پنجشنبه ۰۱ آذر ۱۴۰۳
۲۱:۵۰ - ۰۶ اردیبهشت ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۲۰۱۴۲۶
چهره ها در سینما و تلویزیون

عمو پورنگ:

نمی‌خواهم حس کودکی‌ام را فراموش کنم/ دلم بشکند، قهر می‌کنم

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران,عمو پورنگ
داریوش فرضیایی (عمو پورنگ) گفت: فضای مجازی را در کمبود تولید آثار کودک دخیل نمی‌دانم و معتقدم مهجور بودن بچه‌ها باعث شده که کمتر به آنها اهمیت داده شود. در گذشته از جشنواره‌های فیلم کودک گرفته تا ... بیشتر به بچه‌ها اهمیت می‌دادیم.

به گزارش فارس، هنوز هم وقتی با او صحبت می‌کنید سرشار از حس کودکانه‌ای می‌شوید که با تمام دنیا فاصله‌ای عمیق دارد. شاید در بین تمامی خاله و عموهایی که دیگر دوره‌شان تمام شده، داریوش فرضیایی تنها عمویی باشد که خاطره دو نسل را با خود همراه کرده و در این بخش هم موفق بوده است.

 

عمو پورنگ محبوب بچه‌ها چهارمین دهه زندگی‌اش را در حالی سپری می‌کند که هنوز هم ذره‌ای از عشق و علاقه‌اش به کودکان کم نشده و این همان موهبتی است که خداوند به او هدیه داده است. با فرضیایی که این روزها «محله گل و بلبل» را بعد از اجرای برنامه تحویل سال نو به عهده دارد، برنامه‌سازی در حوزه کودک، علاقه‌اش به بچه‌ها، نوستالژی اجراهایش، حضور در کنار عروسک‌ها و ... را مرور کردیم.

 

** تا چه زمانی عمو پورنگ می‌تواند با همان انرژی و پتانسیل سابق به کار خود ادامه دهد؟

- تا زمانی که چشم‌های بد ما را از پا درنیاورد (خنده). تا زمانی که فکر کنم تکراری نشدیم می‌توانیم به کار خود ادامه دهیم و زمانی که به تکرار بیفتیم دیگر لزومی ندارد که هر روز و هر شب روی آنتن رسانه ملی باشیم.

 

** در حال حاضر به نظر خودتان هنوز تکراری نشدید؟

- نه چون بازخوردهایی که می‌بینم خلاف این را به ما نشان می‌دهد و می‌توانیم فکر، کار و هنوز حرفی برای گفتن داشته باشیم. اگر روزی به ورطه تکرار بیفتیم بهتر این است که خودمان محترمانه برویم.

 

** به طور معمول کارهای کودک آن هم بعد از گذر زمانی طولانی به تکرار می‌افتند و روی یک خط ثابت به مسیرشان ادامه می‌دهند که تا به حال نمونه‌های مشابهی را در این زمینه داشتیم. فکر می‌کنید لازمه اینکه برنامه‌ای در ژانر کودک به تکرار نیفتند، چیست؟

- ابتکار عمل،‌ خلاقیت، باز کردن حلقه ورود افراد جدید به مجموعه و دوری از نگاه تک بعدی به برنامه. من اویل دوران اجرایم، تک نفری اجرا می‌کردم و همینطور که جلو رفتیم، عروسک، امیرمحمد متقیان و ... را به برنامه اضافه کردیم. هیچوقت هیچ چیز را برای خودم تنها نخواستم چون احساس می‌کنم مخاطبم در زمانی طولانی گناهی ندارد که بخواهد من را به تنهایی تحمل کند! حالا هر چقدر هم خودم در این زمینه استعداد داشته باشم، فرقی ندارد. از طرفی هم فضای این برنامه اجرایی تک نفره را نمی‌طلبد.

 

** شما مدت‌های مدیدی به تنهایی اجرا می‌کردید، آن زمان مخاطبان بیشتری داشتید یا الان؟

- اگر الان هم بخواهم تک نفره اجرا کنم، مخاطب دوست خواهد داشت، اما مخاطب دهه ۸۰ با دهه ۹۰ تفاوت دارد. منِ نوعی بالاخره تا چه زمانی می‌توانم تنها اجرا کنم؟ کما اینکه خیلی‌ها بعد از من تنهایی اجرا کردند. معتقدم در هر صورت انجام هر کاری بدون خلاقیت و در طولانی مدت بی‌مزه و یکنواخت می‌شود.

 

** اما برخی‌ها اجراهای تک نفره شما را بیشتر می‌پسندند.

- بله، احتمالا آنها با این نوع اجراهایم حس نوستالژی دارند.

 

** علاقه بیش از حد شما به دنیای کودکان از چه زمانی آغاز شد؟

- از همان زمانی که در رادیو کار می‌کردم کار کودک را به شدت دوست داشتم و ایفای نقش‌های کودک را به عهده داشتم. در آن زمان هر فردی که مرا می‌دید می‌گفت تو نمی‌توانی برنامه اجتماعی کار کنی به این دلیل که نوع بیان، کنسه‌ها و طنزت فقط به درد کار کودک می‌خورد. کار کودک را خیلی دوست دارم آنهم به این جهت که حس می‌کنم کودکان دنیای بسیار پاکی دارند و از دنیای آلوده ما بزرگترها به شدت فاصله دارند. من همیشه سعی کردم تا در آن دنیا باشم. علیرغم اینکه از نظر جسمی و فکری بزرگ شدم، اما دوست دارم تا حس کودکی‌ام را هیچوقت فراموش نکنم چونکه آن حس‌های گذشته به من کمک کرده تا امروز عموپورنگ باقی بمانم و به این افتخار می‌کنم.

 

** در این سالها بازخوردهای مثبت و منفی بسیاری دیدید.

- بله هم بازخوردهای مثبت دیده‌ام و هم منفی. با دیدن بازخوردهای منفی دلم می‌شکند، برخی‌ها می‌گویند بسه دیگه کی می‌خواهی این بچه بازی‌ها را تمام کنی؟ از طرفی بعضی اوقات نیز جمله‌هایی می‌شنوم که واقعا انتظار ندارم، افرادی می‌گویند ما بچه بودیم به شدت طرفدار برنامه‌های تو بودیم اما الان فهمیدیم که چه اشتباهی کردیم. واقعا متوجه نمی‌شوم که اینها را به چه دلیل می‌گویند، اما تنها نکته‌ای که می‌فهمم این است که این آدم‌ها مخاطب من نبوده‌اند و اگر هم بودند، با حضور در فضاهای دیگر ذهنیتشان تغییر کرد. من هیچوقت حرفی را بیهوده به مخاطبم نزدم و یاد ندادم و همیشه تلاش کردم تا شادیم، شادی تاثیرگذار باشد. البته تعداد این افراد محدود هستند، اما با شنیدن این کلمات از همین تعداد محدود هم دلم می‌سوزد و این نشان می‌دهد که اینها در کودکی با من بودند و بعد از دوران این زمان، وارد فضاهایی شدند که به کودکی شان ضربه زد و چیزهایی که من درست کردم را خراب کرد.

 

** مثلا چه چیزهایی؟

- الان دارم می‌بینم بچه‌هایی که به مقاطع بالاتر تحصیلی می‌روند رفتارشان کاملا تغییر می‌کند و بد می‌شود. این بچه‌ها همان‌هایی بودند که روزی مخاطب من بودند و الان دلم می‌گیرد از اینکه برایشان افت دارد که به یکدیگر بگویند برنامه من را می‌بینند. اما در هر صورت نیمه پر و مثبت لیوان را نگاه می‌کنم و بابت همان افراد هم بسیار خوشحالم.

 

** قطعا این علاقه در این مدت دچار نوسان‌های بسیاری شده است، اما ثابت و مصمم باقی مانده است. آنچه که شما را در این راه مصمم کرده است چیست؟

- گروهی که با آنها همکاری می‌کنم واقعا در این ۱۵ سال به من انرژی دادند و مرا تنها نگذاشتند. به نظرم بهداشت روانی‌ام در این زمان طولانی خیلی مهم‌تر از هر چیز دیگری بود. تهیه کننده و کارگردان برنامه‌هایم همیشه هوای من را داشته‌اند و به این دلیل که می‌دانند من فرد بسیار حساس و عاطفی هستم و زود می‌شکنم و اگر ناراحت شوم همان لحظه می‌گویم و شاید هم قهر کنم، ‌در مجموع باید بگویم که بچه‌ها در این زمینه تاثیر بسیاری روی من داشتند.

 

** بهترین برنامه‌ای که در این سالها اجرا کردید، کدام برنامه بوده است؟

- برنامه‌هایی که تنها اجرا کردم برایم خاطر انگیز بودند نه بهترین. اما کاملترین برنامه‌ای که در این مدت داشتم همین «محله گل و بلبل» است.

 

** خاطرانگیز از چه جهت؟

- حس می‌کنم در آن زمان همه چیز نوپا و جدید بود. دهه ۸۰ تا این اندازه دست بالای دست نبود همه برنامه‌ها تکرار نشده بود و همه برنامه ها شبیه به هم نبودند منظورم اصلا بهترین نیست.

 

** مدتی است که برنامه‌های کودک خیلی کم شده‌اند. تلویزیون ما محدود شده به پورنگ و چند برنامه مشابه.

- این به سیاست دوستان بر می‌گردد و باید در این بخش همکاری خوبی صورت بگیرد. بارها گفته‌ام که باید به عرصه کودک بیشتر اهمیت داده و متنوع باشد. حتی در این زمینه فضای مجازی را نیز دخیل نمی‌دانم و معتقدم مهجور بودن بچه‌ها باعث شده که کمتر به آنها اهمیت داده شود. اتفاقی که در گذشته شاهدش نبودیم. به این دلیل که در گذشته از جشنواره‌های فیلم کودک گرفته تا ... بیشتر به بچه‌ها اهمیت می‌دادیم. تلویزیون در ژانر کودک خیلی زنده‌تر عمل می‌کرد، اما الان شاید برایشان تکراری شده و شاید هم دیگر کودکان برایشان اولویتی ندارد. حتی اگر بحث بودجه را هم مطرح کنید می‌گویم که اگر کودک برایشان اولویت داشته باشد و قرار باشد بودجه‌ کمی را به برخی برنامه‌ها اختصاص دهند، باید به کودک اهمیت دهند. چراکه همین کودکان بیست سال آینده مدیر می‌شوند و ما از تصمیم‌هایشان ضربه خواهیم خورد.

 

** حضور عروسک‌ها در این برنامه برای خودتان چقدر جذابیت و جای مانور دارد؟

- اتفاقا همان ابتدا که چنین پیشنهادی مبنی بر حضور عروسک‌ها در سری جدید برنامه مطرح شد خیلی استقبال کردم و خوشحال شدم چراکه یک جورهایی خاطرات گذشته خودم زنده شد و شیطنت‌هایم گل کرد و یاد دورانی که با عروسک ببلی اجرا می‌کردم، افتادم. زمانیکه عروسک را در کنار خودم می‌بینم دوست دارم با عروسک حرف بزنم، سر به سرش گذاشته، شیطنت کرده و با همدیگر قایم موشک بازی کنیم. از سوی دیگر عروسک‌هایی که آمدند ویژگی‌های خاص خودشان را دارند و چون شیرین و بامزه هستند و صداپیشه‌های خوبی روی آنها صحبت می‌کنند خیلی  دوستشان دارم.

 

** پیشنهاد شما بود و یا اینکه تصمیمی گروهی بود؟

- ما در «محله گل و بلبل» همه تصمیم‌ها را با یکدیگر و در اتاق فکر می‌گیریم و در جلسه‌ای که قبل از تولید و در مرحله طراحی سری جدید برنامه داشتیم، به این نتیجه رسیدیم.

 

** به عنوان فردی که در زمان گذشته صداپیشگی و عروسک‌گردانی می‌کردید، خودتان دوست نداشتید عهده دار یکی از این آیتم‌ها در «محله گل و بلبل» باشید؟

- اینجا و در فضای سن نمی‌شود این کار را انجام داد چراکه بچه‌ها در کنار ما حضور دارند. اگر به تنهایی برنامه را اجرا می‌کردم این اتفاق شدنی بود اما الان واقعا نمی‌شود. بعد هم لزومی به این کار نیست آنهم به این دلیل که این عروسک‌ها فرزندان گلدون خان هستند و مثل پدرشان سرتق هستند و برای اذیت ما آمدند (خنده).

 

** عروسک‌ها چقدر در بحث آموزش و فرهنگ‌سازی برای برنامه‌های کودک می‌توانند موثر باشند؟

- با توجه به اینکه «محله گل و بلبل» مختص کودک و بزرگسال است،‌ عروسک‌ها یک جورهایی بخش کودک را از بزرگسال جدا می‌کنند و در این بخش کاملا کودکانگی را نشان می‌دهد. بخش‌های داخل خانه با بیرون فرق دارد، اما بخش‌هایی که در استودیو هستند کاملا با حضور عروسک‌ها این تفاوت احساس می‌شود.

 

** جمله پایانی...

- برای همه مردم کشورم آرزوی سلامتی دارم و می‌خواهم که برایمان دعا کنند. دوست دارم مردم این را بدانند که همیشه دغدغه ما کار کودک بوده و هست.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

  • 14
  • 1
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش