پنجشنبه ۰۱ آذر ۱۴۰۳
۱۲:۱۹ - ۲۳ بهمن ۱۳۹۵ کد خبر: ۹۵۱۱۰۲۳۳۵
چهره ها در سینما و تلویزیون

سعید راد از جنجال‌های جشنواره فیلم فجر و افخمی گفت

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران,سعید راد

به گزارش تماشاگران امروز جشنواره فیلم فجر، پر بود از دعوا و هیاهو. بهروز  افخمی با برنامه «هفت» و فریدون جیرانی، علی معلم و گروهی دیگر از چهره‌های سرشناس سینمایی با انتقادهایشان از توزیع جوایز، انتقادهایی ساختاری به این جشن وارد کردند.

 

در پایان این جشن سینمایی كه البته نقاط منفی‌‌اش خیلی به چشم می‌آمد، به سراغ یكی از ستاره‌های سینمای ایران رفتیم كه تقریباً همه فیلم‌ها را از برج میلاد به تماشا نشسته است. سعید راد كه هم (بعد از انقلاب) تندیس بهترین هنرپیشه فیلم فجر را دارد و هم در جشنواره سپاس (قبل از انقلاب) بهترین هنرپیشه نقش اول مرد شده است، این رخداد خبرساز سینمایی را برای‌مان تحلیل كرده است.

 

شما در خیلی از ادوار جشنواره‌ها فیلم داشته‌اید. از جشنواره سپاس تا جشنواره فجر جایزه برده‌اید. در این جشنواره هم تقریباً تمام فیلم‌ها را از كاخ جشنواره دیده‌اید، می‌خواستیم نظرتان را درباره هیاهو و حاشیه‌های این چندروزه بپرسیم.

 

ببینید همیشه نگاه من به جشنواره فجر كه خودم هم از آن سیمرغ برده‌ام، این بوده كه نمی‌شود همه را راضی كند و به همه جایزه بدهد. حتی در اسكار هم همیشه انتخاب‌های هیأت‌های داوران حرف و حدیث داشته، شدید هم داشته. در برلین و كن یا ونیز هم این بحث‌ها هست. با حجم فیلم‌هایی كه امسال بود، واقعاً انتخاب و داوری سخت می‌شد. فستیوال از زمان آغاز تا پایانش، شوری ایجاد كرد و این خیلی خوب است.

 

صنعت سینمای ملی ایران نیاز به این جشنواره دارد. هجوم این كارگردانان فیلم‌اولی مراسم را گرم كرده بود. من فكر می‌كنم هیأت داوران خیلی معتبری برای جشنواره امسال داشتیم. اینها از بزرگان سینما هستند. خیلی وجاهت دارند. ولی خاصیت جشنواره این است كه همیشه گروهی معترض می‌شوند. خود من هم به ۲۰ درصد این جوایز معترض‌ام. معترض كه نه، ولی تعدادی از افرادی كه انتخاب نشدند یا جایزه نبردند، مثلاً برایم شاید... 

 

 

شوكه‌كننده بود؟

 

نه بابا، اتفاقاً من با این كلمه شوكه‌كننده مشكل دارم! شوكه شدم یعنی چی؟ امسال یكی نگرفته، یكی دیگر از همكارانش گرفته است. شوكه شدن ندارد كه. الان بازیگران و كارگردانان خیلی خوبی داریم. شاید سال قبل من نظرم درباره جوایز چیز دیگری بود، اما امسال باید بپذیریم كه خیلی چیزها و سلیقه‌ها سریع دارد عوض می‌شود. این جشنواره، خیلی خوب برگزار شد. من می‌گویم اگر نگاه نقادانه بكنیم، نباید یك طرفه ببینیم. به نظرم آنهایی كه سیمرغ بردند و نگرفتن جایزه‌شان جنجال شده، خیلی فرق زیادی با اینهایی كه سیمرغ بردند نداشتند.

 

اینهایی كه جایزه بردند هم بیشترشان مستحق این جوایز و تشویق بودند. من به دوستانم كه از جشنواره‌های خارجی درجه دوم جایزه می‌برند، به شوخی می‌گویم، چند تایی جایزه هم دم در گذاشتند، می‌گویند ببرید، زیاد آمده است! ولی واقعاً جشنواره فیلم فجر ما وجاهت دارد و همیشه خوب بوده و ارزش داشته، دلیلی ندارد خودمان‌ شأن آن را پایین بیاوریم. حالا امسال كمی نقدهایش بیشتر بوده است. ولی نباید این شیرینی‌‌اش را خراب كنیم.

 

بخشی از این نقدها شاید حاصل توصیفی بود كه آقای افخمی درباره هیأت داوران و زندگی آنها خارج از ایران داشتند. نظرتان در این مورد چیست؟

 

والله من نمی‌خواهم وارد این بحث شوم، چون فكر می‌كنم ما در بدنه سینمای ایران، نباید سیاست را وارد تحلیل‌های سینمایی‌مان كنیم.

 

ولی این گفته آقای افخمی خیلی خبرساز شد؛ تقریباً تمام انتخاب‌ها را تحت‌الشعاع قرار داد.

 

ببین، اول من هم باید مثل آقای سیروس الوند از بهروز افخمی عزیز تشكر كنم كه واقعاً با برنامه هفت توانست سینما را به خانه‌های مردم ببرد. بسیاری از این بازتاب‌ها نشان می‌دهد كه این برنامه دوباره مخاطب گرفته است و اثرگذار شده. من همیشه به آقای افخمی گفتم، او یك فیلمساز عالی است. شوكران، سن پطرزبورگ و بقیه را دیده‌ام، می‌گویم جای ایشان در فستیوال فجر خالی است. متأسفانه ایشان خودشان را وارد وادی‌ای كرده كه از تخصص فیلمسازی دورشان كرده است. من باید برای بهروز افخمی در حالی‌كه می‌رود بالای سن، سیمرغ ببرد، كف بزنم، وگرنه این كارهای نقد و برنامه‌سازی و این چیزها مسائل حاشیه‌ای در توانایی‌های حرفه‌ای اوست. راستش از نظر من اجرای هفت برای ایشان كوچك است.

 

خیلی‌ها می‌گویند هیأت داوران در تقسیم جوایز خواسته همه را راضی نگه دارد.

 

مثلا؟

 

مثلاً دو سیمرغ برای نقش اول زن یا سیمرغ من در آوردی برای استعداد درخشان كه به خانم قیدی، كارگردان ویلایی‌ها دادند!

 

ببینید من یكی از طرفداران ویلایی‌ها هستم. از این سینماهای بیگ پروداكشن خیلی لذت می‌برم. از این فیلم‌هایی كه آپارتمانی نیستند. به نظرم این خانم فیلم خوبی ساخته و شایسته تقدیر بود. مثلاً خود من غیر از بازی خوب علی مصفا و مینا ساداتی در نقش همسرش، اصلاً از فیلم تابستان داغ خوشم نیامد. راستش نمی‌خواهم از واژه تلخ استفاده كنم، اما این فیلم‌های غم‌وارانه كه هیچ تراژدی و سینمایی در داستانش ندارد و آخرش دو نفر دست‌شان را می‌گیرند و می‌روند دنبال زندگی‌شان، درام قصه‌ای ایجاد نمی‌كند كه! پس سینما چه می‌شود؟ قصه كجا می‌رود؟

 

یكی از انتقادها به جشنواره امسال همین تلخ بودن فیلم‌هاست.

 

من نمی‌خواهم بگویم تلخ، ولی ۳۰ یا ۴۰ درصد از فیلم‌ها نوعی غم‌بارگی در تم‌شان داشتند، درحالی كه مردم ایران نیاز به شادی دارند. خیلی ظرفیت‌های خوبی برای ساخت فیلم‌های شاد داریم.

 

من در بعضی موارد با نظر هیأت انتخاب موافق نبودم، مثلاً جای مسعود كیمیایی و فیلمش را در این اهدای جوایز خالی دیدم. من قاتل اهلی را یك فیلم حرفه‌ای دیدم. خیلی از بازی‌های این فیلم می‌توانست برنده جایزه باشد. مثلاً بازی آقای پرستویی، امیر جدیدی و حتی پولاد و پگاه آهنگرانی می‌توانست لایق بردن جایزه باشد، چون این بچه‌ها استاد بالای سرشان بوده. ولی در بسیاری موارد دیگر، با نظر هیأت انتخاب موافق بودم؛ مثلاً در مورد جایزه یك بازیگر فوق‌‌العاده حرفه‌ای مثل لیلا حاتمی با آن چهره خاص‌شان در رگ خواب آقای نعمت‌الله، چون ایشان برخلاف میمیك‌اش توانست رلش را عالی بازی كند.

 

 

چند تا سیمرغ هم بود كه نرسیدن‌شان به بعضی بازیگران، سر و صدا كرد... 

 

ببینید من یك بازی از یك آقای جوانی دیدم در فیلم انزوا. فوق‌‌العاده بود. ولی اصلاً كاندیدا نشد اگر اشتباه نكنم. خب این دیگر نظر داوران است و با ما كه بیرون هستیم، تفاوت دارد.

 

هادی حجازی‌فر چطور؟ برای بازی در نقش مكمل در ماجرای نیمروز؟

 

ایشان بازیگر خوبی هستند كه زبان بدن‌شان عالی است. ولی من در همان فیلم، بازی احمد مهرانفر را بیشتر پسندیدم. او خیلی تكنیكال بازی كرد.

 

پس معتقدید كه جایزه سیمرغ نوید محمدزاده، حق‌اش بوده است.

 

من بازی نوید را خیلی پسندیدم ولی بازی‌های خوب دیگری هم بود.

 

خیلی‌ها هم گفتند فقط همان بازی رودرروی آذرنگ و جدیدی در قاتل اهلی آن‌قدر خوب بود كه می‌توانستند سیمرغ را ببرند.

 

من كه در هیأت داوران نیستم، ولی اگر بودم، احتمالاً این دو نفر كاندیدا می‌شدند، اما نگاه این هیأت داوران این دوره مهم است. تمام زیبایی جشنواره‌ها به همین تفاوت نگاه‌ها در هیأت‌های مختلف داوران است. مثلاً من بازی محسن تنابنده را در فراری خیلی دوست داشتم یا امیر آقایی در بدون تاریخ، بدون امضا خیلی حرفه‌ای بازی كرده بود. هر دو حرفه‌ای بازی كردند، اما اگر من قرار بود جایزه بدهم، برایم بازی‌های فیلم قاتل اهلی در اولویت قرار می‌گرفت. راستش آقایان در این دوره جشنواره بازی‌های خوبی داشتند.

 

درباره سیمرغ‌های نقش اول زن چطور؟

 

راستش من این كار را نپسندیدم. جایزه فقط برای یك نفر است! من می‌گویم یا باید خانم زارعی می‌برد یا خانم حاتمی، ولی این دیگر نظر هیأت داوران بوده است.

 

اما آنها الان زیر فشارند برای انتخاب‌هایشان.

 

من مطمئنم بهروزخان افخمی با تمام توان، همیشه دل‌سوخته سینما بوده و هست. من وقتی شوكرانش را دیدم، خودم كه از این واژه «شوكه شدن» گریزانم، واقعاً با دیدن چنین فیلمی در سینمای ایران شوكه شدم. من همیشه بازیگرم، تا ابد هم بازیگرم. من هم شاید نقد داشته باشم به این تعداد زیاد بازیگر در سینمای ایران كه خیلی هم بازیگر نیستند، اما وقتی بچه‌هایی كه در این جمع خودشان را ثابت كردند مثل آقایی، تنابنده یا بچه‌های دیگر را می‌بینی، نمی‌توانی توانایی هنری‌شان را نادیده بگیری. بهروز افخمی قطعاً به حق، نقد می‌كند ولی نمی‌توان این بچه‌ها را هم نادیده گرفت. نقد باید باشد، تأیید و تشویق هم باید باشد.

 

در جشنواره ۳۵ از دو پیشكسوت هم تجلیل شد. یكی ثریا قاسمی برای فیلم ویلایی‌ها...

 

به هر حال خانم قاسمی حرفه‌ای این كار است. دیگر بهتر از او برای این رل‌ها نداریم. وقتی او باشد، دیگر دومی نداریم برای این نقش‌ها. او در ویلایی‌ها بی‌نظیر بود و دست‌نیافتنی...

 

و علیرضا داودنژاد... 

 

قدمت فیلمسازی داودنژاد به عمر بازیگری من است. من وقتی برای آقای نادری جلوی دوربین رفتم، ایشان داشت اولین فیلمش را می‌ساخت. خب او تجربه یك عمر را نشان داد.

 

ممكن است كارش یك ضعف‌هایی هم داشته باشد، اما پختگی در فیلمش را می‌شد دید. او یك تحلیل اجتماعی در فیلمش داشت كه غمباره هم نشده بود. من همیشه اعتراض به این كلاس‌های عشق بازیگری داشتم. به جوان‌هایی كه پول می‌دهند برای رؤیای معروف شدن و حسابی هم ضربه می‌خورند. راستش این‌قدر گفتم كه دیگر گریپاژ كردم. داودنژاد یكی از این جوان‌های عشق پولدار شدن و رسیدن به شهرت را خیلی خوب به تصویر كشیده بود. از این آدم‌ها زیاد دور تا دورمان است. حالا به فیلم ورود نكنیم، بحث‌مان درباره كلیت جشنواره بود.

 

من واقعاً دوست دارم سال بعد افخمی فیلم بسازد یا در هیأت داوران باشد. من می‌گویم بیاییم جشنواره‌مان را در حد بضاعت خودمان ببینیم. نخواهیم كارگردان‌هایمان فورد یا هیچكاك باشند. بگذارید به‌قدر توان خودمان باشند. این‌طوری نگاه كنیم می‌بینیم چه شاگردان خوبی برای استادهایشان هستند. جای بزرگانی مثل مهرجویی، تقوایی، حاتمی‌كیا یا درویش در جشنواره امسال خالی بود. اینها فیلمسازهای حرفه‌ای بدنه‌اند كه خیلی دوست‌شان دارم.

 

من با فیلم اولی‌ها خیلی كار كردم و حتی با یكی از این فیلم اولی‌ها سیمرغ بردم. ولی باید سینمایی داشته باشیم كه برای همه اینها یعنی جدید و قدیمی حرمت قائل باشد. به داوری‌ها احترام بگذاریم، سلایق را بپذیریم. بالاخره این حرف‌ها كه مثلاً شوكه شدم یا فلان چیز را نفهمیدم و این دست حرف‌ها را خیلی نباید مطرح كنیم. یك آدم حرفه‌ای كه نباید شوكه شود، باید به هیأت داوران احترام بگذارد. اینكه هرچی ساختیم جایزه ببرد و اگر نبرد شوكه شویم كه كار درستی نیست. من برای همه برندگان جوایز دست زدم.

 

واقعاً كل حاضرین در سالن برای این برنده‌ها حسابی كف زدند و این یعنی تأیید. نمی‌گویم آنهایی كه جایزه نبردند، حق نقد ندارند. چرا دارند، اما لطفاً شوكه نشوند. چون نباید زیبایی‌های سینما و فستیوال‌مان را نادیده بگیریم. سینمای ما دعوا زیاد كرده. یادتان كه نرفته سینما تماشاگرش را از دست داده بود و به تازگی دوباره به دست آورده، چرا باید دوباره خرابش كنیم؟ انتقاد به هیأت داوران همیشه بوده. ولی قرار نیست همه راضی باشند. نباید سینما را سیاسی كرد. همینی كه داریم می‌بینیم خوب است، لطفاً سیاسی‌‌اش نكنیم تا ضربه نخورد.

 

ولی این نقدها همیشه بوده، مثلاً خود شما هم سال قبل به جوایز جشنواره، نقدهایی داشتید.

 

بله، من هم به آقای نوید محمدزاده نقدی داشتم، اما امسال كه بازی‌هایش را دیدم و حرف‌هایش در لحظه‌ای كه سیمرغ‌اش را گرفت، شنیدم، به این نتیجه رسیدم كه باید این جوان‌ها را باور كرد. او چقدر خوب بود. چقدر درست رفتار كرد، چقدر آرتیست بود. خیلی كامل و آرتیست بود. اینها آمدند، اصلاً شوخی نكنیم. او این بار جایزه مكمل گرفت، اما همان هیجان رل اول را داشت.

 

این كارش دارد به ما درس می‌دهد. ما هم یاد گرفتیم. ما از همین هیأت داوران كلی یاد گرفتیم. از دادگو و بزرگان دیگر یاد گرفتیم و به امروز رسیدیم. باید به انتخاب‌هایشان ارج بگذاریم. راستش در این جشنواره دیدیم چهره‌هایی از آرای هیأت داوران شوكه شدند كه نباید شوكه بشوند. آقای رامبد جوان یك حرفه‌ای است كه فیلم ستایش شده ورود آقایان ممنوع را ساخته. او كه نباید شوكه شود. یا مثلاً آقای جیرانی كه حالا خودش تاریخ سینمای ایران است و كارگردانی خوب.

 

البته من هم خفگی را خیلی نپسندیدم، چون فیلم‌های سبك ایرانی را بیشتر دوست دارم، اما بالاخره این حرفه‌ای‌ها باید بیشتر سعه صدر داشته باشند. ببینید مثلاً آقای كیمیایی فیلمش نادیده گرفته شده، اما شوكه نشد و كوچك‌ترین انتقادی نكرد. او می‌داند امسال سلیقه‌ها این بوده. من وقتی فیلم كیمیایی را دیدم، در ذهنم چهار سیمرغ برایش كنار گذاشتم، اما نگاه داوران این بود و باید پذیرفت دیگر. باید ایستاد و برای برنده‌ها كف زد. سال بعد هم خیلی‌های دیگر جایزه می‌گیرند و اینهایی كه امسال جایزه گرفته‌اند باید بایستند و برای برندگان جدید كف بزنند. بونوئل، كارگردان شهیر سینمای جهان، در دفتر كارش تابلویی دارد كه رویش نوشته: «هیچ چیزی كامل نیست.» این چیزی است كه باید همه به آن باور داشته باشیم.

 

 

 

  • 16
  • 5
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش