یکشنبه ۰۷ مرداد ۱۴۰۳
۱۹:۲۵ - ۰۴ اسفند ۱۳۹۵ کد خبر: ۹۵۱۲۰۰۶۶۹
چهره ها در سینما و تلویزیون

کارگردان «ماجرای نیمروز»:

سیمرغ نگرفتم، خیالم راحت شد

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران,محمدحسین مهدویان،

«ماجرای نیمروز» محمدحسین مهدویان، علاوه بر این که در جشنواره فجر، سیمرغ بلورین بهترین فیلم را دریافت کرد و بهترین فیلم در آرای مردمی شناخته شد، در نظرسنجی همشهری جوان هم بیشترین گوی طلایی را از منتقدان، نویسندگان سینمایی و بچه های تحریریه گرفت.

 

به خاطر این موفقیت، مصاحبه ای مفصل با مهدویان انجام دادیم اما فکر کردیم شاید الان که خیلی ها هنوز فیلم را ندیده اند، انتشار کل مصاحبه چندان جالب  نباشد یا مثلا بخش های مهمی از آن را لو بدهد. برای همین هم بخشی از مصاحبه را که ارتباط بیشتری با فضای کلی و حواشی جشنواره داشت، منتشر کردیم و بخش محتوایی آن را نگه داشتیم برای زمان اکران فیلم.

 

بعد از دو اثر موفق «آخرین روزهای زمستان» و «ایستاده در غبار»، در «ماجرای نیمروز» یک جور تغییر مسیر در  فیلمبرداری داشتید. درواقع سعی کردید از سبک و سیاق همیشگی تان در خلق یک مستند سینمایی فاصله بگیرید و به سینمایی داستانی وارد شوید اما در همین حیطه هم باز یک جورهایی به سینمای مستند وفادار ماندید. با این حال بخشی از انتقادها هم به این سمت و سو رفته بود که محمدحسین مهدویان، این بار هم قصه ای تعریف نکرده یا «ماجرای نیمروز» به هیچ وجه بار دراماتیک ندارد و... این تغییر مسیر چطور اتفاق افتاد؟

به نظرم اقتضادی هر کار با کار دیگر فرق می کند. آدم با توجه به داستانی که می خواهد تعریف کند، فرمش را انتخاب می کند. مضاف بر این که هر کسی شیوه  سبکی برای فیلم ساختن دارد. این شیوه هم به تدریج و براساس تجربه شکل می گیرد. انگار آدم لحن خودش را از یک جایی به بعد پیدا می کند؛ مثل لهجه می ماند. نمی توانی مخفی کنی یا کنارش بگذاری. هر کاری هم بکنی باز همه می فهمند که تو امضا یا لحن خاص خودت را داری. این طبیعی است. تجربه ای که من در این سال ها به دست آوردم، لحن من است. چیزی نیست که بتوانم یکباره آن را کنار بگذارم. فکر می کنم به باورپذیری فیلم هم کمک می کند.

 

این فیلم هم از اول به صورت یک داستان شکل گرفته بود و هدفش روایت عین به عین رخدادها نبود. می خواست اتمسفر خاصی را به تماشاگر القا کند. در نتیجه به نظرم باید این طور کار می شد. 

 

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران,محمدحسین مهدویان،

چقدر از داستان و شخصیت های اصلی که ما در فیلم با آن ها رو به رو هستیم، براساس واقعیت های موجود ساخته شده؟ یعنی ما در ماجرای نیمروز با یک واقعیت بازسازی شده رو به رو هستیم یا قصه ای که محمدحسین مهدویان براساس شنیده هایش از آن دوران ترسیم کرده؟

تخیل خیلی در این فیلم نقش دارد. ما جا به جایی های زمانی خیلی زیادی داشتیم و حتی گاهی اوقات بعضی از ویژگی های یک شخصیت را در شخصیت دیگری گذاشتیم. مبنای کار ما یک مطالعه تاریخی بوده. رخدادها یک جور برداشت مخیل از واقعیت ها یتاریخی بوده. درواقع داستان فیلم برایمان اهمیت بیشتری داشت تا این که بخواهیم یک واقعیت را بازسازی کنیم.

 

بعد از نمایش فیلم در سینماهای مردمی و کاخ جشنواره، صبحت های زیادی مطرح شد درباره این که هر کدام از شخصیت های اصلی، برگرفته از یکی از شخصیت های شناخته شده در آن عملیات هستند. یک جورهایی همه بعد از تماشای فیلم، دنبال پیدا کردن شباهت ها بودند.

بالاخره این هم از ویژگی های این کار است ولی خب نه. همیچ شخصیتی عینا بازسازی نشده. فیلم با دنیای که آن ها در آن زمان تجربه کردند، خیلی فاصله دارد. آن دنیا بسیار پیچیده و ترسناک بوده.

 

یعنی وقایع آن دوران در ماجرای نیمروز ساده تر نشان داده شده؟

بله دقیقا، خیلی ساده تر. اگر قرار بود پیچیدگی آن دوران به طور کامل نشان داده شود به زمان خیلی زیادی نیاز داشتیم. ضمن این که باید شخصیت های زیادتری را هم به تصویر می کشیدیم و در اندازه یک فیلم سینمایی نمی گنجید.

 

مهدی زمین پرداز و هادی حجازی فر، دو بازیگری بودند که سابقه همکاری با آن ها را در «آخرین روزهای زمستان» و «ایستاده در غبار» داشتید و به نظر می رسد مشکل زیادی از این بابت همکاری با آنها برایتان وجود نداشته. در کنفرانس خبری گفته بودید که برای نقش کمال از اول به حجازی فر رسیده بودید.

بله، اصلا نقش کمال برای هادی نوشته شد. هیچ کس دیگری را به جز هادی برای این نقش تصور نمی کردم. چون به نظرم کاراکتر کمال بسیار شبیه به احمد متوسلیان بود. مهدی زمین پرداز هم آن قدر نقش را باورپذیر درآورد که آدم آخر فیلم فکر می کند واقعا از دل تاریخ بیرون آمده. هر دو خیلی خوب در فیلم جا افتادند.

 

آن ها بازیگران بسیار توانمندی هستند که بار دو تا کار قبلی من را به دوش کشیدند. مهدی زمین پرداز کل مجموعه «آخرین روزهای زمستان» را با نقش حسن باقری پیش برد. بازیگری که بتواند ۱۰ قسمت مجموعه را نگه دارد و خودش را به مخاطب بقبولاند، حتما بازیگر توانمندی است. تا جایی که بتوانم با هر دوی آن ها در کارهای بعدی هم کار می کنم. 

 

بعد از این که اسم برخی از عوامل گروهتان در فهرست نامزدها قرار نگرفت، عصبانی شدید و در اینستاگرامتان پست اعتراضی نوشتید. واقعا به این عصبانیت نیاز بود؟

خیلی ها به من می گویند چرا آن قدر عصبانی شدی؟ راستش را بخواهید در موقعیت بدی قرار گرفتم. فکر می کردم کاش من نامزد نمی شدم اما زحمات بچه ها دیده می شد. من الان شش، هفت سال است دارم با این بچه ها کار می کنم. کاملا حس شرمساری به من دست داد از این که آن ها برای این که فیلم من خوب شود، چقدر فداکارانه خودشان را نادیده گرفتند و حالا من را نامزد کرده اند.

 

می توانستم ساکت بنشینم و بروم جایزه ام را بگیرم یا این که از حق بچه هایم دفاع کنم و بگویم که حواسمان بهتان هست. واقعا موقعی که این کار را کردم، خیلی ها به من گفتند اگر این پست رابرنداری ممکن است داورها توی کاسه ات بگذارند. گفتم اتفاقا طوری نوشته ام که  اصلا به من سیمرغ ندهند. مگر می شود یک فیلم، فیلمنامه خوبی نداشته باشد اما این همه مورد توجه قرار بگیرد؟ اصلا غیرممکن است. یک جور انتحار کردم که یک وقت به من جایزه ندهند. 

 

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران,محمدحسین مهدویان،

پس ناراحت نشدید که به عنوان بهترین کارگردان امسال انتخابتان نکردند؟

اصلا، خدا خودش شاهد است که اصلا ناراحت نشدم. همه اش نگران بودم نکند باز من را صدا کنند. وقتی اسمم را صدا نزدند، آرام شدم. خیالم راحت شد. انگار باری از روی دوشم برداشته شد. نمی دانستم آن بالا باید چه بگویم؟ یا مثلا چطور با داورها دست بدهم.

 

برای همین هم وقتی به دعوت محمود رضوی برای گرفتن جایزه بهترین فیلم رفتید بالا با هیچ کدام از داورها دست ندادید؟

خیلی وقت ها کارها و مناسباتمان ریاکارانه است. می خواهیم طوری رفتار کنیم که واقعی نیست. من فقط حس واقعی ام را نشان دادم. خیلی ها گفتند تو که ناراحتی چرا در جشن نامزدها شرکت کردی؟ گفتم ما از روز اول قواعد جشنواره را پذیرفتیم که در آن شرکت کردیم. من وقتی فیلمم را به جشنواره می فرستم؛ یعنی باید در تمام مراحل حضور داشته باشم. باید قانون جشنواره را رعایت کنم اما حق دارم اعتراض هم بکنم. این که قرار باشد هر کسی ناراضی است، جشنواره را تحریم کند، درست نیست، البته آن هایی هم که این کار را کردند، حتما دلایل خاص خودشان را داشتند.

 

شما استدلال بهروز افخمی را درباره اینکه پنج نفر از داوران تابعیت دوگانه داشتند و می ترسیدند به فیلمی علیه منافقین رای دهند، قبول دارید؟

راستش را بخواهید فکر نمی کنم این طوری باشد. اتفاقا این جور وقت ها از نادانی و کج فهمی کسانی می خوریم که خیلی داعیه دار انقلاب و ارزش ها هستند. خیلی از افرادی که ما فکر می کنیم توی فضای فیلم های ما نیستند، اتفاقا خیلی بیشتر این فیلم ها را می پسندند.

 

یکی از داورانی که به نظر می رسید اصلا توی این فضاها نباشد، آن شب به من گفت که فیلمت را دیدم و خیلی خوشم آمد. بعضی افراد هستند که فکر می کنند صلاح مملکت و نظام را بهتر از هر کسی می دانند. همه جا هم هستند. خیلی هم سابقه درخشانی ندارند؛ نه فیلم خوبی ساخته اند، نه  کار مهمی در کارنامه دارند اما هم در شورای صدور پروانه ساخت و نمایش هستند، هم داوری می کنند، هم برنامه تلویزیونی دارند، هم صاحب نظرند و... این ها بیشتر با فیلمی مثل ماجرای نیمروز مخالفت دارند. این ها خطرناک تر از داوران دوتابعیتی هستند.

 

امضایی را که در فیلمسازی لحاظ کردید، قرار است در فیلم های بعدی هم حفظ کنید؟

بله، موضوع را شاید تغییر دهم و مثلا راجع به موضوعات اجتماعی بسازم یا فیلم روز کارکنم اما در سبک و سیاق باز هم همین حال و هوا را دارم، چون از این حس که عواطف و احساسات به شکل خیلی موجز و مینیمال بیان شود و غلیظ نباشد، خوشم می آید. دلم می خواهد فیلمی بسازم که خیلی واقعی به نظر برسد. دنبال وضعیت های معمولی هستم که بحران را درون خود داشته باشد.

 

شاید یکی از دلایلی که فکر می کنم مردم ماجرای نیمروز را دوست دارند این است که در طول فیلم اضطراب را درک می کنند. غیر از صحنه درگیری آخر حتی درگیری زیادی در فیلم نشان نمی دهم اما تماشاگر واقعا آن اضطراب حاکم بر فضای فیلم را دریافت می کند و با فیلم همراه می شود. این مسئله برایم خیلی جذاب است. 

 

آدامس حاشیه ساز در اختتامیه

آدامس جویدن محمدحسین مهدویان و بازیگران فیلم روی سن به یکی از حاشیه های مهم اختتامیه جشنواره سی و پنجم بدل شد. خیلی ها انتقاد کردند، خیلی ها هم خوششان آمده بود و خیلی ها هم گفتند این کار مهدویان، یک جورهایی برنامه ریزی شده بوده اما وقتی از خودش می پرسیم، می گوید که ماجرا کاملا اتفاقی بوده.

 

او می گوید «زمانی که در اختتامیه نشسته بودیم، مهدی زمین پرداز که از آرام ترین اعضای گروه ماست، یک آدامس خورد و نفری یک آدامس هم به من و هادی حجازی فر و بقیه تعارف کرد. مطمئن بودم روی سن نمی روم. با این حال موقعی که داشتند اسامی بخش بهترین کارگردانی را می خواندند، یک کاغذ از توی جیبم درآوردم که اگ رپنج درصد صدایم کردند، آدامس را بگذارم توی کاغذ و بگذارم توی جیبم.

 

ما که قرار نبود روی سن برویم. یک مرتبه آقای رضوی همه را صدا کرد که بیایید بالا. بچه ها همه غافلگیر شدند. بعد هم من مدل آدامس خوردنم همین طوری است. اصولا آدامس جویدن را کار بدی نمی دانم. (می خندد). اما اصلا چیز برنامه ریزی شده ای نبود. حالا نمی دانم چرا این قدر بحث برانگیز شده این آدامس. کلا فضای اختتامیه آن قدر استرس دارد، همه آدامس می جوند که تا حدی بر این استرس غلبه کنند.»

 

روایت محمدحسین مهدویان از انتخاب جواد عزتی و احمد مهران فر برای ماجرای نیمروز

 

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران,محمدحسین مهدویان،

شاهکار کمدین ها

محمدحسین مهدویان در «ماجرای نیمروز» پای بازیگران شناخته شده کمدی را به فیلمش باز کرد و روی چهره های متفاوتی مثل جواد عزتی یا احمد مهران فر دست گذاشت؛ چهره هایی که بیشتر در کارهای کمدی برای مردم مطرح بودند و این جا برای اولین بار، قالب همیشگی را شکستند و بسیار درجه یک ظاهر شدند. درباره این انتخاب ها با مهدویان گپ زده ایم.

 

چرا کمدین ها؟

من اصولا راحت ترم از بازیگرانی استفاده کنم که اصلا چهره نیستند. به هر حال داشتم وارد فضای تازه ای می شدم و محمود رضوی، تهیه کننده اثر هم تاکید داشت که چون فیلم قرار است بفروشد و باید اکران موفقی داشته باشد، بهتر است به این مسائل فکر کنیم، چون فیلم سخت و گرانی بود و باید مطمئن می شدیم که در فروش موفق می شود.

 

بعد از جلسات مختلف به این نتیجه رسیدیم که ریسک نکنیم و از بازیگران چهره استفاده کنیم ولی برای من راحت نبود. تصویری که مثلا از کاراکتر صادق داشتم، کاملا تازه بود و دلم نمی خواست کسی آن را بازی کند که شاید قبل از این، بارها نقش هایی شبیه صادق را بازی کرده.

 

فکرکردم دستکم نباید سراغ آدم هایی بروم که قبلا چنین تجربه ای داشته اند. گفتم سراغ بازیگرانی بروم که برای این کار مجبور شوند از ابتدا شروع کنند؛ یعنی همه آنچه را که قبلا تجربه کرده اند، کنار بگذارند و مثل روز اول بازی را شروع کنند. احمد مهران فر و جواد عزتی باید همه چیز این نقش را از ابتدا می ساختند، چون هیچ عقبه ای از این نقش ها نداشتند.

 

خودشان تعجب نکردند؟

برای خودشان هم عجیب بود که چرا آن ها را انتخاب کرده ام ولی خب طبیعتا مکانیزم طوری بود که مجبور شدند چهره جدیدی از خود نشان دهند. ممکن است تماشاچی در لحظه اول، با ذهنیت قبلی با آن ها رو به رو شود اما بعد از مدت کوتاهی آن ها رامی پذیرد. به نظرم خیلی موفق بودند و همان طور که دیدید، جواد هم برای این نقش مکمل، نامزد شد. این انتخاب برای خودم جداب بود.

 

حس کردم دارم یک کار جدیدی انجام می دهم؛ مثلا می توانستم از مهدی پاکدل بخواهم نقش صدق را بازی کند. از آن جا که خیلی شبیه نقش هایی بود که قبلا بازی کرده، حتما کار خوبی هم از آب در می آمد اما برای من دیگر جذاب نبود، چون شبیه نقش هایی بود که قبلا بارها از او دیده بودم. اتفاقا از مهدی درخواست کردم با این که خیلی بازیگر توانمندی است، نقش کشمیری را بازی کند.

 

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران,محمدحسین مهدویان،

ساخت کاراکترها چقدر طول کشید؟

احمد مهران فر و جواد عزتی، به شدت موقعیت را درک کردند. البته یک جاهای احساس می کردم که نقش دارد از دستشان در می رود. کار من اتفاقا این بود که آن لحظه ها را مهار کنم ولی وضعیت را خیلی خوب شناختند، البته من هم دنبال هر بازیگری نرفتم. دست روی بازیگرانی گذاشتم که در تئاتر بسیار حرفه ای هستند و بازیگری واقعا مسئله شان است.

 

 

 

 

 

javan.hmg.ir
  • 17
  • 2
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

یاشار سلطانیبیوگرافی یاشار سلطانی

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

زندگینامه امامزاده صالح

باورها و اعتقادات مذهبی، نقشی پررنگ در شکل گیری فرهنگ و هویت ایرانیان داشته است. احترام به سادات و نوادگان پیامبر اکرم (ص) از جمله این باورهاست. از این رو، در طول تاریخ ایران، امامزادگان همواره به عنوان واسطه های فیض الهی و امامان معصوم (ع) مورد توجه مردم قرار داشته اند. آرامگاه این بزرگواران، به اماکن زیارتی تبدیل شده و مردم برای طلب حاجت، شفا و دفع بلا به آنها توسل می جویند.

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
آپولو سایوز ماموریت آپولو سایوز؛ دست دادن در فضا

ایده همکاری فضایی میان آمریکا و شوروی، در بحبوحه رقابت های فضایی دهه ۱۹۶۰ مطرح شد. در آن دوران، هر دو ابرقدرت در تلاش بودند تا به دستاوردهای فضایی بیشتری دست یابند. آمریکا با برنامه فضایی آپولو، به دنبال فرود انسان بر کره ماه بود و شوروی نیز برنامه فضایی سایوز را برای ارسال فضانورد به مدار زمین دنبال می کرد. با وجود رقابت های موجود، هر دو کشور به این نتیجه رسیدند که برقراری همکاری در برخی از زمینه های فضایی می تواند برایشان مفید باشد. ایمنی فضانوردان، یکی از دغدغه های اصلی به شمار می رفت. در صورت بروز مشکل برای فضاپیمای یکی از کشورها در فضا، امکان نجات فضانوردان توسط کشور دیگر وجود نداشت.

مذاکرات برای انجام ماموریت مشترک آپولو سایوز، از سال ۱۹۷۰ آغاز شد. این مذاکرات با پیچیدگی های سیاسی و فنی همراه بود. مهندسان هر دو کشور می بایست بر روی سیستم های اتصال فضاپیماها و فرآیندهای اضطراری به توافق می رسیدند. موفقیت ماموریت آپولو سایوز، نیازمند هماهنگی و همکاری نزدیک میان تیم های مهندسی و فضانوردان آمریکا و شوروی بود. فضانوردان هر دو کشور می بایست زبان یکدیگر را فرا می گرفتند و با سیستم های فضاپیمای طرف مقابل آشنا می شدند.

فضاپیماهای آپولو و سایوز

ماموریت آپولو سایوز، از دو فضاپیمای کاملا متفاوت تشکیل شده بود:

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

چکیده بیوگرافی نیلوفر اردلان

نام کامل: نیلوفر اردلان

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ

نام کامل: حمیدرضا آذرنگ

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش