![بهروز داودی،اخبار بازیگران،خبرهای هنرمندان،اخبار هنرمندان اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران,بهروز داودی](https://media.sarpoosh.com/images/9602/96-02-c13-1273.jpg)
«اگر موفقيتي در کارهاي من وجود داشته است، مرهون نگاهي است که از گذشته به فضاسازي داشتم؛ نگاهي که نطفه آن برايم در معماري شکل گرفت. من در رشته معماري از دانشگاه شهيد بهشتي فارغالتحصيل شدم و همزمان با تحصيل در اين رشته، در همان دوران در تئاتر دانشجويي فعال بودم و يک دوره فيلمنامهنويسي زير نظر فرهاد توحيدي در حوزه هنري گذراندم.
از همان زمان به تشويق جناب توحيدي براي شرکت تبليغاتي «رسانه پويا» طرحهاي تيزر تبليغاتي مينوشتم. به مرور شروع به مطالعه آزاد از منابع موجود در زمينه کارگرداني و تدوين و هنر سينما کردم و بعد از انجمن سينماي جوان تهران در رشته فيلمسازي فارغالتحصيل شدم و متوجه شدم که براي شناخت و فراگيري اصول کارگرداني بايد تدوين را به شکل حرفهاي دنبال کنم. در آن سالها چند فيلم مستند تدوين کردم. اولين تجربه من در زمينه ساخت تيزر و آنونس سينمايي سال ۸۸ براي فيلم سينمايي «ديگري» به کارگرداني مهدي رحماني بود که در بيستونهمين جشنواره فيلم فجر، موفق به دريافت ديپلم افتخار و سيمرغ بلورين بهترين تيزر براي این فيلم سينمايي شدم.
از آن سال، يکي از بخشهاي فعاليت هنري من به شکل حرفهايتري اختصاص به ساخت تيزر و آنونسهاي سينمايي و سريالهاي تلويزيوني پيدا کرد و بعد همانطور که اشاره کرديد در طول اين سالها چندبار کانديدای دريافت جايزه در جشنواره فيلم فجر و جشن سينماي ايران شدم و سال ۸۹ هم موفق به دريافت تنديس بهترين تيزر از جشن سينماي ايران شدم.» اينها حرفهايي است که بهروز داودي، طراح تيزرهاي تبليغاتي فيلمهاي سينمايي درباره خودش گفته است.
تحصيلات آکادميک در رشتههاي هنري نداشتيد؟
من چندان به تحصيلات دانشگاهي به آن شکل که مدنظر شماست، اعتقادي ندارم. بدون شک آموزش در هر رشته هنري، اساس پيشرفت و ارتقا براي هر هنرجويي است اما اين آموزش ميتواند به اشکال مختلف صورت گيرد. حضور در مدرسههاي عالي و ورکشاپها، دورههاي تخصصي زير نظر استادان فن و مهمتر از همه مطالعه، ديدن و شنيدن ميتواند زيرساخت پيشرفت هنرجو باشد. در اين ميان استعداد و مهمتر از همه پشتکار و عملگرايي خود شخص نيز از اهميت فوقالعادهاي برخوردار است.
من بهدليل اينکه در دوره تحصيل معماري با مباني و اصول خلق هنري و زيباشناسي آشنا شدم، اين موضوع در رشته فيلمسازي کمکم کرد. ما در سالهاي نخست، طراحي و ترکيببندي را آموزش ديديم. با گرافيک، عکاسي و حتي مجسمهسازي آشنا شديم. چيزي که در همه اينها مهمتر بود، آموزش گرافيک بود. به نظرم شرط لازم براي پيشرفت در هر رشته هنري، آشنايي با اصول و مباني گرافيک است. اينکه يک فرد تشخيص دهد در ساخت اثر از چه متريالي و به چه اندازه و در کنار چه عناصر ديگري استفاده کند تا بتواند به ترکيبي درست و متناسب برسد؛ همان چيزي که من به آن سواد گرافيکي ميگويم.
فضاسازي در معماري و حتي طراحي داخلي قابل درک است اما بسطدادن آن به فيلم، ساخت تيزر و آنونس، کمي عجيب است.
در معماري ما با کالبد بنايي مواجه هستيم که آن را در ابعاد انساني و بهصورت فيزيکي ادراک ميکنيم. هر بنايي، تجربه ادراکي مختص خودش را از فضا در اختيار ما ميگذارد؛ منظورم تجربهاي است که ما آن را حس ميکنيم. اين تجربه حسي از فضا در ادبيات و موسيقي هم هست؛ اگرچه در تئاتر و سينما ملموستر است. درواقع چيزي که در هر اثر هنري مخاطب را درگير ميکند، احساسي است که در او بهجا ميگذارد. بهتر است بگويم هر اثر هنري، جهاني در خودش خلق ميکنه که واجد احساس هست، اين احساس همان چيزي است که روي مخاطب اثر ميگذارد و هر چه اين تأثير قويتر باشد در حافظه مخاطب، جاي وسيعتري را اشغال ميکند.
بههميندليل است که ما بعضي از رمانها را بهتر به حافظهمان ميسپاريم يا برخي فيلمها يا سکانسهاي خاص از آنها را فراموش نميکنيم. تيزر و آنونس هم در واقع فيلم کوتاهي است که از اين قاعده مستثنا نيست.
اين تأثير حسي هر اثر يا فضاسازي خلاق چطور قابل آموزش است؟ اصلا امکان فراگيري آن هست؟
تصور نميکنم بهشکل مستقيم قابل آموزش باشد اما بهنظرم قابل دستيابي است. تکنيک قابل آموزش است؛ حالا يا بهشکل آکادميک يا غيرآکادميک اما اگر فيلمي ساختيد که از نظر خيلي از حرفهايها خوشساخت است اما طعم خاصي ندارد، فکر ميکنم چيزي کم دارد که من به آن ميگويم حس و حال. اين همان چيزي است که در طول سالهاي زندگي به مرور در ناخودآگاهت انباشته ميشود و شايد بشود گفت بخشي از جهانبيني. منظورم جهانبيني بهمعناي صرفا فلسفي آن نيست.
شايد همان تأثيراتي که در طول زندگي از تجربهها، شکستها، موفقيتها، ديدنها، خواندنها و شنيدنها بهدست ميآيد. وقتي رماني ميخواني که رويت تأثير ميگذارد، اين اثر جايي در ناخودآگاهت ذخيره ميشود يا ديدن صحنهاي خاص از يک تئاتر يا فيلم و خيلي از تجربههاي ديداري و شنيداري ديگر؛ حالا وقتي فيلمنامهاي مينويسي يا فيلمي تدوين ميکني يا ميزانسن پلاني را در صحنه طراحي و اجرا ميکني، از همان ناخودآگاه به آن اضافه ميکني.
به نظر من «کستينگ» موفق، حاصل انتخابهاي درستي از عوامل کار است که از نظر دروني به هم نزديک باشند؛ يعني انتخاب کساني که در عين برخورداري از تکنيک بالا، صاحب احساساتي نزديک بههم در آن کار خاص باشند.
گويا گرايش زيادي به کارگرداني داريد.
اشاره کردم به اينکه شناخت تدوين، يکي از لازمههاي مهارت کارگرداني است. براي من ورود به عرصه ساخت تيزر در ادامه همين مسير اتفاق افتاد. فکر ميکنم براي ساخت تيزر خوب و تأثيرگذار بايد روي هر دو مقوله کارگرداني و تدوين، تسلط کامل داشته باشي و من سعي کردم اين اتفاق براي من بيفتد.
برگرديم به سؤال قبلي، فکر ميکني چه چيزي کار شما را متمايز ميکند؟ آيا به روش خاصي در ساخت تيزر و آنونس سينمايي اعتقاد داريد؟
نه واقعا به روش خاصي فکر نميکنم. گاهي بعد از ديدن فيلم، ايده خاصي به ذهنم ميآيد و گاهي هم در حين اتود زدن، ساختار کار بهتدريج شکل ميگيرد. چيزي که مهم است، اين است که کار قبل از هر چيز بايد تأثيرگذار باشد و بتواند بيننده را به ديدن فيلم ترغيب کند. نوع توالي تصاوير، ديالوگها و يکدستي کار نيز اهميت بسياري دارد؛ يعني سعي ميکنم به بهترين چيدمان ممکن در ساخت آنونس برسم.
در انتخاب پلانها، خست بسياري به خرج ميدهم و گاهي حتي حذف يا اضافهشدن يک فريم در سر و سامان دادن به نسخه نهايي برايم مهم است. انتخاب ريتم و روايت مناسب در زمان در نظر گرفته شده هم موضوعي است که اهميت دارد.
شما اولين نفري بوديد که تيزرهاي اينستاگرامي را ساختيد و توجه خيليها را به اين مديا جلب کرديد. اين بهروز بودن به نظرم خيلي مهم است. کلا چقدر نوع مديا روي فرم کار شما تأثيرگذار است؟
البته قبل از من هم در فضاي اينستاگرام، فيلمهاي کوتاهي آپلود ميشدند اما درواقع تکههاي بريدهشده از آنونس فيلمها بودند. در آن زمان حداکثر زمان براي آپلود فيلم، ۵۵ ثانيه بود و ساختن تيزرهاي ۵۵ ثانيهای مرسوم نبود. من تيزرهاي فيلم سينمايي «برف» ساخته مهدي رحماني را براي اولينبار براي اينستاگرام ساختم و بعد از آن، تيزرهاي فيلم سينمايي «احتمال باران اسيدي» ساخته بهتاش صناعيها و کارهاي ديگر. بهدليل فراگيرشدن اينستاگرام و ظهور پيجهاي خبري سينمايي بهتدريج ايندست تيزرها جاي خودش را در آن فضا باز کرد.
به هرحال هر مديايي مخاطب خودش را دارد و امروز اطلاعات در فضاي مجازي به سرعت دستبهدست شده و به اشتراک گذاشته ميشود.
- 12
- 3