این هنرمند در گفتوگو با ایسنا همچنین از روند درمانش در بیمارستان انتقاد کرد و در عین حال به تنشهای اخیر در جامعه و موضعگیری در قبال جامعهی پزشکی اشاره داشت.
او عنوان کرد: با اینکه پزشکِ معالجم توصیه میکند استراحت مطلق داشته باشم، اما از آنجا که صحنههایی نیمهکاره مانده و باید به پخش برسد، مجبورم سرِ تصویربرداری بروم. بعد از گرفتنِ صحنههای کلیدی، نویسنده کار خشایار الوند قرار است همین آسیبدیدگی را در قصه بگنجاند.
این بازیگر درباره حادثهای که در صحنه تصویربرداری منجر به شکستگی پایش شد، اظهار کرد: سر صحنه فیلمبرداری در یک شیب سیمانی پای من پیچ خورد و از دو ناحیه شکست و رباط پایم آسیب دید. به سرعت با خانم رویا تیموریان و دستیار تولید و راننده به کلینیکی نزدیک محل فیلمبرداری منتقل شدم.
متاسفانه رادیولوژی نداشتند. خودم پیشنهاد کردم به بیمارستانی که مخصوص شکستگی و اورتوپدی است برویم و همزمان با پزشک معالج ستونِ فقراتم جناب آقای مسعود فاخری که پیش از این هم به دلیل تصادف شدیدی که موقع فیلمبرداری «اذر شهدخت ، پرویز و دیگران» داشتم ایشان و تیم پزشکیشان مرا از آسیبهای جدی نجات داده بودند، در مورد انتخاب بیمارستان مشورت کردم که ایشان هم تایید کردند.
خیراندیش ادامه داد: از شروع و ورود ما به بیمارستان وقتی کنار در اورژانس قرار گرفتم همراهان ما اطلاع دادند که ما یک مریض داریم که پایش آسیب دیده است، اما متأسفانه هیچ کدام از پرسنل بیمارستان کمکی نکردند و خود همراهانم ویلچر آوردند و من با کمک راننده و دوستم خانم رویا تیموریان توانستم با درد بسیار شدید روی ویلچر بنیشنم، پس از آن به اتاق عکس راهنمایی شدم و قبل از اینکه نتیجه عکس به رزیدنتها برسد دکتر جوانی آمد و بدون اینکه از من بپرسد چه اتفاقی افتاده و بدون اینکه پایم را ببیند دستور داد که بلند شوم و راه بروم اما پزشکهای جوانَ دیگری که عکسها را دیدند گفتند اصلاً نباید راه بروم و نباید حرکتی داشته باشم چرا که پاهایم از دو ناحیه شکسته است. دوستانم مرا روی تخت معاینه گذاشتند و قرار شد پایم را گچ بگیرند تا فردا به اتاق عمل بروم اما باز هم کسی کمک نکرد که روی تخت معاینه قرار بگیرم.
تصور من این بود حالا که من چهرهای شناخته شده بودم این گونه با من رفتار میکنند، پس به مردم عادی چگونه رسیدگی میکنند؟ باز هم سکوت کردم و مجدد با پزشکم تماس گرفتم و ایشان با رئیس اتاق عمل هم صحبت کردند و گفتند ترجیحا در این بیمارستان عمل بشوی بهتر است. من هم شب در بیمارستان ماندم و تا صبح نزدیک ظهر پزشکی مرا ویزیت نکرد اما پس از آنکه سوال کردم چه زمانی جراحی انجام میشود مطرح کردند شما باید اول عکس قلب و ریه بگیری که در این بیمارستان امکانات وجود ندارد. همچنین پزشک قلب نیز در حال حاضر حضور ندارد و شما باید برای گرفتن نوار قلب و عکس ریه به بیمارستان دیگری منتقل شوید.
من هم سوالم این بود که بر سر مریضهای بد حال چه میآید آیا با هر حرکت، اتفاقهای بدتری نمیافتد پرسنل هم کمکی نمیکنند همراهان بیمار هم که آموزش کمکهای اولیه پزشکی ندیدهاند چرا من توسط پزشک ویزیت نمیشوم هیچکدام از این دکترها پیش از جراحی بیماران را معاینه نمیکنند؟ میشود لطفاً با دکتر صحبت کنید مرا ببینند .
این هنرمند در ادامه مطرح کرد: متأسفانه هیچ پزشکی بالای سر من نیامد و از طرف دکترم پیغام آوردند که شرایطمان همین است. دوست دارید بمانید و اگر دوست ندارید به هر جایی که میخواهید بروید. دوباره با دکترم تماس گرفتم و مطرح کردم که اینجا فعلا هیچ امکاناتی نیست و من دلم نمیخواهد دوباره من را به بیمارستانهای دیگر برای گرفتن عکس ببرند و خواهش کردم من را به بیمارستان عرفان منتقل کنند و در آن بیمارستان با بهترین شرایط از من پذیرایی شد.
دقیقا روی تختی که حضور داشتم عکسبرداری از ریه، نوار قلب، عکس از پا و دکتر قلب و بیهوشی و همه امکانات مهیا بود. پس از بررسی و چکاب کامل من را راهی اتاق عمل کردند و من پس از دو روز بستری بودن توانستم به خانه برگردم.
خیراندیش درباره وضعیتی که برایش در بیمارستان پیش آمد، اظهار کرد: تنها چیزی که در بیمارستان کمی من را دچار دلشوره کرد ورقهای بود، غیر از ورقهای که معمولا اجازه میدهند همراه بیمار یا خود بیمار آن را امضا کند. برگهای که وکیل بیمارستانهای مختلف این قرارداد را به بیماران توصیه میکند که پس از عمل هر اتفاقی برایشان افتاد خود بیمار مسؤول است. واقعا در آن لحظه دل من خالی شد. من دلم میخواست با اعتماد کامل به پزشک وارد اتاق عمل شوم و تا به امروز چنین قراردادَ عجیبی ندیده بودم.
او گفت: باعث تأسف است که اعتماد بین پزشک و بیمار بخواهد با این قراردادها خدشهدار شود. ما که مطمئن هستیم تمام عزیزان و پرسنل بیمارستانها زحمتکش هستند و در بیمارستانها قصد کمک و مراقبت دارند و هیچ کدامشان دوست ندارند برای بیمارشان اتفاقی بیفتد و همه دلسوزانه میخواهند به بیماران کمک کنند ولی واقعا یک فکری باید برای این موضوع جدید که این بیاعتمادی را به وجود آورده است، اندیشیده شود تا این گونه سوءتفاهمها کم کم برطرف شود.
خیراندیش در بخش دیگری از گفتوگوی خود درباره سریال «دیوار به دیوار» و همکاریاش با سامان مقدم، اظهار کرد: برای من جای خوشحالی دارد که با یک عوامل ۶۰ نفره توانستهایم خنده را بر لبان مخاطب بیاوریم و این برای من کافی است که کمی آرامش و لبخند را به مردمی که هر روز در غم یک چیز مینشیند از سیل گرفته تا سرنگونی قطار و درگذشت هنرمندان و هموطنانمان بیاوریم. متاسفانه شرایط به گونهای شده است که هر روز ناباورانه به سوک مینشینیم. هنوز اشکهایمان برای از دست دادن علی معلم خشک نشده بود که ناباورانه خبر درگذشت هنرمندان دیگری را شنیدیم.
گوهر خیراندیش در پایان درباره مجموعهی «دیوار به دیوار» گفت: پیش از این تجربه خوبی را با کارگردان در فیلم «مکث» داشتهام و کارهای آقای مقدم همیشه برایم لذتبخش بوده است به ویژه کار «نهنگ عنبر» که پس از آن دعوت به این کار شدم و خوشحالم که با یک گروه خوب سریالی را برای عید ساختیم و تا به امروز نیز تجربه خوبی داشتهایم به ویژه اینکه خانوادهمان را بسیار دوست دارم و فکر میکنم همه خانوادهها آن را پذیرفتهاند.
- 17
- 2