بهروز افخمي و اولين گفت و گو پس از هفت. خيلي صريح و با كلي كلنجار. مي گويد خودش از هفت رفته و بعد درباره حرف های وزير مي گويد. نكنه جالب حرف هايش اما نظراتش درباره تلويزيون و آمارهايی است كه می دهد.
بالاخره هفت را از شما گرفتند؟
من اگر می خواستم هفت را ادامه بدهم، ۵ سال دیگر هم می توانستم، ده سال دیگر هم می توانستم، با مسعود فراستی هم ادامه میدادم، همه مدیرهای تلویزیون هم راضی بودند و از برنامه خوششان می آمد و من هم با همه آنها دوست هستم و می دانستم که تحت چه فشاری هستند، منتهی آنها تسلیم نشدند من خودم می خواستم بروم فیلم بسازم.
شما که می گفتید مجری - تهیه کننده پروازی می شوم!
روز اولی که آقای پورمحمدی از من خواست هفت را بسازم به او گفتم سه ماهه گروه را تربیت می کنم و به شما تحویل می دهم. گفت قبول کن سه ماهه نمی شود، حداقل ۶ ماه تا یک سال باید برای این کار وقت بگذاری. من هم واقعا فکر کردم و عقلم را به کار انداختم دیدم درست می گوید. اما در این یک سال و نیم این اتفاق افتاده بود. اتفاق های دیگری هم که من می خواستم رخ داده بود.
من اصلا آمده بودم برنامه ای بسازم که باعث رونق سینمای کشور شود و به شوخی هم همان اول گفته بودم که این کار یک عملیات غیرممکن است و به سبک دون کیشوت و سانچو پانزا. من و مسعود فراستی می خواهیم کاری کنیم که ظاهرا غیرممکن است، دورانش گذشته است. اتفاقی که نباید افتاده و سینما نابود و ورشکسته شده، ما می خواهیم نجاتش بدهیم ولی این اتفاق افتاد و سینما رونق گرفت.
و شما خودتان را در این زمینه جز عوامل اصلی می دانید؟
بله جز عوامل اصلی که هستیم. سه چهار عامل بودند که باعث شدند سینما رونق بگیرد، یکی ساخته شدن سالن های پردیس های سینمایی شیک، برای کسانی که حاضر بودند پول بیشتری برای بلیت بدهند. دیگری هم بالا رفتن قیمت بلیت بود که در این دو سال در حدود ۴۰ درصد افزایش داشته . عامل سوم هم تلویزیون جم بوده...
سوال بعدی ما هم این بود که به نظر شما وقتی مردم تلویزیون نمی بینند هفت چقدر در بالارفتن مخاطب سینما موثر است؟
این هم جز خیالات شماست که مردم تلویزیون نمی بینند. تلویزیون در بدترین دوره، یعنی بعد از سال ۸۸ حدود ۵۵ درصد تماشاگر داشته است. یعنی چیزی در حدود ۲۰ درصد مخاطبانش را از دست داد. الان نصف این تماشاچی های از دست رفته را دوباره به دست آورده و طبق آخرین آمار چیزی در حدود ۶۵ درصد مخاطب دارد. شاید الان سنجش افکار آمار جدید بدهد و بالاتر رفته باشد.
طبق نظرسنجی های صدا و سیما هفت چند درصد مخاطب داشته؟
آخرین نظرسنجی که به ما گفتند، ۱۵ درصد بود که حدود ۱۲ میلیون مخاطب می شود.
آقای نعمتی روابط عمومی صدا و سیما می گفت، ما می گوییم اگر کسی هفت ببیند، چند سریال جم هم ببیند و نود هم ببیند یعنی مخاطب صدا و سیما هم هست.
این کاملا درست است. چرا فکر می کنید این حرف درست نیست؟
بالاخره یک برنامه هایی مثل نود و پخش زنده فوتبال مردم انتخاب دیگری ندارند و از تلویزیون می بینند. جایی که انتخاب وجود دارد کسی تلویزیون را انتخاب نمی کند.
شما برخورد سیاسی ایدئولوژیک می کنید. برخورد پوزیتیو و عاقلانه ندارید. چیزی را که دوست دارید نتیجه می گیرید. کدام عقل سالمی اینطور نتیجه می گیرد که کسی که هفت می بیند مخاطب تلویزیون نیست جز این که دلش می خواهد بگوید دنیا اینطور است!
آقای ضرغامی سال ۸۹ آمار داده بود که ۶۷ درصد مردم ایران ماهواره استفاده می کنند.
بله. استفاده از ماهواره منافی استفاده از تلویزیون نیست.
ما تلویزیون انحصاری داریم و می گوییم هیچ تلویزیون دیگری غیر از رسانه ملی خودمان را نباید ببینیم.
نه. هیچ کس چنین چیزی نگفته. من فکر نمی کنم مدیرهای تلویزیون هم با اینکه مردم بعضی از برنامه های جم را ببینند مخالف باشند. خیلی از سریال های ملودرامی که ما نمی توانیم بسازیم جم می سازد. البته کیفیت سریال هایش اخیرا افت کرده است و خیلی سرهم بندی است اما قبلا خیلی سریال های آبرومندی مثل برگ ریزان پخش می شد که دقیقا چیزی است که ما نمی توانیم بسازیم ولی از نظر اخلاقی محتوایش خوب است.
اینکه ما مجبور می شویم مطابق بعضی از مصلحت ها که ربطی هم به شرع ندارد زن را زیر سقف در مقابل محارم با روسری نشان بدهیم، باعث می شود سریال های خانوادگی و ملودرام معمول در تلویزیون ایران قابل ساختن نباشد. اگر هم ساخته شود بد است و به جز کمدی ها چیز دیگری درست درنمی آید ولی چه ایرادی دارد که اینها را جم بسازد؟
یک مصاحبه محمدعلی نجفی کرده بود درباره نقش شما در انتقاد و مخالفت با استفاده از پوستیژ برای بانوان . آن موقع شما در رسانه ملی سمت داشتید.
او یک مشت دروغ گفته بود من هم نخواستم جوابش را بدهم. مثل این است که بخواهم جواب حرف هایی را بدهم که طالبی نژاد در یک مصاحبه طولانی از زبان ناصر تقوایی به خواست خودش کشیده بود. به من بارها گفتند این کتاب را بخوان و جواب ناصر تقوایی را بده، من گفتم برای چی؟ چه دلیلی دارد که من توضیح بدهم که مثلا کوچک جنگلی را چه کسی ساخته؟ مردم می روند یک سریالی را می بینند اگر دوست داشتند، دوست خواهند داشت اگر هم نه که هیچ! مگر مردم محضردارند که اصرار داشته باشند بدانند سند مالکیت کوچک جنگلی را باید به نام چه کسی زد. آقای طالبی نژاد نسبت به من بغضی دارد که براساس آن با ناصر تقوایی صحبت کرده و باعث شده او هم غصه دار شود و غر بزند. در مورد محمدعلی نجفی هم او فیلمسازی نیست که در حدی باشد که آدم بخواهد حرفش را جدی بگیرد.
وقتی ماجرای فیلم آقای عیاری پیش آمد گفتید فکر می کنید عیاری کار بزرگی کرده و بالاخره یک نفر باید این تابو را می شکسته. در ضمن در فیلم های خودتان هم این موضوع را رعایت کردید که کسی با محرمش یا در خانه تنها نماند که بخواهید با روسری فیلم بگیرید.
من از اول فیلمسازی ام از گرفتن چنین صحنه هایی فرار می کردم و در فیلم هایم خیلی کم است. مثلا در شوکران یک صحنه هست که نمی توانستم حذفش کنم. بالاخره من باید این دختر را تنها در خانه نشان می دادم که مثلا بر اثر شوکی که به او وارد شده بر اثر پیغامی که از تلفن شنیده، یادش رفته روسری اش را بردارد. به طور کلی می توانم بگویم از ساختن صحنه هایی که در آن زن تنها زیر سقف باشد یا مثلا زنی در مقابل محارمش روسری سرش باشد فرار می کنم. بعد هم این نیست که بخواهم از کیانوش عیاری حمایت یا دفاع کنم او حرف حساب زده و حرف حساب جواب ندارد و نیاز به حمایت هم ندارد. معلوم است که هر تماشاچی زنی را با حجاب، تنها زیر سقف یا در مقابل محارمش ببیند که حجاب دارد این می تواند موجب توهین به اسلام باشد.
یعنی مثلا در نزد بعضی مردم مثلا در افریقا یا آمریکای جنوبی که هیچ شناختی از اسلام ندارند، این تصور را به وجود بیاورد که زنان در اسلام اسیر هستند و مثلا باید در اتاق هم روسری داشته باشد. هر کس بخواهد با این حرف جدل کند، در واقع با سخن حق جدل کرده و حرف احمقانه ای می زند. فقط دو راه هست برای راه حل این مساله.یکی اجتهاد موسع است که بگوییم بنا به حکم حکومتی زنان باید حجاب خودشان را در خیابان حفظ کنند و چون زن ها در فیلم ها بی حجاب دیده شوند، ممکن است باعث شود برخی بگویند به استناد آن فیلم ما می خواهیم حجابمان را برداریم. یعنی ممکن است تاثیرش اینطور باشد که حکم حکومتی را سست کند.
بنابراین فیلمسازان ایرانی هیچ صحنه ای در خانه و در موقعیتی که محارم هستند، نباید بگیرند چون ممکن است باعث وهن اسلام شود. راه حل دوم هم این است که مثلا بشود با زنان اهل کتاب غیرمسلمان یا با موی تراشیده و پوستیژ خلاف شرع نیست و کافی است که اول فیلم نوشته شود که در فیلمبرداری این فیلم جهاد شرعی رعایت شده است. خارج از این دو راه نداریم. کسی نمی تواند بگوید ما زن را زیر سقف با حجاب نشان می دهیم برای اینکه داستان اقتضا می کند و این کار را آنقدر ادامه می دهیم تا جا بیفتد. چیزی که من دیدم در یکی از برنامه های تلویزیونی می گفتند و اصرار داشتند که فیلمساز جوان یاد بگیرد که این یک قرارداد است که اگر ادامه پیدا کند جا می افتد. حرف احمقانه است. حرف کیانوش عیاری عاقلانه است و نیازی به تایید من ندارد. یک اصل در اجتهاد داریم که می گوید هر چی عقل می گوید، شرع هم بر همان حکم می کند و برعکس.
این نظر دهه ۶۰ شما هم بوده یا مثل مخملباف استحاله شده اید؟
نظر من همیشه همین بوده است. من ۲۰ سال پیش، قبل از نمایندگی مجلس در یک جلسه سخنرانی در جریان جشنواره فجر، حدود سال ۷۷ یا ۷۸ این را گفتم. حرف من این بود که چند راه وجود دارد. استفاده از زن های اهل کتاب، استفاده از پوستیژ، حتی بازی کردن زن متهتک یعنی زنی که خودش حجاب ندارد، نگاه کردن به این زن اشکال شرعی ندارد، فیلمبرداری کردن یا عکاسی کردن هم اشکال ندارد و تماشاکردن آن فیلم یا عکس هم اشکال ندارد. تمام این راهها را من آن زمان هم گفتم. البته بعدا به من گفتند که دیگر این حرف ها را نزن و من هم گفتم چشم!
درباره عکس دیدار نوروزی تان توضیح می دهید؟
من که در جریان جزئیات امور نیستم. این ماجرایی بود که مرجان از اول شروع کرده و تا آخر هم ادامه داده. ممکن است دروغ سیزده همان جمله ای باشد که نوشته می تواند کپشن زیر عکس دروغ باشد. اینجا یک پارادوکس پیش می آید.
آقای فراستی از انتشار عکس ناراحت شده بود؟
همانجا عکس گرفته شد. یکی از رفقای فراستی هم گرفت. به خود فراستی نشان داد گفت این را بگذارم اینستاگرام؟ فراستی هم گفت ایرادی ندارد. من بعدا فهمیدم عکس فراستی و همسرش ماهها قبل در فارس نیوز منتشر شده بود.
الان به همسرتان نمی گویید بیخیال این فضای مجازی؟
تازه خودم هم از زمانی که اینستاگرام آپشن منع کردن کامنت گذاشته می خواهم اینستاگرام باز کنم. برای اینکه من دوست ندارم کامنت های دیگران را بشنوم.
علاقه ای ندارید یا می دانید کامنت های مثبتی دریافت نمی کنید؟
اصلا در کلاس من نیستند!
فکر می کنم جان فورد هم از شما انتقادی داشته باشد می گویید در حد شما نیست
جان فورد خودش هم همینطوری بود.
آخرین تصمیم برای مجری هفت چه بود؟
من مجری های مد نظر خودم را پیشنهاد کردم. از خود یوسف منصوری هنوز نشنیدم ولی کسی به من گفت که با فرزاد حسنی هم دارند صحبت می کنند.
- 16
- 6