شنبه ۰۳ شهریور ۱۴۰۳
۱۱:۱۸ - ۱۸ آبان ۱۳۹۵ کد خبر: ۹۵۰۸۰۰۵۵۳
چهره ها در سینما و تلویزیون

بازیگرنقش فرح:

گاهی از شدت سوزش چشم به محوطه کاخ فرار می کردم

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران,ساغر عزیزی

به گزارش صبا،روانه شدن به سمت روزهایی نه‌چندان دور، ورود به عمارتی با ستون‌های سر به فلک کشیده و پر زرق‌و‌برق، واکاوی در زیروبم تاریخ دیروز و اهالی آن، فرازو‌فرودهای بی‌شمار، به بند‌کشیدن و به‌خون نشستن فرزندان ایران، همه‌و‌همه در مجموعه‌ای به‌نام «معمای شاه»؛ آشنایی با چهره‌هایی که شاید نسل امروز با آن‌ها غریبه باشد و نباشد، فرح دیبا؛ سومین همسر محمد‌رضا شاه پهلوی از شخصیت‌های آشنایی است که محمدرضا ورزی، ساغر عزیزی را برای ایفای نقش او انتخاب کرده است، عزیزی که پیش از این تجربه همکاری با ورزی را داشته است از سختی‌ها و شیرینی‌های این نقش می‌گوید. گفت‌وگوی «صبا» با بازیگر نقش فرح دیبا در «معمای شاه» را در ادامه می‌خوانید. 

 

آخرین کاری که در آن حضور داشتید «دیوار شیشه‌ای» به کارگردانی احمد معظمی است، بازی شما در این سریال به اتمام رسید؟ کمی از جزئیات این مجموعه بگویید.

«دیوار شیشه‌ای» یک سریال اپیزودیک است که من در یک اپیزود آن بازی کردم. این سریال مضمونی شبیه به برنامه «ماه عسل» با اجرای احسان علیخانی دارد، به‌طوری که دو مجری جوان در استودیو مستقر هستند و از مهمانان دعوت می‌کنند تا قصه‌هایشان را تعریف کنند، بیننده با روایت هر داستان وارد قصه زندگی او شده و با کارهمراه می‌شود؛ ما در «ماه عسل» فلاش‌بکی به گذشته مهمانان نمی‌بینیم اما در این مجموعه بخش اصلی کار بر این اساس است، قصه‌ها طبق داستان‌های واقعی نوشته شده‌اند و مدت زمان هر قسمت ۴۵ تا۵۰ دقیقه خواهد بود، نقش مقابل من در این اپیزود را علیرضا استادی ایفا می‌کند.

 

پیشنهاد بازی در نقش فرح دیبا چگونه مطرح شد؟

سر سریال «تبریز در مه» که دومین همکاری من با آقای ورزی بود، یک روز با پالتو و کلاه پوست سر صحنه رفتم و آقای ورزی به من گفت چقدر شبیه فرح دیبا هستی و آن‌جا قرار شد تا من نقش او را بازی کنم، سه سال بعد هم زمانی که من در شاهرود سر کار «یلدا» بودم آقای ورزی در حال بستن عواملشان بودند، ظاهرا روی یکی‌دو بازیگر دیگر تست گریم انجام شده بود که هیچ‌کدام نتیجه دلخواه را نداده بود اما گویا روی عکس من کارهایی انجام شده بود و بعد از مدتی من به پروژه پیوستم.

 

گریم در مجموعه «معمای شاه» یکی از ویژگی‌های بارز به‌شمار می‌آید؛ گریم شما چقدر زمان می‌برد و چقدر سخت بود؟

بعد از بستن قرارداد دو ماه تست گریم می‌شدم؛ این کاراکتر، گریم بسیار سنگینی داشت، گذاشتن سربند، قطعه بینی، مو، ابرو و ... مراحل زیادی داشت، فاصله چشم و ابروی من با چهره نقش، تفاوت زیادی داشت به‌همین دلیل برای شبیه‌سازی، ابروهایم را می‌تراشیدند، گریم من در یک سال اول ۱۰ تا ۱۲ ساعت طول می‌کشید اما با گذشت زمان دوستان گریمور و طراح لباس در حدود هفت،هشت ساعت کار گریم را به اتمام می‌رساندند، در نهایت با این زمان طولانی گریم، در یک روز بیشتر از ضبط یک سکانس امکان‌پذیر نبود.

 

چراکه هر روز ساعت ۶ صبح سرکار حاضر می‌شدم،بعد از ۱۲ ساعت گریم، ساعت هشت و‌نیم، نه شب جلوی دوربین می‌رفتم و تا ۱۲ شب کار طول می‌کشید و هر روزی که فیلمبرداری بود همین منوال را داشتیم؛ در یکی از روزها خانمی که از بچه‌های لباس بود کاموایی که به‌عنوان مو در نظر گرفته شده بود را به پوست سرم دوخت، یا برای برداشتن قطعه‌ای که روی بینی من کار می‌شد از الکل و استون استفاده می‌کردند که بعضی اوقات از شدت سوزش چشم فریادزنان به محوطه کاخ می‌دویدم تا کمی هوای تازه استنشاق کنم و موارد دیگری که به‌وجود می‌آمد. بعد از دقیق شدن به این سختی‌ها تازه متوجه شدم چقدر عاشق کارم هستم و این مشقات را با عشق تحمل کردم.

 

بازی در نقش یک ملکه (همسرشاه) چه جذابیت‌هایی برای شما داشت؟

آنجلینا جولی که از بازیگران مورد علاقه من است، در یکی از مصاحبه‌هایش درخصوص یکی از کارهایش یعنی بازی در نقش ملکه جن‌ها، گفته بود هر بازیگری مایل است تجربه نقش‌های مختلف را در کارنامه کاری خود داشته باشد، مگر به چند نفر پیشنهاد بازی در نقش ملکه داده می‌شود، البته باید درنظر داشته باشیم همه نقش‌هایی که تا امروز ایفا کرده‌ام را دوست دارم، نقش اقدس در نمایش «ماشین نشین‌ها» که به‌یاد ماندنی بود، به‌همان اندازه ایفای نقش ملکه ایران کاری بسیار متفاوت محسوب می‌شد. من به‌هیچ‌وجه علاقه‌ای به مسائل سیاسی ندارم اما اگر به تاریخ چند هزارساله خود مراجعه کنیم در هر دوره‌ای از تاریخ ایران فقط یک زن شهبانو شده است که من در نقش او ظاهر شدم، به‌یقین این جذابیت‌ها در نقش وجود داشت اما به‌طور کل فکر می‌کنم که آرتیست جماعت از سیاست سررشته ای ندارد! و من سردسته آن‌ها هستم، زیرا هیچ سواد سیاسی‌ای ندارم و به خودم اجازه قضاوت درباره وقایع تاریخی را نمی‌دهم.

 

عکس‌العمل‌های بعد از اتمام اولین گریم چطور بود؟

خیلی خوب. همه گروه، کارگردان، طراح گریم، طراح لباس، من و دوستانی که مجری گریم بودند از این که ماحصل کار به این شکل نتیجه داده بود خوشحال و راضی بودیم.

 

کم‌وبیش همه ما در جریان نقدهایی که به این سریال وارد شد قرار داریم، شما به‌عنوان بازیگر این پروژه با نقد غیر‌منصفانه‌ای روبه‌رو شدید؟

من به‌طور کل با نقد مخالف نیستم، هرکسی با دیدگاه مختص به خود کارش را می‌سازد و هیچ‌کدام از ما تاریخ را صددرصد نمی‌دانیم، شاید برخی از ما اعتراض‌هایی که در گذشته داشته‌ایم را به فراموشی سپرده باشیم، من فکر می‌کنم به‌جای این‌که یکدیگر را نقد کنیم، فکر کنیم؛ البته با انتقادهای زیادی مواجه شدم، حتی فحش هم شنیدم، هنوز برخی من را با نام شهبانو صدا می‌زنند، من شهبانو نیستم، شهبانو را بازی کردم؛ همان‌طور که نقش‌های دیگر را بازی کردم در قالب این کاراکتر هم قرار گرفتم، من دوبار قراردادم را با این پروژه به‌هم زدم اما وقتی که در خاتمه پذیرفتم در کار حضور داشته باشم، دیگر تمام شده بود و هیچ گلایه‌ای بابت آن ندارم و منتش برسر خودم است خیر ‌و شر آن را هم خودم می‌پذیرم. فکر می‌کنم اگر ذره‌ای درایت و انصاف را بتوانیم رعایت کنیم شاهد اتفاقات بسیار خوبی خواهیم بود. ممکن است بعضی از این نقدها اذیت‌کننده باشند اما با ریختن چند قطره اشک در تنهایی فراموششان می‌کنم. خدارا شکر می‌کنم که روحیه منفک از سیاست دارم و اهل هیچ بازی سیاسی‌ای نبوده و نیستم، تا جایی که، در جمع‌هایی که بحث سیاسی باشد محل را ترک می‌کنم. اصولا اهل حاشیه نیستم.

 

سطح دستمزدی که برای نقش فرح دیبا گرفتید رضایت‌بخش بود؟

ابتدا قرار بود دستمزد دیگری بگیرم اما همان‌طور که گفتم قرارداد به‌هم خورد؛ من دستمزد نرمال گرفتم نه بالا و نه پایین؛ همان چیزی که در قرارداد قید شده بود را دریافت کردم، یعنی کمی بیشتر از مبلغی که در سریال «یلدا» گرفتم. کمی پرداخت‌ها خوب نبود؛ من بعد از دو سال و هفت ماه قسط‌های آخر را دریافت کردم، نمی‌دانم! می‌گویند بودجه‌ای میلیاردی پشت کار بوده، گاهی عوامل مشکلات مالی داشتند و حتی مواقعی کار به‌علت بروز کمبودهای بودجه متوقف شد، شاید این قضایا به وضعیت اقتصادی تلویزیون ربط داشت که در برهه‌ای به‌هم ریخته بود، سررشته‌ای از اقتصاد ندارم، البته بعضی اوقات دوستان فکر می‌کنند مبلغ هنگفتی را برای بازی نقش فرح دیبا گرفته‌ام اما این‌طور نیست، البته هیچ اعتراضی ندارم چون روزیِ من دست کس دیگری است، دست خدا نه بنده خدا؛ تا به امروز در نمانده‌ام، برای این نقش دستمزد ویژه‌ای نگرفتم و شنیده‌ام که این اتفاق شامل حال برخی از دوستان هم شده است اما در مورد من این‌طور نیست. در نهایت باید بگویم که با همه این شرایط باز هم راضی هستم.

 

برای قرار گرفتن در قالب درست نقش خود چقدر به مطالعه و تحقیق پرداختید؟

از زمان سریال «سال‌های مشروطه» (نقش همسر امیرکبیر) به اجبار تاریخ مشروطه را به‌طور کامل مطالعه کردم، برای «تبریز در مه» هم همین‌طور تا این‌که رسیدیم به پهلوی دوم؛ درواقع من تاریخ معاصر را از زمان قاجاریه تا پهلوی دوم خواندم، این مطالعات دیدگاه‌های بسیار عمیق و خوبی را در اختیار من قرار داد، ناخواسته مجبور شدم تاریخ ایران را ورق بزنم و چیزی که می‌توانم بگویم این است که فهمیدم مردم همیشه از اشتباهات خودشان ضربه می‌خورند، مردم هستند که تغییرات را ایجاد می‌کنند و به حق خودشان آگاهی پیدا می‌کنند بنابراین افرادی که چشم و گوش خود را می‌بندند و فقط دهانشان را باز می‌کنند در معرض هر بلایی از جانب هرکسی قرار دارند، امیدوارم مردم کشور من که از هوش بسیار بالایی برخوردارند، مطالعه را فراموش نکنند و شنوندگان خوبی باشند، در این صورت انسان‌های آگاهی خواهیم بود که هیچ‌کسی نمی‌تواند آزاری به ما برساند.

 

  • 19
  • 1
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

چکیده بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید

نام کامل: هیثم بن طارق آل سعید

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

یاشار سلطانیبیوگرافی یاشار سلطانی

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

زندگینامه امامزاده صالح

باورها و اعتقادات مذهبی، نقشی پررنگ در شکل گیری فرهنگ و هویت ایرانیان داشته است. احترام به سادات و نوادگان پیامبر اکرم (ص) از جمله این باورهاست. از این رو، در طول تاریخ ایران، امامزادگان همواره به عنوان واسطه های فیض الهی و امامان معصوم (ع) مورد توجه مردم قرار داشته اند. آرامگاه این بزرگواران، به اماکن زیارتی تبدیل شده و مردم برای طلب حاجت، شفا و دفع بلا به آنها توسل می جویند.

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

چکیده بیوگرافی نیلوفر اردلان

نام کامل: نیلوفر اردلان

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ

نام کامل: حمیدرضا آذرنگ

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش