شنبه ۰۳ آذر ۱۴۰۳
۲۰:۲۴ - ۲۱ فروردین ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۱۰۳۱۶۹
چهره ها در سینما و تلویزیون

ورنر هرتسوگ:

فیلم کیارستمی بهترین فیلم است

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران,ورنر هرتسوگ
کارگردان افسانه‌ای آلمانی در مصاحبه ای با انترتینمنت ویکلی، مایکل شنون را بهترین فرد نسل خود خواند و گفت می‌داند افرادی هستند که به صورت آنلاین وانمود می‌کنند ورنر هرتسوگ هستند و به جایش حرف می زنند.

به گزارش بانی فیلم به نقل از انترتینمنت ویکلی، تجربه مصاحبه کردن با فیلمساز افسانه‌ای ورنر هرتسوگ درست به اندازه خود این مرد، خاص است. در حین صحبت کردن در مورد فیلم جدید این کارگردان آلمانی یعنی «نمک و آتش» که در حال حاضر در سینماها روی پرده رفته و تریلری است با نقش آفرینی مایکل شنون، ورانیکا فرس و گائل گارسیا برنال، از هرتسوگ در مورد فیلمی جدید که به نظرش عالی است، سوال پرسیده می‌شود. او پاسخ می دهد: «فیلم «خانه دوست کجاست» عباس کیارستمی. به نظرم ۲۵ سال پیش بود. شاید هم ۳۰٫»

 

درست می‌گوید. آن فیلم به کارگردانی فیلمساز خارق العاده ایرانی که تابستان گذشته از دنیا رفت، دقیقا ۳۰ سال پیش بیرون آمد. این یک پاسخ کلاسیک هرتسوگی بود: رو راست، بدون طفره رفتن، احتمالا صادقانه و در عین حال تا حدودی خارج از پارامترهای سوالی که پرسیده شده بود. او با همان لهجه باواریایی خشک عجیبش که تا به حال در فیلم های مستندش مثل «مرد گریزلی»، «بهترین دوست من»، «دیتر کوچولو باید پرواز کنه»، «برخوردهایی در پایان دنیا» و «داخل دوزخ» و به طور تصادفی در «سیمپسون ها» و «پارک ها و تفریحات» به عنوان راوی حضور داشته، می گوید «ببخشید، آنقدر فیلم نگاه نمی کنم.»

 

اما «نمک و آتش» یکی از آثار داستانی این کارگردان است و تنها یک هفته پیش از «ملکه صحرا» او اکران می شود که مدت ها به تاخیر افتاده و نیکول کیدمن در آن نقش‌آفرینی می کند. مکالمه در مورد لوکیشن فیلمبرداری جدیدترین پروژه‌اش آغاز می شود.

 

به نظر واضح می رسد که شما به سالار دو ییونی جذب بشوید، آن کویر نمک سخت اما زیبای بولیوی. ارتباطی یا گذشته ای با آن مکان داشتید؟

گذشته ای نبود. فیلمنامه با اقتباس از داستانی کوتاه به نام «آرال» نوشته تام بیسل نوشته شد که داستانش در دریاچه خشک شده آرال در قزاقستان و ازبکستان رخ می دهد. در ابتدا قرار بود فیلمم آنجا ساخته شود. نکته جالب در مورد آن لوکیشن این است که قایق های ماهیگیری بزرگی آنجا روی زمین مانده اند چون هیچ آبی باقی نمانده است.

 

آنجا هم می توانست برای فیلمبرداری فوق العاده باشد.

نه. جالب نبود چون بیشتر کشتی ها از قبل توسط کنسرسیوم چینی برای فلزشان لخت شده بودند. علاوه بر این، به دلایل لوژستیکی هم عملا غیرممکن بود.

 

بنابراین این مسئله شما را به بولیوی رساند؟

اول به چند کویر نمک در بونویل یوتاه نگاه کردم، اما درست به نظر نمی‌رسیدند. بعد از آن بود که به ییونی برخوردم.

ییونی بزرگترین کویر نمک دنیاست. بیش از چهار هزار مایل مربع مساحت دارد.

 

مسئله بزرگترین بودن نیست. مسئله ماورازمینی بودن است. بیشتر از هرجای دیگری که دیده بودم ماورازمینی به نظر می رسید. از سیاره مان بود.

 

یک آتشفشان خاموش به نام تونوپا هست که نقشی در این فیلم دارد. حدس می زنم وقتی فیلمنامه را می‌نوشتید ایده آتشفشان در ذهن تان تازه بود چون به تازگی مستند «داخل دوزخ» را تمام کرده اید.

در اصل نه. اما وقتی به ییونی رسیدم و آتشفشان را دیدم، به سرعت حس کردم که باید بخشی از داستانم باشد. البته من عمری است که در عجب آتشفشان ها بوده ام. (هرتسوگ یک مستند کوتاه در سال ۱۹۷۷ به نام «La Soufriere» داشت که کنار یک آتشفشان که انتظار می رفت فوران کند فیلمبرداری شد).

 

در «نمک و آتش»، یک شخصیت آدم بد روی ویلچر به اسم کراوس هست که نقشش را لارنس کراوس، فیزیکدان معروف بازی می‌کند. فکر نمی کنم تا به حال بازیگری کرده باشد.

نه. اما او در مستند من درباره اینترنت، «ببینید و توجه کنید، اوهام دنیای مرتبط» حضور داشت. حدود ۱۰ سال است که با هم دوست هستیم و همان اولین لحظه ای که او را دیدم گفتم قیافه ات شبیه یک آدم بده خیلی خوب و شیک است. باید در یکی از فیلم هایم باشی!

 

هنوز چیزی برای فیلم بعدی تان برنامه ریزی نکرده اید. در حال حاضر مشغول توسعه چه پروژه ای هستید؟

هرگز چیزی را توسعه نداده ام. پروژه ها با جزییات زیاد سراغم می آیند. سه یا چهار فیلم سینمایی هستند که می توانند پروژه بعدی باشند. بعضی مواقع فیلم هایم سرنوشت های عجیبی دارند.

 

در سال ۱۹۹۲، شما «درس های تاریکی» را منتشر کردید که یک شبه مستند است که بیشتر شامل تصاویر هلیکوپتری از زمین‌های نفتی در حال سوختن کویتی و سیاست زمین سوخته معروف صدام حسین می شود. این فیلم به عنوان نظر خاص خودتان در مورد جنگ خلیج دیده شد. پروژه های دیگری هم هستند که بخواهید امروز در موردشان نظر بدهید؟

به نظرم «نمک و آتش» می تواند مثال خوبی باشد. چند ایده برای فیلم های سینمایی دارم که تا حدود خیلی زیادی درباره دنیای امروز خواهند بود.

 

در مورد آن ها چه چیزهایی می توانید بگویید؟

الان برای چیزی گفتن خیلی زود است. به این بستگی دارد که سرمایه کدام اول تامین شود.

 

این سومین باری است که مایکل شنون را در یک فیلم کارگردانی می کنید.

به نظرم او بهترین نسل خودش است.

 

به نظر می رسد که شما دوتا حس های مشترک بسیار داشته باشید، از نظر سبک. هردوی تان مختصر و بی سر و صدا هستید.

احتمالا. احتمالا می دانید که من اولین کسی بودم که بار یک شخصیت اصلی را در «پسرم، پسرم، چه کار کرده‌ای» روی دوش او گذاشتم. من او را کشف نکردم اما در اولین نقش اول بزرگش او را به کار گرفتم.

 

همکاری بین شما و او چطور است؟

یک ارتباط مشترک آنی است. بسیار بسیار آسان. من همیشه با بازیگران خوش گذرانده ام. نیکولاس کیج (در «ستوان بد: بندر نیواورلینز») و نیکول کیدمن (در «ملکه صحرا») و کریستین بیل (در «نجات طلوع») کار کردن با همه شان خیلی راحت بود. شاید تنها رابطه پیچیده ام با کلاوس کینسکی بود. اما آنجا هم کاری کردم که خودبزرگ بینی و پارانویای او روی پرده جذاب به نظر برسد.

 

فیلم «بهترین دوست من» را درباره او ساختید که یکی از مستندهای بزرگ درباره دوستی و اجراست. او سال ۱۹۹۱ مرد اما مردم هنوز هم در عجب او هستند. و شما هم همینطور. تا چه حد نسبت به این مسئله آگاهی دارید؟

عجیب است که اینترنت یا چیزی دیگر من را قبول کرده. اینترنت کیفیت های عجیب بسیاری دارد. به نظرم ربطی به درکی کامل از چیزی موثق دارد. وقتی به فیس بوک نگاه می کنید، پر از خودهای جلا داده شده است. همه اش تقلبی است، تمام آن شخصیت هایی که به صورت آنلاین خلق شده اند. اگر کسی آن بیرون باشد که حقیقی است، به نحوی اینترنت آن را درک می کند.

 

می توانید تعدادی از این تفسیرها از خودتان را ببینید؟

حداقل ۲۵ یا ۳۰ یا شاید ۴۰ نفر هستند که خودشان را جای من جا می زنند. یک اکانت توییتر هست که من نیستم. فیس بوک هست که من نیستم. نامه هایم به خانمی که خانه‌ام را تمیز می‌کند منتشرشده که درواقع اصلا توسط من نوشته نشده اند. چند مقلد صدا هم هست. بعد هم کسانی هستند که به اسم من و در حالیکه سعی می کنند صدای من را تقلید کنند به دیگران نصیحت می کنند.

 

تا حدودی علاقه نسبت به تمام این افراد دارید؟

شاید. باید به تمام راه های متفاوتی که در حال حاضر عموم مردم وقت شان را می گذرانند عادت کنم. می‌دانم که نباید دستاوردهای پرافتخار اینترنت را نادیده بگیرم. البته که من را شگفت‌زده می‌کند. چیز دیگری می‌توانم بگویم؟

 

 

 

 

 

  • 14
  • 1
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش