سه شنبه ۰۴ دی ۱۴۰۳
۱۱:۴۶ - ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۲۰۶۲۲۸
چهره ها در سینما و تلویزیون

ناصر‌ هاشمی در مورد «برادرم خسرو» می گوید:

بیمار اصلی منم؛ نه شهاب حسینی!

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران,ناصر ‌هاشمی
«درواقع انگار فضا طوری فراهم می‌شود که تماشاگر به سمت این تحلیل می‌رود که بیماری اصلی من هستم و نه خسرو. »

ناصر ‌هاشمی از بازیگران باسابقه‌ای است که در هر سه عرصه سینما، تئاتر و تلویزیون کارنامه قابل توجهی دارد. از سریال «سمندون» و «روزگار قریب گرفته» تا فیلم «خانه پدری» که برای چندمین‌بار همکاری درخشانی با کیانوش عیاری داشت.‌ هاشمی این‌روزها با «برادرم خسرو»، مهمان پرده سینماهاست. فیلمی که در جشنواره فجر دو سال قبل اکران شد و مورد توجه منتقدان قرار گرفت و خیلی‌ها بازی ‌هاشمی را ستودند. به‌خصوص این‌که او در مقابل شهاب حسینی بازی می‌کرد که جزو بهترین بازیگران سینماست و به‌خوبی شیمی رابطه آن‌ها شکل گرفته بود و به‌عنوان یکی از نقاط قوت فیلم به بازی آن‌ها تاکید می‌شود. به بهانه «برادرم خسرو» با ‌هاشمی گفت‌وگو کرده‌ایم که در ادامه می‌خوانید.

 

 

وقتی در «خانه پدری» بازی می‌کنید و توقیف می‌شود و «برادرم خسرو» بعد از دوسال اکران می‌شود برای چشم انداز بازیگری شما چه اتفاقی می‌افتد؟ آیا خودتان را بازیگر گزیده‌کاری می‌دانید؟

ممکن است نابودش کند! اول این‌که با عنوان بازیگر گزیده‌کار چندان موافق نیستم چون انگار بازیگر را در یک مقام خاص قرار می‌دهد و از دیگران دور می‌کند. کار من بازیگری است و دوست دارم مثل هر آدم دیگری سرکار بروم. این کم‌کاری برایم خوشایند نیست. اما تلاشم را می‌کنم در جایی قرار بگیرم که جای درستی باشد. وقتی در یک فیلم بازی می‌کنید با تمام فیلم شریک هستید. چه فیلمی اثرگذار باشد یا ضعیف. همیشه سعی کردم نقش‌هایی را انتخاب کنم که جای دفاع داشته باشند. متاسفانه نقش‌هایی که به من پیشنهاد می‌شد نقش‌های خوبی نبود و تصویری خوبی را از من نشان نمی‌داد. درباره توقیف یا مهجور ماندن کارها طبعا کار ما به شکلی است که دوست داریم آثار دیده شوند. ما را بشناسند و احتمالا اگر کارمان را خوب انجام دهیم می‌توانیم در جذابیت یک فیلم سهیم باشیم. اما وقتی کارمان دیده نمی‌شود طبعا فاجعه‌ای رخ می‌دهد. نه تنها درباره کار ما بلکه درمورد تمام شغل‌ها همین‌طور است. وقتی محصول کاری دیده نمی‌شود آن شغل نابود می‌شود.

 

آیافیلمنامه «برادرم خسرو» جذاب بود که کار با یک کارگردان فیلم اولی را قبول کردید یا ترکیب بازیگران برای شما مهم بود؟ چطور برای همکاری دعوت شدید؟

در درجه اول سناریو مهم بود. اولین‌بار امیر سیدی با من تماس گرفت. سیدی کسی است که سال‌ها به‌عنوان دستیار کارگردان‌های معتبر از جمله داریوش مهرجویی کار کرده و در حرفه خودش اعتبار خوبی دارد. وقتی چنین آدمی به شما زنگ می‌زند یعنی با کاری سطحی روبه‌رو نیستید. سناریو را که خواندم تعجب کردم چون بعد از مدت‌ها فیلمنامه‌ای جذاب را خواندم. فیلمنامه‌ای که لایه‌های پنهان معنایی در خود دارد. شخصیت‌ها و روابط و فضایی که شکل خاصی برای تاویل‌پذیری دارد، خیلی برای من جذاب بود. شهاب حسینی من را پیشنهاد کرده بود. با بیگلری که حرف زدم کارنامه قابل توجهی داشت. هم فیلمنامه نوشته و هم دستیاری کرده و آدم بسیار دوست‌داشتنی و آگاهی هم هست. سعید ملکان و بقیه عوامل گروه هم همین‌طور که از این همکاری بسیار لذت بردم.

 

شخصیت خسرو بیماری دو قطبی دارد و با پرداخت مناسب، فیلم جزو معدود فیلم‌هایی قرار می‌گیردکه روایتی روانکاوانه را مد نظر قرار داده است. آیا فیلمنامه به اندازه کافی درباره وجوه روانی آدم‌ها جزئیات داشت؟ شیوه برخوردتان با کاراکتر خودتان به چه شکلی بود؟

بیگلری که با کمک همسرش، پریسا ‌هاشم‌پور، فیلمنامه را نوشته، در گذشته خودش ما به‌ازای واقعی چنین آدم‌هایی را دیده بود. برای نوشتن این سناریو بیش از یک سال تحقیق کرده و با بیماران دو قطبی و روانشناسان مختلف حرف زده بودند. نقشی که من بازی کردم بیماری پنهانی دارد که بسیاری از ماها داریم. البته شاید نتوان اسم بیماری را بر آن گذاشت. خیلی روشن نیست.کسی که خودخواه و مستبد است. سعی کردم این نقش را حق به جانب بازی کنم. شخصیت تلاش می‌کند که فرزندش خوب تربیت شود، موسیقی یاد بگیرد و آدم بزرگی در آینده شود. یا همسرش سر کار نرود و در آرامش زندگی کند و در کل به فکر دیگران هم هست. در واقع دارد تلاش می‌کند تا شرایط خوبی را برای دیگران فراهم کند. در این وضعیت تعادلی به‌وجود می‌آید که تماشاگر با این شیوه پرداخت به فکر فرو می‌رود که انگار این کاراکتر آشناست و مثل خودمان است. البته نظرات مختلف است. مخاطب عام دقیقا به امور به‌طور قطب منفی و مثبت نگاه می‌کند اما مخاطبان خاص این تفکیک را لحاظ نمی‌کردند و کامل‌تر می‌دیدند. درواقع شخصیت می‌خواهد جلوی متلاشی‌کردن زندگی‌اش را بگیرد.

 

بازی شهاب حسین کاملا برونگرا و پر اکت است. شما به مقتضیات شخصیتی که دارید بازی درونگرا و فاقد کوچک‌ترین برون‌ریزی حسی را ارائه کرده‌اید. چطور به این تضاد در بازی رسیدید؟ شیوه تمرین‌ها به چه شکلی بود؟

به‌هر حال کارگردانی وجود دارد که به شکلی کار و بازی را کنترل می‌کند و در عین حال قرار است که ما دو تا آدم مختلف باشیم. شخصیت دو قطبی معمولا این بستر را دارد؛ یعنی آدم‌هایی که بسیار پرهیاهو و پر انرژی هستند و برونگرا رفتار می‌کنند. شیدایی خاصی دارند و افسردگی خاصی. در واقع یک نمایشگری در این شخصیت وجود دارد. اما برای بازی من نیازی نبود و قرار بود در فیلمنامه شخصیتی که من بازی می‌کنم وجوه مختلفش برای تماشاگر به‌مرور آشکار شود. تماشاگر متوجه می‌شود که گویا این شخص بیمار اصلی است. درواقع انگار فضا طوری فراهم می‌شود که تماشاگر به سمت این تحلیل می‌رود که بیماری اصلی من هستم و نه خسرو. دوربین و نگاه کارگردان و نویسنده‌ها انگار به سمت این آدم بر می‌گردد. فکر کنم دلیلش این باشد که این تضاد شکل گرفته است.

 

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران,ناصر ‌هاشمی

در کارنامه کاری شما همکاری با کیانوش عیاری بیشتر از هر کارگردان دیگری دیده می‌شود. امضای شخصی عیاری این است که نگاه به‌شدت واقع‌گرایانه‌ای به موقعیت‌ها دارد، کمتر با فیلمنامه کامل سر صحنه ظاهر می‌شود و بیشتر کار سر صحنه شکل می‌گیرد. در «برادرم خسرو» هم چقدر همکاری با عیاری به شما کمک کرده است؟

هر بازیگری باید یک بار با عیاری و شیوه منحصر به‌فردش کار کند. شرایط را خیلی خوب آماده می‌کند. تسلط کامل دارد بر شیوه‌ای که ذهنیت خودش را به عینیت بدل می‌کند. کمی سخت است برای همکاری چون ممکن است سناریویی وجود نداشته باشد و هر روز وارد فضایی می‌شوید که از یک لحظه بعد و در کل روز بعد خبری ندارید. اما شیوه‌ای است که به ملموس بودن فضا کمک می‌کند. مثلا در «برادرم خسرو»، کارگردان روی آدم‌ها مکث می‌کرد و بازیگری دیگری می‌طلبید.

 

این سوال را به این دلیل پرسیدم که به‌نظر می‌رسد در «برادرم خسرو» فضا برای بداهه‌پردازی شما فراهم بوده است. چقدر در فیلمنامه و اجرا دخل و تصرف کردید؟ تفاوتش با بداهه‌پردازی‌های کارهای عیاری چه بود؟

با بیگلری خیلی بحث و تحلیل می‌کردیم و گفت‌وگویمان حدود سه‌هفته طول کشید که این‌ها چطور آدم‌هایی هستند. ولی درنهایت کارگردان حرف آخر را می‌زند و امضای او پای کار است. فضای خیلی تحلیلی در پشت صحنه وجود داشت. صحنه‌هایی به‌طور بداهه هم بود که برخی در فیلم استفاده شده و برخی هم نیست. کار عیاری به این شکل بود که بیشتر اجرا در ذهن او می‌گذرد اما بیگلری سناریوی کامل داشت و بر اساس آن نقشه راه ما شکل گرفت.

 

در روزهای جشنواره که فیلم را دیدید و در روزهای اخیر، بازخوردها به چه شکلی بود؟ آیا تفاوت‌هایی را داشتند؟

بازخورد‌ها خیلی خوب بود. «برادرم خسرو» از فیلم‌هایی است که وقتی تماشاچی وارد سالن می‌شود. آرام آرام از لحظه خشنی که بین من و خسرو در می‌گیرد بیننده در داستان غرق می‌شود و در همه نمایش‌ها این را دیدم. در واقع بیینده ابتدا با شوخ و شنگی‌های خسرو ارتباط مفرحی برقرار می‌کند اما در ادامه غافلگیر می‌شود و به فکر فرو می‌رود که ممکن است برای همین آدم شوخ و شنگ اتفاق‌های خطرناکی رخ دهد. بیشتر کسانی که دیدم از فیلم راضی بودند. چند اکران خیلی خاص هم برای انجمن روانپزشکان ایران و همچنین روانپزشکان و روانشناسان بیمارستان روزبه داشتیم که برای آن‌ها هم خیلی جذاب بود. به‌عنوان یکی از معدود فیلم‌هایی که این شخصیت‌ها و بیماری را به‌خوبی نشان می‌دهد و قابل انطباق با نمونه‌های واقعی است. 

 

 

khabargozarisaba.ir
  • 11
  • 2
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش