سه شنبه ۰۴ دی ۱۴۰۳
۲۳:۴۲ - ۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۲۰۳۶۹۰
چهره ها در سینما و تلویزیون

مجید واشقانی:

اجرا نکرده ام، مجری را بازی کردم!

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران,مجید واشقانی

مجید واشقانی، بازیگر جوانی است که حضور در سینما، تلویزیون و تئاتر را تجربه کرده است. وی در مقطعی با حضور در چند فیلم، در نقش نیروهای پلیس ظاهر شد و بعد از آن هم فضاهای گوناگونی از کمدی گرفته تا درام را تجربه کرد. مسیر انحرافی، هوش سیاه۲، پایتخت، زیر هشت، هشدار پلیس، ماتادور، انقلاب زیبا و … از جمله سریال های وی و هاری، ناسپاس، شور عشق نیز نمونه هایی از کارهای سینمایی او هستند. واشقانی علاوه بر این ها تجربه اجرا را نیز در پرونده کاری خود دارد و این شب ها نیز با سریال «دیوار شیشه ای» در نقش یک مجری برنامه گفت و گو محور با داستانی جدید، در قالبی متفاوت از کارهای قبلی خود، حاضر شده است. این شب ها علاوه بر سریال مذکور، مجموعه های هوش سیاه و برادر نیز با بازی او در حال پخش مجدد هستند و پس از آن ها مجموعه جدیدی با عنوان «لبخند رخساره» نیز از وی پخش خواهد شد.

 

کار کردن با سه کارگردان کار خیلی سختی است. در «دیوار شیشه ای» ابتدا قرار بود که بستر اصلی داستان را احمد مؤذنی که در گذشته نیز با هم کار کردیم بسازد، او کارش را به خوبی بلد است و دکوپاژ آن دقیقاً مطابق با حس صحنه، فضایی که وجود دارد و اتفاقاتی که می افتد، است. از سوی دیگر ما باید راکوردهایی را حفظ می کردیم که از روز اول با احمد مؤذنی و محمد سلطانی درباره آن به نتیجه رسیدیم و بعد هم با راما قویدل و حمید مهین دوست که رفیق هم هستیم تعامل و تبادل نظر کردیم تا مسیر کلی داستان این مجری چطور باشد، علاوه بر اینها هر کسی اپیزود خودش را نیز کارگردانی می کرد. این تجربه جدیدی بود که می توانست خیلی سخت باشد، اما….

 

 این شب ها شما با حضور در سریال «دیوار شیشه ای» در نقش نو و جدیدی نسبت به کارهای قبلی تان حضور دارید. چه شد که به این مجموعه پیوستید؟

– «دیوار شیشه ای» داستان خاصی دارد و هر بازیگری که به او پیشنهادی می شود، سعی می کند تا نقاط جذاب، خاص و مواردی که آن داستان را منحصر به فرد می کند را در نظر بگیرد، در فیلمنامه این سریال نیز به وفور چنین مواردی به چشم می خورد، از داستان کلی آن که راوی قصه یک مجری تلویزیونی که برنامه پر بیننده ای با عنوان «دیوار شیشه ای» دارد، گرفته تا داستانک هایی که در هر قسمت از این برنامه اتفاق می افتد، همه بخش ها ماجراها و رخدادهای قابل توجه و جالبی دارند، که فکر می کنم به جز من، برای مخاطب نیز جذاب است. در جریان این سریال مثل خیلی از برنامه های گفت و گو محور، هر شب مهمانی در کار حاضر می شود و در اصل دو داستان به شکل موازی با هم پیش می روند، داستان کلی ماجرای زندگی آن مجری است که بستر اصلی است و دیگری قصه هایی را شامل می شود که در هر قسمت اتفاق می افتد، در واقع بیننده یک داستان سریال و یک داستان اپیزودی را دنبال می کند. در این مجموعه در هر قسمت یک زندگی به تصویر کشیده می شود و به همین جهات است که می گویم از لحاظ فرم و محتوای یک کار جدید و نوآورانه خلق شده است که برایم جذاب بود. در مورد سریال اپیزودیک همیشه این خطر هست که ۲ قسمت دیده نشود، یا از قلم بیفتد وجود دارد و در عین حال شما چیزی را از دست نمی دهید، اما در اینجا با توجه به داستان اصلی که قصه خود مجری است، نمی تواند سریال را رها کند، چون اگر آن را نبینند، بخشی از ماجرا را از دست می دهد.

 

 یکی دیگر از مواردی که شاید با دیدن سریال «دیوار شیشه ای» به ذهن مخاطب خطور کند، شباهت برنامه گفت و گو محور موجود به «ماه عسل» است. شما چه نظری در این باره دارید؟

– شکل برنامه «دیوار شیشه ای» که در مجموعه وجود دارد، می تواند شبیه هرگونه تالک شویی، از جمله «ماه عسل» باشد، در اینجا نیز به «ماه عسل» بیشتر اشاره می شود، چرا که این برنامه نمونه موفق برنامه ای با این شکل و محتوا است، اما شکل سریال هیچ ربطی به «ماه عسل» ندارد، چرا که در آنجا شما تنها برنامه «ماه عسلی» را می بینید که احسان علیخانی مجری آن است و دیگر زندگی شخصی علیخانی نوعی را که نمی بینید، بلکه تنها وارد تالک شویی می شوید که بعد از گپ و گفت مجری با مهمانش و بررسی زندگی کسی که او را نمی شناسید، برنامه تمام می شود، اما در «دیوار شیشه ای» اینگونه نیست و قصه ما، داستان همان مجری است. طبق این صحبت ها شاید برنامه «دیوار شیشه ای» از جهاتی به «ماه عسل» شباهت داشته باشد.

 

 برای ایفای نقش این مجری، به طبع شباهت کلی برنامه به «ماه عسل»؛ شما هم از احسان علیخانی یا دیگر مجریانی که در این حوزه هستند، الگو گرفته اید؟

– نه از هیچکس، من نه مثل کسی اجرا کردم و نه الگو برداشتم حتی سعی کردم نمونه هایی که در ذهنم هست را فراموش کنم، از سوی دیگر خود من اجرا نکردم، یعنی اگر برنامه ای را اجرا کنم، قطعاً اینگونه نخواهد بود.

این نکته ظریفی است، من اینجا قرار است تا نقش مجری را بازی کنم که کاراکتر آن از پیش توسط نویسنده کار طراحی شده، پرسش و پاسخ های برنامه و تمام جزئیات آن مشخص است، چرا که مثلاً اگر من می خواستم سوال طرح کنم و یا در پاسخ به مهمان حرفی بزنم، شاید چیز دیگری می گفتم. روی تمام این موارد از پیش فکر شده است، به همین جهت من تنها نقش بازی کرده ام، نه اجرا.

 

 شما علاوه بر بازیگری، اجرا را نیز تجربه کرده اید، این تجربه چطور؟ از آن کمک نگرفتید؟

– بله، به هر حال آنها کمک کننده بودند، اما از طرفی ما تیم نویسنده ای داریم که سرپرستشان محمد سلطانی بود، من او را نمی شناختم، اما وقتی با او آشنا شدم و فیلمنامه را خواندم، متوجه شدم که خیلی قلم او را دوست دارم، چرا که یک قلم بی ادعا، حرفه ای و بسیار روان داشت و زمانی که خود او را دیدم، این بی ادعایی را بیشتر در وی دیدم. ما خیلی روان با هم مشورت کردیم و بعد سر بعضی نظرات به تفاهم رسیدیم.

 

 یکی دیگر از ویژگی هایی که این کار دارد، حضور سه کارگردان در آن است. فکر می کنم این اتفاق مقداری کار را برای گروه و بازیگران مشکل کند، برای شما این تجربه چطور بود؟

– بله درست است، کار کردن با سه کارگردان کار خیلی سختی است. در «دیوار شیشه ای» ابتدا قرار بود که بستر اصلی داستان را احمد مؤذنی که در گذشته نیز با هم کار کردیم بسازد، او کارش را به خوبی بلد است و دکوپاژ آن دقیقاً مطابق با حس صحنه، فضایی که وجود دارد و اتفاقاتی که می افتد، است. از سوی دیگر ما باید راکوردهایی را حفظ می کردیم که از روز اول با احمد مؤذنی و محمد سلطانی درباره آن به نتیجه رسیدیم و بعد هم با راما قویدل و حمید مهین دوست که رفیق هم هستیم تعامل و تبادل نظر کردیم تا مسیر کلی داستان این مجری چطور باشد، علاوه بر اینها هر کسی اپیزود خودش را نیز کارگردانی می کرد. این تجربه جدیدی بود که می توانست خیلی سخت باشد، اما همکاری تیمی موجود در این کار قسمت مدیریت اکبر تحویلیان که سالها او را می شناسم، قرار گرفت. من الگو مدیریت، نوع رفتار حرفه ای، شخصی و عملکرد کسی را نپسندم اینطور نیست که آن را اعلام کنم، ولی حداقل درباره اش حرف نمی زنم، ولی وقتی این موارد برایم دلنشین باشد و در کار به من کمک کند، حتماً از آن می گویم. مدیریتی که اکبر تحویلیان در پروژه ای که به جهت حضور سه کارگردان و مشکلاتی که ممکن بود ایجاد شود در این پروژه داشت، واقعاً مثال زدنی است. این پروژه بنا به دلایلی مدتی به لحاظ مالی خوابیده بود، بخش هایی از آن ضبط شده بود، قسمت هایی باقی مانده بود، گروه عوض شده بود، هرکس نظرات خودش را داشت و موارد دیگری در آن بود که می توانست فضای متشنجی را رقم بزند، اما آنقدر پشت صحنه شیرین و دلچسب داشتیم که با وجود سخت بودن کار برای من، همه چیز به خوبی پیش رفت.

 

 منظورتان از سخت بودن کار چه بود؟

– تقریباً اغلب بخش های کار ضبط شده بودند و به دلیل مشغله ای که داشتم قسمت های مربوط به من باقی مانده بود و این کار را خیلی برایم سخت کرده بود، یعنی من حتی یک روز نصفه هم آف نداشتم و از صبح علی الطلوع می رفتم و تا شب جلو دوربین بودم. با همه اینها آنقدر شرایط برایم دلچسب بود که من به آقای تحویلیان گفتم خواهش می کنم این کار را ادامه دهم، حتی به محمد سلطانی هم می گفتم که این قصه هنوز جا دارد، باز هم بنویس.

 

 یعنی ممکن است «دیوار شیشه ای» باز هم ادامه پیدا کند؟

– من که از خدایم است، چون همانطور که گفتم، علاوه بر اینکه قصه جا دارد، برای من هم داستان خیلی جذاب است و امیدوارم که مردم هم دوست داشته باشند، چرا که نمی دانم با توجه به بحث انتخابات و برنامه های موجود، آیا زمان مناسب برای پخش سریال است یا نه، از سوی دیگر سریال «هوش سیاه ۲» و «برادر» هم باز هم در حال پخش شدن است، از این بابت خوشحالم که سه سریال از من در حال نمایش است، اما اینکه نتیجه نهایی آن با توجه به بحث انتخابات چه می شود، باید صبر کرد و دید، چرا که این مجموعه فضا خوب و حرفه ای داشت و امیدوارم به آن آنتن پر کن نگاه نشده باشد.

 

 شما در مقطعی چند کار پلیسی پشت سر هم داشتید و این اتفاق با وجود حضورتان در مجموعه هایی چون «پشت بام تهران» و «برادر» در قالبی متفاوت، به گونه ای به چشم آمد. بعد از این ها هم که این نقش کاملاً متمایز را در «دیوار شیشه ای» پذیرفتید، از این تفاوت بگویید.

– خیلی ها این عقیده را دارند، اما همانطور که گفتید من بعد از ان مجموعه ها «پشت بام تهران» و «لبخند رخساره» را بازی کردم، اما به هر حال پیشنهادات متفاوت با کار دیگر و یا شکل متفاوتی از یک نقش کمتر به یک بازیگر پیشنهاد داده می شود. مثل ایفای نقش یک مجری تلویزیون که در این سریال وجود دارد. در «دیوار شیشه ای» ما چیدمان جالب و نویی داریم و بازیگرانی حضور دارند که فضاهای گوناگونی چون سینما را تجربه کردند، افرادی مثل کوروش تهامی، شبنم قلی خانی، علیرام نورایی و… یعنی نابازیگران خیلی خوبی داریم که به لحاظ حرفه ای پرونده قوی و سبقه قوی دارند که هر کدام وزنه ای برای دنیای هنر محسوب می شوند. این مسئله موجب شد تا با هر کدام که در استودیو «دیوار شیشه ای» روبروی هم بازی می کردیم، کار خیلی لذتبخش و دلچسب پیش برود.

 

 کمی هم از همکاری با حدیثه تهرانی، به عنوان نقش مقابلتان بگویید.

– من با خانم تهرانی در فیلمی با عنوان «زاپاس» بازی کردیم و بعد سرمایه گذار آن هم کلاهبردار از آب درآمد، اما کمدی خوبی بود. به همین جهت ما تجربه خوبی در فاز کمدی با هم داشتیم. از دوستان قدیمی هم هستیم و در این سریال قرار شد تا او نقش همسر آن مجری را بازی کند، کسی که تهیه کننده برنامه هم هست. وی علاوه بر اینکه یک بازیگر حرفه ای و کاربلد است، فکر می کنم که چالش هایی که مجری با همسرش در کار داشت، با حضور ایشان و پاسکاری هایی که داشتیم خوب از آب درآمد، یعنی ایفای نقش ها به شکلی صورت گرفتند که فکر نمی کنم بیننده از درک او عقب بماند، یعنی همانطور که داستان روان پیش می رود، بازی های منعطف و روان نیز به پیشبرد آن کمک کردند.

 

 به سراغ «لبخند رخساره» برویم، با توجه به اینکه تجربه کار با سعید نعمت ا… را در «پشت بام تهران» و مجموعه های دیگر داشتید، کمی هم از این سریال و نقشی که در آن دارید بگویید.

– بله، من با سعید نمت ا… مجموعه هایی چون «میکائیل»، «پشت بام تهران» و «زیر هشت» را کار کردم. متن های سعید نعمت ا… برای همه مشخص است،‌ کسی متن بی تأثیر،‌ کم بیننده و بی خاصیت از او ندیده است،‌ تمام سریال های او مورد استقبال قرار گرفته اند. در «لبخند رخساره» هم این اتفاق می افتد،‌ چرا که مضاف بر متن او کارگردانی بهرنگ توفیقی که هم دوست و هم راهنمای من است، در آن لحاظ شده است و باز هم در این مجموعه با هم همکار شدیم.

 

در «لبخند رخساره» هم نقش خیلی خوبی دارم که پر از چالش و افت و خیزهای حسی است و فکر می کنم که جزو سریال های پربیننده باشد.

 

 از زمان پخش «لبخند رخساره» خبری دارید؟

– دقیق مشخص نیست، تنها امیدوارم که در ماه رمضان که صحبت هایی در مورد زمان پخش آن شده بود، شاهد نمایش این سریال باشیم.

 

 

 

 

 

 

banifilm.ir
  • 15
  • 5
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش