی از آنها را برای‌تان خواهیم نوشت. جالب است بدانید بهروز بقایی یك بار تا دم مرگ رفته و حرف‌های زیادی برای گفتن دارد.

مجله زندگی ایده آل- بهروز بقایی كه به تازگی با سفرنامه‌های خندوانه به تلویزیون برگشته بخش مهمی از خاطرات دهه شصتی‌هاست. با مجموعه‌هایی مثل همسران، دنیای شیرین و دنیای شیرین دریا خیلی از ما خاطره ساختیم و وقت‌مان را پر كردیم. بهروز بقایی بعد از سال‌ها دوری از دلایل دوری‌اش برای ما گفت و اینكه چه اتفاقاتی در این مدت برایش افتاده است. او شاعر هم هست و شعرهای عجیبی دارد و بخشی از آنها را برای‌تان خواهیم نوشت. جالب است بدانید بهروز بقایی یك بار تا دم مرگ رفته و حرف‌های زیادی برای گفتن دارد.

 

 از خندوانه جدا شدم؛ از رامبد، نه

به دلایلی ادامه همكاری با برنامه خندوانه برایم میسر نبود. نه اینكه با رامبد مشكلی داشته باشم اما شرایطی وجود داشت كه ادامه همكاری را برای سفرنامه‌ها سخت كرده بود. من رامبد را از خیلی سال قبل می‌شناسم و بسیار دوستش دارم. ما در یك دایره بسته كار می‌كنیم و باز به هم می‌رسیم. همیشه كار كردن با رامبد برایم خیلی خوشحال‌كننده است.

 

شش سال دوری از تلویزیون

خیلی جاها نوشته‌اند كه دوری من از تلویزیون به خاطر بیماری بوده است. اما واقعیت چیز دیگری است كه بازگو كردن آنها را صلاح نمی‌دانم. شش سال پیش به خاطر یك سری اتفاقات خیلی تحت فشار بودم و شاید به خاطر همین هم بود كه سكته كردم. یادم می‌آید شب‌ها از ناراحتی و عصبانیت  پنجاه كیلومتر در خانه قدم می‌زدم. خیلی روزهای بدی بود.

 

چطور سكته كردم

در همان روزهای سخت و پر استرس بود كه شب‌ها تئاتری را بازی می‌كردم به نام «هملت با سالاد فصل». كارگردان كار آقای هادی مرزبان بود. شب یكی از اجراها سكته قلبی كردم و در ادامه سكته مغزی. هر دوی این اتفاق با هم افتاد و باعث شد حتی مدتی قدرت تكلم نداشته باشم كه به مرور زمان بهتر شدم.

 

تجربه شیرین مرگ

بعد از سكته قلبی بود كه مرگ را تجربه كردم. وارد دالانی شدم كه انتهای آن نور بود. بی‌نهایت رنگین‌كمان اطرافم بود؛ نمی‌دانم چند میلیون تا و بویی را استشمام كردم كه هیچ وقت تجربه نكرده بودم. آنقدر آن بو خوب بود كه یك جا گفتم همه عطرهای دنیا به پای آن نمی‌رسند. هر چه از آن اتفاق می‌گذرد پرده‌ها بین من و آن اتفاق می‌آیند و من از آن ماجرا دور می‌شوم. اما بعد از آن اتفاق معانی و جهان‌بینی من نسبت به زندگی تغییر كرد. ارزش آدم‌ها و جمع‌ها را بیشتر می‌دانم. از لحظات بهتر استفاده می‌كنم. بعد از این ماجرا هیچ ترسی برایم از مرگ و آن طرف وجود ندارد.

 

«همسران» چه شد؟

یكی از عوامل مهم تولید چنین  سریالی‌هایی مثل همسران مسعود رسام بود كه حیف شد و در میان ما نیست. بیژن بیرنگ هم كه از اركان تولید آن سریال بود این روزها به شدت مشغول زندگی شخصی خود است و زمانی برای كار ندارد. تنها كسی هم كه اینجا پا در هواست منم و می‌توانم كار كنم.

 

دنیای شیرین من

قرار بود «دنیای شیرین» در تمام ایران ادامه پیدا كند و همین طور جلو برویم؛ مثلا دنیای شیرین جیران را بسازیم كه برای ترك‌های عزیز بود یا مثلا دنیای شیرین صحرا که برای تمام قومیت‌ها و شهرها قرار بود بسازیم. اما شبكه كودك و مدیران آن با طرح ما موافقت نكردند و دیگر تیم ما از هم جدا شد و امكان ادامه كار وجود نداشت. الان هم برای كودكان كارهایی در تلویزیون می‌شود. مثل همین خاله‌ها و عموهایی كه می‌بینید اما خیلی كارهای بهتر از این می‌شود كرد. ما با كودكان درست تا نمی‌كنیم. كودكان غذای فرهنگی مفصل‌تری می‌خواهند. كودكان را جدی نمی‌گیریم. این تجربه در «خانه سبز» هم اتفاق افتاد و «سرزمین سبز» شكل گرفت. البته به آن انسجامی كه باید می‌رسید نرسید. حرف از خانه سبز شد؛ خدا خسرو شكیبایی را بیامرزد.

 

مسابقه پول

یك مسابقه‌ای بین ما و دیگر كشورها اتفاق افتاده كه مسابقه پول است. چهار نعل داریم می‌دویم تا پول بیشتری در بیاوریم. اینها اسبابی شده‌اند كه ما از ذات خودمان دور شویم. اگر توجه نكنیم چهار سال دیگر همدیگر را كه هیچ خودمان را هم نمی‌شناسیم. گاهی می‌بینم كه آدم‌ها می‌خواهند از درآمد و فیش حقوقی هم سر در بیاورند تا بیشتر بدوند و از دوست و همسایه بیشتر پول در بیاورند. حالت بدتری هم دارد كه گاهی عده‌ای دیگران را متوقف می‌كنند تا اینكه خودشان را بالا بكشند.

 

بهرنگ بقایی چه می‌كند؟

بهرنگ پسرم یك سال و خرده‌ای است كه ازدواج كرده و تازه از فرانسه آمده و در عرصه موسیقی فعال است. بهرنگ فرزند دختر آقای مرتضی احمدی هم هست و قرار است كارهای زیادی بكند.

 

هنوز به قله نرسیدم

ما در نمایش می‌گوییم هر كس كه وارد صحنه می‌شود دارای هدفی است و برای رسیدن به هدف، عمل یا مجموعه‌ای از اعمال را انجام می‌دهد. بازیگری موفق است که هدف و عمل صحنه را به یاد دارد و فراموش نمی‌كند. بازیگری موفق است كه برای رسیدن به هدف كمترین برخورد فیزیكی را با اشیا و موانع اطراف داشته باشد. در زندگی هم همین است و من بد دنبال این هستم كه كمترین موانع سر راهم قرار گیرد. فكر می‌كنم هنوز به قله كارهایم نرسیدم و اوج موفقیت من در آینده اتفاق خواهد افتاد.

  

تفریحات بقایی

شاید فكر كنید كه زیاد فیلم می‌بینم. من قبل‌ها فیلم‌های زیادی دیده‌ام الان بیشتر می‌خوانم و می‌نویسم. شعر می‌گویم و ترانه می‌گویم و مدام در حال خواندن و نوشتن هستم. كمتر اتفاق می‌افتد كه به سینما بروم. حتی مدت زیادی است كه در سینما هم بازی نكرده‌ام. دوست ندارم پول مالك ذهن سینما باشد. از فضای عدم صداقتی هم كه هست رضایت ندارم. خیلی از فیلم‌ها از روی نمایشنامه‌ها و فیلم‌های خارجی ساخته می‌شوند اما هیچكس اول یا آخر فیلم نمی‌گوید كه این كار نگاهی بوده به آن فیلم یا داستان یا كتاب. آخرین فیلمی كه بازی كردم «سیب و سلما» بود كه كاندیدای سیمرغ بلورین برای نقش مكمل شدم.

 

ایران برای من

ایران مادر است. مادر هم مفاهیم بسیار زیادی دارد. تمام ما عاشق مادرانمان هستیم و مادرانمان هم عاشق ما هستند. شاید مادران از زندگی بهره خاصی نبرند اما همیشه با عشقی كه دارند پاسخ خود را می‌گیرند. به خصوص مادران شرقی. ایران خانه‌ای است كه با عشق بنا شده. ایران بوم ماست با تمام خرابی‌ها و آبادی‌ها.

 

دغدغه مالی ندارم

من راه و ساختمان قبول شدم اما به دانشگاه هنر رفتم. یادم هست زمانی كه دانشگاه قبول شدم پدرم كنار دستم در ماشین نشسته بود و مدام از این می‌گفت كه سراغ هنر نروم ولی من گوشم بدهكار نبود. خانواده‌ام همیشه هوای من را به لحاظ مالی داشته‌اند و ممنون آنها هستم. هنوز هم هوای من را دارند؛ البته من بیشتر از اینكه دغدغه مالی نداشته باشم حرص پول را نمی‌زنم و با اینكه خانواده‌ام همیشه پشت من بودند اما زیاده‌روی نكردم. البته مادرم یک باغ بزرگ زیتون در رودبار داشت كه مجبور شدم آن را بفروشم و صرف زندگی‌ام كنم. من نه دیگر ماشین می‌خواهم و نه خانه بزرگ‌تر و به خاطر همین كمتر دغدغه مالی دارم.

 

كودكی با من است

یك كودك درون همیشه همراه من است كه سفیر و سرگردان است و اوست كه خیلی از رفتارهای من را شكل می‌دهد. گاهی باید بزنم توی سرش تا آرام شود، گاهی می‌گذارم روی شانه و به تفریح می‌برمش و خیلی هم احساساتی است و زود تحت تاثیر قرار می‌گیرد. شاید علاقه به كار برای كودكان هم از همین اتفاق می‌آید. كودكان صاف‌ترین مخلوقات و لوح هستند كه آدم دوست دارد بهترین كارها را برای‌شان بكند. دوست دارم سالی دو سریال برای كودك و نوجوان بسازم اما خب تا حالا كه نشده است.

 

  • 10
  • 2
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

یاشار سلطانیبیوگرافی یاشار سلطانی

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

زندگینامه امامزاده صالح

باورها و اعتقادات مذهبی، نقشی پررنگ در شکل گیری فرهنگ و هویت ایرانیان داشته است. احترام به سادات و نوادگان پیامبر اکرم (ص) از جمله این باورهاست. از این رو، در طول تاریخ ایران، امامزادگان همواره به عنوان واسطه های فیض الهی و امامان معصوم (ع) مورد توجه مردم قرار داشته اند. آرامگاه این بزرگواران، به اماکن زیارتی تبدیل شده و مردم برای طلب حاجت، شفا و دفع بلا به آنها توسل می جویند.

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
آپولو سایوز ماموریت آپولو سایوز؛ دست دادن در فضا

ایده همکاری فضایی میان آمریکا و شوروی، در بحبوحه رقابت های فضایی دهه ۱۹۶۰ مطرح شد. در آن دوران، هر دو ابرقدرت در تلاش بودند تا به دستاوردهای فضایی بیشتری دست یابند. آمریکا با برنامه فضایی آپولو، به دنبال فرود انسان بر کره ماه بود و شوروی نیز برنامه فضایی سایوز را برای ارسال فضانورد به مدار زمین دنبال می کرد. با وجود رقابت های موجود، هر دو کشور به این نتیجه رسیدند که برقراری همکاری در برخی از زمینه های فضایی می تواند برایشان مفید باشد. ایمنی فضانوردان، یکی از دغدغه های اصلی به شمار می رفت. در صورت بروز مشکل برای فضاپیمای یکی از کشورها در فضا، امکان نجات فضانوردان توسط کشور دیگر وجود نداشت.

مذاکرات برای انجام ماموریت مشترک آپولو سایوز، از سال ۱۹۷۰ آغاز شد. این مذاکرات با پیچیدگی های سیاسی و فنی همراه بود. مهندسان هر دو کشور می بایست بر روی سیستم های اتصال فضاپیماها و فرآیندهای اضطراری به توافق می رسیدند. موفقیت ماموریت آپولو سایوز، نیازمند هماهنگی و همکاری نزدیک میان تیم های مهندسی و فضانوردان آمریکا و شوروی بود. فضانوردان هر دو کشور می بایست زبان یکدیگر را فرا می گرفتند و با سیستم های فضاپیمای طرف مقابل آشنا می شدند.

فضاپیماهای آپولو و سایوز

ماموریت آپولو سایوز، از دو فضاپیمای کاملا متفاوت تشکیل شده بود:

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

چکیده بیوگرافی نیلوفر اردلان

نام کامل: نیلوفر اردلان

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ

نام کامل: حمیدرضا آذرنگ

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش