به گزارش روزنامه صبا، بهاره رهنما در سالهای اخیر هنرمند، نویسنده، کارگردان و بازیگر پرکار و موفقی بوده است و مدام در تلویزیون، سینما و تئاتر در رفتوآمد است.
چندسال قبل در فیلم سینمایی کمدی «طبقه حساس» به کارگردانی کمال تبریزی بازی کرد و همزمان در مجموعههای تلویزیونی «پژمان» به کارگردانی سروش صحت و «خوب، بد، زشت» به کارگردانی منوچهر هادی حضور داشت و درکنارش درنمایشهایی مثل «با من بستنی میخوری؟»، «آرسنیک و تورکهنه»، «دورهمی زنان شکسپیر»، «عامدانه، عاشقانه، قاتلانه» و «پسران خورشید» بازی کرد یا بهعنوان کارگردان حضورداشت. نمایش «زنانی که به بزها خیره شدند» به تهیهکنندگی مهرداد بهاءالدینی و با بازی بهاره رهنما، نگار فروزنده و ایوب آقاخانی وصدای ناصر طهماسب از ١۶ شهریورماه در سالن ناظرزاده تماشاخانه ایرانشهر روی صحنه در حال اجراست. با رهنما درباره حضورش در نمایش و ویژگیهای نقش توکا گفتوگویی انجام دادهایم.
آیا به این دلیل بازی در نمایش «زنانی که به بزها خیره شدند» را قبول کردید که به آثار کاری شما در تئاتر نزدیک است؟
به لحاظ ذهنی قرابتهای فراوانی با ایوب آقاخانی دارم و حتی سایر کارهایش که فضای زنانهای هم ندارند را دوستدارم و کارهای موفقی بودند مثل نمایش «مرثیهای برای یک سبکوزن». ایوب آقاخانی جزو نادرترین کارگردان مرد تئاتر ایران است که دنیا و دغدغه زنان را خوب میشناسد. زنان نویسنده آثار متعددی در باره مشکلات و دغدغههای زنها نوشتهاند که توام با نگاه زنانه است اما موقعی که این نوع متنها را یک مرد مینویسد از بیرون با قضاوت منصفانهتری روبهرو میشود و نمیتوان انگ طرفداری و جانبدارانه از یک جنسیت را به نویسنده اثر زد.
شخصیت توکا با بازی شما در نمایش «زنانی که به بزها خیره شدند» در عین حال که برای مخاطب سمپاتی دارد اما جاهایی شخصیتش خاکستری هم میشود؟
برای من مایه مباهات بود نویسنده–کارگردانی شخصیتی را در نمایشش براساس شخصیت من نوشته است و کمتر در کشور ما چنین اتفاقاتی رخ میدهد. البته قبل از این یکبارمهران مدیری و سروش صحت و باردیگر پیمان قاسمخانی براساس شخصیت من کاری را نوشته بودند. در تئاتر برای من بجز متنهایی که خودم نوشته بودم و کارگردانیش هم میکردم چنین اتفاقی رخ نداده بود. بنابراین یک تعامل دوطرفه باعث شد که همکاری من و ایوب آقاخانی شکل بگیرد. در ۱۰ سال اخیر هرموقع یکدیگر را دیدیم مدام براین نکته اشتراک نظر داشتیم که باید بهزودی زود یککار مشترک انجام بدهیم اما جور نمیشد و این همکاری مشترک تا امروز به تعویق افتاد. البته در نمایش هادی مرزبان با همدیگر همبازی بودیم.
بنابراین نمایش براساس کار کارآگاهی به جلو رفت؟
نه، متن خیلی کامل و درست نوشته شده بود. فقط از ایدههایی که در تمرینات به ذهنمان میرسید در بازیهایمان استفاده میکردیم. این روزها بهخصوص در فضای کارگردانی سینما، تئاتر و تلویزیون به سلامت روانی در حینکارکمتر توجه میشود و به سمت کارگردانسالاری میرویم و کارگردان همه چیز را به اسم خودش تمام میکند. اما ایوب آقاخانی بهشدت از سلامت روانی در کارش برخوردار است و کاملا اجرای یک نمایش را به شکل کار گروهی نگاه میکند و اگر کار نکته مثبتی دارد، آنرا بهکل گروه تعیمم میدهد و اگر نکات منفی وجود دارد همه مسئولیتش را جمعی میداند و نه فردی.
بنابراین کار با ایوب آقاخانی لذتبخش است و برای من کارکردن با کارگردانهایی که به سلات روانیشان در کار اهمیت نمیدهند سخت است و این پیشنهادات را قبول نمیکنم. ازطرف دیگر موقعی که بازیگر از سن چهلسالگی عبور میکند ، تحملش نسبت به ناملایمات کمتر میشود. شاید درسیسالگی میتوانستم با کارگردانی که سر کار مدام عصبانی میشود و در عین حال کارگردان خوبی هم هست کار کنم. مرضیه برومند سالها پیش حرف خوبی مطرح کرد او گفت: ما کارهنری انجام میدهیم تا آدمهای بهتری باشیم و اگر بخواهیم کار هنری کنیم که باعث اذیت و آزار یکدیگر بشویم، کارمان پشیزی ارزش ندارد.
آیا توکا نماد زنان طبقه متوسط روبه بالاست که دچار بحران عبور از سن میانسالی شده است؟
در نمایش با چند تم با ارزش روبهرو بودیم. اولیش بحران عبور از سن چهلسالگی برای زنان و در پسزمینه برای مردان و مسئله بعدی ازدواج دوم بود که متاسفانه در این دهه اخیر رشد فزایندهای در جامعه داشته است. مسئله سوم تعامل میان زندگی فردی با اجتماعی آدمها (زنان در پیشزمینه و مردان در پسزمینه) بود. توکا هم در نمایش زن شاغلی است که دغدغههای خاص خودش را دارد.
بهنظر میرسد توکا در ازدواج دومش با حسابگری عمل کرده و با مردی ازدواج کرده که نقش مهمی در اداره امورات شرکتش دارد؟
بله، این خودخواهی است که همه ماها داریم و آدمها ترسهایی دارند که این ترسها از یک جایی به بعد باعث انتخابهایشان میشود.
شخصیتهای نمایش آدمهای تنهایی بهنظر میرسند. آیا این تنهایی بهدلیل نوع عملکردشان است؟
آدمهای این دورهوزمانه نسبت به قبل خیلی تنهاتر شدهاند. تفاوتهای توکا با خودم برایم خیلی جذابیت داشت. بهطور مثال توکا زن توداری است و راحت درونیات و حرفهایش را بروز نمیدهد و دوست و آشنای متعددی ندارد. در حالیکه من در حوزه روابطاجتماعی بسیار قوی هستم و خشکی و سردی توکا را هم ندارم.
فوبیایی که توکا در مورد ترس از رانندگی در جاده دارد، برای او موقعیت خطیری را بهوجود میآورد؟
این بخش شخصیت توکا با من مشترک است و من هم از رانندگی در جاده احساس ترس دارم.
آیامیتوانیم این نمایش را یک اثر حدیثنفسی درباره بهاره رهنما بدانیم؟
نه، ایوب آقاخانی خیلی از خصوصیات من را نمیدانست و این جادوی تئاتر است که شخصیتی را بازی میکنید که چیزی از وجود شما را در درونش دارد
- 16
- 2