پنجشنبه ۰۱ آذر ۱۴۰۳
۱۹:۰۹ - ۱۷ اسفند ۱۳۹۵ کد خبر: ۹۵۱۲۰۲۹۵۱
چهره ها در سینما و تلویزیون

امیرحسین رستمی:

در بازیگری خوش شانس ام

 اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران,امیرحسین رستمی<

سریال لیسانسه ها به کارگردانی سروش صحت که از اوایل زمستان به روی آنتن شبکه سه رفت، در مدت کوتاهی توانست نظر مخاطبین بسیاری را به خود جلب کند. از سوم بهمن تصویربرداری فصل دوم لیسانسه ها در لوکیشن مرزداران و خانه حبیب با بازیگران جدید کلید خورده و در حال ساخت است.

 

به مناسبت این بازتاب گسترده با امیرحسین رستمی، یکی از سه بازیگر اصلی این سریال گفت و گویی انجام داده ایم که می خوانید.

 

امیرحسین رستمی بازیگر شیرین و طناز، یک بار دیگر توانسته خوش بدرخشد و این روزها، یکی از بازیگران محبوب و مردمی ست. مردمی که بود، مردمی تر شده است.

 

 بازی شما در «لیسانسه ها» چطور اتفاق افتاد؟

بعد از بازی در سریال شهرزاد، در دودکش ۲ آقای لطیفی که در ماه رمضان پخش شد، اتفاقا فکر می کردم که استراحت کنم و سریال بازی نکنم. بیشتر می خواستم تمرکز کنم و به کارهای شخصی ام بپردازم و چند کار تئاتر خوب کار کنم و اتفاقا چند تا کار تئاتر خوب هم به من پیشنهاد شده بود، اما سروش صحت نازنین با من تماس گرفتند و کار در «لیسانسه ها» را به من پیشنهاد دادند.

 

قبلا با سروش، هم در سریال و هم در سینما همبازی بودیم. در سریال «پژمان» که کارگردانی این سریال را به عهده داشت هم من چند قسمت برایشان در این سریال بازی کرده بودم. همان شب که به من پیشنهاد بازی در سریال لیسانسه ها را داده بود با سروش قرار گذاشتیم و همان شب پنج قسمت از متن را به من داد و من هم همان شب آن را خواندم چون خیلی زود جواب می خواستند و فقط در نقش مسعود گیر کرده بودند و باید تکلیف مسعود روشن می شد که براساس آن بقیه بازیگرها پلکانی انتخاب می شدند و ما هم بلافاصله قرارداد بستیم.

 

از همان اول هم می دانستم خسته ام ولی این اتفاق افتاد. من قبلا با تهیه کننده این سریال آقای جودی کار نکرده بودم اما هر چه از ایشان شنیده بودم تعریف بود که واقعا هم مرد نازنینی هستند. همه می گفتند او خیلی سینما و تلویزیون را می فهمد و از معدود تهیه کننده های تحصیلکرده است. 

 

مسعود را دوست دارم

 

با توجه به اینکه قرار است سری دوم «لیسانسه ها» روی آنتن برود، به نظر شما آیا این قصه قابلیت این را دارد که سری دوم آن هم ساخته شود؟

از همان ابتدا که برای قرارداد ما صحبت کردیم برای ۶۰ قسمت بود. چون آقای جودی و صحت صحبتی که با سازمان داشتند برای ۶۰ قسمت بوده که ۶۰ قسمت قصه طراحی شده داشتیم و آقای جودی و آقای صحت به عنوان کارگردان علاوه بر پنج قسمت ۱۵ قسمت دیگر نیز آماده داشتند و این طور نبود که قسمتی برای این طرف سال باشد و قسمتی برای آن طرف سال.

 

 

ولی چون سازمان از تهیه کننده و کارگردان خواسته بود که کار روی آنتن برود ما تا قبل از بهمن فقط می توانستیم ۲۵ قسمت را آماده کنیم. بنابراین آقای صحت و آقای جودی صحبت کردند و با سازمان در میان گذاشتند که فصل اول برنامه ۲۶ قسمت بدون متوقف شدن تصویربرداری روی آنتن این طرف سال برود و فصل دوم اواخر تابستان یا اوایل پاییز روی آنتن برود.

 

به نظر شما فاصله ای که بین قسمت اول و دوم آن خواهد افتاد، باعث نمی شود مخاطبان روند جریان سریال را فراموش کنند؟

به نظرم اگر کاری را مردم دوست داشته باشند، بعید می دانم این اتفاق بیفتد. چون که در «پایتخت» و «دودکش» این اتفاق نیفتاد و مردم این سریال ها را دنبال می کردند. کاری که مردم دوست داشته باشند سری بعد از آن را هم دنبال می کنند.

 

به نظر شما در «لیسانسه ها» ممکن است شما را باور کنند و با اسم «مسعود» بشناسند؟

وقتی خودم متن را می خواندم به این که متن درجه یکی است و با وسواس زیادی آن را نوشته اند ایمان داشتم و می دانستم که متن درستی است و قبل از اینکه کار پخش شود در یکی از مصاحبه هایم گفته بودم که اگر اینچنین متن خوبی نگیرد، بازیگرها کوتاهی کرده اند و جزو معدود سریال هایی بود که از همان پخش قسمت اول مردم آن را دوست داشتند.

 

بله، مسعود را هم مثل بقیه کاراکترهای خوب پذیرفته اند و از بازخوردهای خوبی از جانب منتقدین و مردم برخوردار شده است و مسعود لیسانسه ها هم مثل خیلی از کارهای دیگر کاری شده است که مردم آن را پذیرفته اند. 

 

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران,امیرحسین رستمی

با ارشیا رفیقم

 

شیرین ترین روز زندگی تان چه روزی بوده است؟

به دنیا آمدن ارشیا.

 

آیا ارشیا شبیه شما است؟

خیلی. مثلا هر دو یک رنگ و مدل ماشین را دوست داریم.

 

ارتباط تان با ارشیا چگونه است؟

فوق العاده عالی و دو تا رفیق هستیم.

 

آیا کودکی خودتان را با ارشیا مقایسه کرده اید؟

بله، خیلی وقت ها پیش آمده است. مخصوصا از نظر امکاناتی که الان در اختیار این نسل از بچه ها قرار دارد.

 

آیا بازیگری را به او توصیه می کنید؟

خیلی دوست دارم به سمت دیگر سلیقه های من از نظر خواندن کتاب، ورزش تنیس و شنا برود البته این اتفاق هم تاکنون افتاده است. بعضی مواقع ارشیا را همراه خودم سر صحنه می آورم تا با تمام سختی ها و خوبی های این کار آشنا شود.

 

آیا بازیگری باعث نشده به ورزش تنیس که به طور نیمه حرفه ای در آن مشغول هستید خللی وارد کند؟

خیر اصلا. حتما این ورزش را تمرین می کنم و حتی به خاطر علاقه ام مدت هاست که مجله ای هم با این مضمون منتشر می کنم که بسیار با کیفیت عالی و چاپی مرغوب است.

 

متن لیسانسه ها با وسواس نوشته شده، دوستش دارم

 

آیا خودتان فکر نمی کنید قابلیت شما بیشتر در بازی های طنز است؟ و این که اصلا دوست دارید مردم شما را بازیگر کمدی بشناسند؟

نه. من در همه ژانرها بازی کرده ام که مردم آنها را دوست داشته اند. مانند شهرزاد که اصلا کار طنز نبود، ولی هم من و هم مردم نقشم را دوست داشتیم و خیلی خیلی زیاد به آن نقشی که در شهرزاد داشتم اعتماد داشتند و بیش از حد انتظاری بود که من فکر می کردم.

 

آیا روحیه شما طنز است؟

بله، کار طنز را ذاتا دوست دارم، برای این که روحیه ام  روحیه طنز است.

 

یعنی کار طنز برایتان اولویت دارد؟

نه. اگر به کارهای قبلی ام نگاه کنید، می بینید که من همه نوع نقشی را در کارنامه هنری ام داشته ام؛ شخصیت منفی و مثبت، طنز و درام. ولی برای من در مرحله اول، انتخاب کارهای خوب یعنی متن و کارگردان خوب اولویت دارد. اگر در یک زمان مشخص از دو جا به من کار پیشنهاد شود و هر دو کارگردان خوب باشند و هر دو متن خوب باشند و یکی درام باشد و دیگری کمدی، من  کمدی را انتخاب می کنم.

 

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران,امیرحسین رستمی

به نظر شما باری یک بازیگر چه چیزی باعث یکنواختی بازی می شود؟ متن، کارگردان، داستان یا عوامل؟

عوامل زیادی باعث می شود که بازیگر کارهایش به یکنواختی کشیده شود و خیلی چیزهایی وجود دارد که بازیگر را تهدید می کند. بازیگر اگر در یک نقش به خوبی همزادپنداری کند و مردم آن را دوست داشته باشند این اتفاق نخواهدافتاد و اگر یک کارگردان بخواهد از آن نقشی که مردم آن را در سریال یا فیلم دیگر پذیرفته اند، در کار دیگری استفاده کندو بازیگر هم کم هوش باشد و این کار را انجام دهد، این آرام آرام شروع نابود کردن خودش است و شروع تمام کردن خودش است.

 

ولی فقط این یک فاکتور نیست، بلکه فاکتورهای دیگری هم در آن دخیل هستند و یکی از این فاکتورها این است که بازیگر بتواند «نه» بگوید! و قدرت «نه گفتن» داشته باشد و خیلی از کارها را رد کند و آنها را بازی نکند. در خیلی از موارد همان «نه» گفتن موجب می شود که بازیگر را بزرگ کند.

 

کار کدام کارگردان و نویسنده طنز را بیشتر می پسندید؟

خیلی سخت است. من متن های امید سهرابی، پیمان قاسمخانی، خشایار الوند، سروش صحت و ایمان صفایی را دوست دارم و متنی که سروش صحت و ایمان صفایی در «لیسانسه ها» که با وسواس بیشتری نوشته شده، بیشتر دوست دارم که کمتر بازیگری می توانست بخواند و «نه» بگوید به خاطر این که خیلی با وسواس نوشته شده است.

 

شما هم در تلویزیون و هم در شبکه های نمایش خانگی فعالیت داشته اید. بیشتر ترجیح تان بر کدام مدیوم است؟ سینما، تلویزیون یا...؟

برای من واقعا فرقی نمی کند؛ به نظر من یک بازیگر، تاجر یا کاسب نیست که بخواهد کم فروشی کند، بلکه یک هنرمند است و کاری را که می خواهد ارائه دهد باید به بهترین نحو ارائه دهد. من زیاد تفاوتی در ظاهر قائل نیستم بین هنرهای نمایشی تئاتر، سینما، تلویزیون یا سینمای خانگی، باید بهترین باشید. این بهترین بودن است که باعث می شود من متفاوت باشم. وقتی که من می توانم در تلویزیون ستاره باشم ترجیح می دهم که ستاره تلویزیون باشم، تا یک آدم متوسط در سینما. وقتی می توانم در تئاتر ستاره باشم، ترجیح می دهم ستاره تئاتر باشم تا یک آدم متوسط در تلویزیون.

 

به نظرم هر کدام از آنها اگر قرار است باشید، یا بهترین باشید یا نباشید و من از سینما شروع کرده ام و از سینما به تلویزیون آمدم، ولی خودم را مدیون تلویزیون می دانم به خاطر اینکه در سینمایی که من شروع کردم آن اتفاق برایم نیفتاد یا زود بود یا من بدشانس بودم. ولی در تلویزیون اتفاق خوبی برای من افتاد و پله پله بالا آمدم و الان از موقعیتی که در تلویزیون دارم به شدت راضی ام.

 

 

یا در تئاتر من چهار تا پنج کار تئاتر کرده ام و این چند تا کار واقعا درجه یک بودند. یعنی این طور نبود که فقط بخواهم تئاتر کار کنم. کار تئاتر را با همه درجه یک ها و غول های تئاتری مملکت مان چه در جشنواره و چه در اجراهای عمومی بازی کردم که جزو پربیننده ترین تئاترهای کشور شدند. حالا تئاترها را کنار بگذاریم؛ در تلویزیون هم آن موقعیتی که دوست داشتم است. موقعیتی قشنگ و جذاب. موقعیتی است که برای آن زحمت کشیده ام تا به آن رسیده ام. اگر حس کنم وقت آن است که به سمت سینما بروم، این کار را خواهم کرد.

 

تاثیر متن قوی

 

یک کار طنز باید چه خصوصیاتی داشته باشد که به لودگی کشیده نشود؟

مهم ترین و اولین مساله در کار طنز، متن است یک متن خیلی قوی، کار طنز را بعضی وقت ها بعضی از کارگردان های عزیزمان و بعضی از بازیگرها و دوستان با لودگی اشتباه می گیرند. وقتی که شما یک کار طنز را قرار است بازی کنید، قطعا بدون متن قوی نمی توانید کاری انجام دهید. خودتان نباید بانمک باشید، حتی در احمقانه ترین کار هم باید به جدی ترین شکل اجرا کنید. آن بیننده است که باید تعیین کند ایناتفاق بانمک است یا نه!

 

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران,امیرحسین رستمی

وقتی یک بازیگری می خواهد بانمک بازی کند همان لحظه کار طنز تمام است. کار طنز شروع آن و آغاز آن با یک متن قوی است. بعد با کارگردانی و انتخاب درست بازیگر است. اگر بعضی از سریال ها به لودگی کشیده می شوند به خاطر این است که متن قوی ندارد و شروع به سوءاستفاده کردن می کنند و کارهایی انجام می دهند که در ذهن خودشان فکر می کنند کار بانمکی است و این کار بانمک را انجام می دهند تا نقص هایی که در متن است را پرکنند و همین اتفاق باعث می شود که کار لوده شود و تاثیر کار پایین بیاید ولی اگر متن خیلی قوی باشد و کارگردان هم خیلی باهوش باشد، این دو تا اجازه نمی دهند یک بازیگر به سمت لودگی برود، چون دیگر اصلا فرصتی برای لودگی نیست. همان کار خودش را که در متن نوشته شده است درست انجام دهد، اتفاق افتاده است.

 

مردم درگیر لیسانسه ها

 

با توجه به این که خیلی از بازیگرهای پیشکسوت از تلویزیون قهر کرده اند و دوست ندارند وارد این رسانه شوند، به نظر شما این رسانه باید چه کاری انجام دهد که درواقع هم بیننده بیشتری داشته باشد و هم این که این پیشکسوت ها و بازیگرهایی که دیگر در این فضا کار نمی کنند، دوباره به این فضا راه پیدا کنند؟

خود مسئولان صدا و سیما از همه بهتر می دانند که چه کار باید بکنند یعنی این سوالی است که جواب آن خیلی واضح است که نمی توان گفت و در عین واضح بودن جوابش را هم نمی توان گفت. خود مسئولان صدا و سیما از همه بهتر می دانند چه کاری می توانند بکنند که تلویزیون به روزهای اوج خودش برگردد که وقتی یک سریال پخش می شد، تمام شهرها آن را می دیدند. خودشان کارشناسانی دارند که می توانند علت ریزش مخاطب های تلویزیون را در این چند سال اخیر تشخیص دهند که چه بوده است.

 

 

چیزی نیست که من جوابش را بدهم. مثلا چرا آقایی مانند حسن فتحی به جای اینکه در تلویزیون سریال بسازد، در رسانه های نمایش خانگی باید بسازد؟ حتما دلیل دارد. اگر مخاطب های تلویزیون این روزها به کمترین حد طی تمام این سال هایی که تلویزیون با تمام قدرت داشته کار می کرده، رسیده اند دلیل دارد و دلیل آن هم جوابی دارد که هم من می دانم هم شما و هم مسئولان می دانند. بنابراین چیزی که مشخص است را من جواب نمی دهم.

 

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران,امیرحسین رستمی

به نظرتان لیسانسه ها توانسته این اتفاق خوب را رقم بزند و مخاطبان را دوباره با تلویزیون آشتی دهد؟

لیسانسه ها کاری که کرده، این است که باعث شده تعداد بیشتری را به تلویزیون دوباره برگرداند. ولی ماجرای ما فقط این نیست که لیسانسه ها را ببینند، بعد دوباره یک لحظه ارتباط می گیرند و نمی گیرند. ما باید فراتر از این را ببینیم یعنی برنامه ریزی های ما باید بلندمدت باشد. حالا که لیسانسه ها را دیدند، شبکه های دیگر را هم ببینند. لیسانسه ها که نمی تواند معجزه بکند.

 

 

 

 

 

 

  • 17
  • 4
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش