فوتبالیستها و ورزشکاران همواره در سینما و تلویزیون بهعنوان بازیگر حضور داشتهاند اما کمتر موفق بودهاند که توجه مخاطبان راجلب کنند. پژمان جمشیدی از معدود ورزشکارانی است که حضوری موفق در تلویزیون و سینما داشته است. او با سریال «پژمان» توجه مخاطبان را برانگیخت و در چند سال اخیر هم چند فیلم پرفروش در کارهای سینماییاش داشته است؛ از آن جملهاند فیلمهای «پنجاه کیلو آلبالو» و «خوب، بد، جلف».
فیلم «خوب، بد، جلف» بهعنوان اولین فیلم سینمایی پیمان قاسمخانی این روزها فروش ۱۳ میلیاردی را هم پشتسر گذاشته و پیشبینی میشود که در صدر فروش امسال قرار بگیرد. بسیاری بازی جمشیدی در این فیلم را موفقترین تجربه بازیگریاش و و البته از نقاط قوت فیلم عنوان کردهاند؛ به این بهانه با او گفتوگویی کردهایم که در ادامه میخوانید.
روزهای پرکاری را میگذرانید و در هر سه مدیوم، تئاتر، سینما و تلویزیون حضور فعالی دارید. این روزها میگویند که پژمان جمشیدی به یکی از پرفروشترین بازیگرها بدل شده است. بازیگری که در بدو ورود به عرصه بازیگری مورد حمله منتقدان قرار گرفت و با یکی از دیالوگهای فیلم «خوب، بد، جلف» یعنی پسر بد سینمای ایران این حواشی هم به هجو کشیده شد. درباره این نظرها چه دیدگاهی دارید؟ چطور این تجربه ها را از هم تفکیک میکنید و اینکه پیشنهادها چطور است؟
پرفروش بودن یک فیلم به عوامل زیادی بستگی دارد. از فیلمنامه و کارگردانی گرفته تا ترکیب بازیگران. من بخش کوچکی از فروش این فیلمها بودم و چندان دوست ندارم خودم را مشغول فکر کردن به این موضوع کنم. درحالحاضر خیلی سرم شلوغ شده است، چون در اکران فیلم «خوب، بد، جلف» چندین اکران مردمی هم داریم. بسیار هیجان دارم و دوست دارم استقبال مخاطبان را دنبال کنم.
در سریال سامان مقدم هم مشغول هستم که آن هم کار پرفشاری است و اکنون اینطور پیش میرود که روز ضبط میکنیم و شب پخش میشود. از طرفی دیگر این روزها اجرای تئاتری دارم با نام «پپرونی برای دیکتاتور» که این سه کار بهطور شبانهروزی من را مشغول کرده است. خوشبختانه انرژی خوبی از تماشاگران تئاتر میگیریم و خستگی ما را رفع میکند. درباره پیشنهادها اما باید بگویم که طبعا پیشنهادهایی میشود اما سعی میکنم که گزیدهکار کنم.
کارهایی که درخور توجه باشد و سعی میکنم کاری را انتخاب کنم که حداقل به شعور مخاطب بیاحترامی نکند. درباره ترکیب «پسر بد» بیشتر میخواستیم که نام فیلم دلیل مشخصی پیدا کند. درباره حمله برخیها، کاری که فکر میکنم درست است را انجام میدهم و کاری قضاوتهایی از این دست ندارم. وقت و انرژی و حوصله برای زندگی کردن و موفق شدن خیلی کم است و واقعا حیف است که صرف چنین حواشیای شود و بیهوده هدر برود.
«خوب، بد، جلف» بهنوعی ادامه سریال «پژمان» است که براساس کاراکتر محوری شما شکل گرفته بود و حالا در این فیلم هم بسط و گسترش پیدا کرده است. کار با پیمان قاسمخانی در این فیلم چه شباهتها و تفاوتهایی با کار سروش صحت داشت؟ آیا او به همان اندازه که در نوشتن، خلاقیت و انرژی بینظیری دارد، در کارگردانی هم پرانرژی بود؟
از اول قرار بود که «خوب، بد، جلف» نسخه سینمایی سریال «پژمان» باشد. سعی کردم پژمانی که در «خوب، بد، جلف» بازی میکند پژمانی متفاوت از نسخه سریال باشد و امیدوارم که این اتفاق افتاده باشد. درباره کارگردانی طبعا هر فیلسمازی سعی میکند امضای خاص خودش را پای کار داشته باشد.
این دو درعینحال که با هم رفاقت دارند کارشان کاملا باهم فرق میکند. مخصوصا جنس شوخینویسیها چه بهصورت کلامی و چه تصویری، هر دو بسیار موفق بودند. هم سریال صحت و هم فیلم قاسمخانی. افتخار میکنم که تجربه همکاری لذتبخشی با هر دو کارگردان داشتم.
فکر میکنید کاراکتر شما و شخصیتهای دیگر و در کل داستان، پتانسیل این را داشته باشد که دنبالههایی برای این فیلم ساخته شود؟
قاسمخانی باید این سوال را پاسخ دهد. به نظرم واقعا پتانسیل دنبالهسازی را دارد. فکر کنم درحال نوشتن طرح فیلمنامه جدید برای دنبالهسازی هستند که هر وقت موقعش شد، خودشان اطلاعرسانی خواهند کرد.
«خوب، بد، جلف» اولین فیلم سینمایی شماست که در آن نقش اصلی را ایفا میکنید؛ مدیوم سینما چه تمایزی برای شما دارد؟
در «پنجاه کیلو آلبالو» هم جزو چهار شخصیت اصلی بودم اما در فیلم «خوب، بد، جلف» نقش پررنگتری دارم. درباره مدیوم سینما باید بگویم طبعا تفاوتهایی دارد. پرده سینما بزرگتر و عریضتر است و کوچکترین جزئیات بازی بیشتر و بهتر دیده میشود و شرایط و حالوهوای جداگانهای دارد.
شیمی رابطه شما با سام درخشانی بهخوبی شکل گرفته و جزو امتیازات فیلم محسوب میشود؛ چه راهکارهایی را به خدمت گرفتید تا این رابطه باورپذیر و ملموس شود؟ و اینکه همکاری با بازیگران دیگری که از چند نسل مختلف هستند از جمله مجید مظفری و حمید فرخ نژاد چطور بود؟
با سام درخشانی دوستیای بسیار قدیمی دارم. اتفاقی شد که سام درخشانی برای نقش وحید انتخاب شد. سریال «پژمان» ولی برای هر دو ما سرنوشت خیلی خوبی داشت. بهخاطر اینکه واقعا بهترین گزینه بود و خیلی برای این اتفاق خدا را شکر میکنم. حمید فرخنژاد هم بسیار حرفهای و منظم هستند و بسیار حرفهای رفتار میکردند.
با ویشکا آسایش قبلا در فیلم «پنجاه کیلو آلبالو» کار کرده بودم و این افتخار را پیدا کردم که هم در «خوب، بد، جلف» و هم در «دیوار به دیوار» دوباره با او همکاری داشتم یا بازیگران پیشکسوتی مثل مجید مظفری و رضا رویگری که بسیار از آنها آموختم. در کل، میان بازیگران جو و روابط خیلی خوب و صمیمانهای داشتیم و طبعا همین حال خوب پشت صحنه، از بازیگران گرفته تا دیگر عوامل فیلم باعث شده که فیلم مورد استقبال زیادی قرار بگیرد.
«خوب، بد، جلف» بهنوعی کار چالشبرانگیزی هم برای شما بود.، چون از لحاظ فیزیکی و استفاده از زبان بدن هم انرژی زیادی از شما می گرفت. چقدر در این زمینهها مطالعات دارید؟ چقدر نسبت به کار بازیگری با تحلیل و ایده سر صحنه ظاهر میشوید؟
دقیقا. کار بسیاری سختی بود. در واقع این نقش سختترین کار من تابهحال بوده است. همانطور که گفتید مخصوصا از لحاظ فیزیکی بسیار دشوار بود. هوای بسیار سرد در کنار لوکیشنهای ما که بیشتر در زیرزمین بود. خیلی سخت میگذشت اما خوشبختانه آنقدر همدلی و رفاقت در پشت صحنه حکمفرما بود که این سختی قابلتحمل شد و درنهایت خروجی خیلی خوبی داشتیم.
سعی میکنم برای ایفای هر نقشی ابتدا شخصیت و ابعاد مختلفش را بهخوبی بشناسم و کنشها و واکنشهایش را درک کنم و بعد از فیلتر خودم عبور دهم. قطعا باید درباره بازیگری مطالعه و تحقیق کافی داشته باشم و سعی میکنم هر روز به اطلاعات و دانستههایم اضافه کنم.
«خوب، بد، جلف» هم در جشنواره جزو فیلمهای پرمخاطب شد و هم حالا به فروش قابلملاحظهای دست پیدا کرده است؛ نظر مخاطبان و منتقدان در روند کاری شما چقدر میتواند تاثیر داشته باشد؟ آیا اصلا نقدها را دنبال میکنید؟
حتما نقدها را دنبال میکنم. منتقدان منصفی داریم که نقد و نظراتشان بسیار به ما کمک میکند. چون واقعا منصفانه نقاط قوت و ضعف را عنوان میکنند. برای من که تا بهحال این نقدها بسیار راهگشا بوده است. چون آدمهای سالمی هستند و نقدهای منصفانهای میکنند، حتی اگر به ضرر فیلم ما باشد باز هم از آن استقبال میکنیم چون در روند کاری ما قطعا تاثیر مثبتی خواهد گذاشت.
البته برخی نوشتهها هم هستند که سیاستی پشتش است و اصلا کارشناسانه نیست و طبیعی است که آنها را دنبال نمیکنم. مخاطب، هدف اصلی فیلمهایی نظیر «خوب، بد، جلف» است؛ فیلم باید به شعور مخاطب احترام بگذارد و به هر قیمت و شکلی نباید که ایجاد سرگرمی کند و او را بخنداند؛ فیلمی که خانوادهها با خیال راحت بتوانند به تماشایش بروند و تفریح مناسبی داشته باشند.
- 11
- 3