پنجشنبه ۰۱ آذر ۱۴۰۳
۱۹:۲۵ - ۲۰ فروردین ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۱۰۲۹۳۷
چهره ها در سینما و تلویزیون

محسن تنابنده:

«پایتخت ۵» بهترین «پایتخت» است!

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران,محسن تنابنده
محسن تنابنده از جمله هنرمندانی است که به عنوان بازیگر، نویسنده و کارگردان فعالیت های بسیاری را در کارنامه کاری خود در سینما و تلویزیون دارد. وی در سال ۸۶ با نگارش سریال «پیامک از دیار باقی» به تلویزیون آمد و بعد از آن مجموعه هایی چون مأمور بدرقه، چاردیواری، پایتخت ۱ تا ۴ و سرزمین کهن را در تلویزیون بازی و نویسندگی کرد. وی درسینما نیز در فیلم های فراری و گینس علاوه بر نگارش و بازی، بازیگردانی را نیز تجربه کرد و در کارهای دیگری چون «ایران برگر»، «لامپ ۱۰۰»، «ندارها»، «سن پطرزبورگ»، «محمد رسول الله» و … نیز حاضر شد. مجموعه «ابله» و «شاهگوش» نیز از جمله سریال های شبکه خانگی اند که او در آن ها ایفای نقش کرده است.

به گزارش بانی فیلم،تنابنده نوروز امسال با سریال «علی البدل» به کارگردانی سیروس مقدم و تهیه کنندگی الهام غفوری؛ بازهم در قاب جعبه جادو حاضر شد و در آن علاوه بر بازیگری، سرپرستی نویسندگان و بازیگردانی را نیز عهده دار شد. او این روزها مشغول سریال «پایتخت۵» شده است؛ مجموعه ای که به گفته وی از ۲۵ فروردین با اتفاقات جذابی کلید می خورد. تنابنده در گفت و گویی که با بانی فیلم داشت علاوه بر دشواری هایی که سریال «علی البدل» به همراه داشت، از ویژگی ها و شکل گیری رخدادهای موجود در این مجموعه تعریف کرد. وی همچنین مجموعه «پایتخت۵» را بهترین پایتختی دانست که مردم دیده اند.

در ادامه این گفت و گو را می خوانید:

 

| با فضای کلی کار شروع کنیم، سریال «علی البدل» در کنار پرداخت به موضوعات و مسائل موجود در اجتماع، در برخی موارد طعنه ای هم به موضوعات سیاسی می زد؛ مایلم خودتان بگویید که تا چه حد قصد داشتید که به این فضا نزدیک شوید؟

– من در کار ترسی از سیاسی شدن آن نداشتم. چون تماتیک و مبنای داستان براساس شرایط سیاسی آن روستا طراحی شده و اینکه شما می فرمایید در برخی موارد، این موضوع در حد کلام می شود و عمق پیدا نمی کند، خیلی نمی توانم آن را بپذیرم، به این جهت که، اصلاً مبنای این قصه، براساس ۲ خان طراحی شده، که از ۲ جناح که با هم مخالفت هایی دارند، هستند. از سوی دیگر این ۲ جناح در شورایی که حکومت روستا دستشان است، با هم همراهند و براساس مناسبات آنها و رویارویی شان با یکدیگر است که بالطبع تمام آدم هایی که در آن جامعه زندگی می کنند، دچار منفعت یا ضرر می شوند.

 

| در واقع این جایگاه هایی که بعضاً سیاسی دیده می شدند، جایگاه زندگی روتین و اجتماعی این افراد است.

– بله، دقیقاً همانطور است.

 

| به سراغ نقشتان برویم، کمی از آقاسی بگویید. اینکه با توجه به گزیده کاری شما در بازیگری، بعد از «پایتخت»، در «علی البدل» در قالبی متفاوت از کارهای قبلی تان و یک نقش منفی حاضر شدید. نگران بازخوردهایی که این پرسوناژ می تواند داشته باشد، نبودید؟

– بله، درست است این کار متفاوتی بود و برای یک بازیگر هر چه نقشش با کارهای قبلی اش متفاوت تر باشد، بهتر است. من هیچ وقت نگران منفی یا مثبت بودن یک نقش نیستم، اینکه پردازش شخصیت چگونه است، چه کار کرد و اهمیتی در قصه دارد، از هر چیزی برایم مهمتر است. من خیلی در تلویزیون فعال نیستم مگر کاری که خودم در آن دستی داشته باشم. در این سریال هم از آنجایی که می دانستم قبلاً چه کار کرده ام، حس کردم که بهتر است نقشی کاملاً متفاوت با کارهای قبلی ام داشته باشم.

 

| و جذابیت هایی که آقاسی برایتان داشت چه بود؟

– شخصیت آقاسی، کاراکتری است که وقتی همین گونه سمبلیک و از وجوه تیپیک اش به آن نگاه می کنی، آدمی است که یک پایش می لنگد، یعنی اگر نشانه ای بخواهیم ببینیم، متوجه می شویم که او یک لنگی و مرض دارد. آقاسی، آدمی است که از شرایط نابسامان، دو قطبی بودن و عدم اتحاد یک روستا استفاده می کند و خودش به شرایط و نان و نوایی می رسد که نمونه بیرونی کم ندارد.

 

| اتفاق دیگری که در این مجموعه برخلاف سریال «پایتخت» رخ داده، حضور شخصیت ها و افرادی است که غالباً منفی هستند و وقتی با زندگی آنها آشنا می شویم، می بینیم که هر کدام رندی و اشتباهات ویژه خود را داشته اند.

– خوب است هر کاری در جایگاه خودش دیده شود، اما طبیعتاً قصه اصلی این سریال، رویارویی دو خان، درگیری هایی که از این تقابل شکل می گیرد و تأثیراتی که روی آدم های آبیاری یا آبناری می گذارد، است. به همین دلیل اگر هیچ وقت جنگی بین این ۲ پرسوناژ رخ نمی داد، شاید این قصه نیز شکل نمی گرفت. اینکه شما به «پایتخت» اشاره کردید، باید بگویم که در آن کار ما اصلاً شخصیت منفی نداریم و آدم هایی هستند که در اثر سادگی هایی دچار اشتباهاتی می شوند که آنها ماجراهایی را بوجود می آورند، اما در «علی البدل» صحبت از نظام فاسد یک روستا است، اینکه افرادی چگونه توانستند در مسند بمانند و جنگ هایی که از مقابله آنها با یکدیگر حاصل می شود.

 

| همه اینها درست است، اما در کل بار مثبت آدم هایی که در داستان هستند، به جهت درگیری با انواع اتفاقات و ماجراهای منفی، مقداری کم است، این اتفاق ریسک نبود؟ اینکه مردم این حجم از بدی را پس بزنند؟

– برای من استایل قصه اینگونه بود و کامنت هایی که از تماشاگران دیدم حاکی از این موضوع نبود و این موضوع که آدمها به جهت منفی بودن دوست داشتنی نیستند را هنوز ندیدم و اگر وجود داشته باشد قطعاً ضعف هایی است که ما داریم. ضمن اینکه، این قصه شاید از بی سلیقگی تلویزیون، اصلاً قرار نبود که در عید پخش شود، چون در عید توقعاتی چون ایجاد یک فضای شاد و خنداندن وجود دارد و این قصه اصلاً برای عید ساخته نشده بود و از اوایل قرار بر پخش ۲۶ یا ۳۰ قسمت بود. در همین راستا اگر دقت کنید، متوجه می شوید که چیزهایی در آن دیر شروع می شود. علاوه بر این، به دلیل نابسامانی روزگاری که این قصه قرار بود کلید بخورد، یعنی رفتن آقای سرافراز و شک و تردید برای فرد بعدی ما را در فشاری قرار داده بود که مجبور شدیم کارهایمان را فشرده کنیم. در مورد شخصیت ها نیز همانطور که گفتم اگر آن منفی ها نبودند، کاراکتر مثبت و اصلی قصه، یعنی «علی البدل» اینگونه در نمی آمد و جذاب نمی شد. از طرفی آدم های مثبت دیگری هم وجود دارند، مثل شخصیت قدم که آقای محب اهری آن را بازی می کند و قربانی شرایط بین آن دو خان می شود، مثل آدم های آن روستا و ۲ نفری که در شورا مثل مترسک حضور دارند و در واقع زخمی خان ها شده اند، پس اینگونه نیست که همه منفی باشند و آنها در مقابله با یکدیگر اینگونه رفتار می کنند. نظام فاسدی که به آن اشاره کردم هم روی بعضی از آنها اثر می گذارد و روی برخی دیگر مثل «علی البدل» اصلاً تاثیری ندارد. این داستان برنامه ریزی شده بود و طبیعتاً شما باید ابتدا یک شرایط فاسد و نابسامان را بوجود بیاوری، که بعد بتوانی چنین برداشتی از آن کنی. در روند داستان نیز همانگونه که می بینید این افراد منفی اقبال خوبی هم ندارند. به نظرم این زشت است که ما فکر کنیم فلان موضوع را نشان ندهیم و مدام سانسور کنیم، چون معتقدیم که بدآموزی دارد. ایراد عمده تلویزیون نیز این است که همیشه می ترسد که ابعاد مختلف آدم ها را نشان دهد و فکر می کنم چون در این کار به همه وجوه خان ها و آدم ها پرداخته شده، به گونه ای یک اتفاق تازه رخ داده است.

 

| چارچوب ها و فضای موجود در تلویزیون که به آن اشاره کردید، در نمایش داستان اذیت تان نکرد؟

– نه، چنین چیزی نبود، ولی فکر می کنم نشان دادن این مسائل بهتر از پنهان کردن آن است. اگر از پنهان کردن تا الان نتیجه ای حاصل شده، خوب نباید نمایش دهیم، اما وقتی حاصل نشده باید این کار را کنیم. به طور مثال وقتی شما ثمرات اعتیاد را می بینید می توانید به مردم جامعه بفهمانید که چه چیز خطرناکی است، ولی وقتی پنهان کنید همه می گویند که این چه چیزی است که اینگونه پنهانش کرده اند.

 

| به فضای اصلی کار برمی گردیم، داستانی که بین ۲ خان و در فضایی نو که شاید خیلی ها آن را ندیده اند، رقم می خورد. فکر می کنید این مسئله چقدر می توانست به کار و دیده شدن آن کمک کند و یا تا چه اندازه بر دفع یا جذب مخاطب موثر بود؟

– ما پس از سالیان سال شاید توانستیم، تا جایی که ممکن است کارهایی را کنیم که فارغ از عمیق یا سطحی بودن آن، شباهت های بسیار زیادی به لحاظ طرح قصه، نوع رخدادها، آدم ها، نوع لوکیشن و… دارند. با لطبع تغییر ذائقه یک عدم بالانس را بوجود می آورد، همچنین اینکه تماشاگر در نوروز منتظر چه نوع کاری است خود اختلال ایجاد می کند. در مورد گروه ما نیز، من تا جایی که دیده ام، مردم کارهای ما را با هم نوع خودش یعنی مثلاً «پایتخت» مقایسه می کنند نه کارهای دیگر. من فکر می کنم که باید آرام آرام این فرهنگ را جا بیندازیم و یاد دهیم که کارهای متفاوتی داشته باشیم نه اینکه چون ۳ کار به موفقیت رسیدند ما دائماً آن کارها را تکرار کنیم. من به یاد دارم زمانی که می خواستیم «پایتخت» را بسازیم دچار همین شرایطی بودیم که الان هستیم؛ یعنی مقاومتی وجود داشت که برخی ها می گفتند، کاری که در شهرستان ضبط شود نمی گیرد و سخت است، بازیگرانتان مطرح نیستند و یا اینکه استفاده از لهجه کار خطرناکی است، ولی ما درباره آن خوب فکر کردیم و با تلاش آنطور که باید شد. به نظرم «علی البدل» هم این شرایط را دارد. از سوی دیگر فرق عمده چنین مجموعه هایی با دیگر کارها قصه و لحظه محور بودن آن است، شما در «پایتخت» ضمن قصه بسیار لحظه محور هستید، یعنی هر سکانس شیرینی دارد، که مخاطب را نگه دارد، ولی ما باید بتوانیم کارهای مختلف را با لحن های گوناگون نمایش دهیم و مقداری سطح سلیقه مردم را دگرگون کنیم و اجازه دهیم تا کارهای دیگر نیز وجود داشته باشد، وگرنه خیلی درجا می زنیم.

 

| یکی از صحبت هایی که بعد از پخش در مورد «علی البدل» وجود داشت، شباهت و مقایسه آن با سینمایی «ایران برگر»، ساخته جعفری جوزانی بود، شما در این خصوص چه نظری دارید؟

– اول اینکه قصه «علی البدل» خیلی زودتر از «ایران برگر» نوشته شده است و برای حدود ۹ سال پیش است و خیلی قبل از این سینمایی ما آن را در تلویزیون مطرح کردیم، اما چون درگیر «پایتخت» هم بودیم و فصل را  از دست می دادیم، مدام اجرای کامل آن به  تعویق می افتاد. ایده این قصه نیز به زمانی برمی گردد که من روزی به لاهیجان رفته بودم و وقتی که در حوضچه های آب گرم بودیم، عده ای که برای یک شوراشهر بودند دور هم در آب نشسته بودند و ضمن آب تنی، حرف های سیاسی شان را نیز می زدند، فکر کردم که این خیلی اتفاق جذابی است که مثلاً گروهی از شورای شهر در حالی از کمبود آب حرف می زنند که خودشان در آب غوطه ور هستند. به نظرم این موضوع جالب بود و شاید از نظر استعاری نیز این جذابیت وجود داشت. خلاصه نقطه ابتدایی کار از همانجا کلید خورد و ماجرا هیچ ربطی به «ایران برگر» ندارد. زمانی هم که آن سینمایی به من پیشنهاد شد، بعد از شنیدن ماجرای آن گفتم شاید بهتر باشد که بازی نکنم و تنها به دلیل جذابیت فضا و داستان در آن حاضر شدم.

 

| در مورد سریال «علی البدل» به جهت اینکه مخاطب، جامعه و کارهای روتینی که وجود دارد را دیده است، فکر می کنید ممکن بود که نتواند فضای روز را با فضای خیالی شما تطبیق دهد؟

– فکر می کنم، نه، چون کار اشارات خیلی گنگی ندارد. مهمترین نکته این است که مخاطب امروز کمتر حوصله قصه دارد، به ویژه در کشوری که بیشتر مردمش سیاست زده اند؛ مگر اینکه آن قصه، داستان خیانت یا عشق باشد و خارج از آن کار سخت می شود. این اتفاق تنها به ایران مربوط نیست، بلکه در همه جهان دیگر کمتر کسی رمان می خواند و آدم ها می خواهند خیلی زود همه چیز را به آنها بدهند؛ دیگر مردم کمتر با قصه های درشت و طولانی ارتباط برقرار می کنند. نکته ای که در این بین وجود دارد، سلیقه پخش کننده است، مثل اینکه شما در سینما میزان فروش یک فیلم را در نوروز و یا زمستان می بینید و تفاوت این زمان را حس می کنید؛ در تلویزیون نیز همین گونه است و این رسانه باید پخش کننده خوبی شود، در صورتی که به نظرم چندان این طور نیست و تلویزیون به دلیل فقری که داشت مجبور شد، «علی البدل» را پخش کند.

 

| با این اوصاف ممکن است ما در سال های بعد شاهد «علی البدل ۲» باشیم؟

– عمده کارهایی که به ۲ و ۳ و… می رسند به اقبال عمومی برمی گردد، اینکه چقدر این اقبال وجود دارد، چقدر مردم کار را دوست دارند و اینها. چرا که قاعدتاً شما برای مخاطب کار می سازی. برای این سریال هم زحمت بسیاری از چیدمان و بازیگران گرفته تا طراحی صحنه، قصه و… کشیده شده، اما مسئله دیگر تغییر ذائقه مردم است که ممکن است مقداری نابسامانی داشته باشد.

 

| فکر می کنید آن اقبال نصیب «علی البدل» هم می شود؟

– در مورد «علی البدل» باید بگویم هر چه جلو می رفت مخاطب بیشتری پیدا می کرد و الان به صورت رندوم وقتی کامنت ها را می بینیم، متوجه شده ام که اقبال خوبی پیدا کرده است و از طرف دیگر این تابوشکنی هم باید بوجود بیاید. اینکه شما مخاطب را به دیدن یک مدل کار عادت دادید و حالا دیدن یک کار جدید با اتمسفر جدید شاید کمی زمان ببرد.

 

| کمی هم از «پایتخت ۵» بگویید، چه خبر از این سریال؟

– «پایتخت ۵» در حال نوشتن است و فکر می کنم از ۲۵ فروردین کلید می خورد.

 

| چه ویژگی ها و چالش های جدیدی در این مجموعه وجود دارد؟

– واقعیت این است که نمی توانم فعلاً چیزی بگویم.

 

| نسبت به سری های قبل چطور؟ چه برآوردی از سری پنجم دارید؟

– فکر می کنم این سری از نظر من بهترین پایتختی است که مردم می بینند. البته این نظر من است چون شاید بعضی ها عقیده دیگری داشته باشند. من همیشه تلاش می کنم که هر چه انرژی دارم بگذارم و برای بازخورد آن باید صبر کنیم تا پخش شود.

 

 

 

 

 

 

  • 13
  • 4
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش